بابایی میخواد بره سر کار و طبق معمول محمد دنبالش گریه میکنه؛ طهورا با اون حال نزارش واسه ساکت کردن و دلداریِ محمد ، رفته مداد و تراش (محمد عاشق ایناست) اورده بهش میده
خواهره دیگه...
پ.ن: آدم اینا رو میبینه چقدر حالش خوب میشه!چقدر ازشون یاد میگیره! چقدر امید به زندگیش میره بالا...
واقعا نمیدونم چی بگم
#الحمدلله
#جوجهی_معلم
#خواهرانه
#خواهر_برادری
@mamanjoona
یادته در مورد یکی از محدودیتهای دنیا با هم صحبت کردیم؟
چی بود!؟
درسته "رنج"!
(اگه نبودی یا دلت خواست مرور کنی پیام سنجاق شده و چندتای بعدشو بخون😉)
#مبحث_رنج۲
@mamanjoona
یکی از دلایل اصلیش اینه که ما دارای سیستم انتخاب هستیم؛ ما میتونیم و باید بین علاقههای مختلفمون انتخاب کنیم.
انسان علایق مختلفی داره که بعضیهاش مخالف همدیگه هستن!
برای همین مجبور میشیم برای به دست آوردن برخی خواستههامون از بعضی خواستههای دیگه چشم پوشی کنیم. همین چشم پوشی از علایق برای انسان تلخ و رنج آوره.
ادامه👇
@mamanjoona
مثلا چی!!؟؟
مثلا آدم هم به فستفود و نوشابه علاقه داره هم به سلامت بدنش ولی این دو تا علاقه در تضاد با هم هستن و باید یکی رو انتخاب کرد.
اگه فست فود رو انتخاب کنیم باید رنج از دست دادن سلامتی رو بکشیم و اگه سلامت بدن رو انتخاب کنیم باید رنج گذشتن از اون غذا رو ببریم...
سرتاسر زندگی ما همینه !
ادامه👇
@mamanjoona
ما آدم ها در همه لحظات زندگیمون با انتخاب برخی از علاقه هامون به طور طبیعی باید سایر علاقه هامون رو کنار بذاریم و همین موضوع موجب تولید رنج در زندگی ما میشه.
ادامه👇
@mamanjoona