eitaa logo
منبرهای دلنشین
8.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
948 ویدیو
12 فایل
ارتباط باادمین👇👇 @Mahdiazimi1
مشاهده در ایتا
دانلود
💠معامله خانه، خریدار جعفر صادق فروشنده همسایه ⬅️ استاد انصاریان 🔻امام صادق(ع) به کارگرِ خانه فرمودند: این همسایهٔ دیوار به دیوار ما می خواهد خانه خود را بفروشد، صدایش کن تا بیاید. امام به او فرمودند: شنیدم می خواهی خانه ات را بفروشی! عرض کرد: بله یابن رسول الله. گفت: چند؟ گفت: کارشناس ها خانهٔ من را چهل هزار درهم قیمت کرده اند. 🔻امام فرمودند: چند گفته ای؟ گفت: صدهزار درهم! فرمودند: بی انصافی نیست؟ گفت: نه یابن رسول الله، عین انصاف است؛ خانهٔ من دیوار به دیوار امام صادق است و شصت هزار درهم هم قیمت همسایگی امام صادق را به من بدهید؛ وگرنه چهل هزار درهم می ارزد. امام فرمودند: خب خانه ات را به من بفروش. گفت: پول نمی خواهم و کلیدش را الآن می آورم. 🔻فرمودند: نه، ما با مردم حساب و معامله بی پولی نداریم، چند؟ گفت: همان چهل هزار درهم. فرمودند: همان قیمتی که با همسایه ات گذاشتی، صدهزار درهم به من بفروش. غلام، کاغذ بیاور! نوشتند: خریدار، امام صادق و فروشنده، فلان کس؛ قیمت هم صدهزار درهم. فرمودند: امضا کن! 🔻علت این هم که می خواهم بفروشم، بدهکار هستم. فرمودند: مشکلی نیست، امضا کن. سپس امضا کرد، امام صادق هم امضا کردند و فرمودند: این هم پول خانه، بعد نوشتند: جعفر صادق این خانه را به این شخص واگذار کرد گفت: آقا، برای چه خانه را دوباره به نام من کردی؟ 🔻فرمودند: ما بی تفاوت نسبت به شما شیعیانمان باشیم؟ شما به خاطر همسایگی من، شصت هزار درهم خانه را بالاتر گفتی و من جواب این محبت تو را ندهم؟ هم پول ها برای تو و هم خانه برای تو. 📎مشهد، حسینیه همدانی ها، شهادت امام صادق، تابستان 96 http://eitaa.com/joinchat/748945410C1c7ac2a5aa
💠 حاجت غلام در حرم حضرت امام رضا(ع) روا شد 💬ابوالحسن محمّد بن عبداللّه هروى مى گويد: 🔹مردى از اهالى بلخ با غلامش به زيارت حضرت امام رضا عليه السلام آمد، خود و غلامش آن حضرت را زيارت كردند. 🔸ارباب بالاى سر حضرت آمد و مشغول نماز شد و غلام پايين پاى حضرت به نماز ايستاد. چون هر دو از نماز فارغ شدند به سجده رفتند و سجده را طولانى نمودند، ارباب پيش از غلام سر از سجده برداشت و غلام را صدا كرد، غلام سر از سجده برداشت و گفت: لبيك اى مولاى من! 🔹به غلام گفت: مى خواهى آزادت كنم؟ گفت: آرى، گفت: تو در راه خدا آزادى و فلان كنيز من هم كه در بلخ است در راه خدا آزاد است و من در اين حرم مطهر او را با اين مقدار مهريه به همسرى تو درآوردم و پرداخت آن را نيز ضامن شدم و فلان زمين حاصل خيز خود را هم وقف بر شما دو نفر و اولادتان و اولاد اولادتان و همين طور نسل و ذريه شما كردم و حضرت امام رضا عليه السلام را هم به اين برنامه شاهد گرفتم. 🔸غلام گريست و به خدا و به حضرت رضا عليه السلام سوگند ياد كرد كه من در سجودم جز اين امور را نخواستم و به اين سرعت اجابتش از سوى خدا برايم معلوم شد! 📎برگرفته از اهل بيت عليهم السلام عرشيان فرش نشين نوشته استاد حسین انصاریان http://eitaa.com/joinchat/748945410C1c7ac2a5aa
