🔖منبر کامل 🔖 #آداب_وداع_ماه_رمضان #استاد_رفیعی 💠ادب وداع با ماه رمضان 💠دستور پیامبر به جابر در آخر ماه رمضان 💠برخورد امام سجاد علیه السلام با خدمتکارانش 💠ندای فرشته در شب عید فطر 💠دعای آخرین روز ماه رمضان 💠رحمت واسعه‌ی خداوند 💠داستان 💠آیات رحمت 🔴چه کنیم رحمت واسعه شامل ما بشود؟ 1⃣استغفار 2⃣عبرت 3⃣دفاع از حق 4⃣توسل به اهل‌بیت 🔖 وداع با #ماه_مبارک_رمضان 🔖

🔖منبر کوتاه🔖 #استاد_عالی ♦️رزق های ویژه ی ماه رمضان 📌وداع با ماه خدا

┄••✾️اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلیُ بْنِ أبیطالِبْ ✾••┄ ️ ┄•• اَللّهُمَّ العَن قَتَلَه اَمیرَ المُو مِنین ••┄ عَلَیهِ السَّلام ┄••✾✾••┄ 🔰مقتل علوی...، ۱۱_ دفتر یازدهم ؛ 🔰شمشیر ابن ملجم علیه اللعنه و توطئه قطام علیها اللعنه ..... ┄••✾✾••┄ 🍂طبق گزارش علامه در بحار ، قطام شمشیر ابن ملجم را گرفت و داد آن را خوب تیز کردند ، بعد از آن گفت : إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُعْمِلَ فِيهِ سَمّاً فَإِنَّكَ لَوْ رَأَيْتَ عَلِيّاً لَطَاشَ عَقْلُكَ وَ ارْتَعَشَتْ يَدَاكَ فَإِنْ لَمْ تَعْمَلِ الضَّرْبَةُ عَمِلَ السَّم‏ 💢من می خواهم که آن را نیز مسموم کنم ...!! ابن ملجم گفت برای چه...!؟ اینقدر تیزش کرده ای که کوه را پاره می کند ...!! گفت : نه ؛ تو علی ( علیه السَّلام ) را ببینی با آن ابهت ؛ عقل از سرت می پرد و دستت می لرزد ...!! چه بسا ضربه ای بزنی که او را نکشد ،مسمومش می کنم، که اگر ضربت تو کاری نبود لا اقل سم شمشیر او را بکشد ...!! 🍂تا اینکه شب نوزدهم ماه رمضان شد...؛ وردان و ابن ملجم رفتند در خیمه ی قطام ، چراکه ؛ هي معتكفة في المسجد الأعظم ، آن ملعونه در مسجد کوفه خیمه ای زده بود و اعتکاف کرده بود ...!! گفتند : که ما آماده ایم ...؛ قطام گفت : هر گاه خواستید برای اختفا می توانید در خیمه من بیایید ...؛ 🍂از طرفی اشعث بن قیس نیز در آن شب برای یاری آنها خود را آماده کرده بود ...!! حجر بن عدی گوید : من در آن شب نوزدهم ماه رمضان در مسجد بیتوته می کردم ، که شنیدم اشعث می گوید : 🍂 يا ابن ملجم‏ النجاء النجاء لحاجتك فقد فضحك الصبح‏ ...!! آماده شو رها شو برای رسیدن به خواسته ات ...!! 🍂که صبح شد...، حجر بن عدی به نقشه شوم آنها آگاه شد و با سرعت از مسجد خارج شد که امیر مومنان علیه السَّلام را خبر کند، که به مسجد نیاید ...!! 🍂و خالفه أمير المؤمنين ع من الطريق ...!! از قضا امیر مومنان از مسیر دیگری به مسجد آمدند ...!! 🥀 وقتی حجر رفت به در خانه مولا و بازگشت که کار تمام شده بود و مردم می گفتند : قتل أمير المؤمنين ....( علیه السَّلام). 📚 شیخ مفید، ارشاد، ص ۱۷. 🥀....روحی له الفدا ....🥀 . http://eitaa.com/almaggatel ارتباط با خادم @M09100599468

