فیش روضه و مرثیه شب دوم.pdf
875.7K
🖤فیش روضه و مرثیه ویژه شب دوم ماه محرم
🌙شب منتسب ورودی به کربلا
📱نوع فایل: pdf
🔍جستجوگر
| #اشعار | #فیش_روضه | #شب_دوم_محرم
📮 «محتوای روضه و منبر»؛
Rozeh Vorod Be Karbala.mp3
7.14M
#روضه_ورود_به_کربلا
حاج شيخ احمد كافے
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
🕋🏴🏴🕋🏴🏴🕋
▪روزدوّم ماه #محرّم الحرام :
💎ورود امام حسین علیه السلام به کربلا
☘بنابر مشهور در این روز در سال ۶۱ه آقا ومولایمان حضرت اباعبدالله الحسین سید الشهداء علیه السلام با اهل بیت و اصحابشان وارد کربلای معلی شدند.
☘در آنجا اسب حضرت حرکت نکرد.
امام پرسیدند:نام این زمین چیست ؟
☘گفتند:”غاضریه“
☘نام دیگرش را پرسیدند گفتند:”شاطئ الفرات“
☘اسم دیگری هم دارد؟گفتند:”کربلا“هم می گویند.
☘ در این هنگام حضرت آهی کشیدند و گریه شدیدی نمودند و فرمودند:
”اللهم انی أعوذ بک من الکرب و البلاء.“
☘به خدا قسم زمین کربلا همین است . به خدا قسم اینجا مردان ما را می کشند!
بخدا قسم اینجا زنان و کودکان مارا به اسیری می برند!
بخدا قسم اینجا پرده حرمت ما دریده می شود.
☘ای جوان مردان ، فرود آیید که محل قبرهای ما اینجاست….”
📚 الإرشاد، ج2، ص84
📚 المناقب، ج 4، ص97
📚 بحارالأنوار، ج44،ص383
📚 اللهوف، ص80-81
🏴 اهمیت نصب پرچم مشکی بر سر در خانه
♻️ امام صادق(ع) :
هرکس در ایام عزای جد ما حسین(ع) بر سر در خانه ی خود پرچم مشکی نصب نماید مادرم حضرت زهرا(س) هر روز او و اهل خانه را دعا می کند.. 🤲
#محرم #روضه_خانگی
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
۱۸ دعا و مقام در زیارت عاشورا | رزمنده | Razmande
http://razmande.com/8024/
10.52M
سخنرانی شب دوم ماه محرم الحرام
۱۴۰۳ هجری شمسی
حجت الاسلام دکتر حاج شیخ محمد جعفری پور
موضوع : نکات تربیتی زیارتنامه های امام حسین علیه السلامhttps://eitaa.com/almaggatel
❁﷽❁
🖋 وقتی زنی پیکر مطهر حضرت رقیه سلام الله علیها را غسل می داد ناگهان دست از غسل برداشت وپرسید:
بزرگ این اسراء کیست؟
حضرت زینب نزدش آمدو گفت:چه می خواهی؟
زن گفت:بیماری این کودک چیست که بدنش این گونه کبود شده است؟!
حضرت فرمود: این کودک بیمار نیست و بدنش از ضربات تازیانه و طعنه های ته نیزه ها کبود شده است.😭
📖الوقایع و الحوادث،ج۵،ص۸۱
✳️ ذڪر روز دوشنبہ
صد مرتبہ
💫"یا قاضی الحاجات " 💫
🌿🍃🍂🍃🌿🍃🍂🍃🌿🍃
👇🏻 #حدیث
✅ سفارش پیامبر ص به گرامی داشتن یتیم...
🔻نبي مکرم اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مي فرمايد:
🔸«خيرُ بيوتِکُم بيتُ فيهِ يتيمٌ يُحسَنُ إليهِ و شَرُّ بُيوتِکُم بيت يُساءُ إليهِ»
🔹«بهترين خانه هاي شما، خانه اي است که در آن يتيمي مورد احسان و عطوفت باشد، و بدترين خانه ها خانه اي است که در آن به يتيمي بدرفتاري و ستم شود».
