قولنج و کولیک نوزادی چه نشانه‌هایی داره؟ ‌ 🌸 ‌برای خیلی از مامان و باباها جای سوال داره که گریه‌های ناتموم دلبندشون چه علتی داره. اگه کوچولوی شما هم همراه گریه علائم زیر رو داره پس مبتلا به کولیک یا قولنج نوزادی شده. ‌ قولنج اغلب دو یا سه هفته پس از تولد نوزاد ظاهر می‌شود و اگر نوزادتان زودرس است، دو یا سه هفته بعد از موعد مقرری که قرار بود تاریخ تولدش باشد. نوزادان به طور طبیعی وقتی پوشکشان خیس است، ترسیده‌‌اند و گرسنه یا خسته هستند گریه می‌کنند. اما نوزادی که دچار قولنج شده است، بیش از حد و اغلب در زمان ثابتی از روز که معمولاً در اواخر بعدازظهر یا شب است گریه می‌کند. اگر نوزادتان دچار قولنج شده، ممکن است متوجه شوید گریه‌‌اش در این زمان‌ها بلندتر از گریۀ طبیعی اوست و دوره‌های گریۀ ناشی از قولنج به طور ناگهانی شروع و تمام می‌شود. ‌ نوزادی که قولنج دارد، ممکن است نشانه‌هایی از داشتن گاز شکم را نیز بروز دهد. گاز شکم قولنج را ایجاد نمی‌کند، اما ممکن است گاز اضافی شکم ناشی از این باشد که نوزاد مبتلا به قولنج اغلب هنگام گریه، هوا را می‌بلعد. ممکن است متوجه شوید که نوزاد دچار قولنج شما دستش را محکم مشت می‌کند، پشت خود را قوس می‌دهد، صورتش سرخ می‌شود و پاهای خود را باز می‌کند و بالا می‌کشد و هنگام گریه باد شکم دفع می‌کند. گاهی نیز ممکن است نوزاد پس از دفع باد شکم یا مدفوع کردن، حالش بهتر شود. ‌ @mama_bardari👶

#خاطرات_بارداری🍓 سلام خانما عزیز وقتتون بخیر میخواستم در مورد چالش خواب که گذاشتید براتون ماجرای خودم رو تعریف کنم تقریبا ده سال پیش بود که من این خواب رو دیدم😴😴 دوسال بود ازدواج کرده بودم وهنوز بچه نداشتم البته همسرم مخالف بچه دار شدنمون بود آخه اون داشت درس میخوند ومیگفت نمیتونیم بچه دار بشیم آخه بچه خرج داره ومن الان باید هزینه درسام رو بدم خلاصه سرتون رو درد نیارم ماه رجب بود ومن از حرف دیگران خسته شده بودم اخه خواهرم ده سال بود ازدواج کرده بود وبچه نداشت بخاطر همین به منم میگفتن حتما مشکل داری وبچه دار نمیشی خیلی دلم گرفته بود روضه حضرت علی اصغر گذاشتم وتا میتونستم گریه کردم😭😭😭 چند روزی گذشت یک شب خواب عجیبی دیدم توی خوابم از یک مسیری که پر بود از قلوه سنگ به سمت یک زیارتگاه میرفتم وقتی به اون زیارتگاه رسیدم یه صدایی بهم گفت خدا بهت یک دختر میده بعد بزرگ اسم نرگس به رنگ سبز جلو ظاهر شد وصدا گفت اسم دخترت نرگس هستش یک دفعه از خواب پریدم چند روزی درمورد خوابم فکر میکردم بعد که پرس وجو کردم گفتن اونجا سامرا بوده خلاصه وقتی برای همسرم گفتم دلش نرم شد وبعد😅 ماجرا تموم شدتا اینکه اول ماه رمضون رسید وما فقط یک بار برای بچه دار شدن اقدام کردیم برای اولین روز ماه مهمون داشتم ومن روزه بودم وای چشمتون روز بد نبینه داشتم از تشنگی شهید میشدم ده دقیقه به افطار ازتشنگی گریه میکردم ومیخواستم افطار کنم اما همسرم نمی گذاشت افطار کنم با لباس کردم زیر آب سرد تا تشنگیم بر طرف بشه موقع افطار تا توانستم فقط اب خوردم فردا صبحش که تست بارداری دادم با تعجب دیدم که باردارم 😁😁 تا هفت ماه هرچی رفتم سونو جنسیت بچه مشخص نمی شد ولی من میدونستم که بچه ام دختره وخدا به من یک دختر داد ومن اسمش رو گذاشتم نرگس بعد از دوسال راهی کربلا شدم وقتی به سامرا مشرف شدم دلم واقعا لرزید واقعا مثل خوابم بود ببخشید سرتون رو درد اوردم ولی امیدوارم که هر کسی که بچه میخواد حضرت علی اصغر بهش بده ومادر امام زمان نگهدارش باشه @mama_bardari👶

