eitaa logo
💚دوستان شهدا💚
235 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
3هزار ویدیو
73 فایل
اگر... تیر دشمن...💣 جسم شہدا را شڪافت... تیر بدحجابــے... قلب آن ها را میدرد...💔 شہدا شرمنده ایم.. میسر نگردد به کس این سعادت به کعبه ولادت به مسجد شهادت یا علی @yazahra0118 یا زهرا
مشاهده در ایتا
دانلود
باهر دردی‌ جا نمی‌ زدن میگفتن‌ فدا‌ سر‌ِ 🌸 شهید‌انه یعنی‌همه سختیا رو به جون‌ خریدن‌ برای‌ 🌷 @maliche11gol شهدا رفتن و ما تو مرز دنیا موندیم💔 چه قشنگه پر کشیدن ما که تنها موندیم کارمون رفته و مثل هر دفعه جاموندیم هر کسی که تو زندگی دلشو داد به یه شهید شک نکن این که خودشم آخر سر پیش شهید دستشونو دادن به دست شهدا خودشونو هر طوری بود بالا کشیدن آی رفیق اگه به فکر بهترین تقدیری از خدا بخواه ان شاءالله اذنشو میگیری زود یه فکری کن اگه شـهــید نشی میمیری💔🥀
دخترش‌زارزارگریه‌میکرد...💔 ازش‌پرسیدن‌چی‌میخوای...؟! گفت:میخوام‌صورت‌باباموبوس‌کنم 💔 جیغ‌ودادش‌دل‌همه‌راکباب‌کرده‌بود🥀 یکی‌رفت‌وبه‌سربازروی‌سرتابوت‌گفت: خب‌بگذاریدصورت‌پدرش‌راببیند دخترش‌است‌چه‌می‌شودمگر !!؟ سربازاشکش‌جاری‌شد.. گفت:آخ‌که‌من‌برایش‌بمیرم پدرش‌سرندارد💔 شهید‌جواد‌الله‌کرمی..:) @maliche11gol
خدایا‌اگر‌میدانستم‌با‌مرگ‌من🖐🏼•• یک‌دختر‌به‌دامان‌ میرود حاضر‌بودم‌هزاران‌بار‌بمیرم‌تا‌هزاران‌ دختر‌به‌دامان‌حجاب‌بروند🧕🏻-!
گاهـۍیڪ‌نگاھ‌حرام‌شھـٰادت‌ را‌براۍڪسی‌ڪہ‌لیاقت‌شھـٰادت‌دارد، سالھاعقب‌می‌‌اندازد،چه‌برسد‌بہ‌ڪسۍ که‌هنوز‌لایق‌شھـٰادت‌بودن‌را‌نشان‌ندادھ..(:! 🕊 #
شهید مصطفی صدرزاده
مادر بزرگ شهید جھادمغنیھ میگفت: مدت طولانـے بعد از شھادتش اومد بھ خوابم ؛ بھش گفتم: چرا دیر ڪردی؟ منتظرت بودم . . !💔 گفت: طول کشید تا از بازرسـےها رد شدیم . گفتم چھ بازرسۍ؟! گفت: بیشتر از همھ سر بازرسـے نماز وایسادیم ، بیشتر هم درباره نمازصبح میپرسیدن!📿 صلوات...
《♥️🥀》
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
(بخشی‌ا‌زصیت‌نامه) 📃اینجانب:بابک‌نوری‌هریس فرزندمحمد به‌توحسادت‌می‌کنند،تومکن! تورا‌تکذیب‌می‌کنند،آرام‌باش! تو‌رامی‌ستایند،فریب‌مخور! تورانکوهش‌می‌کنند،شکوه‌مکن! مردم‌ازتوبدمیگویند،اندوهگین‌مشو! همهٔ‌مردم‌تورانیک‌می‌خوانند،مسرور مباش! آنگاه‌ازماخواهی‌بود... حدیثی‌بودکه‌همیشه‌در‌قلب‌من وجود‌داشت(ازامام‌پنجم)...(:💔 ♥️" 🕊"۱۳۹۶/۰۸/۲۷" 🌦"
برای آنچه اعتقاد دارید، ایستادگی کنید؛ حتی اگر بهایش تنها ایستادن باشد. حاج احمد متوسلیان
می‌گوینـد:شهـداءرفتندتامابمانیـم . . .🍃 ولی‌شهـ🕊ـداءرفتندتاماهم به‌دنبالشان‌برویم آری!جــامانده‌ایم . . . دل‌رابایدصاف‌کرد !❤️ ✨/🥀
🔴شهیدی‌که‌برای‌آب‌نامه‌ می‌نوشت!!😔 شهید غواص، یوسف قربانی در این دنیای فانی هیچکس را ندارد در ۶ ماهگی پدرش را در ۶ سالگی مادرش را در ۸ سالگی مادر بزرگش را و برادرش را هم در سانحه رانندگی از دست داد... زمان شهادتش هم غریبانه دفنش می کنند🖤🥀 🔹همرزم یوسف می‌گوید: هر روز می‌دیدم یوسف گوشه‌ای نشسته و نامه می‌نویسد با خودم می‌گفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه می‌نویسد؟ آن هم هرروز؟ یک روز گفتم یوسف نامه‌ات را پست نمی‌کنی؟ دست مرا گرفت و کنار ساحل اروند برد نامه را از جیبش در آورد، پاره کرد و داخل آب ریخت چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه می‌نویسم ، کسی را ندارم که..😭 🔸بیاییم برایش ، پدری ، مادری ، برادری و خواهری کنیم و به هرکس که میتوانیم ارسال کنیم تا سِیلی از فاتحه و صلوات به روح مطهرش هدیه کنیم. تا ابد مدیون شهداء هستیم.. 🥀🕊 @maliche11gol