💠 ديدند و پسنديدند 🔹آورده اند كه ذوالنون چنین گفته: برف سنگينى در فصل سرما در مصر به زمين نشست، براى كارى لازم از شهر بيرون رفتم، از شهرك دور شدم همسايه خود را كه گبر مسلك بود و بر آيين آتش پرستان، ديدم؛ از او پرسيدم كه به چه كارى در اين موقعيت به بيرون آمده است؟ گفت: 🔸ديدم برف سنگينى به زمين نشسته، پرندگان و ديگر جانداران بيابان از تأمين آذوقه در مضيقه و تنگى هستند و چه بسا گرسنه بمانند، كيسه اى ارزن به بيابان آورده ام، مى خواهم بر روى برف ها بپاشم تا اين گرسنگان نيازمند از آن بهره مند شوند، گفتم: عمل تو را قبول نمى كنند، گفت: 🔹قبول نمى كنند آيا آن را هم نمى بينند؟! از پاسخ به وى بازماندم. سال بعد در حال طواف بودم كه دستى به شانه ام رسيد، برگشتم آن گبر مسلك را ديدم كه مسلمان شده، در حال طواف است! به من گفت: دیدندوپسندیدند 📎برگرفته از کتاب حکایت های عبرت آموز اثر استاد حسین انصاریان http://eitaa.com/joinchat/748945410C1c7ac2a5aa
💠 مالك اشتر و مسأله عفو 📝 مالک اشتر به هنگامى كه در اوج قدرت واقتدار و عظمت بود و فرماندهى لشگر عراق را به عهده داشت و نام مباركش لرزه به تن مخالفان مى انداخت وارد بازار كوفه شد، چون هميشه در لباس مساكين و فقرا بود و نشانى براى شناخته شدن نداشت در جمع كسانى كه او را نمى شناختند مورد توجه قرار نمى گرفت. 📝 شخصى براى بازيگرى و خنداندن ديگران آن جناب را مورد اذيت و آزار و توهين قرار داد، آن مرد با كرامت و صاحب دل بدون اين كه به شوخى كننده توجه كند راهش را ادامه داد. مردى كه ناظر بى تربيتى آن شخص بود جلو آمد و وى را گفت: اين شخص را شناختى؟ گفت: نه، گفت: اين انسان بى نظير و گوهر گرانبهاى صدف دين مالك اشتر نخعى بود، آزاركننده از پى مالك روان شد و از هر كس كه امكان داشت خط سير مالك را پرسيد تا آن منبع فيض را در مسجد يافت كه مشغول نماز است، صبر كرد تا مالك به نمازش خاتمه داد، به محضرش عرضه داشت: 📝اسائه ادب مرا ببخش و بر من كرم نموده از من گذشت كن، مالك در برابر اصرار او فرمود: من از تو نگرانى ندارم چون آن عمل تحقير كننده را انجام دادى و بر تو گناه بود، من به اين مسجد آمدم و اين دو ركعت نماز را محض جلب رضاى حق و غفران الهى به سوى تو بجا آوردم!! کانال منبرهای دلنشین👇 http://eitaa.com/joinchat/748945410C1c7ac2a5aa
💠 زائران حسینی، شریک ثواب شهدای کربلا 📝 افرادی که برای زیارت حضرت سیدالشهدا(ع) به کربلا می روند و برای مصائب ایشان اشک می ریزند در پاداش عظیمی که برای شهدای کربلا در نظر گرفته شده شریک هستند. این حقیقت را جابر بن عبدالله انصاری از رسول خاتم(ص) نقل کرده است. 