سلام می خواستم ازتون خواهش کنم پیام من رو به جهت یاد اوری خواهرای گلم تو‌کانال بزارین،،،خواهرای عزیزم موقعی که قصد انعقاد نطفه دارین حواستون باشه که چه شبی این کار رو انجام می دین البته تو روایات سفارش هایی شده اما مهم ترین چیزی که باید به اون توجه کنین اینه که انعقاد نطفه تو شبایی که از نظر علم نجوم قمر در عقرب هست نباشه ،که البته این مهم تو روایات هم اشاره شده ،و دوم اینکه حواستون باشه که بعضی شبا تو روایات اقدام جهت باردا ی مکروه اند لطفا توجه کنین که ان شا الله بچه ای خوب و عاقبت به خیری رو خدا بهتون مرهمت کنه،شاید اول فکر کنین که با این همه سخت گیری شبی برای اقدام نمی مونه اما من با توجه به همین نکات دو بار باردار شدم البته کمی طول می کشه ولی الان که بچه ها رو با بقیه بچه ها مقایسه می کنم می بینم به اون مدتی که گذشت می ارزه اینم شبای قمر در عقرب سال ۹۸ #ارسالی_مامانا❤️ @mama_bardari👶

خوشحالی یعنی... عکسامونو اینجوری سه نفره بندازیم😍 @mama_bardari👶

#سوال_مامانا🍓 سلام خانم های عزیز میخواستم راهنماییم کنید واقعا دچار شک شدم اینکه من ۲۵ سالم هست چهار سال هم هست ازدواج کردم انشالله اگه خدا بخواد میخایم یه دوماه آینده اقدام کنیم برای بچه دار شدن.چون پارسال درسم را تمام کردم. امسال دیگه انشاالله دوست داریم بچه بیاریم. نگرانی من ا اینه که چون چند سال گذشته دیر نشده بچه دار میشم مشکلی پیش نمیاد؟کسی بوده مثل من؟🤔😐😕 آخه یه مسیله ای هم که هست آزمایش دادم ana خونم مثبت بود.دکتر رفتم آزمایش مکمل نوشت گفت مشکلی نیست یعنی نیاز به دارو و... نبود ولی تو گوگل سرچ کردم نوشته بود anaخون باعث سقط بچه و... میشه ولی دو سه تا دکتر رفتم گفتند مشکلی نیست.میخاستم راهنمایی ام کنید کسی هست که مثل من شرایط شون باشه. ممنون از محبت تون ببخشید طولانی شد 🌺سلام وقت بخیر هفته ۲۶ بارداری ام و وارد ماه هفت شدم . دو سه روزیه دونه های قرمز رنگ رو شکمم ظاهر شده و به اطراف سینه هامم رسیده و رو سینه هام میخاره ولی از ماه هفت که تازه وارد شدم هرشب روغن زیتون میکشم به شکمم. آیا کسی همچین مشکلی داشته ؟؟ خوبه من روغن زیتون میکشم؟ به سینه هامم بکشم یا نه؟؟. اگه کسی تجربه ای داره لطفا راهنمایی کنه . 🌺سلام ممنون بابت کانال خوبتون میشه اینو بزارید داخل کانالتون من باردارم الان شش ماهم هس خیلی درد لگن و درد رحم دارم میخواستم ببینم کسی هست مث من مشکلی نداره؟؟ باتوجه قبل این بارداریم سه بار سابقه سقط دارم ک الان هم باامپول انوکساپارین و قرص اسپرین مصرف میکنم @yaali137🆔 @mama_bardari👶