┄••✾️اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلیُ بْنِ أبیطالِبْ ✾••┄ ️ ┄•• اَللّهُمَّ العَن قَتَلَه اَمیرَ المُو مِنین ••┄ عَلَیهِ السَّلام ┄••✾✾••┄ 🔰مقتل علوی ... ؛ ۱۲_دفتر دوازدهم ؛ 🔰گمان نمی کنم که دختری به پدرش این قدر بدی کند ...!؟ ┄••✾✾••┄ ✍در شب نوزدهم ؛ همان شبی که عیسی بن مریم علیه السَّلام به آسمان رفت و یوشع بن نون صلوات الله علیه وصی حضرت موسی وحضرت زکریا ی نبی به شهادت رسیدند ؛ امیر مومنان نیز همان شب شهید شدند ...!! 🍂مولا حال عجیب و غیر توصیفی داشت...؛ ام کلثوم دختر امیر مومنان علیه السَّلام ،گوید : آخرین شب عمرش ، مولا مهمان من بود ...؛ افطار حضرت را آماده کرد م ، چه بود ...!؟ 🍂قُرْصَانِ مِنْ خُبْزِ الشَّعِيرِ وَ قَصْعَةٌ فِيهَا لَبَنٌ وَ مِلْحٌ جَرِيشٌ‏ ...!! دو قرص نان جو یک ظرف شیر مقداری نمک ...!! 🍂وقتی حضرت از نماز فارغ شد ، آمد سر سفره افطار، نگاهی به سفره کرد ، تاملی کرد ... 💢حَرَّكَ رَأْسَهُ وَ بَكَى بُكَاءً شَدِيداً عَالِياً وَ يَا بُنَيَّةِمَا ظَنَنْتُ أَنَّ بِنْتاً تَسُوءُ أَبَاهَا كَمَا قَدْ أَسَأْتِ أَنْتِ إِلَيَّ ...!يَا بُنَيَّةِ أَ تُقَدِّمِينَ إِلَى أَبِيكِ إِدَامَيْنِ فِي فَرْدِ طَبَقٍ وَاحِدٍ أَ تُرِيدِينَ أَنْ يَطُولَ وُقُوفِي غَداً بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَا قُدِّمَ إِلَيْهِ إِدَامَانِ فِي طَبَقٍ وَاحِدٍ إِلَى أَنْ قَبَضَهُ اللَّهُ يَا بُنَيَّةِإِنَّ الدُّنْيَا فِي حَلَالِهَا حِسَابٌ وَ فِي حَرَامِهَا عِقَابٌ يَا بُنَيَّةِوَ اللَّهِ لَا آكُلُ شَيْئاً حَتَّى تَرْفَعِينَ أَحَدَ الْإِدَامَيْنِ لَمْ يَزَلْ رَاكِعاً وَ سَاجِداً وَ مُبْتَهِلًا وَ مُتَضَرِّعاً إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ .... 💢سرش را به نشانه تاسف تکانی داد ،و شروع کرد بلند بلند داد بزند وگریه کند ، وَ فرمود : دخترکم ...!! گمان نمی کنم که دختری به پدرش اینقدر بدی کند که تو به من کردی ...!! عرض کردم : مگر چه کردم ...!؟ صدا زد : دخترکم ، آیا دو نوع خورشت برای پدرت در یک سفره آماده کرده ای ...!؟ آیا می خواهی در روز قیامت در در گاه خدا وقوف من طولانی شود ...؟! 💢من می خواهم دنباله رو برادرم رسول خدا صلّی الله علیه و آله باشم ...!! تا زمان مرگش ، رسول خدا صلّی الله علیه و آله ، نشد که دو خورشت بر سر سفره ی او قرار دهند ...!! 💢 دخترکم هرکس که خوراک و نوشیدنی و لباس او در این دنیا لذت بخش شد ، در درگاه خدا وقوفش طولانی تر خواهد بود ...!! دخترکم ، مال حرام دنیا عقوبت دارد ...؛ ولی مال حلال دنیا نیز حسابرسی دارد ...!! 🍂بعد فرمود : دخترکم ، به خدا قسم چیزی نمی خورم تا اینکه یکی از دو خورشت را برداری ، خواستم نمک را بردارم فرمود شیر را بردار ...