📝عطیه عوفی نقل می کند که با جابر براى زيارت حضرت سيّدالشهدا(ع) به كربلا آمديم. جابر غسل كرد و بر خود عطر زد. از آن جایی که جابر نابینا بود، دستش را گرفتم و بر قبر مطهّر حضرت سيّدالشهدا(ع) گذاشتم. ناگهان بیهوش شد و به زمین افتاد. بر صورت ایشان آب ریختم تا به هوش بیاید. بعد از آنکه به هوش آمد با سوز دل سخنانى جگرسوز به محضر حضرت امام حسين(ع) عرضه داشت؛ سپس به شهداى گرانقدر كربلا سلام كرد و در پايان گفت: «ما نيز در مجادله، مقاتله و يارى ذرّية خاتم پيامبران(ص) و شهادت در محضر او شريك بوديم.» 📝عطيّه که از کلام جابر شگفت زده شده بود پرسید: «ما رنجى نبرديم و شمشيرى نزديم، سرهاى اين گروه از بدن جدا و همسران شان بيوه، و فرزندان شان يتيم شدند، چگونه در اجر با ايشان شريك هستیم؟» جابر در پاسخ گفت: «عطيّه! من خود از رسول خدا(ص) شنيدم كه فرمود: هر كس عمل قومى را دوست دارد، در ثواب آن عمل با آنان شريك است.» سپس گفت: «اى عطيّه! رسول خدا(ص) فرمود: نيّت من و اصحابم بر همان نيّت حسين(ع) و اصحاب اوست .» 📝از این حکایت مهم و معتبر می توان دو نتیجه مهم گرفت؛ اول آنکه نيّت خير دارای ارزش فراوانی است و می تواند انسان را به كاروان نور متصل سازد. دوم آنکه نيّت و عمل امام حسين(ع) و يارانش از چه عظمتى برخوردار است كه رسول خدا(ص) براى شركت در ثواب شهداى كربلا نیّت خود را همانند نیت حضرت سیدالشهدا(ع) و یاران شان می داند. 📎برگرفته از کتاب داستان های عبرت آموز اثر استاد حسین انصاریان کانال منبرهای دلنشین👇 http://eitaa.com/joinchat/748945410C1c7ac2a5aa
🗞 📖 امام هادي عليه السلام و نجات جان يونس نقاش ✍ روزي يونس نقاش با دل ترسان و مضطرب نزد امام هادي عليه السلام رفت و گفت: «اي آقاي من، تو را درباره خانواده‌ام سفارش به نيکي مي‌کنم.» ✍ امام فرمود: «چه خبر شده؟» يونس گفت: «تصميم گرفتم از اين جا بروم.» امام هادي عليه السلام در حالي که تبسمي بر لب داشت فرمود: «چرا؟» ✍ يونس گفت: «موسي بن بغا (يکي از مقامات حکومت بني‌عباس) نگيني به من سپرد که بسيار ارزشمند و قيمتي است و از من خواست روي آن نقشي حک کنم. موقع کار اين نگين دو نيم شد. فردا قرار است آن را تحويل بدهم و در اين صورت يا هزار تازيانه مي‌خورم يا مرا مي‌کشند.» ✍ حضرت هادي عليه السلام فرمود: «به منزلت برگرد. تا فردا جز خير چيزي نخواهد بود.» ✍فردا يونس دوباره ترسان و لرزان خدمت امام هادي عليه السلام رسيد و اظهار داشت: «مامور آمده و نگين را مي‌خواهد.» امام فرمود: «برگرد که جز خير نخواهي ديد.» يونس پرسيد:«اي آقاي من، به او چه بگويم؟» ✍ امام تبسمي کرد و فرمود: «برگرد و به آنچه به تو مي‌گويد گوش بده. جز خير نخواهد بود.» يونس رفت و پس از مدتي با لبان خندان بازگشت. به امام گفت: «اي سيد من! مامور مي‌گويد کنيزانم با هم اختلاف دارند. آيا مي‌تواني اين نگين را دو نيمه کني تا ما نيز تو را بي‌نياز کنيم؟» ✍ امام هادي عليه السلام خشنود شد و رو به آسمان عرض کرد: 💢 «خدايا حمد از آنِ توست که ما را از آن گروهي قرار دادي که تو را ستايش کنند.» 💢 کانال منبرهای دلنشین👇 http://eitaa.com/joinchat/748945410C1c7ac2a5aa