📚 مستدرک، ج1، ص 148
🔻رسول اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مي فرمايد:
🔹«مَن کَفَّلَ يتيماً من المسلمينَ فَأَدخلهُ إلي طعامِهِ و شرابِهِ أدخلَهُ اللهُ الجنهَ إلا أن يعملَ ذنباً لا يُغفرُ»
🔸«کسي که سرپرستي يتيمي را به عهده گيرد و او را به خانه خود ببرد و در خوردني ها و نوشيدني ها شريک خود نمايد البته پاداش او بهشت است، مگر آنکه، گناه غير قابل بخششي مرتکب شده باشد».
📚مستدرک، ج1، ص 148
#یتیم
#رقیه س
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه سلام علیها
#پیامبر_اکرم صلی الله علیه و آله
#حضرت_رقیه_علیهاالسلام
🔰 دخترم رقیه «سلاماللهعلیها»، مرا به یاد مادرم فاطمه زهرا «سلاماللهعلیها» میاندازد ...
در نقلی آمده است:
حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام هرگاه دختر نازدانهاش حضرت رقیه سلاماللهعلیها را میدید، به او میفرمود:
📋 إمْشِی أمٰامِی!
🔻جلوی من راه برو ای دخترم!
🥀 یکبار زینب کبری سلاماللّهعلیها با مشاهده این صحنه، علت را از برادر پرسیدند، که سیدالشهداء علیهالسلام فرمودند:
📋 ذَكَّرَتْني بِأُمّي فاطِمَةَ سلاماللهعلیها
🔻او مرا به یاد مادرم فاطمه زهرا سلاماللهعلیها میاندازد.
📚 الطریق،کاشي، ج۹، ص۳۹۵
✍ حیدر نسب و فاطمه سیماست رقیه
آرام دل عمه و باباست رقیه
دلتنگ رخ فاطمه کمتر شود ارباب
تا آینهی حضرت زهراست رقیه
جز او چه کسی لایق این جملهی زیباست
دردانهی یکدانهی مولاست رقیه
انگار خداوند به او داده جنان را
وقتی که روی شانهی سقاست رقیه
یک لحظه اگر نیست روی دوش علمدار
بر دوش علی اکبرِ لیلاست رقیه
گر طفل سه سالهست تو کوچک مشمارش
آثار بزرگیش هویداست رقیه
یک قطره ز دریای حسین است ولیکن
در نوع خودش وسعت دریاست رقیه
#حضرت_رقیه_علیهاالسلام
🩸جملاتی که دل سنگ را آتش میزند... | درد و دلهای حضرت رقیه سلاماللهعلیها با سر بریده پدر در خرابه شام ...
در نقلها آمده است:
🥀 در يكي از شبهاي اقامت اسيران در خرابه شام، حضرت رقيه (عليهاالسلام) پدرش را در خواب ميبيند و پريشان از خواب برمي خيزد. او گريه كنان ميگويد: من پدرم را ميخواهم! هر چه اهل خرابه خواستند او را ساكت كنند، نتوانستند.
📋 فَعَظُمَ ذلكَ عَلىٰ أهلِ الْبَيتِ، فَضَجّوا بِالْبُكاءِ و جَدَّدوا الْأحزانَ، و لَطِمُوا الْخُدودَ، و حَثّوا عَلىٰ رُؤوسِهِم التُّرابَ، و نَشَروا الشُّعورَ
▪️داغ همه از گريه او تازه تر گرديد و همه به گريه و زاري پرداختند و بر صورت ها لطمه زذند و خاک بر سر ریختند و موی پریشان کردند.
🥀 صدایشان به گوش یزید رسید. آن ملعون گفت چه شده است؟ گفتند: دختر خردسال امام حسين (عليهالسلام) پدرش را خواب ديده است و او را ميخواهد.
📋 قالَ ارْفَعُوا رَأسَ أبيها و حَطّوهُ بَينَ يَدَيْها لِتَنظُرَ إليه، و تَتَسَلّىٰ به. فَجاؤوا بِالرَّأسِ الشَّريفِ إلَيْها مُغَطّىٰ بِمِنْدِيلٍ دِيبَقِيٍّ، فَوَضَعَ بَينَ يَدَيْها،
▪️یزید گفت: سر بريده پدرش را برایش ببرید تا به آن نگاه کند و آرام بگیرد.
پس آن سر مطهر را در درون طبقي نهادند و روي آن را با پارچه اي پوشاندند و جلوي او گذاشتند.