؛ 💢 یک قرص نان جو با نمک میل کرد ...!! حمد خدا کرد و مشغول نماز شد ...!! همواره در آن مشغول عبادت بود ، سوره مبارکه یس را تا انتها قرائت کرد ، مقداری خوابید ،از خواب پرید ...!! 💢صدای گریة علی علیه السَّلام بلند شد...!! به گونه ای که تا آن روز آن گونه گریه نکرده بود ...!!حسنین و زینبین علیهم السَّلام عرض کردند: چه شده است که این گونه گریه می کنید ...!؟ حضرت فرمودند : 🍂 در سجده دعا می کردم که لحظه ای خواب به چشمم آمد، دیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: 🍃«یَا اَبَا الْحَسَنْ طَالَتْ غَیْبَتُکَ فَقَدْ اِشْتَقْتُ اِلَی رُؤْیَاکَ فَقَدْ اَنْجَزَلِی رَبِّی مَا وَعَدَنِی فِیْکَ ای اباالحسن! دوری تو طولانی شده است. به راستی مشتاق دیدار تو هستم...، پس به راستی پروردگارم برای من آنچه را در باره تو وعده داده بود، حتمی کرد....!! 📚بحارالانوار، جلد 42، 302 – 299 🥀....روحی له الفدا ....🥀 . http://eitaa.com/almaggatel ارتباط با خادم @M09100599468

┄••✾️اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلیُ بْنِ أبیطالِبْ ✾••┄ ️ ┄•• اَللّهُمَّ العَن قَتَلَه اَمیرَ المُو مِنین ••┄ عَلَیهِ السَّلام ┄••✾✾••┄ 🔰مقتل علوی ...؛۱۳_ دفتر سیزدهم ؛ 🔰ای علی کمربندت را برای مرگ ،محکم ببند ...!! ┄••✾✾••┄ ✍عرض کردم : 🍂 يَا أَبَتَاهْ مَا لِي أَرَاكَ هَذِهِ اللَّيْلَةَ لَا تَذُوقُ طَعْمَ الرُّقَاد ...!؟يَا بُنَيَّةِ إِنَّ أَبَاكِ قَتَلَ الْأَبْطَالَ وَ خَاضَ الْأَهْوَالَ ...!! وَ مَا دَخَلَ الْخَوْفُ لَهُ جوف 🍂چرا امشب نمی خوابید و نا آرامید ...!؟ صدا زد ؛دخترکم ، پدر ت شجاعان و پهلوانان را به خاک افکنده ... !! هیچ گاه نشده است به دلش ترس راه دهد ...!! اما امشب نا آرامم به جهتی دیگر ...؛ و آن اشتیاق به مرگ و شهادت است... !!عرض کردم : چرا اینقدر خبر مرگ خود را می دهید ...؟! گفت : 🍂يَا بُنَيَّةِ قَدْ قَرُبَ الْأَجَلُ وَ انْقَطَعَ الْأَمَل ...!! دخترکم ، آرزوها پایان رسیده و مرگم نزدیک شده ...!! 🍂ام کلثوم با شنیدن این سخن گریه کرد ؛ حضرت صدا زد : 🍂 يَا بُنَيَّةِ لَا تَبْكِيِنَّ فَإِنِّي لَمْ أَقُلْ ذَلِك‏ إِلَّا بِمَا عَهِدَ إِلَيَّ النَّبِيُّ ...!! دخترم گریه نکن این مطلب عهدی بین من و پیامبر صلَّی الله علیه و آله است ...!! 🍂باز اندکی خوابید و بیدار شد و مشغول عبادت شد ، صدا زد : دخترم وقتی نزدیک اذان شد خبرم کن ...!! تا اینکه پس از مدتی رفتم به کنار مصلایش ، از خواب بیدارش کردم ...،آب آوردم ...،وضو گرفت ...، 🍂 وَ قَامَ وَ لَبِسَ ثِيَابَهُ ...