eitaa logo
واگویه‌های مامان چهار فرشته🇵🇸🇮🇷
409 دنبال‌کننده
817 عکس
586 ویدیو
8 فایل
اینجام تا از مادرانه‌هام و لذت نابش بگم،دل به لطافتِ کودکانه‌ی فرزندانم بدم،همراهشون بزرگ بشم و از نشاط و انگیزه‌ای که از بودنشون میگیرم برات واگویه کنم.شاید تو هم علاقه‌مند شدی مظهر صفت خالقیت خداوند بشی. ارسال مطالب بدون منبع مورد رضایت نیست @meshkat_99
مشاهده در ایتا
دانلود
موکب بین راه و پخت نان @mamanjoona
۳۰ مرداد ۱۴۰۳
۳۰ مرداد ۱۴۰۳
مسیر پیاده تا حرم سامرا دو طرف مسیر از ابتدا تا انتها موکبهای ایرانی و عراقی مشغول پذیرایی از زوار آبپاشی با شیلنگ و مه‌پاش موکبهای ایرانی بیشتر پذیرایی با شربتهای خنک کننده مثل خاکشیر و آب‌لیمو داشتن @mamanjoona
۳۰ مرداد ۱۴۰۳
حرم مطهر امام حسن عسکری علیه السلام و امام هادی علیه السلام @mamanjoona
۳۰ مرداد ۱۴۰۳
خودشون نیستن ولی آثارشون هست 😂 خواستم از اون جورابای نی‌نی بدم به یه مامان دیدم اینو گذاشتن تو کوله‌ام دلم تنگشون شد🥺 [موکب نجف] @mamanjoona
۳۱ مرداد ۱۴۰۳
. بعد از زیارت کمی دورتر رو به روی مضجع شریفشان گوشه‌ای نشستم و دلی سبک کردم به مناجات و چشم و صورت شستم به اشک و دل آرام کردم به چند رکعت نماز زمان این غارتگرِ ایام خوش و نجات بخشِ روزهای غم و پایان‌بخش فراق ، فرصت تمام کرد و گاهِ بازگشت فرا رسید. راه آمده را برگشتیم آفتاب ، اینجا آتشین می‌تابید و گرمایش فراتر بود از آنچه در دیار خودمان تجربه کردیم. ولی همان‌قدر هم در بخشش صبر و تحمل سخاوتمند بود؛گرما شدید ولی قابل تحمل بود حتی برای من که تا قبل از این خیلی کمتر از آن را تحمل نمی‌کردم. از حرم بیرون آمدیم. بو و هوس فلافل خواهرم را به موکبی کشید نخواسته مهمان خوان کرم میزبان شدیم، خوشمزه بود. مهمان‌نوازی عراقی‌ها و پذیرایی‌شان با آب‌پاش و شربت‌های خنک کننده تازیانه خورشید را کم‌اثر می‌کرد. مقصد بعدی سید محمد عموی امام زمان(عج)بود. خنکای حرمش دلچسب و دست گشایشش در فرزند آوری شهره بود. برای هر که آرزوی در آغوش کشیدن نوزادی از بهشت داشت طلب فرزندان سالم و صالح و بسیار کردم. ان‌شاءالله مقبول افتد. یک ساعت تا اذان مغرب مانده بود که راه افتادیم به سمت کاظمین. بیشتر مسیر در شهر بود و گاهی ترافیک. هر جا سرعتمان کم میشد موکب‌داران عراقی با خوشحالی طعام و میوه و شربت به دست سمت ون هجوم می‌آوردند و از پنجره‌ زائران را پذیرایی می‌کردند. غذایشان به مزاجم سازگار نبود به یک بسته ماست و میوه‌ای بسنده کردم،برنج و ساندویچ عراقی‌ها شد شام همسفران. ۲_۳ساعت بعد کاظمین بودیم. فاصله پارکینگ تا حرم بسیار دور بود پیاده راه افتادیم چند متری طی نکرده بودیم که ماشین باری ایستاد و صدا زد حرم حرم دل‌دل کردیم سوار شویم یا نه ولی وقتِ اندک و فاصله طولانی و خستگی باعث شد قبول کنیم. ۱۰_۱۲مرد و ۹ زن که جز هم‌شهری بودن با هم نسبتی نداشتیم و تنها محرم بینمان برادرم بود نسبت به من و خواهر و مادرم . سوار ماشین باری شدن برای خانم‌ها سخت است. دلم رفت کربلا کاروان اسرا... زینب کبری(س) همه را سوار ناقه‌ها کرد و محرمی نبود که او را...🥺😭 برادرم رفت بالا و دست ما را گرفت و ما دست سایر خانم‌ها و بعد بقیه مردها سوار شدند. ۲۰ دقیقه‌ای طول کشید و چون باربند چادر کشی شده بود مسیر مشخص نبود و هوا گرم و دم‌دار و فضا تاریک برادرم دست و دلبازانه [۴۸ ساعت در مسیر و عدم توقف کافی برای شارژ باتری گوشی‌ها]چراغ قوه گوشی‌اش را روشن کرد . نور اندکی که میشد چشم چشم را ببیند و حریم و فاصله حفظ شود @mamanjoona
۳۱ مرداد ۱۴۰۳
. نگه داشت باید بقیه مسیر را پیاده می‌رفتیم. قدم از قدم برنداشته بودیم که دیدیم وسط خیابان یک ون آتش گرفته و چند نفر در تلاشند برای اطفاء حریق. مردها احساس خطر کردند و اجازه ندادند جلو برویم. دورتر ایستادیم بلکه آتش مهار شود؛ نشد بیشتر هم شد. گفتند تغییر مسیر دهیم و از راه دیگر برویم ،نشانی جدید گرفتند و راه افتادیم ۵۰ متر بیشتر نرفته بودیم که صدای انفجار به گوشمان رسید. دعا دعا می‌کردیم برای کسی اتفاقی نیفتاده باشد... با آن تعداد و مسیر طولانی و راهی که به خاطر حادثه از رفت و آمد ماشینها شلوغ شده بود عقب افتادن عده‌ای ناگزیر بود. مردها جلو افتاده بودند و ما در پِی‌شان و چند خانم عقب‌تر ایستادند تا همه برسند،بیشتر از قبل میشد غیرت مردانه و احساس مسئولیت و نگرانی را در چهره‌هایشان دید. از ابتدای سفر برنامه و مسئولیت کاروان تا لب مرز مهران بود و از آن به بعد بر عهده خود مسافران. از آن چهل نفر همه جدا شده بودند ولی غیرت هم‌شهریانمان اجازه نداده بود چند خانم را رها کنند و با فراق بال و بی دغدغه راهی زیارت و مشایه شوند،خود را برای ناموس وطن به سختی انداخته بودند. راستش در دل به وجود غیورشان افتخار کردم و باز اشکم جاری شد از یادآوری غربت و تنهایی زینب سلام الله علیها میان خیل نامحرمان و اعداء و فحاشی و تعرض به حرم آل الله 😭 ادامه دارد... @mamanjoona
۳۱ مرداد ۱۴۰۳
۳۱ مرداد ۱۴۰۳
صحن صاحب الزمان(عج) حرم امام موسی کاظم(ع) و امام جواد(ع) کاظمین @mamanjoona
۳۱ مرداد ۱۴۰۳
۳۱ مرداد ۱۴۰۳
اگه دوست داشتین دوستان و مخاطبینتون رو دعوت کنید کانال تا باهم همسفر اربعین بشیم. آیدی کانال👈 @mamanjoona
۳۱ مرداد ۱۴۰۳