کسب روزي
«شخصي امام صادق (عليه السلام) را مشاهده کرد که در مزرعه خويش مشغول بيل زدن است و عرق زيادي کرده، به طوري که پيراهن آن حضرت خيس شده است. شخص با ديدن اين منظره به ايشان گفت: اگر اجازه بدهيد من اين کار را انجام مي دهم تا شما استراحت فرماييد. امام صادق (عليه السلام) فرمود: دوست دارم که مرد براي به دست آوردن روزي خويش در برابر آفتاب اذيت ببيند».
🔰 الکافي، ج5، ص76،
❣️«چهار ویژگی اساسی» برای #انتخاب همسر❣️
💠💠 ویژگی های اساسی #همسر
✨اول: #دینداری و تعهد
در روایت می خوانیم: «علیك بذوات الدین»؛ با انسان متدین #ازدواج كنید. اعتقاد به خدا و دین باوری نگاه انسان را به هستی و خوشبختی تغییر می دهد. ارزشهای واقعی را می فهماند. در «فراوانی نعمت» روحیه ی «شكر و انفاق» به دیگران، در «سختی و مشكلات» زندگی، به جای كج خُلقی و بدبینی، «امید و تلاش» را سرلوحه زندگی قرار می دهد. «دین»، انسان را مسئولیت پذیر می كند، و استقلال شخصیت و روی پای خود ایستادن را به انسان هدیه می دهد، همان چیزی كه افراد از همسرشان انتظار دارند و رهایی از تنبلی، و انجام ندادن كارهای لغو، و دوری از گناه كه بنیان خانواده را سست می كند از دیگر نتایج ایمان می باشد. خلاصه در «سایه ی دین» است كه انسان «طعم خوشبختی» را می چشد.
✨دوم: #اخلاق نیك
از امام باقر(علیه السلام) حكایت شده كه می فرماید: «اذ جاءكم من ترضون خُلقه و دینه فزوجّوها»؛ اگر كسی كه برای #خواستگاری شما آمد از اخلاق و دین داری او راضی هستید، پس با او ازدواج كنید.
✨سوم: شرافت خانوادگی و #اصالت داشتن
نه به این معنا كه شهرت، ثروت یا موقعیت اجتماعی بالا داشته باشند، بلكه با نجابت و بزرگوار باشند و به كارهای باطل و حرام شهرت نداشته باشند.
✨چهارم: #عاقل باشد و احمق و نادان نباشد
البته فرق است بین «عاقل» و «عالم و با سواد»، زیرا چه بسیار افرادی كه سواد بالائی ندارند اما تدبیر و عقل معاش و عقل معاد خوبی دارند.
💠 مشخصات امام جعفرصادق علیه السلام
اسم : جعفر
لقبها : صادق- مصدق - محقق - کاشف الحقایق - فاضل - طاهر - قائم - منجی - صابر
كنیه : ابوعبدالله - ابواسماعیل - ابوموسی
نام پدر : حضرت امام محمد باقر ( علیه السلام )
نام مادر : فاطمه ( ام فروه ) دختر قاسم بن محمد بن ابی بكر
زمان تولد : هفدهم ربیع الاول سال 83 هجری
در روز جمعه یا دوشنبه ( بنا بر اختلاف ) در هنگام طلوع فجر مصادف با میلاد حضرت رسول . بعضی ولادت ایشان را روز سه شنبه هفتم رمضان و سال ولادت ایشان را نیز برخی سال 80 هجری ذكر كرده اند .
محل تولد : مدینه منوره
عمر شریفش : 65 سال
مدت امامت : 34 سال
زمان رحلت ( شهادت ) : 25 شوال سال 148 هجری درباره زمان شهادت نیز گروهی ماه شوال و دسته ای دیگر 25 رجب را بیان كردند .
