eitaa logo
#من_منتظرم!
999 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
2.7هزار ویدیو
458 فایل
السَّلامُ‌ عَلَیکَ یٰا‌ أبٰاصالِح‌َ الْمَهْدی برای مهدی «عج» خودت را بساز و مهیا کن، ظهور بسیار نزدیک است.⛅🌻 ادامه فعالیت کانال در مُنیل ان شاءالله برای دریافت لینک منیل به شخصی پیام بدید🌱 @Momtahane110
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام الله...
#مهدی_جان❤️ اگر زیر بار این همه رنج، این قامت خمیده هنوز نشکسته؛ اگر در کوله بارم، هنوز توشه صبری هست؛ تنها دلیلش این است: امید به دیدنِ روز ظهور تو... #الٰلهُمَ_عَجِّل_لِوَلِیّکَ_الفَرَج🙏🍃 @man_montazeram
🔴دوستان این بخشی از فرمایشات رهبری هست در تاریخ ۱۴ فروردین ۹۸ 🔶بعثت به معنی برانگیختن هست ،برانگیختن انسان کامل 🔷یعنی در روز بعثت پیامبر مکرم اسلام برای مردم بعنوان خلیفه الله ظهور کرد 🔶روز بعثت یعنی روز #ظهور😍 🔷ظهور برای مردمی که منتظرش بودن 🔶البته در سه سال به صورت مخفیانه و برای تشکیل هسته اصلی دعوت کرد ☑️رهبر عزیز در فرمایشاتشون فرمودند امروز #بعثت در حال انجام است😍 🌺یعنی ظهور خلیفه الله🌺 🔷در پایان رهبری فرمودند بنای پوسیده چند هزار ساله را نابود میکند ✅پس این یک بشارت نبود خبر #ظهور در حال انجام بود 🔶شاید شاید بعد از چهل سالگی انقلاب ظهور مخفیانه انجام شد و هسته ی اصلی در حال تشکیل است و طبق روایات زمانی که سفیانی متوجه ظهور مخفیانه میشود خروج میکند 🔷و بعد از خروج #سفیانی ظهور جهانی انجام میشود 🔶پس بعثت در حال انجام یعنی ظهور در حال انجام ✅امروز بعثت در حال انجام هست در سال ۹۸ ✅سه سال دعوت مخفیانه پیامبر برای حرکت نهایی #بشارت #نفس_های_اخر_دشمن #سید_خراسانی @man_montazeram
﴾﷽﴿ . رفته بودم مناطق سیل زده برای کمک. از شدت خستگی چشم‌هایم گرم شد. دیدم در تاریکی شب #روح‌الله داره کمک می‌کنه. با تعجب گفتم: روح‌الله خودتی؟ اینجا چیکار می‌کنی؟ گفت: اومدم کمک. گفتم: حالا چرا الان؟ الان که دیگه شب شده. گفت: ما وقتایی کمک می‌کنیم که شما نمی‌بینید. می‌دونستم شهید شده. ازش پرسیدم: روح‌الله اونور چه خبره؟ نگاهم کرد و گفت: همه‌ی خبرها همین جاست... اتفاقای خوبی قراره بیفته. تا سال ۱۴۰۰ انقدر ظهور امام زمان نزدیک می‌شه که دیگه نمی‌گید چند سال دیگه امام زمان میاد، می‌گید چند ساعت دیگه امام زمان میاد؟! . از خواب پریدم. از حرف‌های که بینمون رد و بدل شده بود خیلی حس خوبی داشتم. . پ‌ن۱: خواب یکی از دوستان شهید روح‌الله که به تازگی دیده... . پ‌ن۲: این رویای صادقه را بگذارید کنار صحبت‌های اخیر مقام معظم رهبری «نفس‌های آخر دشمنی دشمن است» «به زودی مراکز هسته‌ای و موشکی حکومت سعودی به دست مجاهدان اسلامی خواهد افتاد» . باید آماده باشیم سحر نزدیک است ان شاءالله... . #نشر_دهید @man_montazeram
🌿 پیامبر رحمت (ص) : ⛅ «وقـتـی مـهـدی ظـهـور ڪـنـد حـتی حـیـوانـات وحـشـی نـیـز بـا سـایـر حـیـوانـات #آشـتـی مـی‌ڪـنـنـد.» ⛅ 🍂اَللهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرج🍂 @man_montazeram
