قسمت 79 دل لعنتیم جمع شده و چهارتا سیصد و شصت و پنج روزه که هرشب "نه شب" دیوونم میکنه! فریاد می کشم: دیگه چی از جونم میخوای که هی راه و بی راه میخوای بودن و در عین حال نبودنشو بهم نشون بدی..نیست شمیم!کیــان واسه همیشه رفته!بفهم اینارو!!!رفته!! این بار از هردو چشمهایم دو قطره روی روشویی میچکد تن صدایم آرام می شود و من درد مند و زجرناک به شمیم خسته ایینه لب میزنم: -دلم امشب...همه زندگیمو میخواد!...دیگه خسته شدم...دلم....کیان رو میخواد...شمیم....من.....کیان و میخوام!میخوامش شمیم میفهمی؟من کیانمو میخوام برش گردون بهم..یه بار دیگه بیارش..فقط یه بار صدایم تحلیل میرود هق هق امانم را بریده پیشانیم را به کاشی یاسی رنگ تکیه میدهم -توروخدا بهم برش گردون.برگرد کیان جونِ شمیمی که همیشه برات عزیز بود یدفعه فقط یکباربرگرد..کیان...خواهش میکنم...فقط همین یه دفعه رو برگرد * با صدای حرف زدن بهار با تلفن چشمهایم را باز میکنم احساس گلو درد خشکی وجودم را در بر میگیرد ناخوداگاه دوتا سرفه میکنم و توی جا نیم خیز میشوم -نه...خوابه ....- -رها ساکت شو، من یه همچین حرفی بهش بزنم خرخره امو میجوهه اخلاقش رو نمیدونی؟ ....- - به من ربطی نداره کار خودته خودتم زحمتشو بکش این با خودشم لج کرده به هیچ صراطی مستقیم نیست ....- - خوابه فعلا. خودت خبرش کن منو هم خواهشا از این جریان بیرون بکش -منو واسه چی خبر کنه؟ چنان هین بلندی میکشد که تلفن بی سیم از دستش روی سرامیکها پرتاب می شود و رگبار فحش را به وجودم می بندد تلفن را باز با اخم کنار گوشش جا می دهد -مرده شورتو ببرن بیشعور! نه با تو نیستم خیلی خب میبینمت فعلا با قطع کردن تلفن عصبانی به سمتم بر می گردد: - تو مریضی؟؟چرا مثل اجل معلق پشت سر ادم سبز میشی؟ بلد نیستی دو تا صدا بدی؟ در حالیکه با خمیازه دست توی انبوه موهایم میکشم جوابش را میدهم: بیخود باز برنامه نچینین من بیرون بیا نیستم اینو به اون رهاجونتم بگو بهاردر حالیکه از حرف ناگهانی من جا خورده یک تای ابرویش را بالا پرت میکند و بعد کم کم چهره اش را مظلوم نشان میدهد - شمیم بازم؟چرا اخه؟ قهوه جوش را روشن میکنم:چرا نداره دلم نمیخواد،تنهایی رو ترجیح میدم پوف حرصی ای میکشد: چرا تو انقدر لجباز و یه دنده ای؟؟ به کجای دنیا برمیخوره دو ساعت بیای تولد اخه؟شدی عین خفاش شب تا صبح بدون اینکه بخوابی بیدار می مونی وتو تنهایی و تاریکی سیر می کنی..یکم عوض شو شمیم اینجوری پیش بری با یه مرده هیچ فرقی نداری -مگه الان چی ام؟ -همیشه همینی..تهش با لجبازی خودت میرسی به پوچی!من دارم بهت میگم تغییر رو از خودت شروع کن و تو ککتم نمیگزه!میگم انتظار اتفاقی رو نداشته باش و تو انگار نه انگار تا کی میخوای ادامه بدی؟تا کی میخوای خودتو در ظاهر بیخیال نشون بدی و در باطن روزی صد دفعه بمیری و زنده بشی؟فکر کردی با این اوضاع همه چیز به چهار پنج سال قبل بر میگرده؟فکر کردی با این سکوت مزخرفت بالاخره یه روز گلستان میشه و همه چیز فلش بک میخوره و بی نقص میشه؟ -من انتظار بی نقص شدن رو ندارم انتظار هیچی و ندارم چون هیچی سر جایی که باید باشه نیست..درست...درست مثل اونی که.... -انتظار نداشته باش ولی یه حرکتی از خودت نشون بده -تو حرکت رو نشونم بده..یه انگیزه بهم بده یه دریچه امید رو برام روشن کن ثابت میکنم صد و هشتاد درجه عوض میشم تو فقط بهم بگو کو کجاست این شعارایی که میدی -من شعار نمیدم فقط از وضعیت تو خسته شدم هرکاری واسه بهتر شدنت میکنم و تو حتی نمیخوای یه قدم برداری میگی انگیزه کجاست؟انگیزتو از همین تولد استارت بزن از همین جشن کوچیک شروعش کن به کجا بر میخوره؟چیزی ازت کم میشه؟ ادامه دارد...

