سلام و عرض‌ادب. اول اینکه بنده ادعایی ندارم. اگر حرفی زدم نتیجه ساعت ها پای سخن اساتید نشستن بوده. اتفاقا درباره مولوی ، شاگرد کسی بودم که خودشون شرح مثنوی رو تدریس میکردن و از اساتید مطرح هستند. سوالی دارم، شما یکبار مثنوی معنوی رو مطالعه کردید؟ شکی نیست که مولانا عارف بزرگی بوده و داراي اصولیه كه عمدتا مربوط به دريافت عارفانه از اصل توحيد كه روح و اصل اسلام هست بوده ، اما از نظر مذهب ِ این شاعر بزرگ، ملاک رو اگر تولی و تبری بدونیم ، فکر نمی‌کنم کسی که به امیرالمؤمنین توهین کرده باشه یا مجالس امام حسین رو بی اهمیت بدونه در دایره محبین اهل بیت جا بشه

اگر اشعار مولانا رو مطالعه کردید و با اطلاع کافی برای بنده پیام دادید ، چند سوال دارم، نظر مولوی نسبت به شخصیت امام حسین چیه؟ واقعه عاشورا رو چطور می بینه ؟دشمنان و مخالفان امام پیش‌مولانا جایگاهی دارن؟ کربلا از نظر مولوی عبرت و درس آموزنده ست یا یک تصادف و اتفاق؟ و نظرش در مورد عزاداری شیعیان چیه؟ راهنمایی تون میکنم در اوایل دفتر ششم مولانا دنبال‌جواب بگردید

میتونم الان اشعار مولوی رو با ذکر آدرس براتون بفرستم ، اما دوست دارم خودتون برید دنبالش تا با حقایق بیشتری از شخصیت این عارف بزرگ مسلمان آشنا بشید. اما اینکه فرمودید بر بنده ایران گرفتید چرا‌ گفتم درباره ابن ملجم شعر‌گفته ، دفتر يكم مثنوی رو باز‌کنید، ابیات 2972 مولانا دست ابن ملجم که سر حضرت رو شکافت رو آلت حق میدونه و حتی بسیار وقیحانه ادامه میده ‌که امیرالمؤمنین فرمودن کسی با ابن ملجم کاری نداشته باشه و ملامت نکنه. دو بیت آخرش رو که از زبان امیرالمؤمنین گفته بخونم براتون؟ من همی گویم بر او جف القلم ز این قلم بس سرنگون گردد علم لیک بیغم شو شفیع تو منم خواجه روحم نه مملوک تنم یه جا دیگه تو همین دفتر‌ یکم میگه عمر (خلیفه دوم) سایه خداست و معلم علوم الهی ، ولی حضرت علی علیه السلام رو پهلوانی میدونه که در‌معرض نفاق بوده و نیاز به راهنمایی‌داشتن

شما با خوندن این بیت یاد کی میفتید؟ چون در آمد آن ضریر از در شاب عایشه بگریخت بهر حجاب کرد اشارت عایشه با دست ها او نبیند لیک من بینم ورا مگه این فضیلت حضرت زهرا سلام الله علیها نبود؟ چرا جعل شد برای عایشه؟ مگه یک فرد شیعه نباید‌قائل به عصمت برای ائمه باشه؟ شعری که مولانا جنگ امیرالمؤمنین و عمروبن‌عبدود رو توصیف میکنه رو ببینید گفت امیرالمؤمنین با آن جوان که به هنگام نبرد ای پهلوان چون خدو انداختی روی من نفس جنبید و تبه‌شد خوی من

اگه به شما‌ بگن چند تا عارف رو نام ببر ، کی‌میاد تو ذهنت؟ مثلا آقای قاضی ، آیت الله بهجت در شان این دو‌بزرگوار هست که حرف های مستهجن بزنن؟ چند تا آدرس بدم برید ببینید چه‌ کلمات غیراخلاقی آورده تو شعرهاش؟ مثنوی معنوی : دفتر سوم بخش ۱۰۲ دفتر چهارم بخش۷۴، ۸۵ ، بخش ۱۰۵ دفتر‌پنجم بخش ۵۹، ۱۶۵ تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