روزه ات قبول باشه آقا🙏😍 اگه سر سفره افطار به کسی که کنارت نشسته بگی : روزه ات قبول باشه ، اون چی جواب میده حتما میگه ازشمام قبول باشه و ممنونم کلی بهت محبت میکنه. حالا اگه سر افطار سرت رو بالا گرفتی و به امام زمان عج گفتی ؛ آقاجون روزه ات قبول باشه مطمئن باش آقا هر جوابی بدن ، دعاشون در حقت مستجابه. من سر سفره افطار میگم اقاجون روزتون قبول باشه و امید دارم به اینکه اقا بفرمایند ؛ از شمام قبول باشه ، عاقبت بخیر بشی این پیام رو اینقدر منتشر کنین که همه سر افطار با امام زمان عج حرف بزنن و به یاد حضرت مهدی باشن @man_montazeram
💢 حاج حسین یکتا : رفقا حواستون باشه! دارند برای ظهور امام عصر علیه‌السلام یارگیری میکنند. @man_montazeram
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#من_منتظرم!
💢 حاج حسین یکتا : رفقا حواستون باشه! دارند برای ظهور امام عصر علیه‌السلام یارگیری میکنند. @man_mont
فرمانده گردانی میگفت خواب دیدم امام عصرو... آقا گفت لیست گردان و بده. لیست و دادم شروع کردند با خوکار قرمز ، زیر بعضی اسم ها رو خط کشیدن.. زیر هرررر اسمی خط کشید ، تو عملیات ، شهید شد😭❤️ بچه هاااا ! لیست اسم شماها دست شهداست دارن میبرن پیش امام زمان... میگن آقا من از این دختر/از این پسر ، خیلییی راضی ام😍 آقا براش خوشگل بنویس😍 بعد فکر کن ، آقا خودکار سبزشو ور داره بگه این سرباز خودمه😍 بچه هاااا ? بخر بخره ها ! مهمونیه😍 بچه ها زود باشین.. @man_montazeram | من منتظرم
کانال نوپاست... لـطـفـا مـبـلـغ مـا بـاشـیـد ... 🌹✨
مـیـدان عـمـل خـالـیـسـت، او در پـی سـربـاز اسـت... چـون مـا هـمـه سـربـاریـم، سـردار نـمـی آیـد... 😔❤️ #یااباصالح #التمــاس_دعـــای_ویــژه @man_montazeram
یا بقیة الله ! باید به پای اسم قشنگت بلند شد. شوخی که نیست، صحبت سلطان عالم است. آقای من... قرار نیست که غروب‌های تا غروب‌های سراغت را بگیرم.... قرار نیست ک فقط غروب‌های انتظارت را بکشم... یابن الحسن دوریت است. ای پسر فاطمه روز جمعه نیست اما برایت است... @man_montazeram
‼️ _مادر! به من چند روزی فرصت بده! _برای چه؟ _می خواهم در مورد همسر آینده ام فکر کنم و تصمیم بگیرم. _این کار فکر کردن نمی خواهد. آخر چه کسی بهتر از پسر عمویت برای تو پیدا می شود؟ مادر نزدیک می آید و روی ملیکا را می بوسد. او آرزو دارد دخترش هر چه زودتر ازدواج کند. اگر این ازدواج صورت بگیرد به زودی ملیکا، ملکه کشور روم خواهد شد. همه دختران روم آرزو دارند که جای ملیکا باشند، اما چرا ملیکا روی خوشی به این ازدواج نشان نمی دهد؟ آیا او دلباخته مرد دیگری شده است؟آیا او عشقِ دیگری در دل دارد؟ مادر ملیکا از اتاق بیرون رفت. ملیکا از جا بر میخیزد وبه سمت پنجره می رود. هیچکس از راز دل او خبر ندارد. درست است که او در قصر زندگی می کند اما این قصر برای او زندان است. این زندگیِ پر زرق و برق برایش هیچ جلوه ای ندارد. همه روی زرد ملیکا را می بینند و نمی دانند در درون او شوری برپاست. مادر ملیکا خیال می کند که او گرفتار عشق دیگری شده است. اما ملیکا گرفتار شک شده. او از کودکی به خدا و مسیح