هشام همینطورکه گریه میکرده و میومده بیرون،
میبینه یکی بهش اشاره میکنه.👀
( در زمان منصور انقدر جاسوس ها زیادبودن که اگر کسی به فرد دیگه ای اشاره میکرد فکر میکرده ازطرف منصور هست و گردنش زده میشه.) هشام میگه به مومن طاق اشاره کردم از من دور شو که نفهمن با هم هستیم.👥
با سلام و صلوات و دعاخون رفتم دنبال اون مرد ،🤭
منو برد داخل یک خونه ،🏡
آقا موسی بن جعفر نشسته بودن،
فرمودن جاسوس نیست. بعد هم به تمام سوالاتی که از عبدالله افطح پرسیده بودم جوابدادن . چند سوال بسیار سخت درذهنم اومد که بپرسم اما پیش از مطرح کردن بهمحض اینکه از ذهنم میگذشت خودشون به احسن الوجه پاسخ میدادن.🌱
بعد هم فرمودن برو پیش فلانی و فلانی ( علمای شیعه همدیگه رو میشناختن) ، پدرم به اسم من رو به عنوان امام بعد به اونها معرفیکرده.
کمی از شرایط خفقان اون زمان بگم،
هر روز خبر میرسید هفت هزار شیعه رو پیدا کردن، ۵۰۰ شیعه رو فلان جا پیدا کردن، ۱۰۰ شیعه رو فلان جا پیدا کردن، اینها رو بین دیوار گذاشتن، روی سرشون برج بالا رفته. هزاران هزار شیعه زنده زنده به گور شدن. چه بسا شما حساب کنید آدم زنده رو بین دیوار بذارن و روش دیوار بکشن بالا . اون لعنت الله علیه میگفت میخوام ستون و بنای کاخ من از استخوان محبان علی باشه. اصلاً در این شرایط حضرت باید چطور امامت میکرد؟💔
تفاوتی که اهل بیت با ما دارن اینه اگه ما یه مقدار مشکل پیدا کنیم در جا ناامید میشیم و افسردگی میگیریم، در افق محو میشیم حضرت موسی بن جعفر سلام الله علیه در این شرایط شیعیان اصلی رو یکی یکی ارتباط میگرفت، بهشون میفرمود زیاد پیش من نیاین؛ نمیشد ارتباط گرفت.
حضرت موسی بن جعفر سلام الله علیه
شیعه رو سازماندهی کرد!
نماینده شهر فلان فلانیه
شهر فلان فلانیه.
این چند شهر با فلانی در ارتباط باشن
تو این شرایط
باز هم بعضی آقا زاده ها ، برادرهای امام کاظم حسادت میکردن به محبوب شدن حضرت
در خونه شون فحاشی میکردن تا آبروریزی بشه
جذابیت امام کاظم رو بگم براتون؟😌
هم هیبت امام جذاب بود
هم عبادت امام
هم بخشش امام
قصد دارم اول از بخشش امام بگم
در این حد بدونین که وقتی یکی نو نوار میشد میگفتن مگه از کیسه موسی بن جعفر بهت رسیده؟ کرم و بخشش امام ضرب المثل بود
هیییییچ نیازمندی در منزل امام رو نمیزد مگر اینکه موقع برگشت هیچ احساس فقری نداشت.
اصلا یکی از مبارزات امام کاظم با هارون مبارزه اقتصادی بود !
کمی از هارون بگم تا به بخشش امام کاظم پی ببرین!
چرا میخوام اینا رو بگم؟
دوست ندارم کسی باشه تو این کانال که امشب نره درِ خونه امام کاظم
وسط دعا قشنگ هاتون منو هم فراموش نکنین
حکومت هارون بسیاااااار گسترده بود .🌍
یه مثال بزنم؟
الآن رو سر عروس و داماد چی میریزن؟🧖♀🤵 نقل میریزن پول میریزن، سکه میریزن،
طرف خییییلی پولدار باشه سکه ی طلا میریزن. 💰🎊🎈
یه قوطیهایی بود که هارون رو سر دامادهاش میریخت، مردم قوطیها رو که برمیداشتن داخلش یه کاغذ بود نوشته بود یک سال خراج استان فلان، استانداری فلان
به این صورت بود بخشش هارون
ثروت هارون عجیب و غریب بود. مردم میرفتن از هارون پول بگیرن، ده دینار میداد. ده دینار یعنی ده مثقال طلا، کم نیست یعنی ده سکه.
ولی معروف بود که کیسههای موسی بن جعفر کمتر از ۲۰۰ دینار نیست💸•💸•💸
میگفتن امام به کجا وصله؟ اون که سلطانِ ! بیت المال داره اینطور پول نمیده، امام از کجا میاره؟!🧐
شیعه های امام زیاد بودن. با یک سازماندهی مناسب خمس و زکات ها میرسید دست امام.
یکی اومد جلو خونه امام ایستاد هرررچی تونست به امام فحش داد .
میخواست پسرش رو زن بده اومد از امام کلی پولگرفت.
محبوبیت امام این بود که نمیپرسیدن اسمت چیه عقیده ت چیه کی بودی از چه خانواده ای
بهموافق و مخالف پولمیدادن⚖
محبوبیت امام قلب ها رو فتح کرده♥️🌱
کاری که هارون نمیتونست بکنه👿
خانواده هارون میومدن به امام کاظم التماس دعا میگفتن، خواهر هارون میومد سفارش مادر بیمارش رو میکرد مادر شفا میگرفت.
امام عابد بود، گاهی بعد نماز صبح به سجدهمیرفت و موقع اذان ظهر از سجده بلند میشد.📿
بخاطر همین خیلی از افرادی که ادعای امامت میکردن، دیگه کسی نه از جهت علمی، نه از جهت عبادتی و نه از جهت پول به چشم مردم نمیومد.
امام دراوج محبوبیت،
شروع کرد به تبلیغ حضرت زهرا سلام الله علیها 🔑
هرجا میرسید میفرمود مادر ما باغی داشت که این حکومت ازش گرفت. غصب کرد.🌴
انقدر این حرفتکرار شد که امام احضار شدن دارالخلافه
هارون گفت این باغیکه میگی کجاست هرررر مساحتی داشته باشه بهت برمیگردونم ولی دیگه جایی نگو و آبروی ما رو نبر. من آمار پول های خودمو هم ندارم ، باغ شما به چه درد من میخوره😤
امام فرمود همه ی حکومتت متعلق به ماست!😌
حکومت تو غصب هست!😄
حضرت به زندان افتاد⛓
زندانی ها و زندان بان ها شیفته حضرت میشدن
فرستادنشون انفرادی
چاه رو خشک کردن
سال ها بدن حضرت نور نخورد و درجای نم سار بود.
انقدر زندان کوچیک بود که حتی جای درازکشیدن هم نداشت.