eitaa logo
مدارس امین
21.9هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
5.5هزار ویدیو
7.1هزار فایل
✅ کانال آموزشی و محتوایی مدارس امین ✅ کانال اطلاع رسانی مدارس امین https://eitaa.com/amouzeshamin
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀⚘🍀⚘ الإمامُ عليٌّ عليه السلام إنّ للّه ِِ عِبادا كَسَرَت قُلوبَهُم خَشيَتُهُ فَأسكَتَتهُم عنِ المَنطِقِ ، و إنّهُم لَفُصَحاءُ عُقَلاءُ ، يَستَبِقُونَ إلَى اللّه ِ بالأعمالِ الزَّكيَّةِ، لا يَستَكثِرُونَ لَهُ الكثيرَ ، و لا يَرضَونَ لَهُم مِن أنفُسِهم بالقَليلِ . امام على عليه السلام فرمودند: خدا را بندگانى است كه ترس و خشيتِ از او دلهايشان را شكسته و زبانشان را از گفتار فرو بسته است، در حالى كه مردمانى سخنور و خردمندند. با كارهاى پاك به سوى خداوند پيشى مى گيرند، عملِ بسيار را در پيشگاه خدا، زياد نمى شمارند و به عملِ اندكِ خود، رضايت نمى دهند. تحف العقول : 394. ⚘🌼⚘🌼⚘
🌴🌾🌾🌴 الإمامُ الباقرُ عليه السلام ـ لاِبنِه الصّادِقِ عليه السلام ـ يا بُنَيَّ ، اِعرِفْ مَنازِلَ الشّيعَةِ عَلى قَدرِ رِوايَتِهِم و مَعرِفَتِهِم ؛ فإنَّ المَعرِفَةَ هِيَ الدِّرايَةُ لِلرِّوايَةِ ، و بِالدِّراياتِ لِلرِّواياتِ يَعلو المُؤمِنُ إلى أقصى دَرَجاتِ الإيمانِ ، إنّي نَظَرتُ في كِتابٍ لِعَلِيٍّ عليه السلام فَوَجَدتُ فِي الكِتابِ . أنَّ قيمَةَ كُلِّ امرِئٍ و قَدرَهُ مَعرِفَتُهُ . ⚘⚘ امام باقر عليه السلام ـ خطاب به فرزند خود حضرت صادق عليه السلام ـ فرمود فرزندم! منزلتِ شيعيان را از اندازه روايت و معرفتشان بشناس؛ زيرا معرفت همان فهم روايت است و با فهم روايات است كه مؤمن به عاليترين درجات ايمان مى رسد. من در كتاب على عليه السلام نگريستم؛ در آن جا اين جمله را يافتم; همانا قدر و قيمت هر انسان، به معرفت اوست. معاني الأخبار : 1/2. 🌾🌿🌾🌿
تربیت دینی جلسه اول - 1388/04/24   از نظر شما تربیت یعنی چه؟ من کلمه تربیت را از نظر مفهوم دین نفی میکنم. البته اصطلاحات ارزشمندی است و گاهی هم در معانی خوبی استفاده میشود. این کلمه در قرآن کریم به این معنی بکار نرفته است. ما تعبیری نداریم که پیامبران ما، مربی هستند. برخی از شقوق تربیت را در مفاهیم دینی داریم: آنجایی که از کلمه ی رب و ربوبیت الهی استفاده میشود. چون کلمه ی رب که تربیت هم از آن گرفته شده، یک نوع جبر و سلطه ای در آن وجود دارد که بین انسانها در متون اصلی ما این کلمه استفاده نشده است. از کلمه هدایت استفاده شده است. از کلمه ی رشد استفاده شده است. حتی از کلمه تزکیه و تعلیم استفاده شده است. این ها همه کلمات خوب و قشنگی هستند اما کم کم رایج شده است. کلمه تربیت اگر بخواهیم به لغتش مراجعه کنیم، کلمه ای است که زیاد برای این مفهومی که ما بکار می بریم مناسب نیست. مثلاً کلمه تربیت درباره ی گل و گیاه درست است. چون بی اختیار و بی اراده هستند و آنها را تربیت میکنیم. تربیت درباره کودک شیرخوار درست است. چون هنوز اراده و آگاهی و استقلال ندارد. شما با او تعاملی ندارید و حالت یکطرفه است. تربیت درمورد خداوند متعال هم درست است. او اداره کننده ی عالم است. مقدرات عالم را او تعیین می فرماید. ولی درباره ی انسان و روابط انسانی تاثیر گذاری هایی که نامش تربیت قرار گرفته، یک غلط مصطلح است. در عین حال ما می پذیریم. حالا چرا این را مطرح کردیم؟ برای اینکه رشد دادن یک انسان یا کمک کردن به رشد یک انسان، باید همراه نوعی آزادی باشد، همراه نوعی توجه، نوعی توجه او و متربی باشد که من هم از این غلط رایج استفاده میکنم. اینجا دیگر نمی شود کلمه تربیت را استفاده کرد. هدایت کردن که معنای سوق دادن بیشتر دارد، نشان دادن، معنا دارد و حتی در هدایت آنجایی که انسان می خواهد دست کسی را بگیرد و به مقصد برساند چون این دستگیری بدون جبر است، باز کلمه تربیت را بطور دقیق نمی شود استفاده کرد. به این دلیل من این نکته را درباره تربیت عرض کردم. حالا ما می توانیم به همان معنایی که خودمان از تربیت منظورمان هست و بر اساس روایت دینی برداشت می کنیم به آن بپردازیم. تربیت در قاموس دین، نوعی هدایت، نوعی کمک به رشد افراد و حتی رشد دادن افراد شاید کلمه دقیقی نباشد زیرا من چه کاره هستم که شخصی را رشد بدهم؟ در قرآن داریم: هرکس را که دوست داری نمی توانی هدایت بکنی. کمک به رشد انسانهاست. خودشان باید بخواهند. این خود، خیلی نقش دارد. من هر وقت کلمه تربیت را می شنوم، پشتم می لرزد و میگویم این خود، دارد حذف میشود. در علوم تربیتی می بینیم که این خود فرد حذف میشود. در آموزش و پرورش در کلمه پرورش خود، دارد حذف میشود. کلمه پرورش اندام کلمه درستی است. چون اندام در اختیار شماست. شما این قدر دستور می دهی که رفت و برگشت بازو را انجام میدهی تا پرورش بخشی از بدن شما محقق بشود. درباره انسانها نمی توان این جوری گفت. لذا کلمه تربیت را می خواهیم استفاده بکنیم و ترجمه خوب هم برای آن بکار ببریم. از همین اول باید مواظب آسیب آن باشیم. آسیب آن این است که نقش فرد در آن حذف میشود و حتی کسی که می خواهد تربیت بشود، دانش آموز یا کودک ما یا افرادی که در اطراف ما هستند ممکن است برای خودشان هم اشکال پیش بیاید که بگویند: شما ما را خوب تربیت نکردید. فکر می کنند خُم رنگرزی است ما باید با اراده برویم و آنها را تربیت کنیم. تربیت با توجه به اراده، آزادی، آگاهی و استقلال فرد، کمک به رشد اوست. این را می توانیم برای معنای تربیت در نظر بگیریم. به اجمالی که در ابتدا عرض کردم. از این به بعد هر موقع خواستیم از این کلمه استفاده بکنیم با تحفظ از آن استفاده می کنیم. بخاطر اینکه غلط رایج، غلط نیست. اگر ما الان می خواستیم اصطلاح چینی بکنیم، از این کلمه استفاده نمی کردیم. چرا اسم پیامبر اسلام هادی و بشیر و نذیر نام گرفت؟ معلم هستند. تزکیه کننده هستند. کلمه تربیت هم عربی است و خداوند می توانست بگوید: تو مربی هستی ولی استفاده نکرده است. البته ما سر لفظ دعوا نداریم. از تربیت یک جورهایی معنای هدایت فهمیده بشود کفایت می کند و ما استفاده می کنیم. ولی وقتی تربیت در علوم تربیتی می رود گاهی اوقات آزادی و استقلال و این شان انسانی در برنامه های تربیتی ملاحظه نمی شود. چرا بعضی مواقع تربیت را نمی پذیریم؟ اگر کسی تربیت را نپذیرفت، شاید روش مان در تربیت درست نبوده است. ما اول باید روش ها را متهم کنیم. اهداف تربیتی را باید متهم کنیم. شاید اول باید مربی را متهم کنیم که با انگیزه های قشنگ جلو نیامده است. این بخاطر طرفداری از آدمهایی که تربیت را نمی پذیرند نیست، این بخاطر طرفداری کردن از فطرت است. فطرت انسان ربایش دارد. اگر آن حرف را نگرفت، شاید بجا نبوده است. شاید قشنگ گفته نشده و یا از راهش وارد نشده است. اگر ما برای رشد بخواهیم دیگری را