قاتل : منصور دوانیقی بوسیله زهر
محل دفن : قبرستان بقیع
زنان معروف حضرت : حمیده دختر صاعد مغربی ، فاطمه دختر حسین بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب( علیهم السلام )
فرزندان پسر : موسی ( علیه السلام ) - اسماعیل - عبدالله - افطح - اسحاق - محمد - عباس - علی
فرزندان دختر : ام فروه - فاطمه - اسما كه اسماعیل ، عبدالله وام فروه مادرشان فاطمه دختر حسین بن علی بن حسین ( علیهما السلام )( نوه امام سجاد ) است . وامام موسی كاظم (علیه السلام) ، اسحاق و محمد كه مادرشان حمیده خاتون می باشد . وعباس ، علی ، اسماء و فاطمه كه هر یك از مادری به دنیا آمده اند .
نقش روی انگشتر حضرت : ما شاء الله لا قوة إلا بالله ، أستغفرالله .
اصحاب معروف امام صادق (علیه السلام) : ابان بن تغلب - اسحاق بن عمار- برید - صفوان بن مهران - ابوحمزه ثمالی – حریر بن عبدالله سجستانی زراره بن اعین شیبانی - عبدالله بن ابی یعفور-عمران بن عبدالله اشعری قمی .
روز زیارت ایشان : روزهای سه شنبه می باشد .
رخسار حضرت : بیشتر شمایل آن حضرت مثل پدرشان امام باقر (علیه السلام) بود . جز آنكه كمی لاغرتر و بلند تر بودند .
مردی میانه بالا ، سفید روی ، پیچیده موی و پیوسته صورتشان چون آفتاب می درخشید . در جوانی موهای سرشان سیاه و در پیری سفیدی موی سرشان بر وقار و هیبتشان افزوده بود . بینی اش كشیده و وسط آن اندكی برآمده بود وبر گونه راستش خال سیاه رنگی داشت .
ریش مبارك آن جناب نه زیاد پرپشت و نه زیاد كم پشت بود . دندانهایش درشت و سفید بود ومیان دو دندان
پیشین آن گرامی فاصله وجود داشت . بسیار لبخند می زد و چون نام پیامبر برده می شد رنگ از رخسارش تغییر می كرد .
امام صادق (عليه السلام) به همراه برخي ياران به راهي مي رفت که در اين راه بند کفش امام پاره شد. به طوري که کفش ها از پاي حضرت در مي آمد و راه رفتن را براي ايشان مشکل کرده بود. امام پس از مقداري که راه رفت، ايستاد و کفش ها را در آورده و به دست گرفت و پا برهنه به راه ادامه داد.
يکي از صحابه فوري بند کفش خود را باز کرد که به آن حضرت بدهد، ولي امام حاضر نشد بند کفش او را قبول کند. سپس [ به عنوان درس] فرمودند: اگر مشکلي براي کسي پيش آمد، خود به تحمل آن از ديگران سزاوارتر است و معنا ندارد به خاطر به وجود آمدن حادثه اي براي يک نفر، ديگري به رنج و زحمت بيفتد.
🔰 الکافي، ج6، ص464
شتویی امام شیعیان
تویی امام بعد او
تویی امام مهربان
پس از امام پنجمم
چراغ رهبری تویی
ستاره هدایتی
شکوه حیدری تویی
پس از امام پنجمم
تویی وصی ایزدی
برای حفظ دین او
به امر حق تو آمدی
تو جعفری و صادقی
جهان ندیده مثل تو
به پاکی و قشنگی ات
نشد سپیده مثل تو
⭕️ شاعر: مهدی وحیدی صدر
#کودکانه
امام صادقم تویی
تویی تمام آرزو
تو گفته ای کلام حق
به ما لطیف و مو به مو
تو گفته ای که می شود
پرید و چون پرنده شد
تو گفته ای که می شود
پر از امید و خنده شد
تو داده ای به قلب ما
امید و مهر بی کران
امام مهربان من
درون قلب من بمان
نشسته مهر پاک تو
به قلب ما،به جان ما
محبت تو لحظه ای
نشد از این دلم جدا