🥀 شدت ضعف و گرسنگي، كودك را به توهّم انداخته بود. او گريه ميكرد و ميگفت: من كه غذا نخواستم؛ من پدرم را ميخواهم. مأموران گفتند: اين پدرت است. وقتي رقيه سلاماللهعلیها روپوش را كنار زد، دید سر بريده پدر است. آن را برداشت و به سينه چسباند و دلسوزانه ميگفت:
📋 يَا اَبَتَاه! مَن ذَا الّذِي خَضَبَكَ بِدِمَائِكَ؟
▪️اي پدر! چه كسي صورتت را با خون سرت رنگين كرد؟
📋 يَا اَبَتَاه! مَن ذَا الَّذِي قَطَعَ وَرِيدَكَ؟
▪️ چه كسي رگهاي گلويت را بريد؟
📋 يَا اَبَتَاه! مَن ذَا الَّذِي اَيتَمَنِي عَلي صِغَرِ سِنِّي؟
▪️چه كسی مرا در اين خردسالی يتيم كرد؟
📋 يَا اَبَتَاه! مَن بَقِيَ بَعدَكَ نَرجُوهُ؟
▪️ای پدرجان! به چه کسی بعد از تو امید داشته باشیم؟
📋 يَا اَبَتَاه! مَن لِليَتِيمَةِ حَتَّي تَكبرُ؟
▪️چه کسی یتیمت را سرپرستی می کند تا بزرگ شود؟
📋 يَا اَبَتَاه! مَن لِلنِّسَاءِ الحَاسِراتِ؟
▪️چه كسي بانوان را در پناه خود ميگيرد؟
📋 يَا اَبَتَاه! مَن لِلاَرَامِل المُسبَيَاتِ؟
▪️چه كسي زنان بيوه شده را آشيان ميدهد؟
📋 يَا اَبَتَاه! مَن لِلعُيُونِ البَاكِيَاتِ؟
▪️چه كسي اشك از چشمهاي اشك بار پاك ميكند؟
📋 يَا اَبَتَاه! مَن لِلضَّايِعَاتِ الغَريبَاتِ؟
▪️چه كسي زنان آواره را مأوا ميدهد؟
يَا اَبَتَاه! مَن لِلشُّعُورِ المَنشُورَات؟
▪️چه كسي موهاي پريشان مان را ميپوشاند؟
📋 يَا اَبَتَاه! مَن بَعدُكَ؟وَا خَيبَتَاه مِن بَعدِكَ، وَا غُربَتَاه! يَا اَبَتَاه! لَيتَنِي لَكَ الفِدَاءُ! يَا اَبَتَاه! لَيتَنِي قَبلَ هَذَا اليَومِ عُميَاءٌ!
▪️ پس از تو كه... واي بر خواري پس از تو؟ واي از غريبي! كاش پيش از ديدن اين روز كور ميشدم!
📋 یاَ اَبَتَاهُ! لَيتَنِي تَوَسَّدتُ التُّرَابَ وَ لا اَریٰ شَيبَكَ مُخضَباً بِالدِّمَاءِ
▪️كاش چهره در خاك ميبردم و محاسن تو را خونين نمي ديدم.
🥀 سپس آن قدر گريه كرد تا از هوش رفت و ناله اش براي هميشه خاموش گرديد. صداي گريه بالا گرفت و مصيبتي ديگر بر دل داغدار اهل بيت علیهمالسلام نشست.
📚نفس المهموم،ص۴۵۶
📚أسرار الشّهادة،ص ۵۱۵
✍ سلام تازه ز ره آمده، گلویت کو؟!
سلام همسفر نی سوار من بابا
چقدر حرف برای تو داشتم حالا
بیا کمی بغلم کن قرار من، بابا
من از خرابه نشینی و گریه خسته شدم
تو هم ز سنگ لب بام و ضربه خسته شدی
منم شبیه رخ عمه ام شکسته شدم
تو هم ز نیزه نشینی پدر شکسته شدی
تمام درد تنم را ز یاد بردم من
تنور خانه ی خولی چه کرد با سر تو
تو چوب خوردی و من هم لگد عزیز دلم
فدای نرگس چشمت سه ساله دختر تو
شنیده ای سر بازار ها چه شد یا نه؟!
