⸀🍂🌱˼.. .. 🧡] #قرآن 🌿] #خدا ـ ـ ــ ــ ـ ـ ــ ــ ـ ـ ــ ــ ..🌳.. ‌قرآن‌ڪہ‌نگاھ‌ میڪردم .. دیدم‌ڪہ‌سورھ‌ۍ‌توبـہ‌بسم‌اللـہ‌ندارھ .. انگارڪہ‌میخواد‌بفھمونـہ‌نیاز ‌نیست‌ڪارۍ‌بڪنۍ .. فقط‌‌برگرد ...‹🍂›

چطور از #نماز بهترین نتیجه رو بگیریم؟

#دربست_ظهور شاید امسال اخرین سالی باشه که هستی تو این مهمونی .. از همین حالا تصمیم بگیر از لحظه لحظه ش استفاده کنی .. نشه برگردی عقب بگی ای دل غافل این دفعه هم به بطالت گذشت !

یه برنامه برای خودت داشته باش مختص خود خودت با هر چی حال میکنی بگو از این ماه رمضون به بعد باید با سالهای پیش فرق کنه امسال هر روز میخوام یه دعای عهد بخونم یا یه زیارت عاشورا بخونم یا یه دعا توسل بخونم من نمیدونم خودت بهتر میدونی یه کاری بکن که هیچ سالی نکردی که امسالت خاص بشه ؛)

بیا اصلا بگو از این ماه رمضون به بعد میخوام سعی کنم کم غیبت کنم کم دروغ بگم اینم من نمیدونم خودت به خودت نگاه کنی بهتر میدونی تو چی گیر داری و باید درستش کنی ؛)

البته به قول استاد پناهیان ما گیر همه کارامون تو نمازمونه نمازمون که درست بشه همه چیمون درست میشه پس این یکی رو بیشتر جدی بگیریم ؛)

همانا خداوند متعال فرشته اى دارد كه هر روز بانگ مى زند: گرد آوريد براى نيست شدن، بسازيد براى ويران شدن! + امام علی داره میگه ...

راستی ، فردا صبح از خواب بیدار میشی یا نه ؟

ای بندگان خدا! از مرگ و زود فرا رسيدنش بترسيد و زاد و توشه راه را فراهم سازيد... و شما رانده شدگان مرگيد، اگر بايستيد شما را مى گيرد و اگر بگريزيد به شما مى رسد، مرگ از سايه شما به شما وابسته تر است و در پيشانى شما مهر مرگ زده شده و دنيا طومار عمرتان را در مى نوردد . + امام علی داره میگه ...

من نمیدونم تو خودت تصور کن امام سجاد بابت اعمالش گریه میکرده ! دیگه ما چی بگیم ؟

اینم میدونی عزرائیل روزی چند بار بهت سر میزنه ؟ چی میشه یادمون میره با اینکه جلو چشممون میبینیم خیلیا ، شوخی شوخی جدی رفتن !

چند لحظه تصور کن به نظرت لحظه اخر مشغول چه کاری هستی ؟ داری واسه چی میدویی ؟ واسه چی حرص میزنی ؟ تموم شد . چی داری ؟ غسال خونه و جسم بی جونت ... حالا چه فرقی میکنه قبرت کجا باشه و کنارش قبر کیا ! فقط چند متر پایین تر از سطح زمین ... اسمع افهم ... دیگه این بار محبوری تنها باشی مامانت نیست باباتم نیست تنها لطفشون اینه که لحدو بذارن خاکو بریزن و برن ... همه جا تاریک میشه ، اره ...

بیایید خودمونو گول نرنیم که خدا هممونو میبخشه و همگی جامون خوبه . خدا از سر بیکاری کلی ایه راجب عذاب و جهنم نیاورده ... و بیشتر از همه چیز عادله ... مطمئن باش بین من و اونی که همه کارش درست بوده فرق میذاره . راستی میدونی با کی مقایسه ت میکنن با اهل بیت ... برو بشین ببین چند چندی !

میگما میدونید یارهای پیامبر چطور بودن ؟ چند جور بودن ؟

خب یه عده از اونایی بودن که منتظر یه اشاره بودن تا جونشونو بدن !یه عده یه وقت بودن یه وقت نبودن به قولی باید حسشون میکشید !

یه عده هم از اونایی بودن که تا کارشون لنگ بود بودن و بعدش دیگه نبودن !شاید شما هم بخوایید بدونید که اگه امامتون باشه از کدومایید !

پیامبر مگه نگفت اهل بیت و قران با همن ؟ یه جورایی برابرن با هم ...

خب من میگم نگاه کن ببین الان رابطه ت با قران چطوریه ؟ مطمئن باش با امامت همونطوری خواهی بود !

نگو امام بحثش جداست و فرق داره ... که اگه فرق داشت پیامبر یه جا نمیاوردشون !

+ رابطه ت رو با قران درست کن !

میگفت یه اقای فرش فروشی بوده ... بین خرید و فروشها یه فرش خیلی نفیس دستش میوفته !

اون رو تو یه اتاقی از خونه ش میذاره اجازه ورودم به هیچکس نمیده هر کس میخواسته ببینه فرش رو از پشت پنجره میدیده مسافرت هم نمیرفته که مبادا کسی یه طوری وارد اتاق بشه خلاصه خیلی خاطر فرشه عزیز بوده ...

همین ادم ، کسی بوده که انجام واجباتش سر جاش بوده ترک محرماتش سر جاش بوده

دم مرگش ، شیطان میرسه و میگه سجده کن به من میگه نه ! سجده نمیکنم ! شیطان باز میگه سجده کن و مرد همون جوابو میده شیطان میره فرش رو میاره میگه سجده میکنی یا اتیشش بزنم؟

مرد میگه باشه ! سجده میکنم ! به اون کاری نداشته باش !

هر کدوممون خودمون میدونیم به چه چیزی خیلی وابسته ایم خاطر چه چیزی واسمون خیلی عزیزه از چه چیزی نمیتونیم بگذریم تمرین کنیم که به اون هم دل نبندیم که همون نشه نقطه ضعفمون که بعدا همون نشه مایه جهنمی شدنمون بگذریم ... به تعلقات دنیا دل ندیم ...

یوسف مصری را دوستی از سفر رسید. گفت: جهت من چه ارمغان آوردی؟ گفت: چیست که تو را نیست و تو بدان محتاجی؟ الا آن‌ که از تو خوب‌ تر هیچ نیست، آینه آورده‌ام تا هر لحظه روی خود را در وی بنگری. چیست که حق تعالی را نیست و او را بدان احتیاج است؟ پیش حق تعالی دل روشنی می‌باید بردن تا در وی خود را ببیند ... [ فیه ما فیه ]

ز کثرت گنه بی شمار گریه کنم ... و یا ز خجلت پروردگار گریه کنم ...گلی نچیده خزان گشت باغ زندگیم ... روا بود که چو ابر بهار گریه کنم ...

خدا گواست که جبران نمیشود گنهم ... تمام عمر اگر زار زار گریه کنم ...گناه بین من و یار دوری افکنده ... به حال خویش و یا هجر یار گریه کنم ...

سزد که با سر و پای برهنه در هر کوی ... به راه افتم و دیوانه وار گریه کنم ...اراده تو به بخشیدنم گرفته قرار ... بر آن شدم که دگر بیقرار گریه کنم ...