اعتقاد داشت و به کلیسا می رفت و مانند همه مردم به سخنان کشیش های مسیحی گوش می داد. آن روز ها چهره کشیش ها برای ملیکا چهره آسمانی بود، کشیش ها کسانی بودند که می توانستند گناهان مردم را ببخشند. مردم برای اعتراف به نزد آنها میرفتند تا خدا گناهان آنها را ببخشد. او بزرگ تر شد چیز هایی را دید که به دین آنها شک کرد. او می دید کشیش ها که از ترک دنیا سخن می گویند، وقتی به این قصر می آیند چگونه برای گرفتن سکه های طلا هجوم می آوردند! ملیکا چیز های زیادی را در این قصر دیده بود، بارها دیده بود که چگونه کشیش ها با شکم های برآمده، ظرف های طلایی غذا را پیش کشیده و مشغول خوردن می شدند! او به دینی که اینان رهبرش بودند شک کرده بود، درست است که او دختری از خانواده قیصر روم بود اما نمی تواست ببیند که دین خدا بازیچه گروهی بشود که خود را بزرگان دین می دانند و نان حکومت روم را می خوردند! او از این جماعت بدش می آید ولی خدا را دوست دارد و به عیسی و مریم مقدس عشق می ورزد.... ادامه دارد... @man_montazeram
🔻 هـر شـب یـک قـسـمـت 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💡🍃 اگر دخترها می‌دونستن همشون امام زمان هستن شاید دیگه آتیش به وجود مهدی‌فاطمه نمی‌زدن!... شاید دیگه...؛ با ناز و عشوه با نامحرمشون حرف نمی‌زدن:) @man_montazeram | من منتظرم
💢 این نخستین بار بود که یک مجله معتبر آمریکایی تیتر اول و مطلب اصلیش را به مرور مواضع و جهت‌گیری‌های رهبر کنونی ایران اختصاص داد. در این شماره از مجله عکس امام خامنه‌ای را بر روی جلدش چاپ کرده که این کار نیز در این نشریه بی سابقه بوده است که چهره ای سیاسی را به صورت تکی و تمام صفحه چاپ کند. گدین روز، مدیر مسول این مجله گفته است: علت این کار آشنایی بیشتر مخاطبان آمریکایی از رهبری ایران است که "قدرت سیاسی بسیار دارد و تصمیمات و سخنانش با پیامدهای مهم منطقه‌ای و بین المللی همراه است." این مجله تیزهوشی و مدیریت بالای امام خامنه ای را مانع تحققق اهداف غرب در مقابل ایران دانسته است. چندی پیش نیز بی بی سی در مطلبی نوشته بود آنچه آیت الله خامنه ای را از بسیاری از رهبران و حاکمان تاریخ معاصر ایران متمایز می کند، نگاه منطقی و عملگرایانه او به سیاست است. ۳۸ سال، جهان منقلب از آمدن شاگرد است وای بر حال عدو، گر برسد استادش ”اللهم عجل لولیک الفرج“ @man_montazeram | من منتظرم
«خوشبختی گوارای وجود ياران خاص امام زمان عليه السلام باد.» 👇🍃🌺 ⚡️مقام یاران حضرت مهدی علیه السلام⚡️ از امام باقر علیه السلام روایت شده که فرمودند : 🔹گـویـا یـاران عـلـیـه الـسـلـام را مـی‌بـیـنـم کـه سـراسـر و عـالـم را پـر کـرده انـد. 🔸هـمـه چـیـز حـتـی حـیـوانـات درنـده و پـرنـدگـان وحـشـی از آنـان خـواهـنـد کـرد. 🔹و در هـمـه چـیـز ایـشـان را مـی‌جـویـنـد. 🔸تـا آنـجـا کـه سـرزمـیـنـی بـر سـرزمـیـن دیـگـر مـی‌فـروشـنـد و مـی‌گـویـد : 🔹امـروز یـکـی از حـضـرت مـهـدی بـر مـن گـذشـت‼️ 📚کمال الدین ج2 ص673 📚مکیال المکارم ج1 ص158 ✍ هـمـگـی بـاهـم بـگـیـم ⛅️ ⛅️ @man_montazeram | من منتظرم