همچین حالی رو برای همتون آرزو میکنم😍👆 مخصوصا مامانای چشم انتظار😢❤️ @mama_bardari👶

#خاطرات_بارداری🍓 سلام من میخواستم بهترین و خنده دار ترین خاطره ی دوران ویار تو بارداریم رو براتون تعریف کنم ،،.. راستش من خییلی زود ازدواج کردم ، یعنی حدود ۱۸ سالم بود و خییلی هم زود باردار شدم و توی عروسیم دو ماهم بود در ضمن بارداریه خییلی سختی هم داشتم ، و به خاطر پایین بودن کیسه آب از همون اول ها استراحت مطلق بودم ... این خاطره ای رو که تعریف میکنم ، مربوط به سه ماهگی مه و درست چند روز قبل از عروسی خواهرم ....قرار بود برای کارای عروسی خواهرم بریم بیرون و دوشنبه بریم جهاز بچینیم البته چون من استراحت بودم مامانم اجازه نمی‌داد که بیام ولی از بس اصرار کردم و قول دادم که کاری نکنم و فقط تماشا کنم بلاخره راضی شدن ،.... دوشنبه صبح حاضر شدیم که بریم و با حالی که من داشتم همسرم هم اومد ، یه ربعی با مامانم جر و بحث داشتیم سر بردن کله و پاچه ی گوسفندی که دیروز سر بریده بودن و مامانم اصرار داشت که اینا رو بیاریم برای تزئینات یخچال ولی بلاخره مامان موفق شد و ما کوتاه اومدیم ، وقتی رسیدیم مامان و خواهرم رفتن تا کارای آشپز خونه رو انجام بدن ، و من هم روی چیدن مبل و اینا نظارت داشتم ، مامان داشت مرغ رو تزئین میکرد ، تا دیدمش هوس کردم و به طور بدی گشنم شد آخه دیگه ظهر شده بود ، همسرم تا حال منو دید ، لبخندی زد و رفت و با کلی غر زدن خواهرم قابلمه رو افتتاح کرد و چند تا از تخم مرغ هایی رو که برا تزیین آورده بودیم رو نیمرو کرد ، من مشغول کار بودم که بوی تخم مرغ حالم رو بد کرد ، حس میکردم همه ی دل و روده میخواد بیاد بالا ، چند باری خواستم بالا بیارم ولی جلوی خودمو گرفتم ، دلم نمی‌خواست ذوق همسرم برای درست کردن اون تخم مرغ ها رو کور کنم ، ... به کارم ادامه دادم و اعتنایی نکردم ... خودمو مشغول کردم که یهو دیدم همسرم با قابلمه ی تخم مرغ رو به روم نشسته ، دیگه واقعا میخواستم بالا بیارم ، ولی یه لبخند زدم و روبه روش نشستم ، گفتم نمی‌خوام ولی اون از همه جا بی خبر یه لقمه گرفت و به زور گرفت جلوم تا بگیرم ، چشمتون روز بد نبینه ، به محض اینکه بوی تخم مرغ رو حس کردم ، دیگه نتونستم جلوی خودمو بگیرم و به سمت دستشویی دویدم ،، گلاب به روتون هر چی تو دل و رودم بود بالا آوردم ...اومدم بیرون همسرم دستمو گرفت تا بشونتم رو مبل ، وقتی نشستم مامانم رو در حال تزئین اون کله گوسفنده دیدم ، بوی گند ش فضا رو پر کرده بود خیلی جلوی خودمو گرفتم که دوباره بالا نیارم ، وقتی تزئینش تموم شد همسرم گفت بیارم ببینیش ؟ منم به ناچار قبول کردم ، کله ی گوسفند رو به دستش گرفت و اومد به سمتم ، و گوسفند رو ، رو به روم گرفت ، از بوی گندش دم دماغم رو گرفتم و همسرم داشت هی کله هه رو برسی میکرد و تکونش میداد که یه دفعه دماغای گوسفنده رییییختن روی لباسم ، جیغ کشیدم ، همسرم هول شد و اومد نزدیکم ولی هواسش به کله هه نبود که هنوز تو دستشه گفت چیشد مگه ، چیزی نیست الان پاکش میکنم ، .. سرمو که بالا گرفتم دوباره کله ی گوسفنده رو دیدم ، بوش حالم و بهم زده بود تا اومدم سرمو بگیرم پایین دوباره کله ی گوسفنده سرا زیر شد و دماغاش ریخت رو صورتم ،، جیغ بلندی زدم و دستمو گرفتم رو دهنم و رفتم تو دستشویی ، و گلاب به رو تون بالا آورده و همینجور هی صورتم رو میشستم از چندش دماغای گوسفنده که ریخته بود رو صورتم گریم گرفته بود ... وقتی از دستشویی اومدم بیرون همسرم دستمو کشید و چادرم و داد دستم تا بریم ، وقتی گفتم نمیام و می‌خوام اینجا باشم گفت ، باهات شرط می‌بندم اگه تا دو دقیقه دیگه اینجا بمونی یا خودت یا این بچه رو ناقص میکنی.....😂😂 ممنون از کانال خوبتون ...❤️👌 @mama_bardari👶