؛ وَ فَتَحَ بَابَه ثُمَّ نَزَلَ إِلَى الدَّارِ... وَ كَانَ فِي الدَّارِ إِوَزٌّ قَدْ أُهْدِيَ إِلَى أَخِي الْحُسَيْنِ ع فَلَمَّا نَزَلَ خَرَجْنَ وَرَاءَهُ وَ رَفْرَفْنَ وَ صِحْنَ فِي وَجْهِهِ وَ كَانَ قَبْلَ تِلْكَ اللَّيْلَةِ لَمْ يَصِحْنَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ صَوَارِخُ تَتْبَعُهَا نَوَائِحُ وَ فِي غَدَاةِ غَدٍ يَظْهَرُ الْقَضَاءُ 🍂لباسهایش را پوشید ...؛درب اتاق را باز کرد وارد حیاط منزل شد... ،در خانه ما مرغابیانی بود که برادرم حسین ( علیه السَّلام ) به من هدیه داده بود ...همینکه مولا خواست از منزل بیرون رود ؛ مرغابیان شروع کردند بال و پر زدن و صیحه کشیدن در مقابل امیر مومنان علیه السَّلام ...، در حالیکه همیشه آرام بودند ،حضرت فرمود : فریاد زنندگانی هستند که بعد از آن نوحه سرایی خواهد شد ، سپیده دمان به وقوع می پیوندد ...!! عرض کردم پدر جان فال بد نزنید ...؛ فرمود َ: 🍂يَا بُنَيَّةِ مَا مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ مَنْ يَتَطَيَّرُ وَ لَا يُتَطَيَّرُ بِهِ وَ لَكِنْ قَوْلٌ جَرَى عَلَى لِسَانِي ثُمَّ قَالَ يَا بُنَيَّةِ بِحَقِّي عَلَيْكِ إِلَّا مَا أَطْلَقْتِيهِ فَقَدْ حَبَسْتِ مَا لَيْسَ لَهُ لِسَانٌ وَ لَا يَقْدِرُ عَلَى الْكَلَامِ إِذَا جَاعَ أَوْ عَطِشَ فَأَطْعِمِيهِ وَ اسْقِيهِ وَ إِلَّا خَلِّي سَبِيلَهُ يَأْكُلْ مِنْ حَشَائِشِ الْأَرْضِ 🍂 هیچگاه ما اهل بیت فال بد نمی زنیم ؛ این یک حقیقتی است که بر زبانم جاری شد...!! دخترم...؛ به حقّی که مرا بر توست سوگند ، این حیوانات را در بند نگه ندار...!! . تو چیزی را نگه داشته‏ای که زبان ندارد و نمی‏تواند بگوید گرسنه است یا تشنه....!! یا آنها را آب و غذا بده، یا آزادشان کن که از علفهای زمین بخورند ...!!وقتی به در خانه رسید و خواست آن را باز کند ...؛ 🍂فَتَعَلَّقَ الْبَابُ بِمِئْزَرِهِ فَانْحَلَّ مِئْزَرُهُ حَتَّى سَقَطَ فَأَخَذَهُ وَ شَدَّهُ دستگیره در به کمربندش گرفت و کمربندش باز شد ...!! و برزمین افتاد، از زمین برداشت و محکمش کرد و شروع کرد با خود اینگونه سخن کند ... 🍂اُشْدُدْ حَیَازِیمَکَ لِلْمَوْتِ فَاِنَّ الْمَوْتَ لَا قِیکَا.... وَلَا تَجْزَعْ عَنِ الْمَوْتِ اِذَا حَلَّ بِنَادِیکَا وَلَا تَغْتَرَّ بِالدَّهْرِ وَ اِنْ کان یُوَافِیکَا.... کَمَا اَضْحَکَکَ الدَّهْرُ کَذَاکَ الدَّهْرُ یُبْکِیکَا 🥀ای علی ،کمربندت را برای مرگ محکم ببند؛ زیرا مرگ تو را ملاقات می کند...!! از مرگ هنگامی که می آید جزع و ناله مکن به دنیا مغرورنشو هر چند با تو همراهی کند؛ [زیرا] روزگار همچنان که تو را بخنده می آورد، همین طور می گریاند ...!! 📚منتهی الآمال، ص ۱۲۶؛ بحارالانوار، ج ۴۲ ص ۱۹۲. 🥀....روحی له الفدا ....🥀 . http://eitaa.com/almaggatel ارتباط با خادم @M09100599468

