eitaa logo
#من_منتظرم!
991 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
2.7هزار ویدیو
458 فایل
السَّلامُ‌ عَلَیکَ یٰا‌ أبٰاصالِح‌َ الْمَهْدی برای مهدی «عج» خودت را بساز و مهیا کن، ظهور بسیار نزدیک است.⛅🌻 ادامه فعالیت کانال در مُنیل ان شاءالله برای دریافت لینک منیل به شخصی پیام بدید🌱 @Momtahane110
مشاهده در ایتا
دانلود
اون شب یه بار اسماء مادری کرد یه بار موند امشبم امیرالمؤمنین همه رو فرستاد برن اما گفت اسماء تو بمون🥀 علی تنها مونده💔 اسماء می خوام بدن زهرامو غسل بدم😭💔 ۹ سال از اون شب گذشته... اسماء تو محرم این خونه ای بمون کمکم کن...
اسماء بریز آب روان......
اسما آب میریخت💔 امیرالمؤمنین علی را غسل میداد😭💔😭 نمیدونم کی تو این دنیا براتون عزیز ترینه... مادر ، رفیق ، همسر فکرشو بکن اگه‌ زبونم لال نباشه چه حالی داری تصور کن خودت بخوای بدنش رو غسل بدی💔😭😭😭
امیرالمؤمنین فرموده بود اسما به بچه ها بگو یواش گریه کنن نباید صدایی از این خونه بیرون بره.... ولی بگم براتون از اون لحظه ای که صدای امیرالمؤمنین بلند شد 😭😭😭 یا بهتره‌بگم صدای شکستن علی ... حضرت زهرا سفارش کرده بودن لباس رو در نیارن مبادا مولا جای میخ رو روی سینه حضرت ببینن 😭😭😭 غیرت الله... اسما گفت آقاجان خودتون فرموديد آهسته گریه کنیم صدای گریه خودتون بیرون میره ها اما غسل به کبودی بازو رسیده بود...
نمیخوام روضه غسل‌ بخونم همین که خواست بند های کفن رو ببندن یوقت نگاه کرد دید این بچه ها دارن بال می زنند💔😭 پدرِ ... فرمود بچه ها بیاین مادرتون رو ببینین💔😭 مادر💔 مادر💔 مادر💔 مادر....😭😭😭😭😭😭😭😭😭
وقتی عزیزی میره، چند نفر لوازمش رو مخفی می کنن که خانواده داغشون تازه نشه... ولی در مورد حضرت زهرا شاید ینفر پیدا بشه جانماز خانم رو جمع کنه ولی در نیم سوخته چی... قابل اخفا نبود💔
یابن الحسن! امام زمان! آقا جون! دورتون بگردم... هر جای دنیا هستی امشب بیا یک سری به ما بزن ما بچه های مادر پهلو شکسته ایم...
گفتم پهلوی شکسته عمر لعنت الله با‌ فشار در مادرمون رو بین در و دیوار... 💔 یک بانوی ۱۸ ساله پهلوی شکسته محسنش رو سقط کرده یوقت به خودش اومد دید مولا رو دست بسته دارن میبرن مسجد با بقیه‌ توانش بلند شد نذاره آقا رو ببرن عمر اشاره کرد به قنفذ - زهرا رو بزن...😭😭😭 امام صادق فرمودن سبب وفات مادر ما ته غلاف شمشیر قنفذ بود....
از در نگذرم در تاریخ اومده عمر لعنت الله علیه در یکی از نامه هاش میگه صدای زهرا رو که شنیدم دلم سوخت دو قدمی عقب رفتم ولی یاد سه چیز افتادم یاد لحظه ای که پیامبر خواستگاری علی رو پذیرفت و دست علی رو در دست دخترش گذاشت. یاد لحظه ای که پیامبر دست علی رو بالا برد در غدیر، و یاد سدالابواب.... با خودم گفتم من گه با زهرا کاری ندارم ولی علی با زهرا میشکنه... آخه میدونین که آقامون امیرالمؤمنین رو بعد جنگ احد که بعضیا عین بز‌کوهی فرار میکردن وقتی با ۷۰ زخم آوردن خونه فرمودن من با دیدن زهرا همه درد هامو فراموش کردم... با اینکه انقدر زخم ها عمیق بود که حضرت رو در ملحفه مرهمی پیچیده بودن و تکون میخوردن خونی میشد...
عمر لعنت الله علیه میگه چنان لگدی به در زدم صدای شکستن استخونهاشو شنیدم...
این قدر بی حیا بودن... کوچیک و بزرگ مردو زن براشون فرق نداشت کربلا وقتی امام حسین طفل شیرخواره رو دست گرفت گفت اسمش علیه،چرا ایستادی داری نگاه می کنی...💔 من نمیگم،سید حیدرحلی تو اون شعر زیباش گفت،گفت: فکر نکنی حرمله تیرو زد،تیری که به گلوی علی خورد،از سقیفه اومد،همونایی که محسن و بین درو دیوار له کردند،همونا تیر سه شعبه به گلوی علی زدن... الهی به گلوی علی اصغر الهی العفو الهی العفو الهی العفو...
چهار تن دارند تابوتی به دوش😭            دیده گریان سینه سوزان لب خموش💔