💠 ديدند و پسنديدند 🔹آورده اند كه ذوالنون چنین گفته: برف سنگينى در فصل سرما در مصر به زمين نشست، براى كارى لازم از شهر بيرون رفتم، از شهرك دور شدم همسايه خود را كه گبر مسلك بود و بر آيين آتش پرستان، ديدم؛ از او پرسيدم كه به چه كارى در اين موقعيت به بيرون آمده است؟ گفت: 🔸ديدم برف سنگينى به زمين نشسته، پرندگان و ديگر جانداران بيابان از تأمين آذوقه در مضيقه و تنگى هستند و چه بسا گرسنه بمانند، كيسه اى ارزن به بيابان آورده ام، مى خواهم بر روى برف ها بپاشم تا اين گرسنگان نيازمند از آن بهره مند شوند، گفتم: عمل تو را قبول نمى كنند، گفت: 🔹قبول نمى كنند آيا آن را هم نمى بينند؟! از پاسخ به وى بازماندم. سال بعد در حال طواف بودم كه دستى به شانه ام رسيد، برگشتم آن گبر مسلك را ديدم كه مسلمان شده، در حال طواف است! به من گفت: دیدندوپسندیدند 📎برگرفته از کتاب حکایت های عبرت آموز اثر استاد حسین انصاریان کانال منبرهای دلنشین👇 http://eitaa.com/joinchat/748945410C1c7ac2a5aa
🗞 💬 محو شدن كار خير از ديوان اعمال 📖 روزى عيسى عليه السلام با جمعى از حواريان به راهى مى گذشت، ناگاه گناه كارى و تباه روزگارى كه در آن عصر به فسق و فجور معروف و مشهور بود ايشان را ديد، آتش حسرت در سينه اش افروخته گشت، آب ندامت از ديده اش روان شد، از صفاى وقت عيسى عليه السلام و مصاحبان او بر انديشيد، تيرگى روزگار و تاريكى حال خود را معاينه ديد. 📖 پس با خود انديشه كرد كه هر چند در همه عمر قدمى به خير برنداشته ام و با اين آلودگى قابليت همراهى پاكان ندارم، اما چون اين قوم دوستان خدايند، اگر به موافقت ايشان دو سه گامى بروم ضايع نخواهد بود، پس خود را سگ اصحاب ساخت و بر پى آن جوانمردان فريادكنان مى رفت. 📖 يكى از اصحاب باز نگريست و آن شخص را كه به نابكارى و بدكارى شهره شهر و دهر بود ديد كه بر عقب ايشان مى آيد گفت: يا روح اللّه! اى جان پاك! اين مرد را چه لايق همراهى ماست و بودن اين پليد ناپاك در عقب ما در كدام طريق رواست؟ اى عيسى! او را بران كه مبادا شومى گناهان او به ما رسد. عيسى عليه السلام متأمل شد تا به آن شخص چه گويد و به چه نوع عذر او را خواهد كه ناگاه وحى الهى در رسيد كه: 💢يا روح اللّه! يار با عُجب و پندار خود را بگوى تا كار از سر گيرد كه هر عمل خيرى كه تا امروز از او صادر شده بود به يك نظر حقارت كه بدان مفلس بدكار كرد، مجموع را از ديوان او محو كرديم .💢 📎 برگرفته از کتاب داستان ها و حکایات عبرت آموز اثر استاد حسین انصاریان کانال منبرهای دلنشین👇 http://eitaa.com/joinchat/748945410C1c7ac2a5aa
💠 حاجت غلام در حرم حضرت امام رضا(ع) روا شد 💬ابوالحسن محمّد بن عبداللّه هروى مى گويد: 🔹مردى از اهالى بلخ با غلامش به زيارت حضرت امام رضا عليه السلام آمد، خود و غلامش آن حضرت را زيارت كردند. 🔸ارباب بالاى سر حضرت آمد و مشغول نماز شد و غلام پايين پاى حضرت به نماز ايستاد. چون هر دو از نماز فارغ شدند به سجده رفتند و سجده را طولانى نمودند، ارباب پيش از غلام سر از سجده برداشت و غلام را صدا كرد، غلام سر از سجده برداشت و گفت: لبيك اى مولاى من! 🔹به غلام گفت: مى خواهى آزادت كنم؟ گفت: آرى، گفت: تو در راه خدا آزادى و فلان كنيز من هم كه در بلخ است در راه خدا آزاد است و من در اين حرم مطهر او را با اين مقدار مهريه به همسرى تو درآوردم و پرداخت آن را نيز ضامن شدم و فلان زمين حاصل خيز خود را هم وقف بر شما دو نفر و اولادتان و اولاد اولادتان و همين طور نسل و ذريه شما كردم و حضرت امام رضا عليه السلام را هم به اين برنامه شاهد گرفتم. 🔸غلام گريست و به خدا و به حضرت رضا عليه السلام سوگند ياد كرد كه من در سجودم جز اين امور را نخواستم و به اين سرعت اجابتش از سوى خدا برايم معلوم شد! 📎برگرفته از اهل بيت عليهم السلام عرشيان فرش نشين نوشته استاد حسین انصاریان http://eitaa.com/joinchat/748945410C1c7ac2a5aa
💠 زائران حسینی، شریک ثواب شهدای کربلا 📝 افرادی که برای زیارت حضرت سیدالشهدا(ع) به کربلا می روند و برای مصائب ایشان اشک می ریزند در پاداش عظیمی که برای شهدای کربلا در نظر گرفته شده شریک هستند. این حقیقت را جابر بن عبدالله انصاری از رسول خاتم(ص) نقل کرده است. 📝عطیه عوفی نقل می کند که با جابر براى زيارت حضرت سيّدالشهدا(ع) به كربلا آمديم. جابر غسل كرد و بر خود عطر زد. از آن جایی که جابر نابینا بود، دستش را گرفتم و بر قبر مطهّر حضرت سيّدالشهدا(ع) گذاشتم. ناگهان بیهوش شد و به زمین افتاد. بر صورت ایشان آب ریختم تا به هوش بیاید. بعد از آنکه به هوش آمد با سوز دل سخنانى جگرسوز به محضر حضرت امام حسين(ع) عرضه داشت؛ سپس به شهداى گرانقدر كربلا سلام كرد و در پايان گفت: «ما نيز در مجادله، مقاتله و يارى ذرّية خاتم پيامبران(ص) و شهادت در محضر او شريك بوديم.» 📝عطيّه که از کلام جابر شگفت زده شده بود پرسید: «ما رنجى نبرديم و شمشيرى نزديم، سرهاى اين گروه از بدن جدا و همسران شان بيوه، و فرزندان شان يتيم شدند، چگونه در اجر با ايشان شريك هستیم؟» جابر در پاسخ گفت: «عطيّه! من خود از رسول خدا(ص) شنيدم كه فرمود: هر كس عمل قومى را دوست دارد، در ثواب آن عمل با آنان شريك است.» سپس گفت: «اى عطيّه! رسول خدا(ص) فرمود: نيّت من و اصحابم بر همان نيّت حسين(ع) و اصحاب اوست .» 📝از این حکایت مهم و معتبر می توان دو نتیجه مهم گرفت؛ اول آنکه نيّت خير دارای ارزش فراوانی است و می تواند انسان را به كاروان نور متصل سازد. دوم آنکه نيّت و عمل امام حسين(ع) و يارانش از چه عظمتى برخوردار است كه رسول خدا(ص) براى شركت در ثواب شهداى كربلا نیّت خود را همانند نیت حضرت سیدالشهدا(ع) و یاران شان می داند. 📎برگرفته از کتاب داستان های عبرت آموز اثر استاد حسین انصاریان کانال منبرهای دلنشین👇 http://eitaa.com/joinchat/748945410C1c7ac2a5aa
💠 امام حسین(ع) واسطه فیض الهی 📝 در کتب تاریخی آمده است که روزی پيامبر(ص) به يکي از افراد مدينه که گناه بزرگي را مرتکب شده بود پيغام داد به دادگاه حاضر شود و جريمة گناه خود را بپردازد. آن مرد چند روزي از خانه خارج نشد. 