┄••✾️اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلیُ بْنِ أبیطالِبْ ✾••┄ ️ ┄•• اَللّهُمَّ العَن قَتَلَه اَمیرَ المُو مِنین ••┄ عَلَیهِ السَّلام ┄••✾✾••┄ 🔰مقتل علوی ...؛۱۴_ دفتر چهاردهم ؛ 🔰خدایا در مرگ ما برکت بده ...!! ┄••✾✾••┄ ✍سپس فرمود : اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِي الْمَوْتِ ، اللَّهُمَّ بَارِكْ لِي فِي لِقَائِكَ خدایا مرگ را مبارک گردان ، خدا در دیدار و ملاقاتت برکت بده ...!! 🍂 ام کلثوم میگوید با شنیدن این سخنان عرض کردم : پدر جان از سر شب تا حالا خبر مرگ خودت را میدهی ...!؟ حضرت صدا زد : 🍂يَا بُنَيَّةِ مَا هُوَ بِنَعَاءٍ لَكِنَّهَا دَلَالاتٌ وَ عَلَامَاتٌ لِلْمَوْتِ تَتْبَعُ بَعْضُهَا بَعْضاً 🥀این خبر مرگ دادن نیست وَ اینها نشانه های شهادت من هست ...!! یکی پس از دیگری نمایان میشود ...!! سپس در را باز کرد و خارج شد... 📚📚بحار الأنوار، جلد ‏۴۲، صفحه ۲۷۶_۲۷۸. 🥀....روحی له الفدا ....🥀 . http://eitaa.com/almaggatel ارتباط با خادم @M09100599468

┄••✾️اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلیُ بْنِ أبیطالِبْ ✾••┄ ️ ┄•• اَللّهُمَّ العَن قَتَلَه اَمیرَ المُو مِنین ••┄ عَلَیهِ السَّلام ┄••✾✾••┄ 🔰مقتل علوی ... ؛۱۵_ دفتر پانزدهم ؛ 🔰 به خدا قسم به من دروغ نگفته اند و من دروغ نمی گویم ...!! ┄••✾✾••┄ 💢 وَ جَعَلَ يَمْسَحُ وَجْهَهُ بِثَوْبِهِ اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِي لِقَائِكَ با آستینش صورتش را پاک میکرد . می فرمود : خدایا در ملاقات ما با خودت برکت ده ...!! 🍂و زیاد می گفت : لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ ... !! باز نماز خواند تا مقداری از شب سپری شد ...؛ نشسته بود که خوابش برد و ناگاه از خواب پرید ...؛ حضرت ام کلثوم سلام الله علیها گوید ؛ اهل و عیالش را صدا زد...، جمع شدند ...؛ فرمود : فِي هَذَا الشَّهْرِ تَفْقِدُونِي ...، در این ماه مرا از دست می دهید ...!! امشب خوابی دیدم که می خواهم برایتان بازگو کنم ...؛ عرض کردند بفرمایید ؛ هم اکنون خوابی دیدم که رسول خدا صلّی الله علیه و آله می فرمود ند : 🍂 يَا أَبَا الْحَسَنِ إِنَّكَ قَادِمٌ إِلَيْنَا عَنْ قَرِيبٍ ...!! تو به زودی به نزد ما می آیی ...!! 🍂يَجِي‏ءُ إِلَيْكَ أَشْقَاهَا ... شقاوتمند ترین افراد این امت به پیش تو خواهد آمد ... 🍂فَيَخْضِبُ شَيْبَتَكَ مِنْ دَمِ رَأْسِكَ از خون سرت محاسنت را خضاب می کند ... 🍂وَ أَنَا وَ اللَّهِ مُشْتَاقٌ إِلَيْكَ ...!! ومن مشتاق دیدار تو هستم..!! 🍂وَ إِنَّكَ عِنْدَنَا فِي الْعَشْرِ الْآخِرِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ... و تو در دهه آخر ماه رمضان در نزد ما هستی ... 