قسمت 80 پوزخند میزنم: -من ازت نخواستم که واسه بهبود حال من هرکاری کنی بهار..من از هیچ کس هیچی نمیخوام و همه از من همه چی رو تمام و کمال میخوان!متوجهی؟! بدون اینکه یه لحظه خودشونو تو اوضاع و شرایط من قرار بدن میخواین خوب شم خوب شدن تو فرهنگ لغت شما نیش تا بنا گوش کش اومدنه؟خندیدنه بی غل و غشه؟اگه اره که من خیله وقته خوبم و شماها چشم بستین! خوب شدن برای شماها کم و کوچیکه ولی برای من همه چیزه!چجوری خوب شم وقتی این روحمه که ضربه دیده نه جسمم چجوری خوب شم وقتی پنج سال هنوزم تو گذشته سیر میکنم؟این انگیزه کوچیک شماها واسه من خیلی بزرگه!من عادت کردم به اینکه دور خودم یه حصار بکشم و از جمع دور باشم و تو در عرض یک شب میخوای این حصار آهنی رو از جسم من برداری و بشکنیش؟فکر کردی واقعا شدنیه؟ قدم برداشتن من برای اومدن به این تولد به اون جایی بر میخوره که اگه یک دقیقه سعی کنم خودمو به بیخیالی بزنم جوری حالمو میگیره که دیگه هوس این غلطا به سرم نزنه. پس همون بهتر بشینم سر جام و میون دنیا و ادماش نباشم صندلی را کنار میکشد و دقیقا روبرویم می نشیند: - تا کی؟تا کی میخوای ادامه بدی؟اخرش به کجا میرسی؟ غرق شدم غرق خاطرات با او بودن، خاطراتی که یادآوری و حلاوتش ذره ذره عمق وجودم را در کوره داغ و بی رحم زندگی می سوزاند. نگاه از نقش گل های روی سفره میگیرم: هوم؟ - تا کی قراره خودتو بین این چهار دیواری حبس کنی و تظاهر کنی؟این اسمش زندگی نیست شمیم خودتو غرق کار کردی اونقدر که جایی واسه استراحتت باقی نذاشتی و وقتی میرسی خونه مثل جنازه میفتی واسه خواب!من بین تو ماشین کار هیچ تفاوتی نمیبینم چرا نمیخوای یه قدم واسه بهتر شدنت برداری؟ دنیا ارزش این همه غصه رو نداره شمیمم مطمئنا همیشه همه چیز اینجوری روی یه پاشنه نمیچرخه! چشماتو باز کن ببین مارو؟ هممون دنبال یه راهیم تا خوشحالت کنیم تا انقدر غم رو لونه کرده توی چشمات نبینیم -مهمه؟ - اگه مهم نبود با دیدن غمت ناراحت نمیشدیم اگه مهم نبود بود و نبود شمیم هم واسه ما اهمیتی نداشت.مهمی که این همه وقت هیچ کدوممون حاضر نشدیم رهات کنیم شمیم تو بیشتر از این حرفا مهمی و چشم بستی روی همه ی بودن هایی که حاضریم بخاطرت همه چیز رو فدا کنیم تا تو فقط از ته دلت خوشحال باشی...دیگه هیچ وقت این کلمه پرسشی رو به کار نبر -شاید اگه ولم میکردین بهتر بود گاهی لازمه هر کسی تنها باشه - تنهایی میخوای؟ باشه حرفی نیست،ولی نه همیشه!ما باهم کاملیم انتظار نداشته باش وقتی این همه برامون عزیزی بریم و سراغی ازت نگیریم!این همه مدت اونم بابت یه اشتباه از جانب خودت حقت محروم کردن خودت از زندگیت نیست بهتر شو ماهم بهتر میشیم -میدونی اشتباه من چی بود؟ سکوت را میانمان مهمان می کند بین نی نی چشمهایم گم می شود و در انتظار پاسخی ازتیله های سرد و یخی شمیم ثانیه هارا سپری می کند. تیله هایی عاری از احساس،تیله هایی که مدتهاست رنگ آرامش از هردویشان دریغ شده است تیله هایی که روزی معبد پرستشگاه دنیایی کهکشانی به نام "کیان" بود!موهایم را پشت گوش هایم هدایت می کنم و در جدال به سر می برم تا بین بغض و نم خیس حسرتِ تیله های بی احساسم فقط یکی را جایگزین کنم -من زود قضاوت کردم بهار راجع به خیلی چیزا،خیلی زود قضاوت کردم دست نشسته اش روی دستم بنای تسلی را هموار می کند..دوست مهربان و بی نهایت عزیز من! کاش می دانستی این همدردی ها فقط جراحت قلبم را شدید تر می کند کاش می دانستی این بغض های نشسته در نگاه بارانی ات شور می شود و نمک را روی این زخم مجروح و بی امان می پاشد...کاش میدانستی همدردی ات تداعی کننده گذشته ای ست که تنم را سست می کند و ادامه این زندگی و حال را برایم سخت تر! ادامه دارد...

