مداحی_آنلاین_دلبرتین_عالم_حجت_الاسلام.mp3
3.39M
🌺 #میلاد_امام_علی(ع)
♨️دلبرتین عالم
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #علیرضا_پناهیان
@manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین_ایتا
جلسه_اول_ویژه_اعتکاف_تفکر-در-قیامت.pdf
518.6K
🔖فیش منبر 🔖
♦️روز اول
💠تفکر در قیامت
#اعتکاف
@manbarmajma
1_1475687679.mp3
2.25M
🏴 #وفات_حضرت_زینب(س)
♨️ام المصائب
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #عالی
@manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین_ایتا
مداحی_آنلاین_-_ثواب_گریه_بر_حضرت_زینب_کبری_-_حجت_الاسلام_دارستانی.mp3
3.04M
🏴 #وفات_حضرت_زینب(س)
♨️ثواب گریه بر حضرت زینب(س)
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #دارستانی
@manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین_ایتا
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
◼️ به آسمانها رفته بودم تا ملائکه را آرام کنم...
صاحب كتاب "كبريت الاحمر" مینويسد:
سیدی جلیل القدر که به تقوی و عبادت معروف بود و در درس میرزای شیرازی شرکت می کرد، براى من چنين نقل كرد:
در عالمی، امام زمان حضرت ولى عصر (علیه السلام) را ديدم، بسيار غمگين و آشفته حال بود، به محضرش رفتم و سلام كردم، سپس عرض كردم:
چرا
اين گونه ناراحت و گريان هستىد؟
فرمود:
امروز روز وفات عمهام حضرت زينب (علیها السلام) است.
از آن روزى كه عمهام زينب (علیها السلام) وفات كرده، تاكنون، هر سال در روز وفات او، فرشتگان در آسمانها مجلس عزا به پا مى كنند، آن چنان مى گريند كه من بايد بروم و آنها را ساكت كنم، آنها خطبه حضرت زينب (علیها السلام) را كه در بازار كوفه خواند، مى خوانند و من هم اكنون از آن مجلس فرشتگان مراجعت نموده ام.
📚خصائص الزینبیه ص ٧٧
📚کبریت احمر، بیرجندی
@manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین_ایتا
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
◼️ بستر مرا در حياط به زير آفتاب قرار بده...
لحظات آخر عمر پر محنت و درد زینب کبری علیهمالسّلام فرارسیده بود، تا اينكه نيمه های ظهر به همسر خويش عبدالله فرمود:
«بستر مرا در حياط به زير آفتاب قرار بده. »
عبدالله گوید:
«او را در حياط جاي دادم كه متوجه شدم چيزي را روي سينه خويش نهاده و مدام زير لب حرفي ميزند. به او نزديك شدم ديدم پيراهني را كه يادگار از كربلاست؛ يعني پيراهن حسين عليه السلام را، كه خونين و پاره پاره است، بر روي سينه نهاده و مدام ميگويد:
«حسين، حسين، حسين!... »
لحظاتي نگذشت که دیگر روح مطهرش از این عالم مفارقت نمود .
📚زینب قهرمان، دختر علی علیه السلام، ص۱۳۰.
📚عقیله بنی هاشم ص۵٧
@manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین_ایتا
#ناله_های_جانسوزحضرت_زینب_سلام_الله_علیها
◾️زمانیکه کاروان اُسرا را میخواستند به سمت کوفه حرکت بدهند، آنها را از کنار گودی قتلگاه عبور دادند:
«فلما نظرت النسوة الی القتلی صحن وضربن وجوههن. قال الراوی فو الله لا انسی زینب بنت علی و هی تندب الحسین و تنادی بصوت حزین و امحمدا صلی علیک ملیک السماء هذا حسين مرمل بالدماء مقطع الاعضا و هذا حسين مجزوز الرأس من القفا مسلوب العمامة والرداء»
✍ زمانی که نگاه بانوان به بدن کشتگان افتاد فریاد میزدند و بصورتها لطمه میزدند. راوی گفت به خدا سوگند فراموش نمیکنم #حضرت_زینب را در حالیکه گریه و ندبه میکرد و با صدای محزون فریاد میزد:
یا رسول الله، این حسین تست که در خون خودش غلطان است و سرش با زجر از قفا جدا شده و عبا و عمامه اش به غارت رفته است»😭
📚 منبع:
بحارالانوار ۴۵/۵۸
.
زن يزيد كه سالهاى پيش در خانه عبدالله بن جعفر زير دست عليا مخدره زينب (س ) كاملا تربيت شده بود، روزگار او را به شام خراب انداخته و از جايى خبر ندارد. يك وقت بر سر زبانها افتاد كه جماعتى از اسيران خارجى به شام آمده اند. اين زن از يزيد درخواست كرد به ديدار آنها برود يزيد گفت شب برو.
چون شب فرا رسيد، فرمان كرد تا كرسيى در خانه نصب كردند. بر كرسى قرار گرفت و حال رقت بار آن اسيران او را كاملا متاءثر گردانيد سؤال كرد: بزرگ شما كيست ؟
عليا مخدره را نشان دادند.
گفت : اى زن اسير، شما از اهل كدام دياريد؟
فرمود: از اهل مدينه .
آن زد گفت عرب همه شهرها را مدينه گويد؛ شما از كدام مدينه هستيد؟
فرمود: از مدينه رسول خدا (ص ) آن زن از كرسى فرود آمد و به روى خاك نشست . علیا مخدره سبب را سؤال كرد، گفت : به پاس احترام مدينه رسول خدا (ص ) اى زن اسير، تو را به خدا قسم مى دهم آيا هيچ در محله بنى هاشم آمد و شد داشته اى ؟
عليا مخدره فرمود: من در محله بنى هاشم بزرگ شده ام .
آن زن گفت : اى زن اسير، قلب مرا مضطرب كردى .
تو را به خدا قسم مى دهم ، آيا هيچ در خانه آقايم اميرالمؤ منين (ع ) عبور نموده و هيچ بى بى من عليا مخدره زينب را زيارت كرده اى ؟
حضرت زينب (س ) ديگر نتوانست خوددارى بنمايد، صداى شيون او بلند شد فرمود: حق دارى زينب را نمى شناسى ، من زينبم !
زينب بزرگ (س ) پرسید از زن ، از حسين پرسش مى كنى ؟!
اين سر كه در خانه يزيد منصوب است از آن حسين است .
آن زن از استماع اين كلمات دنيا در نظرش تيره و تار گرديد و آتش در دلش افتاد. مانند شخص ديوانه ، نعره زنان ، بى حجاب ، با گيسوان پريشان ، سر و پاى برهنه به بارگاه يزيد دويد.
فرياد زد: اى پسر معاويه ((راءس ابن بنت رسول الله منصوب على باب دارى ))؛ سر پسر دختر پيغمبر (ص ) را در خانه من نصب كرده اى با اينكه وديعه رسول خداست ، ((واحسيناه ، واغريباه ، وامظلوماه ، واقتيل اولاد الادعياء، والله يعز على رسول الله و على اميرالمؤ منين )) 1
1-رياحين الشريعة ، ج 3 ص 191.
#السلام #علیک #یا #زینب #کبری .