🍂 فَهَلُمَّ إِلَيْنَا فَمَا عِنْدَنَا خَيْرٌ لَكَ وَ أَبْقَى پس به سرعت به نزد ما بیا که آنچه در نزد خداست برای تو بهتر و جاودانه تر است ... همین که سخن حضرتش تمام شد ...؛ 🍂ضَجُّوا بِالْبُكَاءِ وَ النَّحِيبِ ... شروع کردند گریه کنند و ضجه بزنند ... 🍂 فَأَقْسَمَ عَلَيْهِمْ بِالسُّكُوتِ قسمشان داد ساکت بشوند ... 🍂 وقتی آرام شدند شروع کرد وصیت کند ؛ حضرت ام کلثوم سلام الله علیها ، گوید ؛ امیر مومنان علیه السَّلام در شب نوزدهم ...، 🍂قَدْ سَهِرَ تِلْكَ اللَّيْلَةَ اکثر شب را بیدار بود ... 🍂 فَأَكْثَرَ الْخُرُوجَ وَ النَّظَرَ إِلَى السَّمَاءِ مدام از اتاق خارج می شد و به آسمان نگاه می کرد و می فرمود : 🍂وَ اللَّهِ مَا كَذَبْتُ وَ لَا كُذِبْتُ ...!! به خدا قسم به من دروغ نگفته اند و من هم دروغ نمیگویم ...!! 🍂وَ إِنَّهَا اللَّيْلَةُ الَّتِي وُعِدْتُ فِيهَا این همان شبی است که به من وعده شهادت داده شده است ... 🍂 سپس بر می گشت به محل نمازش و می فرمود : 🍂 اللَّهُمَّ بَارِكْ لِي فِي الْمَوْتِ ...!! خدایا در مرگ من به من برکت بده و مبارکش گردان ...!! و زیاد می فرمود ‏: 🥀 إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ‏ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ و مدام صلوات می فرستاد و استغفار می کرد ...!! 📚بحارالانوار، جلد ۴۲، ۲۹۹_۳۰۲. 🥀....روحی له الفدا ....🥀 . http://eitaa.com/almaggatel ارتباط با خادم @M09100599468

وداع با #ماه‌رمضان در آخرین جمعه ماه 💠رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به جابر‌بن‌عبدالله فرمودند: ای جابر امروز آخرین جمعه ماه رمضان است پس با آن وداع کن و بگو: اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِيَامِنَا إيَّاهُ فَإنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنِي مَرْحُوماً وَ لَا تَجْعَلْنِي مَحْرُوماً خدایا قرار مده آنرا آخریت عهد از روزه داری ما در آن پس اگر آخرینش قرار دادی مرا جزو رحمت شدگان قرار ده و جزو محروم شدگان قرار مده کسی که این ذکر را بگوید، یکی از دو خوشایند و نتیجه نیکو شامل حالش خواهد شد: یا ماه رمضان سال بعد را درک می کند، و یا به غفران الهی و رحمتش می‌رسد 📚وسائل‏‌الشيعه ج۱۰ص۳۶۵

🟧 وداع با ماه رمضان آیت الله ملکی تبریزی در این باره می‌نویسد: بدان که زمان و مکان، گرچه از نگاه ظاهر، بی‌جان هستند، دارای حیات و شعور می‌باشند و حتی از حب و بغض برخوردار هستند و چون زمان، دارای ادراک، حیات و شعور می‌باشد، دستور داده شده‌است که با ماه رمضان خداحافظی و وداع نمایید. در این باره چیزی که اهمیت دارد این‌است که شخص وداع کننده، در سخنانی که بر زبان می‌آورد، صادق باشد و راست بگوید، تا ماه رمضان او با دروغ و نفاق پایان