eitaa logo
#من_منتظرم!
970 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
2.7هزار ویدیو
458 فایل
السَّلامُ‌ عَلَیکَ یٰا‌ أبٰاصالِح‌َ الْمَهْدی برای مهدی «عج» خودت را بساز و مهیا کن، ظهور بسیار نزدیک است.⛅🌻 ادامه فعالیت کانال در مُنیل ان شاءالله برای دریافت لینک منیل به شخصی پیام بدید🌱 @Momtahane110
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی از طلبه های حوزه مقدسه نجف اشرف ، از نظر معیشت در تنگنای شدید میفته... میره کنار ضریح به امیرالمؤمنین میگه آقا ، شما این لوستر های قیمتی و قندیل های بیبدیل رو برای چی میخواین؟! درحالی که من انقدر در فشارم...
شب امیرالمؤمنین رو در خواب میبینه ؛ آقا بهش میگن اگه میخوای تو نجف ، کنار من باشی ، همین نون و ماست و فرش طلبگیه.. اگه زندگی مادی قابل توجه میخوای، برو هندوستان شهر حیدر آباد خونه فلانی.. تا در رو باز کردن بگو : [ به آسمان رود و کار آفتاب کند ]
بیدار میشه میره‌ حرم ... میگه آقا ، وضع زندگی من بَده ، شما میگی برو هندوستان🚶‍♂...؟! دوباره به خواب میره . آقا میان به خوابش و میفرمان همون که گفتم . یا نجف‌نشینی و سختیاش ، یا وضع خوب در هندوستان.
خلاصه این آقای طلبه ، میره همه لوازمش‌ میفروشه از چند نفرم پول‌ میگیره و راهی حیدرآباد هند میشه.. مردم هم تعجب ، این آدم با این وضع با راجه چیکار داره.. به هر صورت، خودش رو میرسونه به عمارت بزرگی که ردهنمایی شده بود و در میزنه . تا در باز میشه میگه [ به آسمان رود و کار آفتاب کند ]
راجه ، پیش خدمت هاشو صدا میزنه‌ که این مرد رو ببرید حمام لباس های فاخر بهش بدید. فردا عصر هم مهمانی داریم .
فردا میشه... محترمین شهر از طبقات مختلف مثل اعیان و تجار و علما وارد میشن و هر کدوم میرن جای‌مخصوصی که براشون آماده شده... طلبه از شخصی که کنار دستش بود میپرسه چه خبره؟ میگه مجلس جشن عقد دختر صاحب خونه ست.
مراسم شروع میشه و راجه وارد‌مجلس میشع و با‌احترام میره سر جای مخصوصش بالای مجلس... و شروع به صحبت میکنه : " آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ می شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم، و همه می دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است، یکی از آنها را هم که از دیگری زیباتر است برای او عقد می بندم، و شما ای عالمان دین، هم اکنون صیغه عقد را جاری کنید. "
حالا اون طلبه ذوق زده و متحیر... آقا‌ جریان چیه؟! راجه تعریف‌ میکنه که من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیر المؤمنین شعر بگم. یک مصراع گفتم و نتونستم مصراع دوم بگم. به شعرای فارسی ایران و هند مراجعه کردم اما پیشنهاد هاسون مطلوب نبود. پیش خودم گفتم حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیر المؤمنین قرار نگرفته...
با خودم نذر کردم اگر کسی پیدا شد و مصراع دوم این شعر رو به صورتی مطلوب بگه نصف دارایی م بهش ببخشم و دختر زیباترم رو هم به عقدش دربیارم... شما اومدید و مصراع دوم رو گفتید. دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگه.
طلبه پرسید مصراع اول چی بود؟ راجه گفت به ذرّه گر نظر لطف بو تراب کند طلبه گفت مصراع دوم از من نیست بلکه لطف خود امیر المؤمنین علیه السلامه...
راجه سجده شکر کرد و خوند : [ به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند ]
#من_منتظرم!
شاید به صلاح نیست ؛ بسپرید به خودشون... اگه به صلاحتون باشه بهتون میدن. قصد جسارت ندارم اما چیزی‌ ک
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. اگه‌خدایی نکرده مورد دوم هم نشه چی؟ دوباره همون نا امیدی ها و ... . اجازه ندید این نهال‌ خیلی رشد کنه و ریشه بزنه که کندنش از زمین سخت بشه. اگه‌ صلاح و خیر شما فرد سومی باشه، از محبت و لطافت روح و امید و انگیزه ای که برای دونفر اول‌ گذاشتین چیزی براش میمونه؟! از خودتون چی؟! شما راضی هستین همسر آیندتون الان تو فکر یه دختر دیگه باشن؟ به رسم آیه ۲۶ سوره مبارکه‌ نور ، به خودتون قول بدید تمومش کنید .