شنیده ای سر بازار زیورم گم شد
مپرس معجر خود را چگونه گم کردم
فقط بدان سر بازار معجرم گم شد
به عمه گفته ام امروز شانه ای بزند
به گیسوان پریشان و مختصر مویم
از آن زمان که تو رفتی همه کسم شده است
تمام درد و دلم را به عمه میگویم
#حضرت_رقیه_علیهاالسلام
#اسارت
🩸بابای من! ببین که عمهام را کتک میزنند و گوشواره و چادرم را به غارت برده اند ...
در نقلی آمده است:
🥀 وقتی که مخدّرات را بر بالای بدن مطهر سیدالشهدا علیه السـلام آوردند، دختر خردسال امام حسين عليهالسلام (که برخی احتمال دادند همان حضرت رقیه سلام الله علیها باشد) آمد و خودش را بر روی بدن ،مطهر پدرش انداخت.
📋 و تأخُذُ مِن دَمِهِ الشّريفِ و تُخضّبُ شَعرَها، و وَجهَها
▪️خون ها از بدن پدر میگرفت و بر سر و صورت خودش میکشید و میگفت:
📋 يا أبا عبداللّه! ألبَسَتْني بَنو أميّة ثَوبَ اليُتم علَى صِغَر سنّي، يا أبتاه! إذا أظلَمَ اللّيلُ مَن يَحمٰي حُماي؟ و إنْ عَطشْتُ فَمَنْ يَروي ضَمَأي؟
▪️یااباعبدالله! بني امیه لباس یتیمی در این سن و سال بر تن من کردند. بابای من! وقتی که شب فرا رسد من به چه کسی پناه ببرم!؟وقتی که تشنه شوم چه کسی مرا سيراب کند!؟
📋يا أبتاه! نَهَبوا قُرطي، و رِدٰائي، يا أبتاه! اُنظُر إلىٰ رُؤوسِنا المَكشوفة، و إلٰى أكبادِنا المَلهوفة، و إلى عَمّتي المَضروبة، و إلى أمّي المَسحوبة.
▪️بابای من !؟گوشواره و چادرم را به غارت برده اند. بابای من! نگاه کن به سرهای بی معجر ما؛ به جگرهای سوخته ما؛ نگاه که عمهام را کتک میزنند؛ و مادرم را به این سو و آن سو میکشند.
🥀 آن دختر خردسال داشت اینگونه نجوا میکرد و همه را به گریه درآورده بود که زجر بن قیس لعین آمد و گفت: امیر میگوید حرکت کنید. حضرت رقیه عليهاالسلام آمد و به زجر ملعون گفت:
حال که میخواهید بروید مرا همین جا نزد پدرم بگذارید و زن ها ببرید تا من همین جا بمانم و بر پدرم اشک بریزم.
🥀 اما آن ملعون آمد و به زور او را کشید و برد؛ حضرت رقیه سلام الله علیها باز برگشت و بازوی بدن مطهر پدرش را گرفت اما دوباره آن ملعون آمد و با زور و کتک آن دختر بی گناه را کشید و برد.
📚 اسرار الشهاده، ص۴۶۰
✍ دستی که زد بر روی زهرا، عمه را زد
خلخالها را بُرد و با حرصش مرا زد
سیلی به من میزد ولی بر عمه میخورد
هر ضربهای را که به من زد، جابجا زد
بابا غرورم بدتر از پایم شکسته
آن مرد شامی بارها تهمت به ما زد
دارد سیاهی میرود چشمم هنوزم
نفرین به آنکه مُشتهای بی هوا زد
سوغات برد اما مچاله سوی شهرش
آن چارقد را که عمو با گریه تا زد
بیخود نشد مویم سفید آن چند ساعت
نامحرمی صدبار اسمم را صدا زد
شیرین زبان بودم ولی لکنت گرفتم
وقتی سرت را دشمنت بر نیزهها زد
#حضرت_ام_کلثوم_علیهاالسلام
#حضرت_رقیه_علیهاالسلام
🩸بیتابی شدید حضرت امّکلثوم بعد از شهادت حضرت رقیه سلاماللهعلیهما و علّت آن...
در نقلی آمده است:
گريه و جزع و فزع حضرت امکلثوم سلاماللهعلیها علیهالسلام بعد از شهادت حضرت رقیه سلاماللهعلیها از همه مخدرات و زنان، بيشتر بود.