سلام و عرض‌ادب. اینکه شما میدونید در‌حد توانتون کار انجام دادید و وجدان خودتون راضیه ، بس نیست؟ خدا‌هم که حاضر و ناظر... از‌نیت شما‌هم خبر‌داره اگه هم فکر می‌کنید کم کاری‌ کردید، همین الان تصمیم بگیرید جبران کنید اگر یک نفر را به او وصل کردی برای سپاهش تو سردار یاری... همین الان تو دانشگاهتون کم ضدانقلاب‌نیس، اغتشاش تموم شد، کارِ ما تازه شروع شده. کسی چه‌میدونه، شاید‌ همون فعالیت های اندک خالصانه شما از‌فعالیت شبانه‌روزی خیلی ها اجر بیشتری داشته و به شهادت نزدیک ترتون کرده.‌همون یک قدم یک قدم ها لبخندی‌ بوده بر صورت زیبای مولامون.‌ چی ازین بالاتر؟ حرف هم همیشه هست. اتفاقا پشت سر آدمای‌موثر حرف بیشتره. یکی از دغدغه های اخیر بنده این بود که بچه‌مذهبی هامون فکر کردن همه‌می تموم شده دوباره برگشتن به زندگی عادی، اتفاقا کار الان شروع شده.‌ شما‌هم بجای‌اینکه تو فکر برید و افسوس گذشته رو بخورید، به آینده فکر کنید که چه کاری میشه انجام داد. اصلا پیش‌قدم بشید برای شروع یک کار تشکیلاتی. محتاجم به دعا

خیلی خوشحالم کردید :) مطمئنم به هدف‌تون میرسید ان شاءالله🌿 امیدوارم اولین درخششتون رو در نمره اول شدن‌تون ببینیم و خوشحالمون کنین فقط اینکه من باب تجربه عرض میکنم ، وقتی تصمیم میگیری برای خدا کار کنی شیطون با همه بروبچ میاد وسط نکنه جایی‌ناامید بشی ذخیره ظهور حضرت حجت!

همچنان ‌که بیدارید این پخش‌مستقیم رو هم ببینید http://rahpouyan.com/live/eitaa.html?eitaafly

سلام و عرض‌ادب اولش میخواستم براتون احادیثی بفرستم که در این باره اومده تا انگیزه بگیرید اما فکر کردم به‌عنوان کسی که تجربه حفظ داشته خواهرانه بگم بهتون، وقتی‌میخوای بری پای قران، انقدرررر کارهای‌مختلف پیش‌میاد که اصلا نمیشه بری ، اگه هم بری ذهنت میپره یه جا دیگه. پس‌ علی رغم کارهای دیگه که با انگیزه میرید سراغش ، خودت رو مجبور کن بشینی پای قرآن. چرا‌میگم مجبور کن؟ چون روح غریبی میکنه اوایل. اما کمی که حفظ‌کنید کم کم روحتون عجین میشه و قران، عجیییییب عجیبه! در اولین روضه ای که شرکت کنید، متوجه تفاوت حالِ دلتون با روضه های قبل میشید و به اثر قران پی می‌برید.

تمام ویژگی های خووووب انقدر آقا امیرالمؤمنین درجه یک هستن که واقعا‌ نمیشه صفتی رو در ایشون برجسته تر از دیگری دونست. یک مرد به تمام معنا ، آینه تمام نمای خدا

من روانشناس نیستم که‌بخوام نظر بدم، اما فکر میکنم اگر دنبال ریشه بگردید بهتر میتونید به سوالتون جواب بدید. شما ممکنه سلیقه ها و کشش های خاص خودتون رو داشته باشید ، بخاطر همین اتفاقاتی‌که از نظر بقیه نیاز به واکنش‌احساسی داره شما رو هیجان زده نکنه و این طبیعیه. اما اگر به این معنا فرمودید‌که در تمام مواقع و شرایط عملکرد و واکنش یکسانی دارید هیچ چیز براتون مهم نیس ممکنه‌یک نوع بیماری روحی باشه که نیازه با روانشناس مطرح بشه. حتی ممکنه از ناامیدی باشه. نامیدی‌مثه ماده مخدره. ذهن رو به بی تفاوتی سوق میده. اما یک توصیه ار من داشته باشین درشهری که چراغهایش خاموش است، تو اندازه توانت روشن باش! گاهی جلوى پاى خودرا روشن کن وگاهی جلوى پاى دیگرى را. فقط خاموش نباش بی‌تفاوت نباش و انسان باش… مخلص‌کلام، ریشه شو پیدا کنید! خوب یا بد بودنش رو می‌فهمید

چند وقت پیش ، حدود دوساعت مطب چشم پزشک بودم وقتی بیماری از فرد کناریش می‌پرسید شما‌قبلا اینجا اومدید؟ از‌ایشون راضی‌هستید؟ همه جواب میدادن که ایشون بهترین پزشک هستن و.... و در‌همون مدت که‌منتظر‌بودم نوبتم بشه ، با‌ یک خانوم اصفهانی و یک خانوم خرمشهری آشنا شدم در راه‌منزل داشتم به این فکر میکردم که اگه امام زمان ظهور کنن و چشم پزشک بخوان، چه‌افتخار بزرگی داره این آقا که بشه پزشک ِ امامش:) و دقیقا همونجا‌ بود که یکبار‌دیگه با‌خودم گفتم باید همه نلاشت رو بکنی بهترین باشی. امام زمان یار بی سواد‌ نمیخواد! حالا باز هم فکر میکنی درس خوندن وقت تلف کردنه دختر زیبا؟