نیابد؛ چرا که در بخشی از جمله‌هایی که برای وداع ـ از سوی اهل‌بیت علیهم‌السلام آمده‌است می‌گوییم: «سلام بر تو ای هم‌نشینی که دوری‌ات ناپسند و ناگوار است.» و به خداوند می‌گویی: «ما ماه رمضان را وداع می‌کنیم درحالی که وداع او بر ما گران بوده، ما را غمگین نموده و رفتن او موجب وحشت ما شده‌است.» و چنین وداعی، شکل راست و درست به خود نمی‌گیرد مگر برای کسی‌که ماه رمضان را با شوق و محبت به پایان رسانده باشد نه با تکلف و کراهت و هم‌چنین چنین وداعی، برای کسی‌که در ماه رمضان، با آن‌چه این ماه، اقتضا می‌کرد، رفتاری مخالف داشت درست نیست؛ زیرا او در حقیقت رفیق و هم‌نشین با ماه مبارک رمضان نبوده، تا اکنون با آن خداحافظی کند. به هر حال در حقیقت، شرط وداع این‌است که وداع‌کننده از فراق وداع شونده اندوهگین و محزون باشد و وداع‌کننده، اندوهگین و محزون نخواهد بود، مگر آنکه آن رفیق و هم‌نشین خود را دوست بدارد و او را دوست نخواهد داشت مگر این‌که با او مخالفت نکند و مراقب باشد که در آن‌چه مورد رضا و محبوب اوست مطیع و فرمان‌بر باشد. باری اگر تو به حرمت ماه رمضان و به جایگاه آن نزد پروردگار آگاه باشی و رفتار نیک و کریمانه‌اش با خودت را بشناسی و بدانی که حضور چنین مهمانی شریفی، موجب می‌شود تا تو گرامی شوی و به سودهای بی‌پایان دست یابی و به اعلی علیین راه یافته، هم‌نشین پیامبران و رسولان و ملائکه مقربین گردی، با آمدنش بسی خرسند و شادمان خواهی شد و با رفتنش بسی اندوهگین و افسرده خواهی گشت. در این موقع است که وداع تو با ماه مبارک رمضان همانند وداع امام سجاد علیه‌السلام خواهد شد و از آن سو نیز ماه رمضان همان‌گونه که تو با او وداع کردی با تو وداع خواهد کرد، بلکه او در وداع خویش با تو، بیش از آنچه تو در وداع خود از اندوه و غم آشکار کردی ظاهر خواهد ساخت؛ چرا که عنایت از جانب مقام عالی، تمام‌تر و کامل‌تر از عنایت از سوی مقام دانی و پایین خواهد بود. 📚منبع المراقبات، آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، ص ۳۲۷ #دعا_و_مناجات #ماه_مبارک_رمضان

. ✅ عید فطر، شبیه‌ترین روز به قیامت است على(ع) در روز عید فطر در خطبه‌‏اى که‏ خواند، خطاب به مردم فرمود: «اى مردم! این روز شما، روزى است که نیکان، پاداش مى‏‌گیرند. در این روز، بدکاران، زیان مى‏‌کنند. این روز شبیه‌‏ترین روز به قیامت‏ شماست.» «با بیرون آمدن‌تان از خانه‌‏ها به مصلی، بیرون آمدن‌تان از قبرها را به یادآورید. با توقف خود در مصلی و انتظار نماز، توقف در حضور خدا را در قیامت‏ به خاطر آورید و با بازگشت‏ خود به خانه‌‏ها، بازگشت‌تان را به خانه‌‏هاى خود در بهشت‏ یا جهنم به یاد آورید.» 📚منبع وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج ۵، ص ۱۴۱