🥀 روزی زينب کبری به خواهر خود حضرت امکلثوم سلاماللهعلیهما فرمود:
همه ما داغ دار رقیه سلاماللهعلیها هستیم؛ اما تو گونهای دیگر جزع و فزع داری!؟
🥀 حضرت امکلثوم سلاماللهعلیها فرمود: خواهرم! یک روز عصر همراه با رقیه عليهاالسلام در کنار این خرابه ایستاده بودیم؛ بچههای شامی، یک به یک از کنار خراب رد میشدند و بعد به سمت خانه هایشان میرفتند.
📋 فَكانَ بَعضُهُم يَقِفُ بِبَابِ الخَربةِ لِلتَّفَرُّجِ عَلَينا ثُمَّ يَذهَبُ
▪️برخی از آنان، کنار خرابه ایستاده و با مسخره کردن اطفال ما، شادمانی میکردند و بعد میرفتند.
🥀 در همان ساعت بود که رقیه عليهاالسلام رو به من کرد و گفت:
عمه جان! این اطفال به کجا میروند؟ گفتم:به خانه هایشان و نزد پدران و مادران شان. در آن هنگام رقيه عليهاالسلام به من گفت:
📋 عَمَّةُ! و نَحنُ ليسَ لَنا مَنزلٌ وَ لَا مَأوَىٰ غيرَ هَذهِ الخَربةِ؟
▪️عمهجان! پس منزل و خانه ما کجاست !؟ ما منزل و مأوایی غیر از این خرابه نداریم؟!
🥀 بعد، حضرت ام کلثوم به زینب کبری سلاماللّهعلیهما فرمودند:
خواهرم! هر وقت این کلام رقیه عليهاالسلام به یادم می آید دیگر نمیتوانم جلوی اشک و گريهام را بگیرم.
📚مقتل الحسين عليهالسّلام،بحرالعلوم، ص۲۹۴
✍مگر ما بلبلان لانه نداریم
به جز ویرانه کاشانه نداریم
همه رفتند سوی خانه خویش
مگر ای عمه ما خانه نداریم؟!
#حضرت_رقیه_علیهاالسلام
🩸دردانهایست دختر ارباب عالمین / وقت نماز، مونس سجّاده حسین...
در نقلی آمده است:
🥀 حضرت رقيه "سلامالله علیها" هر روز سجاده امام حسین "علیهالسلام" را میانداخت و آن حضرت هم نماز میخواند.
🥀 غروب عاشورا هم به عادت هر روز سجاده پدر را انداخت و منتظر نشست که بابایش بیاید. ناگاه شمر ملعون داخل خیمه شد. آن نازدانه فرمود:
📋 هَل رَأَیتَ أَبي؟
▪️ای مرد! آیا پدرم را دیدهای؟
🥀 نانجیب شمر به غلامش گفت: «این طفل را زجر بده.» غلام حرکتی نکرد.
یک مرتبه خود شمر ملعون جلو آمد وچنان سیلی به صورت آن نازدانه زد که عرش خدا به لرزه درآمد.
📚 معجزات حضرت رقیه سلاماللهعلیها، فلسفی، ص۱۴ (به نقل از کتاب سرورالمومنین، نسخه خطی)
✍ بیت الغزل هر غزل ناب رقیه است
خورشید، علی اصغر و مهتاب، رقیه است
«نزدیکترین راه به الله حسین است»
نزدیکترین راه به ارباب رقیه است
در باب برآوردن انواع حوائج
یک باب خدا دارد و آن باب رقیه است
در زاویۀ عرش خدا قاب بزرگیست
نامی که شده زینت این قاب رقیه است
در خلوت خود معتکفند اهل محبّت
در مسجد این طایفه محراب رقیه است
دردانۀ ارباب که با دست اباالفضل
از چشمۀ کوثر شده سیراب رقیه است
حاجت طلبیدند از او عالم و آدم
زیرا که فقط مهر جهان تاب رقیه است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
'
داستان اسب شل و میخ و پول قلابی
حکایت روزمرگی برخی دنیا پرستها
✅حتما ببینید
قرارگاه مداحان سفیران زینب سلام الله علیها
11.8M
سخنرانی شب سوم ماه محرم الحرام
۱۴۰۳ هجری شمسی
حجت الاسلام دکتر حاج شیخ محمد جعفری پور
موضوع : نکات تربیتی زیارتنامه های امام حسین علیه السلام
https://eitaa.com/almaggatel
1_437412653.pdf
286.2K
◾️روضه مکتوب◾️
🔘شب چهارم محرم 🔘
🔻موضوع🔻
▪️طفلان حضرت زینب کبری سلام الله علیها
#طفلان_زینب سلام الله علیهم
#شب_چهارم_محرم
#محرم
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
حربن یزیدریاحی(ره) .pdf
438.9K
◾️روضه مکتوب◾️
🔘شب چهارم محرم 🔘
🔻موضوع🔻
▪️حضرت حر سلام الله علیه
#حضرت_حر سلام الله علیه
#شب_چهارم_محرم
#محرم
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
محرم 03.mp3
10.23M
#محرم 3
▪️اگه خسته شدی
از گِره هایی که روحتو حبس کردن!