📝روزي از گوشه درب منزل متوجّه شد امام حسن و امام حسين(ع) که کودکان خردسالي بودند، از کوچه عبور مي کنند. در همان لحظه درب را گشود و اين دو کودک را بر روي دوش خویش گذاشت و به سمت مسجد روانه شد. در ميان راه با خود مي گفت: اگر با اين دو کودک وارد مسجد شوم، پيامبر(ص) مرا عفو مي کند. وقتي وارد مسجد شد، پيامبر(ص) دو فرزند خردسال خود را روي دوش اين گنهکار ديد. لبخندي زد و فرمود: 📝آنان را پياده کن، تو بخشيده شدي! آنگاه به امام حسن و امام حسین(ع) فرمود: آن شخص در مورد عفو گناه خود، شما را شفیع قرار داد، در این هنگام این آیه بر قلب نازنین پیامبر(ص) نازل شد: 💠﴿وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ توَّاباً رَحيماً﴾💠 📝شيعيان و ارادتمندان سيّدالشهداء(ع) به خاطر رضايت حضرتش از مرگ نمي هراسند؛ زيرا ملک الموت با چهره اي بشّاش براي قبض روح آنان اقدام کرده و بهشت را به آنان بشارت مي دهد. 📎برگرفته از کتاب آئین اشک و عزا در سوگ سیدالشهدا(ع) اثر استاد حسین انصاریان کانال منبرهای دلنشین👇 http://eitaa.com/joinchat/748945410C1c7ac2a5aa
💠 مالك اشتر و مسأله عفو 📝 مالک اشتر به هنگامى كه در اوج قدرت واقتدار و عظمت بود و فرماندهى لشگر عراق را به عهده داشت و نام مباركش لرزه به تن مخالفان مى انداخت وارد بازار كوفه شد، چون هميشه در لباس مساكين و فقرا بود و نشانى براى شناخته شدن نداشت در جمع كسانى كه او را نمى شناختند مورد توجه قرار نمى گرفت. 📝 شخصى براى بازيگرى و خنداندن ديگران آن جناب را مورد اذيت و آزار و توهين قرار داد، آن مرد با كرامت و صاحب دل بدون اين كه به شوخى كننده توجه كند راهش را ادامه داد. مردى كه ناظر بى تربيتى آن شخص بود جلو آمد و وى را گفت: اين شخص را شناختى؟ گفت: نه، گفت: اين انسان بى نظير و گوهر گرانبهاى صدف دين مالك اشتر نخعى بود، آزاركننده از پى مالك روان شد و از هر كس كه امكان داشت خط سير مالك را پرسيد تا آن منبع فيض را در مسجد يافت كه مشغول نماز است، صبر كرد تا مالك به نمازش خاتمه داد، به محضرش عرضه داشت: 📝اسائه ادب مرا ببخش و بر من كرم نموده از من گذشت كن، مالك در برابر اصرار او فرمود: من از تو نگرانى ندارم چون آن عمل تحقير كننده را انجام دادى و بر تو گناه بود، من به اين مسجد آمدم و اين دو ركعت نماز را محض جلب رضاى حق و غفران الهى به سوى تو بجا آوردم!! کانال منبرهای دلنشین👇 http://eitaa.com/joinchat/748945410C1c7ac2a5aa
💠 امام حسین(ع) واسطه فیض الهی 📝 در کتب تاریخی آمده است که روزی پيامبر(ص) به يکي از افراد مدينه که گناه بزرگي را مرتکب شده بود پيغام داد به دادگاه حاضر شود و جريمة گناه خود را بپردازد. آن مرد چند روزي از خانه خارج نشد. 📝روزي از گوشه درب منزل متوجّه شد امام حسن و امام حسين(ع) که کودکان خردسالي بودند، از کوچه عبور مي کنند. در همان لحظه درب را گشود و اين دو کودک را بر روي دوش خویش گذاشت و به سمت مسجد روانه شد. در ميان راه با خود مي گفت: اگر با اين دو کودک وارد مسجد شوم، پيامبر(ص) مرا عفو مي کند. وقتي وارد مسجد شد، پيامبر(ص) دو فرزند خردسال خود را روي دوش اين گنهکار ديد. لبخندي زد و فرمود: 📝آنان را پياده کن، تو بخشيده شدي! آنگاه به امام حسن و امام حسین(ع) فرمود: آن شخص در مورد عفو گناه خود، شما را شفیع قرار داد، در این هنگام این آیه بر قلب نازنین پیامبر(ص) نازل شد: 💠﴿وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ توَّاباً رَحيماً﴾💠 📝شيعيان و ارادتمندان سيّدالشهداء(ع) به خاطر رضايت حضرتش از مرگ نمي هراسند؛ زيرا ملک الموت با چهره اي بشّاش براي قبض روح آنان اقدام کرده و بهشت را به آنان بشارت مي دهد. 