بهترین زمان استفاده از بی‌بی‌چک جه زمانیه تا نتیجه دقیق‌تری بگیریم؟ اگه برای بارداری اقدام کردید حتما کنجکاوید بدونید که نتیجه‌بخش بوده یا نه و این براتون یه دغدغه اصلی می‌شه و حتما به سراغ بی‌بی‌چک خواهید رفت. اما باید بدونید چه زمانی بهترین زمان برای استفاده از بی‌بی‌چک هست. ما توی این پست براتون می‌گیم پس حتما همراهمون باشید. علائم اولیۀ بارداری منحصر به بارداری نیست. برخی از آنها می‌تواند نشان‌دهندۀ بیماری در شما باشد یا این که دورۀ عادت ماهانۀ شما در حال شروع است. همچنین ممکن است بدون تجربه کردن هیچ‌کدام از این علائم و نشانه‌ها هم باردار باشید. با این حال اگر یک دوره از عادت ماهانۀ شما اتفاق نیفتاده یا متوجه وجود هر یک از این سرنخ‌ها شده‌اید، بهتر است یک هفته بعد از زمان مورد انتظار برای شروع عادت ماهانه، یک بیبی‌چک یا همان تست خانگی بارداری انجام دهید. حالا‌.... اگر چرخه و روز پریود خودتان را ثبت نمی‌کنید، بهتر است سه هفته بعد از آخرین اقدام برای بارداری، نسبت به انجام تست خانگی بارداری اقدام کنید. اگر پاسخ تست بارداری خانگی شما مثبت باشد، یک قرار ملاقات با پزشک خود هماهنگ کنید تا پزشک با انجام آزمایش‌های لازم هرچه زودتر بارداری شما را تأیید و مراقبت‌های دوران بارداری را آغاز کند. @mama_bardari👶