▪️اگه دنبال رها شدن از نَفْسِ ناآرامت هستی!
آسمونِ محـرم...
بستــرِ رها شدن و پروازه!
قلبـ❤️ـت رو به حسین برسون👇
@ostad_shojae
محرم 04.mp3
9.69M
#محرم 4
عشـ❤️ـق؛ معیّت میاره!
اگه واقعاً از سر عشق، در عزاداری ها شرکت می کنی؛
باید همراهی با اهل بیت
در سبکِ زندگیت دیده بشه!
💢اگه اینجوری نیست؛
به میزان عشقت، شک کن👇
@ostad_shojae
وقتی میرزای شیرازی صاحب فتوای تحریم تباکو حاضر می شود تحصیلاتش را با منظومه عمان سامانی عوض کند.
داستان معروفی است که عمان سامانی با جمعی از شیعیان لرستان و منطقه سامان به سامرا و عتبات عالیات مشرف شده بودند و در این سفر به زیارت میرزای شیرازی نائل میشوند، وقتی میرزای شیرازی متوجه شدند عمان در این جمع حضور دارد به ایشان بسیار احترام کردند، کسانی که با میرزای شیرازی ملاقات کردند، عدهای از بزرگان و خوانین بودند و عمان را به عنوان زیارت نامه خوان و مداح همراه خود برده بودند و به او اهمیتی نمی دادند و میرزای شیرازی که متوجه او شدند و شاید بخشهایی از منظومه او بدست ایشان رسیده بود، آنچنان از عمان تفقد میکند که همگان تعجب میکنند و میفرماید، ای کاش ثواب همه درسی که خوانده ام را به شما میدادند و ثواب این منظومه عاشورایی شما را به من میدادند.
#میرزا_شیرازی_عمان_سامانی
https://eitaa.com/almaggatel
▪️🍃▪️
🍃یا صاحب الزمان!
نشد حبیب تو باشم حر که میشود؟...
▪️...حر، از اسب پیاده شد و سرش را پایین انداخت و به دست و پای امام افتاد و می بوسید و شدیداً گریه میکرد.
او به سیدالشهداء سلاماللهعلیه عرضه داشت: من همان كس هستم كه تو را از بازگشت (به وطن خود) جلوگيرى كردم و همراهت بيامدم تا به ناچار تو را در اين زمين فرود آوردم، و من گمان نمىكردم پيشنهاد تو را نپذيرند و به اين سرنوشت دچارت كنند. به خدا اگر مىدانستم كار به اين جا مىكشد، هرگز به چنين كارى دست نمى زدم.
🍃سپس حر گفت: آیا الان توبه و بازگشتی برای من است؟ امام فرمودند :بله خدا توبه تو را میپذیرد و گناهانت را میآمرزد.
سپس سیدالشهداء سلاماللهعلیه فرمودند:
اسمت چیست؟ گفت:حر بن یزید. امام فرمودند: به درستی که تو حرّی (آزادهای) همانگونه که مادرت تو را نام نهاد. انشاءالله در دنیا آخرت نیز حرّ میمانی.
پس امام به او فرمودند: سرت را بالا بیاور ای مردبزرگ.
📓مقتل الحسین علیهالسلام، خوارزمی،ج۲ ص۱۰
▪️🍃▪️
#محرم
#امام_زمان
#امام_حسین