🔸تشرف زهری در غیبت صغری 📝 زهری می گوید: من تلاش فراوانی برای زیارت حضرت صاحب الامر (ع) داشتم اما به این خواسته نرسیدم. تا آن که بـه حـضور محمد بن عثمان عمروی - نایب دوم حضرت در غیبت صغری - رفتم و مدتی ایشان را خدمت نمودم. روزی التماس کردم که مرا به محضر آن حضرت برساند. قبول نکرد ولی چون زیاد تضرع کردم، فرمود: فردا... اول روز بیا. روز بـعـد، اول وقـت بـه نزد او رفتم. دیدم شخصی آمد که جوانی خوشرو و خوشبو در لباس تجار همراه او بود و جنسی با خود داشت . در این جا عمروی به آن جوان اشاره کرد که این است آن که می خواهی. مـن بـه حـضـور آن حـضـرت رفـتم و آنچه خواستم سؤال کردم و جواب شنیدم. بعد حضرت به در خـانه ای که خیلی مورد توجه نبود رسیدند و خواستند داخل آن خانه شوند که عمروی گفت : اگر سؤالی داری بپرس که دیگر او را نخواهی دید. رفـتـم که سؤالی بپرسم اما حضرت گوش ندادند و داخل خانه شدند و فرمودند: 🔴 ملعون است ... مـلـعـون است کسی که نماز مغرب را تا وقتی که ستاره در آسمان زیاد شود تاخیر اندازد. 🔴 ملعون است ... ملعون است کسی که نماز صبح را تا وقتی که ستاره ها غایب شوند تاخیر اندازد. @man_montazeram | من منتظرم
↩معجزه از یاران امام زمان «علیه السلام»↪️ امام صادق (ع) می‌فرماید، پدرم فرمود : 🔺هنگامی که حضرت قائم (عج) قیام کند سپاهیانی را به شهر قسطنطنیه میفرستد آنگاه که به خلیج برسند جمله ای بر روی پاهای خود می‌نویسند و از روی آب می‌گذرند. رومیان (غربی‌ها) وقتی این معجزه را می بینند به یکدیگر می‌گویند: وقتی سپاهیان امام این چنین باشند خود حضرت چگونه خواهد بود؟ از این رو درها را به روی آنان می‌گشایند. 📕الغیبه للنعمانی:159 ✍ اَلـلّـهُـمـَ عـَجِـلـْ لِـوَلـیِّـکـَ الـْفـَرَجـْ ✍ @man_montazeram | من منتظرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‼️ اگر روحانیون بفهمند که ملکه آینده روم به قداست آنها شک دارد چیزی جز مرگ در انتظار او نخواهد بود. آنها آن قدر قدرت دارند که حتی ملکه آینده روم را می توانند به قتل برسانند. آنها هرگز شمشیر به دست نمی گیرند تا ملکه را به قتل برسانند، بلکه اسلحه ایی قدرتمند تر از شمشیر دارند. کافیست آنها به مردم بگویند که ملکه مرتد شده و به دین خدا پشت کرده است، آن وقت می بینی چگونه مردمی که تا دیروز ساکت و آرام بودند. آشوب به پا کرده و به قصر حمله می کنند تا برای خوشنودى و رضایت خدا ملکه را بکشند. فکر کنم دیگر فهمیدی که ملیکا نمی خواهد با پسر عمویش ازدواج کند او از جنس این مردم نیست. خدا به او چیزی داده که به خیلی ها نداده است. چند روز می گذرد و ملیکا خبر دار می شود که باید خود را برای مراسم عروسی آماده کند. پدر بزرگ او قیصر دستور داده تا این عروسی هرچه زودتر برگزار شود. او دستور داده است تا سران و بزرگان از سراسر کشور در پایتخت جمع بشوند. پیش بینی می شود که تعداد آنها به چهار هزار نفر برسد. سیصد نفر از روحانیون کلیسا هم دعوت شدند تا در این مراسم حضور داشته باشند. قصر بزرگ و زیبایی برای این مراسم در نظر گرفته شده است. قیصر می خواهد برای ملکه