📎برگرفته از کتاب آئین اشک و عزا در سوگ سیدالشهدا(ع) اثر استاد حسین انصاریان کانال منبرهای دلنشین👇 http://eitaa.com/joinchat/748945410C1c7ac2a5aa
💠 ديدند و پسنديدند 🔹آورده اند كه ذوالنون چنین گفته: برف سنگينى در فصل سرما در مصر به زمين نشست، براى كارى لازم از شهر بيرون رفتم، از شهرك دور شدم همسايه خود را كه گبر مسلك بود و بر آيين آتش پرستان، ديدم؛ از او پرسيدم كه به چه كارى در اين موقعيت به بيرون آمده است؟ گفت: 🔸ديدم برف سنگينى به زمين نشسته، پرندگان و ديگر جانداران بيابان از تأمين آذوقه در مضيقه و تنگى هستند و چه بسا گرسنه بمانند، كيسه اى ارزن به بيابان آورده ام، مى خواهم بر روى برف ها بپاشم تا اين گرسنگان نيازمند از آن بهره مند شوند، گفتم: عمل تو را قبول نمى كنند، گفت: 🔹قبول نمى كنند آيا آن را هم نمى بينند؟! از پاسخ به وى بازماندم. سال بعد در حال طواف بودم كه دستى به شانه ام رسيد، برگشتم آن گبر مسلك را ديدم كه مسلمان شده، در حال طواف است! به من گفت: دیدندوپسندیدند 📎برگرفته از کتاب حکایت های عبرت آموز اثر استاد حسین انصاریان کانال منبرهای دلنشین👇 http://eitaa.com/joinchat/748945410C1c7ac2a5aa
رضایت مادر موجب دیدار امام زمان علیه السلام شد نقل شده جناب شیخ محمد علی ترمذی در ابتدای جوانی با دو نفر از دوستان اهل علمشان قرار میگذارند که برای تحصیل علم به شهر دیگری روند، شیخ برای گرفتن اجازه نزد مادر میرود اما ایشان رضایت نمیدهند. شیخ از رفتن منصرف میشود ولی حسرت آموختن علم در قلبش باقی است تا اینکه روزی در قبرستان نشسته بود و به دوستانش فکر میکرد ... ناگاه پیرمردی نورانی نزدش می آید و میپرسد چرا ناراحتی؟ شیخ شرح حال خود را میگوید. پیرمرد میگوید: میخواهی من هر روز به تو درس دهم؟ شیخ استقبال میکند و دو سال از محضر ایشان استفاده میکند و متوجه میشود که این پیرمرد جناب خضر میباشد. روزی جناب خضر به شیخ میگوید: حالا که‌ رضایت مادر را بر میل خود ترجیح دادی تو را به جایی میبرم که برایت موجب سعادت است ... با هم حرکت میکنند و بعد از چند لحظه به مکانی سرسبز میرسند که تختی در کنار چشمه ای واقع بود و حضرت صاحب الامر بر آن نشسته بودند ... از شیخ محمد علی پرسیدند: چطور این مقام را بدست آوردی که حضرت خضر تو را درس داده و به زیارت آقا ولیعصر ارواحنافداه مشرف شدی؟ شیخ گفت: آنچه پیدا کردم در اثر دعای مادر و رضایت او بود. 📚 شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام یکی از راههای نزدیک شدن به وجود مقدس امام زمان علیه السلام عمل کردن به این دستور الهی است یعنی: احسان به والدین کانال منبرهای دلنشین 👇 http://eitaa.com/joinchat/748945410C1c7ac2a5aa