⭕️ شاعر: شكوه قاسم نيا
اولین جشن دانش اموزان شیعه و اهل سنت روزه اولی در روز دو شنبه 13 خرداد سال 1398 شهرستان باخرز برگزار شد. در این جشن با شکوه که با حضور امام جمعه محترم شهرستان باخرز جناب حجت الاسلام زاهدی و مسولین شهرستان فرماندار محترم اقای مهندس شافعی و ریاست محترم اموزش و پرورش اقای اتحاد و فرماندهی محترم سپاه پاسداران شهرستان جناب سرهنگ جامی در جلسه حضور داشتند برگزار گردید. این جشن مبارک با حضور 130 نفر از دانش اموزان دختر مکلف روزه اولی شیعه و اهل سنت برگزار شد .در ابتدا تلاوت قران کریم و بعد سرود مقدس جمهوری اسلامی ایران و صلوات خاصه امام رضا (ع) جلسه را نورانی گردانید. در ادامه از بیانات ارزشمند امام جمعه محترم استفاده شد و به تعدادی از دانش اموزانی که به سوالات جالب امام جمعه محترم پاسخ صحیح دادند جوایزی اهدا گردید. در ادامه گروه فرهنگی تبلیغی ثامن الحجج (ع)(حجت الاسلام کارگر خراسانی و حجت الاسلام رشیدی و استاد مالک ازاد ) با اجرای شعر داستان و برگزاری مسابقات جالب و شاد مفرح و اهدای جوایز به دانش اموزان جشن ختم شد در پایان هم عهدنامه جشن و تجدید میثاق با شهدا و امام شهدا و سربازی امام زمان تلاوت گردید .السلام علی من اتبع الهدی..حجت الاسلام کارگر خراسانی مبلغ مدارس امین شهرستان باخرز
آموزش هشت مساله از امام صادق علیه السلام.docx
19.9K
آموزش هشت مساله از امام صادق علیه السلام
چهار شاخصه ایمان در منظر امام صادق(علیه السلام)
امام ششم در حدیثی در باره ایمان میفرماید: «ایمان انسان كامل نمىشود مگر آن كه دارای چهار خصلت باشد: اخلاقش نیكو باشد، نفس خود را خوار کند، كنترل سخن داشته باشد، اضافى ثروتش (حقوق واجب مالی) را بپردازد.» (الأمالي( للطوسي)، ص125).
این حدیث، چهار شاخصه ایمان را به ما یادآور میشود:
✔️ اخلاق نیکو؛ البته اخلاق باید اسلامی باشد تا به فرموده امام ششم زینت اسلام باشد. «خوش اخلاقى در بين مردم زينت اسلام است.»(مشکاة الانوار ص 240).
✔️ خوار کردن نفس(اماره)؛ منظور کنترل کردن نفس است. مولای متقیان میفرماید: «نفس ها افسار گسیخته اند، اما دست های خرد عنان آن ها را گرفته تا به هلاکت نیفتند.»(غررالحکم و دررالکلم، ص115).
✔️ حفظ زبان؛ پیامبر اسلام میفرماید: «هركس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، بايد سخن خير بگويد يا سكوت نمايد.»(الكافي، ج2، ص667)
✔️ ادای واجبات مالی؛ پیامبر در این باره میفرماید: «من مأمورم كه صدقه(و زكات) را از ثروتمندانتان بگيرم و به فقرايتان بدهم.»(مستدرک الوسائل، ج7، ص105)
#داستان_پندآموز
💎امام صادق (ع) با بعضی از اصحاب برای تسلیت به خانه یکی از خویشاوندان میرفتند. در بین راه بند کفش امام صادق (ع) پاره شد به طوری که کفش به پا، بند نمیشد.
امام کفش را به دست گرفتند و با پای برهنه به راه افتاند.
ابن ابی یعفور - که از بزرگان و صحابه آن حضرت بود - فوراً کفش خویش را از پا درآورد، بند کفش را باز و دست خود را به طرف امام (ع) دراز کرد تا آن بند را به امام (ع) بدهد که امام با کفش برود و خودش با پای برهنه راه برود.