آینده روم جشن بزرگی بگیرد، جشنی که نشانه اقتدار و عظمت خاندانش باشد. ملیکا هیچ چاره ایی ندارد، باید به این عروسی رضایت بدهد. اکنون تمام قصر غرق نور است، عده ایی می رقصند و گروهی هم می نوازند همه مهمانان آمده اند و قیصر بر روی تخت خود نشسته است. در قصر باز می شود، داماد در حالی که گروهی او را همراهی می کنند وارد می شود. او به سوی قصر می آید خم می شود و دست قیصر را می بوسد و به سوی تخت دامادی میرود تا بر روی آن بنشیند. همه کف می زنند و سوت می کشند، داماد افتخار می کند که امشب زیباترین دختر روم همسر او می شود. می خواهد بر روی تخت بنشیند که ناگهان همه چیز می لرزد! زلزله سهمگین، همه را به وحشت می اندازد. آن قدر سریع که فرصت فرار یا ماندن را به هیچکس نمی دهد. همه چیز در یک لحظه اتفاق می افتد، گرد و غبار همه جا را فرا می گیرد، پایه های تخت داماد شکسته و داماد بیهوش بر روی زمین افتاده است! هیچ کس حرفی نمی رند، همه مات و مبهوت به هم نگاه میکنند آیا عذابی نازل شده است!؟ عروسی به هم می خورد و قیصر بسیار ناراحت می شود، چه راز و رمزی در کار است؟ هیچکس نمی داند. ادامه دارد... @man_montazeram
تـوجـه 📢 تـوجـه 📢 فـردی بـه نـام سـیـد مـهـدی...😞 ⛅️اللهم عجل لولیک الفرج⛅️ ✍ به اندازه‌ی ارادتت پخش کن @man_montazeram | من منتظرم
💔 یک تیم برد و یکی باخت.. یکی گل خورد و یکی زد.. یکی خوشحال و یکی سرخورده.. و خدا میداند تا چند روز دیگر باید بازخورد بگیریم از در و دیوار بخاطر این نود و چند دقیقه ای که توپی میان بیست و دو نفر هی قل خورد و قل خورد..! این حادثه ها.. این رویدادها.. این برنامه ها چقدر و تمام شب و روز زندگی ما را تشکیل داده و ساخته.. انگار که هدف خدا از خلقت ما همین بوده.. همینی که دو تیم یازده نفره در یک زمین فوتبال دنبال توپی بدوند و در سراسر دنیا مردم را برای نود دقیقه(بعلاوه روزهای بعدش) بخود خیره و مشغول کنند.. و ای کاش این روزها تنها همین نود دقیقه بهانه ای برای غفلت از دلیل بود.. ولی این فقط یکی از بهانه هاست.. ما در همین دهکوره از دهکده جهانی نزدیک به سی شبکه(بدون گیرنده های مسلح) را در تیررس سیاه‌چاله های چند ده اینچی خود داریم که تقریبا بیست و چهار ساعته مشغول تهیه بازی و بهانه و سرگرمی اند... جا دارد الان ؛ ای بهانه لحظات تنهایی و خستگی و دلتنگی من، تو را صدا بزنم و دلگرمت کنم به پاس اینکه مرا در آن لحظه های سختم پناه بودی.. السلام علیک یا امام غریب.. ای طَرید شَرید در میان یاران.. یا حجةبن‌الحسن! @man_montazeram | من منتظرم
بیاییم تو این ماه رمضون، فایل‌هایی که تو گوشی‌هامون هست و قلب امام زمان (عج) رو ناراحت کرده💔، 🚮 پاک کنیم ... @man_montazeram