خدا خودش دستم را در دست شهدا گذاشت و این رفاقت آغاز شد... 🌸 حالا شهدا شده‌اند انیس و مونس تنهایی ها و همدم دلتنگی های من ♥️
کلام شهید
خدا می‌داند.. اگر پیام شهدا و حماسہ‌های آنهارا به پشت جبهه منتقل نڪنیم گناهڪاریـــــم 💔✨
🌹رگهایش پاره پاره شده بود و خونریزی شدیدی داشت.وقتی دکتر این مجروح را دید به من گفت: بیارش داخل اتاق عمل... دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جابجا کنم، مجروح به سختی گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده و به سختی گفت: من دارم میروم تا تو چادرت را در نیاوری؛ما برای این چادر داریم می رویم، چادرم در مشتش بود که شهید شد. ❤️
چقدر از منش این شهدا دور شدیم آنقدر خیره به دنیا شده و کور شدیم چقدر از منش این شهدا دور شدیم آنقدر خیره به دنیا شده و کور شدیم معذرت از همه خوبان و همه همرزمان ما برای شهدا وصله ی ناجور شدیم شهدا در همه جا فاتح اصلی بودن عجب اینجاست که ما این همه مغرور شدیم شکر ، با سابقه ی دوستیِ با شهدا ما عزیز دل مردم شده مشهور شدیم و از آن برکت خون شهدامان حالا ما مدیر کل و مسئول شده مسرور شدیم و اگر حرفی خلاف شهدامان گفتیم یحتمل مصلحتی بوده مجبور شدیم پرکشیدن چه مستانه و رفتند و ما در میان قفس نفس چه محصور شدیم شهدا در همه جا فاتح اصلی بودن عجب اینجاست که ما این همه مغرور شدیم شکر ، با سابقه ی دوستیِ با شهدا ما عزیز دل مردم شده مشهور شدیم و از آن برکت خون شهدامان حالا ما مدیر کل و مسئول شده مسرور شدیم و اگر حرفی خلاف شهدامان گفتیم یحتمل مصلحتی بوده مجبور شدیم پرکشیدن چه مستانه و رفتند و ما در میان قفس نفس چه محصور شدیم عصرتون شهدایی
میگفت: شیعه مرتضی علی(؏) باید با رفتارش عشقش را ثابت کند، کسی که توی هیئت فقط سینه میزند خیلی کار بزرگی نمی کند. باید رفتار و کردارمان در زندگی و برخورد با دیگران ثابت کند که یک شیعه واقعی هستیم. [|🌱] @maliche11gol
صیاد شیرازی شوید! @maliche11gol
در مدتی که تهران بود در مسجد و پایگاه بسیج حضور می‌یافت. هنگام حضور در تهران احساس راحتی نمی‌کرد! یک بار پرسیدم از چیزی ناراحتی!؟ چرا این‌قدر گرفته‌ای؟ گفت: خیلی از وضعیت خانم‌ها توی تهران ناراحتم. وقتی آدم توی کوچه راه می‌ره، نمی تونه سرش رو بالا بگیره. بعد گفت: یه آدم رو خیلی عقب می‌اندازه. ♥️•••|↫ @maliche11gol
و سلام بر او که می گفت: «اگر میخواهید به من خدمتی کنید گهگاهی به یادم بیاورید که من همان محمد علی رجایی فرزند عبدالصمد اهل قزوینم که قبلاً دوره گردی میکردم و قابلمه فروش بودم، این یادآوری برای من از خیلی چیزها ارزنده تر است» | شهید محمدعلی رجایی❣| @maliche11gol