امام با حالت خشمناک روی خویش را از عبدالله برگرداند و به هیچ وجه حاضر نشد آن را بپذیرد و فرمودند: «اگر یک سختی برای کسی پیش آید، خود آن شخص، از همه به تحمل آن سختی اولیتر است. معنا ندارد که حادثهای برای یک نفر پیش بیاید و دیگری متحمل رنج بشود.»
📚بحارالانوار
❣️ یک دقیقه مطالعه
دانشمندان تعدادی موش را داخل يک استخر آب انداختند.
تمامی موشها فقط 17دقيقه توانستند زنده بمانند و در نهايت خفه شدند.
دوباره دانشمندان با اينكه می دانستند موش بيش از 17دقيقه زنده نمی مانند تعداد ديگری موش رو به داخل همان استخر انداختند و با علم 17دقيقه تا مرگ موشها تمامی موشها رو قبل از 17دقيقه از آب بیرون کشیدند و تمامی آنها زنده ماندند.
موشها پس از مدتی تنفس و استراحت دوباره به آب انداخته شدند.
حدس ميزنيد اين بار چند دقيقه زنده ماندند؟ "26 ساعت " طول كشيد تا آنها مردند.
آنها به اين اميد كه دوباره دستی خواهد آمد و نجات پيدا می كنند، 26 ساعت تمام طاقت آوردند.
❣️ #اميد بهترين و بالاترين قوه محرک زندگی است. در هیچ شرایطی امیدتان را از دست ندهید...
⚜️حکایتهای پندآموز⚜️
⚫️ بادکنک سیاه ⚫️
✍️در یک شهربازی، پسرکی سیاه پوست به مرد بادکنک فروشی نگاه می کرد که از قرار معلوم فروشنده مهربانی بود. بادکنک فروش برای جلب توجه یک بادکنک قرمز را رها کرد تا در آسمان اوج بگیرد و بدینوسیله جمعیتی از مشتریان جوان را جذب خود کرد. سپس بادکنک آبی و همینطور یک بادکنک زرد و بعد از آن یک بادکنک سفید را رها کرد. بادکنک ها سبکبال به آسمان رفتند و اوج گرفتند و ناپدید شدند.
پسرک سیاهپوست هنوز به تماشا ایستاده بود و به یک بادکنک سیاه خیره شده بود. تا این که پس از لحظاتی به بادکنک فروش نزدیک شد و با تردید پرسید: ببخشید آقا! اگر بادکنک سیاه را هم رها می کردید، بالا می رفت؟ مرد بادکنک فروش لبخندی به روی پسرک زد و با دندان، نخی را که بادکنک سیاه را نگه داشته بود برید و بادکنک به طرف بالا اوج گرفت و پس از لحظاتی گفت: پسرم آن چیزی که سبب اوج گرفتن بادکنک می شود رنگ آن نیست بلکه چیزی است که در درون خود بادکنک قرار دارد.
💥چیزی که باعث رشد آدم ها می شود رنگ و ظواهر نیست. رنگ ها و تفاوت ها مهم نیستند. مهم درون آدمه، چیزی که در درون آدم ها است تعیین کننده مرتبه و جایگاهشونه و هر چقدر ذهنیات ارزشمندتر باشه جایگاه و مرتبه والاتر و شایسته تر میشه.
📚 مجموعه شهر حکایات
مرد سرمایه داری در شهری زندگی میکرد
اما به هیچکس ریالی کمک نمیکرد.
فرزندی هم نداشت. و تنها با همسرش زندگی میکرد.
در عوض قصابی در آن شهر بود که به نیازمندان گوشت رایگان میداد.
روز به روز نفرت مردم از شخص سرمایه دار بیشتر میشد
مردم هرچه او را نصیحت میکردند که این سرمایه را برای چه کسی میخواهی؟
در جواب میگفت نیاز شما ربطی به من ندارد.
بروید از قصاب بگیرید...
تا اینکه او مریض شد
احدی به عیادتش نرفت و در نهایت در تنهایی جان داد.
هیچ کس حاضر نشد به تشییع جنازه او برود...
همسرش به تنهایی او را دفن کرد
اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در شهر افتاد
دیگر قصاب به کسی گوشت رایگان نداد.