تربیت کنیم، اول خودمان را متهم می کنیم و بعد طرف را. در مرحله بعدی طرف مقابل باید مسئولیت تربیت یعنی رشد خودش را بپذیرد. آن جا به خود آگاهی برسد و ببینیم مشکلش چیست که حقیقت را نمی پذیرد. اینکه حقیقت است، قلب تو هم نورانی است، باید می پذیرفت باید ببینیم مشکل کجاست. دین از نگاه شما یعنی چه؟ من نسبت به تلقی که عموم به دین دارند، یک کمی مسئله دارم. فکر می کنم تعبیر دقیقی از دین وجود ندارد. این تعابیر زیبا میتواند تلقی نادرستی از دین در دیگران ایجاد بکند. وقتی ما دین را به قانون، چارچوب، اصول و راهی که برای ما مشخص شده و البته راه درستی هم هست تعبیر میکنیم، این ها چه تلقی ناصوابی را ممکن است از دین در ذهن ها ایجاد بکند؟ من با این کار دارم. اگر ما تلقی مان را اصلاح بکنیم بد نیست. شما همین الان که این تعابیر را مطرح نمودید که شاید مقدمه ای از تعریف دین بود، فکر می کنید چه کسانی با این تعابیر مشکل پیدا میکنند. تعابیر چارچوب، راه مشخص هر چند درست و به سوی سعادت، اصول و قوانین. چه کسانی با این ها مشکل پیدا می کنند؟ کسانی که دوست دارند آزادی بیشتری را تجربه کنند. یک خصلت روانی قانون گریزی در خودشان می بینند در حالیکه از نظر نظری با قانون مشکلی ندارند، با ضرورت قانون مشکل ندارند و اینکه انسان مجبور است قانونمند زندگی بکند با این ها مشکلی ندارند ولی بالاخره آن روزی که تعطیل است و انسان هر کاری را دوست دارد انجام می دهد، فرق میکند با آن روزی که مجبور است سرکار برود. اینکه فردا تعطیل است، کم کم تبدیل به مصرع دوم یک شعاری که کودکان هم از آن خوششان می آید می شود، این یک ریشه روانی دارد و من با آن کار دارم. من می خواهم به این حس با احترام نگاه کنم. ببینیم چرا این جوری میشود؟ همان حس قانون گریزی که نه تنها در انسانهای بد هست بلکه در آدمهای معمولی هست. می خواهیم گاهی اوقات از قانون استراحت کنیم. می خواهم ببینم می توانیم با آن حس کنار بیاییم. آیا آن حس بدی است؟ در انسان یک نیازی به شکفتن و شکوفایی وجود دارد. این شکوفایی یعنی بیرون آمدن خواسته های من، تحقق اراده های من. ما فی الضمیرم را کشف کنم و تجلی بدهم. این احساس، احساس بسیار گران سنگی در انسان است و انسان در برخورد با ضوابطی که در بیرون قرار دارد، چه روابط اجتماعی چه روابط بیرون، همیشه برخورد اولش با این ضوابط با این احساس توام میشود که اگر این ضوابط نگذارند که من شکفته بشوم چه؟ اینجاست که من نیاز به احساس آزادی، احساس نیاز به تجربه ی یک محیط فراخی که من بتوانم آزادانه در آن تجلی بکنم و من خودم را پیدا بکنم که شادی متفاوت با من های دیگر باشد، احترام می گذارم. من باید قبل از اینکه به دین بعنوان چارچوبی که انسان را به نظم در می آورد نگاه بکنم و این جوری تعریف بکنم، این را یک جور دیگر تعریف بکنم. درست است دین به یک ضوابطی می رسد، منتهی قبل از اینکه این ضوابط را ببینم، علاقمند هستم که بگویم دین آمده انسان را کمک بکند تا انسان به خود شکوفایی برسد. اینجا طعم آزادی در دین بیشتر چشیده میشود. البته این خود شکوفایی با تخریب شکوفایی متفاوت است. ضابطه هایی هم پیدا می کند و این بحث بعدی است. من فعلاً می خواهم خودم را کشف کنم. خودم را در محیط آزادی بشناسم. چاه عمیق بزنم. ببینیم این معادنی که در وجود ما هستند چیست؟ آنگونه که هستم باشم. در اینجا هنوز نوبت چارچوب و ضابطه نرسیده و من درست صحبت می کنم. اگر فرمود: دین مطابق فطرت است و فطرت در لابلای درون روح انسان پنهان است، دین برنامه ای برای کشف خود میشود و بی دینی یعنی بیگانگی با خود. قبل از اینکه من بیایم دین را بعنوان یک ضابطه و محدود کننده نشان بدهم، می گویم: دین یک آزاد کننده انرژی های انسان است. دین راهی است که تو به نیروهای خودت پی ببری. دین، هرکسی را هم یک جور شکوفا می کند و تو را به خلاقیت می رساند. از این جهت شباهتی به خالق خودت پیدا می کنی. هنری که در خلقت تو بخرج برد، تو هم دوست داری این هنر را در رشد خودت یا در تربیت خودت خلاقیت را بکار ببندی. پس اگر بخواهیم دین را تعریف بکنیم. این تعریف بیشتر با فطرت بشر سازگار است. مبنایی تر هم هست. دلنشین تر هم هست. دین برنامه ای است برای خود شکوفایی انسان، دین راهنمایی است البته راهنما بهتر از برنامه است لطیف تر است. در برنامه جبر زیاد است. این دین مظلوم این قدر غیر اجبارانه با انسان برخورد می کند حتی در واجباتش لطفی وجود دارد که باید جداگانه به آن پرداخت. معنی حرف من این نیست که دین هیچ ضابطه و برنامه ای ندارد. دین راهنمایی است برای انسان که در اوج آزادی به شکوفایی برسد و اگر برنامه ای هم برای آزادی می دهد، برای این است که آزادی شما صدمه نخورد. در جمع اجباری من نمی گویم: خوب باشید، من می گویم: خودتان باشید و از اینجا شروع می کنم. چرا شما از موعظه گر دین انتظار دارید به شما یک برنامه بدهد و بگوید
خوب باشید؟ من می گویم: خودتان باشید. تحت تاثیر تمسخر قرار نگیرید. دیگران به تو علاقه القاء نکنند. ببین حقیقتاً چه می خواهی؟ لایه های سطحی خواسته هایت تو را فریب ندهد. لایه های عمیق خواسته هایت را پاسخ بده. همین طور جلو می رویم تا به عرفان و اخلاق و دین نماز می رسیم. این تو هستی که می خواهی یک کسی مولای تو باشد و به تو دستور بدهد. از اینجا دستور آغاز شد. فطرت چنین جایگاهی دارد. بحث من اُمُنیستی نیست. اُمُنیستها می گویند: خدا در خدمت توست. ولی من میگویم این تو هستی که باید در خدمت خدا باشی. در فطرت خودت نیاز به عبودیت را می بینی. نگاه اُمُنیستی به دین هیچ وقت تو را عبد قرار نمی دهد. خدا را در سبد کالای روزمره ی تو قرار می دهد. می گوید: گاهی نیاز به آرامش داری، پس برو با او مناجات کن و بعد او را کنار بگذار. من برای اینکه به خود شکوفایی برسم به دین نیاز دارم. دین برنامه یا راهنما یا هدایت گری است برای خود شکوفایی. این مفهوم از دین، نزدیک به مفهوم تربیت که کمکی برای رشد خواهد شد است. تربیت دینی دو تا قید توضیحی است که کنار هم قرار داده شده است. ترکیبی نیستند. در آینده خواهیم دید که اگر تربیتی، دین در آن نباشد، چقدر در آن ظلم به بشر و مستقل ندیدن بشر خواهد بود. دین تعبیر لطیفی دارد. من به تلقی مردم از دین کار دارم. چرا مردم ما از کلمه عشق لذت می برند؟ چون تلقی لطیفی از آن دارند. چرا این لذت را از دین نمی برند؟ چون تلقی قشنگی از آن ندارند. این تقصیر من و شماست. بیشتر تقصیر بنده. چرا خدا در قرآن می فرماید: خدا ایمان را عزیز دل شما قرار می دهد و در دل شما زیبا قرار می دهد؟ ببینیم تعریف ما از دین چیست. اگر این تعریف زیبا نیست حتماً تعریف ما اشکال دارد و باید آنرا اصلاح کنید. بعد به تعابیر رایج برمی خوریم مثل چارچوب. شما را در ساختمانی برده اند که فقط اسکلت در آن هست. شما هیچ وقت در آن زندگی نمی کنید. شما تصویر کنید کسی سر کار می رود چون به پولش احتیاج دارد و از پولش لذت می برد. یک کسی کارش خود شکوفایی است. دارد یک چیزی را کشف می کند. او با چه لذتی کار می کند؟ دین از نوع دوم است. این لذتش خیلی بیشتر است. چرا ما اول جوری حرف بزنیم که سوء تفاهم پیش بیاید و بعداً سوء تفاهم را برطرف کنیم. ما می توانیم دقیق تر و راحت تر صحبت کنیم. دقیق تر که صحبت بکنیم جذابتر می شود. نه اینکه چیزی به آن آویزان کنیم مثل درخت کریسمس که هدیه به آن آویزان می کنند. درخت بها ر،خودش میوه و شکوفه می دهد. دین شبیه درخت بهار است. خودش شکوفه می دهد و در بهار است. نیاز نیست پیرایه ببندیم تا جذاب بشود. دین خودش جذاب است. اگرما درست نگاه کردیم دین میشود لطیف. کلمه ایمان لطیف میشود. وقتی میگویند: طرف آدم بی دین است می گویند: چه آدم ضُمُختی است. چقدر خشن است. بعضی ها در مورد دین این جوری میگویند که ما باید به این سعادت قشنگ از این راه دینِ سخت برسیم. دین قشنگ نیست. این راه این قدر دوست داشتنی میشود که حد ندارد. اگر شما اسب پیدا کنید و شما را به محبوب برساند و این مرکب در راه این قدر به شما لذت بدهد که وقتی به محبوب رسیدی، مَرکب را هم می بوسی. در روایت کلمه عشق کم دیده میشود. در یکی از روایات از عشق ورزی نسبت به دین صحبت شده است. نسبت به این راهنما و همای رسیدن به سعادت. اگر نتیجه ی دین هم قشنگ نبود، خود دین این قدر زیباست که آدم می تواند به نتیجه اش هم فکر نکند. البته باید به نتیجه دین که قرب الی الله و همه زیبایی ها آنجاست فکر کرد و این آرزو این مسیر طولانی را برای انسان کوتاه بکند. ایمان و عمل صالح که ترکیبشان دین میشود خیلی زیباست. کار میکند تا به کار برسد. کار داریم تا کار. یک موقع شما خلاقیتی را به اثبات می رسانید، خودتان را به اثبات می رسانید. شما به خود کار علاقه دارید نه به نتیجه اش که حقوق را سر ماه بگیرید. این تفریح است. دین داری قانون رعایت کردن نیست. چیزی فراتر است. دین یعنی نفس کشیدن. ما تربیت را برای رشد یک انسان تعریف کردیم. تربیت تربیت نیست. هدایت است و مسئولیت با خود فرد است و دیگران کمکش می کنند. خیلی از مواقع ما فرافکنی میکنیم و مسئولیت مان را گردن دیگران می اندازیم. می گوییم: دیگران وظایفشان را در قبال ما خوب انجام نداده اند. والدین و مربیان به فرزندان و متربی خودشان بگویند: ما درقبال شما هیچ کاره هستیم. این کلامی است که پیامبران الهی به امت خودشان می گفتند. خدا مسئولیت بعد از سن تکلیف را به دوش خود فرد گذاشته است. مربی نباید انتظار زیادی از خودش داشته باشد که من باید او را درست بکنم. ما هیچ کاره هستیم. و دین هم برای رشد و خود شکوفایی است و پیامبران تذکر دهنده نامیده شده است و تو بیدار کننده هستی و نشان دهنده نشانه هایی که در دست توست یعنی آیات الهی را با نشانه های که در خود اوست تطبیق میدهی. اینکه شما حرفهای من را تایید میکنید یعنی اینکه این ه