📌 مجید بربری کربلا که رفت ، متحول وحر مدافعان حرم شد 🔹️ هشت روز مانده به اربعین سال ۹۳ ساعت یازده شب بود که مجید سراسیمه آمد خانه: «وسایلم را جمع کنید که عازم کربلا هستم.» گفتم: «زودتر می گفتی که به چند تا از فامیل و آشنا خبر می دادیم.» عجله داشت و رفقایش داخل ماشین منتظرش بودند. 🔸 چه رفقـایی و چه سفر اربعیـنی! تا برسند مرز مهران، صدای آهنگ و بگو بخندشان بلند بود؛ گویا کارناوال شادی راه انداخته بودند. 🔹 مجید اولین بار که رفت داخل حرم حضرت علی (ع) کمی تغییر کرد و کم حرف شد. هر بار هم که می رفت حرم، دیر برمی گشت؛ آنهم با چشم های قرمز. رفقا مانده بودند که این خود مجید است یا نقش بازی جدیدش. 🔸 پیاده روی که شروع شد، مجید غرق در خودش بود. نه می گفت و نه می خندید. ◇ پایش که رسید بین الحرمین، از درون شکست. دیگر دست خودش نبود. ذکـر لبـش یا حسـین یا حسـین بود و مشغول اشـک و نـالـه. 🔹 وقتی می خواستند برگردند، به صمیمی ترین دوستش گفت: «توی این چند روز از امـام حسین ع خواستم که آدمم کند. اگر آدمم کند دیگر هیچ چیز نمی خواهم.» 🌹 او حـرّی دیگری از نوع مدافعان حرم شده بود که فاصله بین توبه و شهادتش ۱۳ ماه بیشتر نبود. 📚 برگرفته از کتاب " مجید بربری " بقلم کبری خدابخش @maliche11gol
🔷 ۸ بهمن سالروز شهادت اولین ذبیح لشکر فاطمیون، شهید رضا اسماعیلی گرامی باد. 🔹متولد افغانستان، ساکن مشهد و جز اولین کسانی بود که از ایران به همراه شهید ابوحامد فرمانده فاطمیون از حرم حضرت زینب (س) می کرد. یک شب امام حسین (ع) را در خواب می بیند که به او می گوید فردا سرت را خواهند برید و مانند من شهید می‌شوی، اما نترس، هیچ دردی ندارد؛ همانگونه که بریدن سر من هیچ دردی نداشت! 🔹منقلب می شود و از خواب می پرد. همان لحظه همه دوستانش را از خواب بیدار می‌کند و به آنها می‌گوید که من فردا شهید می‌شوم! فردا صبح وقتی یکی از نیروها در محاصره افتاده بود، رضا برای جان نجات جان او رفت و اسیر شد. صدایش را در بیسیم سراسری قرار می دهند و از او می‌خواهند که به حضرت علی (ع) و حضرت زینب (س) فحاشی کند اما او امتناع می‌کند و می گوید جانم فدای حضرت رقیه (س)، جانم فدای حضرت علی (ع) و حضرت زینب (س). 🔹در همین حین چاقو را زیر گلویش قرار می دهند و در حالی که «یا علی یا علی» می گفت ذبح شد و به کاروان عاشورا پیوست‌. 🌹 🕊🕊 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
✨ هࢪ شـب وسـطِ های های گࢪیه هایش میزد ࢪوی شانہ ام: "ࢪفیق! دعا ڪن منم این طوࢪ شهید بشم" _وقتی از اِرباً اِربا شدن علی اڪبر علیه‌السلام می‌خواند _وقتی از گلوے بریده ی حضرت علی اصغࢪ علیه‌السلام می گفت، _وقتی از جدا شدن دستان حضرت عباس علیه‌السلام می گفت، _وقتی از بی سࢪ شدن امام حسین علیه‌السلام ضجه می زد و حتی از اساࢪت حضرت زینب سلام‌الله . یک شب از دستش ڪلافه شدم، بهش توپیدم: . "مسخࢪه ڪࢪدی ما ࢪو؟؟ هࢪ شب هࢪ شب دوست داࢪی یه شڪلی شهید بشی! لبخندے زد و گفت: "حاجی، دعا ڪن فقط! . 📚کتاب سربلند روایت زندگی شهید محسن حججی✨ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @maliche11gol ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
خواب چنین میان جمع آرزوست.🕊 @maliche11gol
هوالشّهید .. ما شما را به هر زبانی که ترجمہ کردیم بهترین برادر شدید ...❤️‍🩹 شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی با ذکر صلوات @maliche11gol
اگر دلت راه داده‌ای به شهدا ، پسش‌ مگیر بگذار در این تلاطم روزگار همان دل بماند🌺! -شھـید‌ابـراھیـم‌هـٰادۍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @maliche11gol