او گفت کسی که پول گوشت را پرداخت میکرد دیروز از دنیا رفت...!!
هیچوقت زود قضاوت نکنیم...
✅👈نام بازی: بردارو در رو🏃♂️
👈هدف و شرایط بازی :
تقویت همکاری وتعاون، تقویت جسمانی و هماهنگی آن با حواس ، تقویت سرعت عمل
👈سن بازیکنان: 9سال و بالاتر
👈تعداد بازیکنان: تمام افراد
👈وسایل بازی: یک عدد بطری آب معدنی خالی و یا نیمه + یک عدد گچ
👈محل بازی: سالن،فضای آزاد(حیاط مدرسه)
✅👈 شرح بازی:
این بازی در حیاط مدرسه یا سالن انجام میشود. بدین ترتیب که ابتدا وسط زمین مستطیل شکل یه دایره کوچک کشیده وبه فاصله 10 تا 15 متر از دو طرف دایره دو خط موازی بر روی زمین رسم میکنند.
سپس افراد هر دو گروه پشت این خط به ترتیب سن می ایستند و کاپیتان هرتیم به هرکدام از افراد گروهش به ترتیب از شماره 1 تا آخرین نفر (مثلا 15)یک شماره را میگوییم. از الان به بعد ، این افراد با همان شماره مشخص میشوند. همین عمل را برای تیم مقابل که در پشت خط ایستاده اند انجام میدهیم.
در مرحله بعد در وسط زمین و داخل دایره یک بطری کوچک آب معدنی قرار میدهیم
دو گروه پشت خط و در مقابل هم قرار میگیرند.با صدای مربی که یک شماره را بلند میگوید باید آن فردی که در دو گروه این شماره هست به طرف مرکز زمین و بطری حرکت کند و بطری را برداشته و قبل از اینکه طرف مقابل به او دست بزند ، به سمت تیم خودش برگردد.
اگر در این بین بازیکن تیم مقابل به او ضربه(نه محکم!!!) زد، امتیاز برای تیم مابل است ولی اگر بدون اینکه ضربه ای بخورد به خط تیم خودش رسید، یک امتیاز توسط این بازیکن به تیمش تعلق میگیرد!
ولی اگر هردونفر از هردوتیم با هم به بطری رسیدند، هرکدام که زودتر دستش را به بالای بطری بزند و دستهایش را بالا بگیرد ، اولویت با اوست و بازیکن مقابل نباید به بطری دست بزند، در این صورت بازیکن اولی باید یک حرکتی را انجام دها که بازیکن مقابل هم آن عمل و حرکت را تقلید کند!!! و در زمانی که بازیکن تیم دوم دارد این حرکت را تقلید میکند ، باید بازیکن اول از فرصت استفاده کرده و بطری را برداشته و به سمت تیمش بدود!!!
بعد از این مرحله هم دومرتبه شماره های بعدی بصورت پراکنده خوانده میشود و نفرات بعدی گروه ها به همین ترتیب عمل میکنند.
در پایان گروهی که زودتر به امتیاز 8 یا 12 برسند، برنده بازی شناخته خواهند شد.🏅🏆
⛔️خطاها:
♦️اگر با اعلام شماره ای، ازتیمی دونفر به سمت بطری حرکت کنند، آن تیم خطا کرده و امتیاز به تیم مقابل میرسد!!
♦️ اگر از هردو تیم ، دو نفر حرکت کردند، این مرحله برنده ندارد و مجددا تکرار میشود!!
♦️اگر در مرحله ای که نفر مقابل میخواهد حرکت را تقلید کند، آن حرکت سخت باشد و به هر شکل نتواند تقلید کند و انجام دهد، امتیاز به تیم مقابل (تیم اول) میرسد.
✅ نکته : برای مخاطبینی که سن بالاتری دارند ، مثلا 15 سال به بالا، میتوان از مرحله پنجم به بعد اعداد ترکیبی گفت مثلا اعلام کرد:" 4 بعلاوه 5" که میشود 9 و فردی که شماره 9 هست باید به سمت بطری بدود!!😜😁
✅ این بازی تحرک و جذابیت بسیار بالایی دارد و از لحاظ زمانی هم میشود به نسبت تعداد شرکت کنندگان 15 تا 45 دقیقه زمان ببرد!!