#زناشویی 😈 #بغل_کن 🫂 #ببوس 💋 بوسه و نوازش و ماساژ دادن🥰😘 گرم در آغوش گرفتن🫂 گرم و محکم بخود فشار دادن نه تنها لذت به رابطه جنسی میدهد😍 بلكه استرس راهم از بین میبرد😊 و هردوی شما را خمار عشق میكند♥️ و تحریک براي یک معاشقه طولانی💕 ✨@maleke_beheshty✨

#زناشویی 😈 #سیاست_مردانه 🤴 زنان بعد از داشتن رابطه جنسی نیاز شدیدی به ساپورت عاطفی دارند🥰 گفتن چند کلمه محبت آمیز💘در آغوش کشیدن 🫂و نگاهی سرشار از عشق میتواند این حس را در همسرتان بیدار کند💜🖇 ✨@maleke_beheshty✨

◀️ الفبا ⏹ سبحان رستمی ✨@maleke_beheshty✨💫

✨@maleke_beheshty✨💫

. #قرار_عاشقی بسم الله الرحمن الرحیم اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، حضرت صاحب الزمان عج السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدی یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان 💕سلام بر سیدالشهدا ابا عبدالله الحسین علیه السلام💕 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ ✨✨✨✨✨✨✨✨✨ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾ سوگند به عصر [غلبه حق بر باطل] (۱) إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ ﴿۲﴾ كه واقعا انسان دستخوش زيان است (۲) إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾ مگر كسانى كه گرويده و كارهاى شايسته كرده و همديگر را به حق سفارش و به شكيبايى توصيه كرده‏ اند (۳) 🕌اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن ✨خدایاقلب مارابه نورقرآن منورگردان، خدایا اخلاق مارابه زینت قرآن مزیّن کن،خدایاشفاعت قرآن راروزیمان گردان ✨✨✨✨✨✨✨✨✨ 💕دعای سلامتی امام زمان (عج)💕 ✨✨✨✨✨✨✨✨✨ 🍀دعایی که در زمان غیبت باید بسیار خوانده شود اللهُمَّ عَرِّفنیِ نَفْسَکَ، فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَمْ اَعرِفْ رَسُولَکَ، اَللهُمَّ عَرِّفنی رَسُولَکَ، فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ، اللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَْم تُعَرِّفنی حُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینیِ 💎دعای غریق💎 💎دعای تثبیت ایمان درآخرالزمان💎 🔸یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ🔸 🔷یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوب🔷ِ 🔸ثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک🔸 با این دعا روز خود را شروع کنید 🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟 ✨ *اللّهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ یا قَریبَ الفَتحِ وَ الفَرَجَ یا رَبَّ الفَتحِ وَ الفَرَج یا اِلهَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ عَجِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ سَهِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ یا فَتّاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا مِفتاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا* *فارِجَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا صانِعَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا غافِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا رازِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا خالِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا صابِرَالفَتحِ وَ الفَرَجِ یا ساتِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ وَاجعَل لَنا مِن اُمُورِنا فَرَجاً* *وَمَخرَجاً اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعینَ بِرحمتک یا اَرحَمَ الرّاحمینَ* 💞@maleke_beheshty💞