🍃🌷چرا برای امام زمان باید صدقه بدیم؟🌷🍃 ✍ وقتی آقا بدنیا آمدند، ابلیس👹 فریاد بلندی به آسمان کشید...که تا آن زمان این طور فریاد نزده بود. همه فرماندهان ابلیس😈جمع شدند و جویای علت شدند؛ ابلیس گفت: آخرین حجت خدا بدنیا آمد😍با ظهور او مرگ ما میرسد؛ هر کدام از شیاطین پیشنهادی دادند، یکی گفت در کودکی او را بکشیم. 👽ابلیس گفت اگر او را بکشیم خودمان هم نابود میشویم(لولاالحجه لساخت الارض باهلها).. 🍎و به نتیجه نرسیدند؛ تصمیم گرفتند که سلامتی حضرت را به خطر بیندازند . . . 💔هر روزه نه تنهامن نوعی باعث آزردگی قلب نازنینش میشوم، که شیاطین هم دست به دست هم داده اند تا سلامتی آن مهر عالم آرا را به خطر بیندازند . . . 📚منتهى الامال، شیخ عباس قمی، ج 1، ص 18 . 💦با خودمان عهد ببندیم هر روز برای امام زمان صدقه بدیم حتی یک صلوات @man_montazeram | من منتظرم
یا صاحب الزمان... جنس تنهایی تو از نخ بی مِهری ماست هر چه ما بر گنه آلوده تریم، از شما دورتـریم... @man_montazeram
‼️ شب از نیمه گذشته بود و سکوت همه جا را فراگرفته‌است. نور مهتاب از پنجره بر اتاق ملیکا می تابد. اکنون ملیکا خواب می بیند: عیسی «علیه السلام» به این قصر آمده است.همه یاران او نیز آمده اند. هر جا رو نگاه می کنی فرشتگان ایستاده اند. در وسط قصر منبری از نور گذاشته اند. گویا همه، منتظر آمدن کسی هستند. ملیکا در شگفتی می ماند، به راستی چه کسی قرار است به اینجا بیاید که عیسی «علیه السلام» در انتظارش، سراپا ایستاده است؟ ناگهان در قصر باز می شود. مردانی نورانی وارد می شوند. بوی گل محمدی به مشام می رسد. بانویی جوان و نورانی هم همراه آنها آمده است. عیسی «علیه السلام» به استقبال آنها می‌رود، سلام می کند و خوش آمد می گویند: «سلام و درود خدا بر تو ای آخرین پیامبر! ای محمّد.» عیسی «علیه السلام» محمّد «صل الله و علیه وآله» را در آغوش می گیرد و از او می‌خواهد به قسمت پذیرایی قصر بروند. همه می نشینند. چهره عیسی «علیه السلام» هم چون گل شگفته شده و سکوت بر فضای قصر سایه افکنده است. ملیکا فقط نگاه می کند. به راستی در اینجا چه خبر است؟ بعد از لحظاتی، محمد «صل الله علیه واله» رو به عیسی«علیه السلام» : «ای عیسی!جانشین تو، دختری به نام ملیکا دارد، من آمده ام او را برای یکی از فرزندانم خواستگاری کنم.» محمد «صل الله علیه و آله» با دست اشاره به جوانی می کند که در کنارش نشسته است. ملیکا نگاه می کند جوانی را می بیند که صورتش چون ماه می درخشد. این جوان امام یازده ام شیعیان و نام او «حسن» است. محمد «صل الله و علیه واله» منتظر جواب است. در این هنگام عیسی «علیه السلام » رو به شمعون می کند و میگوید: ای شمعون! سعادت و خوشبختی به سوی تو آمده است، آیا دخترت ملیکا را به عقد ازدواج فرزند محمد در می آوری؟ اشک شوق در چشمان شمعون حلقه می زند و بعد نگاهی به دخترش ملیکا می کند و می گوید: «آری با کمال افتخار قبول میکنم» محمد «صل الله و علیه واله» از جا بر می خیزد و بر بالای منبری از نور قرار میگیرد و خطبه عقد را می خواند: «بسم الله الرحمن الرحیم ؛ امشب ملیکا دختر شمعون را به ازدواج یازدهمین امام بعد از خود، حسن در آوردم. شاهدان این ازدواج، عیسی و شمعون و حواریون و علی و فاطمه و همه خاندان من هستند.» وقتی سخن محمد «صلی الله و علیه واله» تمام می شود همه به یک تبریک میگویند و همه جا غرق نور می شود.... ادامه دارد... @man_montazeram
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا