همه اینها رو گفتم که تازه شروع کنم😅 متن های آبی رنگ رو هم لمس کنید و اون قسمت مربوطه رو مطالعه کنید. کم لطفی بود دیروز شهادت امام حسن بود و در کانال چیزی نگیم از این امام غریب... بسم الله الرحمن الرحیم اواخر حکومت امیرالمؤمنین، خیلی به شهر ها حمله میکردن. یهو ۲۰ هزار نفر میریختن تو شهر و جوون ها رو به صف میکردن که یا با معاویه بیعت میکنی یا میکشیمت و واقعا هم میکشتن و زن ها رو میفروختن. چاره چی بود؟ با خودشون میگفتن که خب علی و سپاهش اگه بیان ما رو نجات بدن و متوجه بشن ما بیعت شکستیم که حقوق ما رو از بیت المال قطع نمیکنه. خطر جانی هم نداره. پس بیعت میکنیم فعلا ببینیم چی میشه.

امیرالمؤمنین به شهادت رسیدن و امام حسن در‌نهایت غربت امامتشون شروع شد. شنیدید در روایات داریم که روز قیامت ائمّه رو میارن میگن أَيْنَ‏ حَوَارِيُ‏ زَینَ العَابدین مثلا ؟ یا أَيْنَ‏ حَوَارِيُ‏ الْحُسَيْنِ‏ بْنِ عَلِيٍّ شهدای کربلا بلند میشن. میگن وقتی که بگن أَيْنَ‏ حَوَارِيُ‏ الْحُسَيْنِ‏ بْنِ عَلِيٍّ ، دونفر بلند میشن. یکی از این دو نفر سفیان بن لَیل هست. اینو داشته باشید تا آخرکار‌بگم جریان چیه

کار خیلی سخت شده بود. معاویه با زر و زور و تزویر حکومت امام حسن رو به هم می‌ریخت. شایعه می‌کرد امام ترور شده و ... امام حسن تصمیم گرفتن سپاه شون رو ۳ قسمت کنن 🌿یک قسمت دست حضرت بود 🌿 یک قسمت دست قیس بود 🌿یک قسمت هم دست عبیدالله بن عباس

عبیدالله بن عباس خودشو به دو میلیون درهم فروخت و برای اینکه کسی‌نفهمه‌ رشوه گرفته‌ گفت الان که خوب فکر میکنم متوجه‌شدم اصلا از اول حق با معاویه بوده. خبر پیچید بقیه هم گفتن عبیدالله که هم فامیل بود هم فرمانده رفت. چرا ما‌نریم؟ چرا پول نگیریم ؟ ۸ هزار نفر از سپاه امام حسن یک شب ِ رفت رو هوا

وقتی لشکر عبیدالله از هم پاشید ، شایعه شدامام حسن صلح کرده. امام در خیمه نماز میخوندن ریختن خیمه رو غارت کردن یکی از سپاه خودشون حتی سجاده رو از زیر پای آقا کشید ، امام زمین خوردن، یک ملعون دیگه خنجر زد تو پای امام اطرافیان امام ترسیدن خنجر مسموم باسه حضرت رو بردن مدائن

ایرانی ها در مدائن چون دیده بودن روش ائمه با عمر خلیفه دوم خیلی متفاوته طرفدارشون بودن . و افتخاریه برای ما که امام حسن برای مداوا پیش ایرانی ها رفتن

امام هم ترور شد. جای امام معلوم نبود چون اگر جای حضرت معلوم بود می‌کشتنشون یمعلوم نبود حضرت شب‌ها کجا می‌خوابن با این‌که حاکم جامعه‌ی اسلامی بود، سبط پیغمبر بود، سیّد شباب اهل الجنّة بود، لشکر خود امام هم از پاشید.

حضرت به قیس پیغام دادن این چند هزار نیرویی که داری از دست نده، می‌خوایم با معاویه بجنگیم . ❌یعنی حضرت کوتاه نیومدن❌ جارچی اومد نامه‌ی قیس رو بخونه که امام فرموده من زنده هستم و برای جنگ با معاویه میام در سپاه قیس شایعه شد که امام حسن (علیه السّلام) صلح رو امضا کردن. هنوز صلحی امضا نشده یود سه لشکر از هم پاشید

حضرت دید یار برجسته کمه! فرمود به خدا سوگند اگر بخواهم صبر کنم تا لشگر درست کنم، این آدم‌هایی که خیانت کردند یا خودشان من را می‌کشند یا من را کت بسته به معاویه تحویل می‌دهند پول آن را می‌گیرند.

حواری امام حسن یادتونه؟ اومد رو به روی حضرت ایستاد گفت السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مُذِلَ‏ الْمُؤْمِنِينَ‏ دقیقا همینقدر بی بصیرت! چقدر امام غریبن که همچین فردی باید بشه حواری امام

حضرت فرمود من «مُذِلَ‏ الْمُؤْمِنِينَ‏» نیستم من «مُعِزُّ المؤمنین» هستم. من این ننگ را به جان خریدم که حسینم و امثال تو کشته نشود. چون هدایت نباید قطع شود، پذیرش آن برای من خیلی دردناک است، ولی نگاه کردم دیدم حسین من را می‌کشند، حسین را می‌کشند یعنی شما بیچاره می‌شوید، امام شما کشته می‌شود و همین تعداد شیعه هم از بین می‌رود، چیزی از حق باقی نمی‌ماند لذا تحمّل کردم. تو آدم خوبی هستی، من برای حفظ جان تو این ننگ را خریدم