انشالله در روزهای آینده تصاویر و فیلم های بعضی از بازیها و فعالیت های معرفی شده را در کانال و وبلاگ قرار میدم.
دوستان و مربیان بزرگوار هرگونه سوال و نظری در مورد بازی ها و فعالیت ها داشتند رو میتونن از ادمین کانال سوال و جواب دریافت کنند.
موفق باشید
⭕️ پادشاهی به همراه غلامش سوار کشتی شدند.
غلام هرگز دریا را ندیده بود شروع به گریه و زاری کرد و همچنان می ترسید و هر کاری می کردند آرام نمی شد و پادشاه نمی دانست که باید چکار کند .
حکیمی در کشتی بود به پادشاه گفت اگر اجازه بدهی من آرامش میکنم و پادشاه قبول کرد.
حکیم گفت غلام را در دریا بیاندازند.
پس از چند بار دست وپا زدن گفت تا اورا بیرون آوردند.
رفت در گوشه ای ساکت و آرام نشست ودیگر هیچ نگفت.
پادشاه بسیار تعجب کرد و گفت حکمت کار چه بود؟
گفت او مزه غرق شدن را نچشیده بودو قدر در کشتی بودن و سلامتی را نمی دانست.
قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید...
#حدیث_تربیتی #امام_سجّاد_ع
و امّا حقّ فرزندت اين است كه بدانى او از توست و با خوب و بدش در دنيا، منتسب به توست و بى گمان، تو درباره آنچه بر عهده ات است: خوب تربيت كردن او و او را به سوى خداوند عزّوجلّ راهنمايى كردن و به فرمان بردارى از او(خداوند) يارى كردن، مسئولى. پس در كار او، همانند كسى عمل كن كه مى داند براى نيكى كردن به او پاداش مى گيرد و بر بدى كردن به او مجازات مى شود.
📚 الخصال صفحه ۵۶۸
حضرت عيسي با يقين خالصانه
گفت:
(بسم الله) و بر روي آب حركت كرد!
مرد كوتاه قد، هنگامي كه ديد عيسي بر روي آب راه مي رود، با يقين راستين گفت:
بسم الله، و روي آب به راه افتاد تا به حضرت عيسي رسيد. در اين حال مرد دچار خودبيني و غرور شد و با خود گفت:
عيسي روح الله روي آب راه مي رود و من هم روي آب راه مي روم، بنابراين، عيسي چه فضيلتي بر من دارد؟ هر دو روي آب راه مي رويم.
همان دم يك مرتبه زير آب رفت و فريادش بلند شد:
(اي روح الله مرا بگير و از غرق شدن نجاتم ده!)
حضرت عيسي دستش را گرفت و از آب بيرون آورد و فرمود: اي مرد مگر چه گفتي كه در آب فرو رفتي؟
مرد كوتاه قد گفت:
من گفتم، همان طور كه روح الله روي آب راه مي رود، من نيز روي آب راه مي روم. پس با اين حساب چه فرقي بين ماست! خودبيني به من دست داد و به كيفرش گرفتار شدم.
حضرت عيسي فرمود:
تو خود را (در اثر خودبيني) در جايگاهي قرار دادي كه شايسته آن نبودي بدين جهت خداوند بر تو غضب نمود و اكنون از آنچه گفتي توبه كن!
مرد توبه كرد و به رتبه و مقامي كه خدا برايش قرار داده بود بازگشت و موقعيت خود را دريافت.
امام صادق عليه السلام پس از نقل اين قضيه فرمود:
(فاتقوا الله و لا يحسدن بعضكم بعضا.)
(پس شما نيز از خدا بترسيد و پرهيز كار باشيد و به همديگر حسد نورزيد.)
#بحارالانوار
نیاز به پیامبران.ppsx
2.42M
#پاورپوینت
مقطع متوسطه
#نیاز به پیامبران
@amooakhavan