#چالش_خواب_بارداری😍😴 سلام.من 3سالی بود که بچه میخواستم ونمیشد،یه شب قبل خوابم بادایی شهیدم حرف میزدم وازش ناراحت بودم که چراتوخواب همه میری وحاجت میدی من که اینهمه ازت میخوام حاجت نمیدی😔.همون شب خواب دیدم دایی م تویه باغ سرسبز وبزرگ پشت یه پنجره چوبی ایستاده و سه تا سیب سبز درشت میده دستم😍 وبهم میگه چرا انقد ناراحتی؛غصه نخور نزدیکه مادرشی؛من بعد یماه باردارشدم😍😍😍.بعدها توی تعبیرخواب خونده بودم که سیب سبز اولاده.دخترم 13سالشه و6ساله ک دوباره بچه میخوام ولی هنوز قسمت نشده.ان شاءالله خدا دامن تموم مادرایی که آرزودارن سبز کنه 🌺سلام .ممنونم از مطالب خوبتون من تو بارداریم سر دخترم خواب دیدم بچم به دنیا اومده پنج شش کیلواِ حدودا😂و اینکه دوتا دندونم داره. به دنیا که اومد ۳۲۰۰ بود دندونم نداشت😁هفت ماهگی درآورد 🌺سلام وخیلی ممنونم از کانال خوبتون من 6 سال قبل که دخترم را 6 ماهه باردار بودم خواب عجیبی دیدم البته اینم بگم ما 8 سال بچه نداشتیم و با کلی دعا و نظر و نیاز و با عمل ای وی اف باردار شدم روزی که قرار بود ما بریم یزد برای ای وی اف روز قبلش مادر شوهر وپدر شوهرم عازم سفر مکه شدن و روز بع من و شوهرم رفتیم یزد و روز بعدش مادر و پدر خودم رفتند سفر کربلا خیلی برام عجیب بود که این سه تا اتفاق با هم افتاده بود خلاصه من ای وی اف شدم و بعد از دو هفته جواب ازمایشم مثبت شد توی این مدت من خونه پدریم استراحت مطلق بودم که یه شب خواب دیم که شوهرم توی یه جاده بی انتها داره میره و من هرچی صداش میکنم فقط برمیگرده و منو نگاه میکنه تو عالم خواب بهش گفتم لااقل صبر کن بچت رو ببین فقط گفت باید برم من از شدت بغض و گریه از خواب بیدار شدم و تا صبح همش گریه میکردم اصلا اروم نمیشدم و خیلی نگران بودم نکنه برای شوهرم اتفاقی بیفته همین روزا بود که پدرشوهرم سرما خورده بود و حالش خوب نبود که بعد از 10 روز پدرشوهرم فوت کرد و من اون موقع فهمیدم کسی که من توی خواب دیده بودم پدرشوهرم بود نه شوهرم اخه ازلحاظ قیافه خیلی بهم شباهت دارن ببخشید که خیلی طولانی شد @mama_bardari👶

#پاسخ_مامانا🍓 سلام ممنون از کانال خوبتون در جواب اون خانمی که گفتن داخل ماه هفت هستن و دونه های قرمز روی شکمشون زده میخواستم بگم که حتما حتما به دکتر متخصص و باتجربه مراجعه کنند و پیگیر بشن چون خواهر من هم داخل بارداریش همینطور شد و زیاد جدی نگرفت به دکترش هم که گفت،گفته بود چیز مهمی نیست اما خب متاسفانه خون خواهرم غلیظ بوده بخاطر همین دونه های ریز وقرمز میریخت و بعضی از دونه ها به هم دست میداد و یه تیکه میشدن،که باید قرص آسپرین یا داروهایی ک خون رو رقیق میکنن مصرف میکرد و دکترش بهش نداده بود،اواخر هشت ماه بدلیل غلظت خون ،خون لخته شد داخل جفت و خونرسانی به بچه ضعیف شد به قدری ک بچش تو شکمش فوت شد،خیلی سخت بود چون سیسمونیش روهم خریده بودیم😭 انشالله که برای شما مشکلی پیش نمیاد و توکلتون بخدا باشه حتما پیگیر بشید وپیش دکتر باتجربه برید و اگر موضوع شماهم علظت خون باشه با دارو حل میشه انشالله نینیتون به سلامتی بدنیا میاد برای خواهر منم دعا کنید خدا دوباره یه نینی سالم وصالح بهش بده @mama_bardari👶

من و این همه خوشبختی محاله😂😍 #سلطان_پوشک😎👶 @mama_bardari👶