ا را درخودتان دارید وگرنه تایید نمی کردید. یک عقلانیتی در شما هست و یک عقلانیتی از وحی به شما می رسد و فطرت شما با این ها تطبیق پیدا میکند. مومنین در برابر وحی که قرار می گیرند تایید میکنند و از اعماق جانشان این تایید را احساس میکنند به همین دلیل عشق می ورزند. دین بیدار کننده اعماق درونی انسان است. دین چیزی را روی دوش انسان سوار نمی کند. انسان راه را دوست دارد و نتیجه اش هم که بهشت است به او می رسند. دین حرکت زندگی انسان را سامان می دهد. حرکات و سکنات انسان را با ریتم خودش سامان میدهد و این ریتم آنقدر زیباست که انسان از قرار دادن خودش در اختیار دین لذت می برد. تربیت دینی یعنی انسان بگونه ای روی خودش و یا دیگران تاثیر بگذارد که دین برنامه ای برای خود شکوفایی داده است. بهار با درخت یک تربیت دینی می کند. کاری میکند سیب ها و شکوفه ها از دل درخت بیرون بیاید. ولی تربیت در غرب مثل برخوردی است که با درخت کریسمس می کنند. تو بیجا کردی که الان موقع جشن من است گل ندادی، من این گل را به تو آویزان می کنم و جبری در آن هست. دین یعنی خود شکوفایی و تربیت یعنی کمک به رشد انسانها و تربیت دینی یعنی کمک به خود شکوفایی انسان. اگر کسی غیر دینی عمل کرد، خودش را نشناخته و دارد دیگری می شود، دیگران میشود. تحمیل ها را می پذیرد و دیگر خودش نیست. هرکسی به یک خود شکوفایی رسیده، لذت برده است. در صورتی که شما با تلقی قبلی، دین را یک برنامه تحمیلی از بیرون تصور بکنید، از اول دین، با آن دعوا دارید و به نتیجه نمی رسد. آدمهایی که در سایه ی تربیت دینی قرا می گیرند به اوج شکوفایی و قابلیت های خودشان می رسند. مثل اینکه شما از موبایل برای در زدن استفاده بکنید. همه به این کار می خندند. پس از بقیه اش استفاده کن. پس این را بگیرید و به او سنگ بدهید. انسانی که دین ندارد یعنی به جایی نرسیده که از همه استعدادهایش استفاده بکند. از بخش اندکی از استعدادهایش استفاده کرده است. چقدر انسان دلش برای چنین فردی می سوزد. با اینکه همه استعدادهایش شکوفا نشده، خوشحال هم هست. خیلی از تشویق ها و تنبیه ها جنبه تحمیل پیدا میکنند. لذا در تربیت دینی آمار تشویق ها و تنبیه ها به شدت پایین می آید. میگوید: بگذار خودش این کار را بکند. لذا در یک تربیت دینی تشویق ها و تنبیه ها زیر پرده غیب می رود. اینجا با انگیزه هایی که بیشتر استقلال ما را معنی میکند، حرکت می کنیم. من در جریان کمک کردن و راهنمایی باید بگونه ای رفتار بکنم که استقلال فرد تامین بشود یا به خود شکوفایی برسد و الا خودش نخواهد شد، شما خواهد شد. شما پدر و مادر اگر خوب هستید، فرزند شما باید خودش بشود نه شما بشود.  اولین قدم برای کسانی که می خواهند تربیت دینی بشوند چیست؟ سعی کنند استقلال خودشان را پیدا کنند و کمتر تحت تاثیر قرار بگیرند. حداقل از تاثیرات منفی که دیگران روی آنها میگذارند، شروع کنند. تحت تاثیر منفی کسی قرار نگیریم. کسی با تحویل نگرفتنِ او، نتواند روحیه اش را خراب کند. کسی با تحویل گرفتنِ او، نتواند زیادی او را خوشحال کند. ممکن است در ابتدا این جوری تلقی بشود که این انسان سردی است ولی به دنبالش گرمای عجیب و غریبی خواهد بود. کسی ما را تحقیر کرد، تمسخر کرد و تحت تاثیر قرار نگیریم. روی استقلال مان فکر کنیم.    
دلنوشته شهید آوینی در مورد رهبر انقلاب: عزیز ما، ای وصی امام عشق ! آنان که معنای ولایت را نمی دانند در کار ما سخت درمانده اند. اما شما خوب می دانید که سر چشمه ی این تسلیم و اطاعت در کجاست. ما طلعت آن عنایت ازلی را در نگاه شما یافتیم، لبخند شما شفقت صبح را دارد و شب انزوای را می شکند. سرمان و قدمتان که وصی امام عشق هستید و نایب امام زمان (عج).
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢شرکت مصباح صنعت ❇ارائه دهنده محتوا و شیوه های نوین دیجیتال ✅تبلیغات هدفمند و جذاب ✅برندسازی و تقویت آن ✅شهرت اجتماعی، جذب بهتر، درآمد فوق العاده بیشتر ✅مشاوره تبلیغات 💠با تخفیف قابل توجه برای مدارس و آموزشگاه ها 🔴ساخت اپلیکیشن های حرفه ای 🔴ساخت تیزرهای ویدئویی و ساخت موشن گرافی با گوینده های حرفه ای جهت پخش در فضای مجازی و صداوسیما 🔴اشتراک کدهای دستوری جهت معرفی حرفه ای به کاربران هدف 🔷جهت مشاهده برخی نمونه کارها: 🔵https://inoti.com/icv/mesbah 🔷صفحه شخصی: 🔵https://inoti.com/Company/434564/ 🔶کد دستوری: *⃣6655*⃣63300#⃣ ♦شماره همراه: 09120603776
✋✋✋متهم سازی ممنوع✋✋✋ ✏بر اساس قضاوت هایی که میکنیم؛ به دیگران برچسب میزنیم و دیگران بر اساس موضع گیری ما از خودشون واکنش نشون میدند. 📝قضاوت های ناآگاهانه و ناصحیح مقدمه بدبینی، لجاجت، دشمنی، توهین و مشاجره را به همراه داره.😈 ✒باید مرزهای رفتاری را بشناسیم تا بتونیم رفتار دیگرون را دقیق قضاوت کنیم. اما متاسفانه: -ما هنوز مرز بین غیرت و بد دلی را نمیدونیم -ما هنوز مرز بین گذشت و انتقام را نمیدونیم -ماهنوز مرز بین قناعت و خسیس بودن را نمیدونیم -ما هنوز مرز بین قاطعیت و یک دنده بودن را نمیدونیم -ما هنوز .... 🎯متهم سازی در خانواده ممنوع🎯 📎آدمها دوست ندارد رفتارشون دائم در معرض قضاوت و داوری بقیه باشه و بقیه نقشِ قاضی را براشون بازی کنند: 👈دیدی حق با من بود... 👈دیدی گفتم... 👈دیدی گولت زدند... 👈دیدی عُرضَش را نداری فقط برا من شاخ و شونه میکشی 👈دیدی تقصیر مادرت و خواهراته 📛متهم سازی از آتش های زیر  خاکسترِ که عزتِ نفس و اعتماد به نفس را از بین میبره و خستگی میاره.😥 💣قضاوتِ آمیخته به بدبینی، سیاه نمایی و بزرگ نمایی انسان ها را از هم دور میکنه و قضاوت کردن را تبدیل به میدان جنگ میکنه.. دائم خانواده های همدیگه را مورد قضاوت و داوری قرار ندهیم تا بوی ارامش به مشاممان برسد.ان شاالله.             💑💑💑💑💑💑                 زندگیتون مهدوی حجه الاسلام عمو چی
پناهیان - زندگی جاودانه.mp3
4.03M
صحبت های تکان دهنده استاد پناهیان درباره اعمال ما و زندگی ابدی
ولایت فقیه و تقليد - علی امیری - بر اساس طرح تربیتی مدارس امین و استعدادهای .doc
258K
موضوع : حجت الاسلام علی امیری مبلغ مدارس امین استان فارس - شیراز
مسیحیت منتظر منجی خلاصه.doc
63K
موضوع : حجت الاسلام علی امیری مبلغ مدارس امین استان فارس - شیراز