eitaa logo
طلبه انقلابی
214 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
627 ویدیو
156 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺از جریان فُرقان تا جریان مَکی🔻 🔰 پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و به برکت استقرار نظام اسلامی؛ فضای فکری مناسبی برای اظهارنظر ها و گفتگوها میان گروه ها و اندیشه های سیاسی مختلف مطرح شد و فضای باز سیاسی و ایدئولوژیکی به وجود آمد.. فضایی که در دوران خفقان پهلوی دوم به دلیل استبداد حاکم بر ساختار سیاسی کاملا از بین رفته بود. 🔰 در این میان رفته رفته برخی از گروه ها و اشخاص با سواستفاده از فضای بوجود آمده به ادعای سهم خواهی از انقلاب برآمدند.. 🔰 حال آنکه این گروه ها وجریان ها بدون پشتوانه قوی مردمی و عدم حمایت قاطبه ملت، فقط به علت پیروی عده‌ای قلیل از فریب خوردگان(قالبا از جوانان خام) و توهم خود برتر بینی و با توجه به نداشتن عقبه علمی و عملی ، بنیان فکری قوی و سست بودن آن، توانایی رویارویی با حرف حق که برآمده از اسلامِ ناب و راستین بود را نداشته و حاضر به پذیرفتن آن هم نبودند . 🔰 با توجه به این نوع نگرش، آنان تحمل نقدِ مخالفان خود و استدلال به حق آنان را نداشته که به جهت همین امر، باعث شد بجای دلیل و برهان و مباحثه علمی و منطقی به رویارویی سخت با مخالفان برخواسته تا بدان جا که فرزند نامشروع خشونت و ترور را به عنوان راهکار نهایی خود برای سرکوب و منکوب کردن مخالفان برگزیدند. 🔰 از جمله این گروه ها، گروهک فرقان بود که با تفسیر غلط از آموزه های دینی ، اسلام وارزش های راستین تشیع را قربانی و مستمسکی برای خشونت و ترور خودقرار داد.. این گروهک متولی اصلی این بهانه را ، روحانیت اندیشمند، متخصص و تحصیل کرده و انسان های خدوم و انقلابی ؛ همچون شهید مطهری و شهید مفتح و.... می دانست و معتقد بود که روحانیت و اینگونه انسان های مُخلص و توانمند باید جای خود را به روشنفکران و... بدهند. 🔰 مخالفت گروهک فرقان با این افراد ، فقط و فقط به این دلیل بود که این اشخاص را مانع و سد محکمی برای رسیدن به اهداف شوم و منافع دنیوی،کوچک و حقیر خود می دانستند. از سوی دیگر مواضع خردمندانه، روشنگرانه و با پشتوانه علمی ِشهید مطهری و... عامل رسوایی این گروهک بود که فرقان چاره ای جز حذف فیزیکی و ترور آنان پیدا نکرد.. اظهار نظرهای تند و بی پایه و اساس و تفسیر غلط از باورها و ارزش ها، باعث شد ،فرقان و فریب خوردگان این جریان تابِ نقد و انتقاد و مباحث مطرح شده از سوی مخالفان و یا حتی تحمل کسانی که با آنان همراهی نمیکردند را نیاورند و در نهایت دست به خشونت، ناامنی و حذف فیزیکی آنان بزند.. 🔰 حاصل این گونه تفکر و اظهارنظر از سوی این جریان، فقط ایجاد فضایی ملتهب و غبار آلود بود که منجر به کشتار عالِمی فرهیخته و بی نظیر همانند علامه مرتضی مطهری(ره) و انسان های بیگناه دیگر شد. 🔰 امروز هم پس از گذشت سالها از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و برقرار بودن فضایِ آزاد سیاسی، هستند کسانی که با سوء استفاده از این فضا، جا پایِ جریان فرقان نهاده اند و همانند آن عمل می کنند... 🔰 درست است که گروهک فرقان دیگر وجود ندارد ولی امروزه جریان هایی همانند آن را در جایی دیگر و با نامی دیگر شاهد هستیم، که با اظهارنظرهای بی‌پایه و اساس و بدون سند و اظهارات تند در سخنرانی ها،خطبه های نماز جمعه و دیدار های مختلف راه آن را در پیش گرفته اند.. 🔰 امروزه شاهد آن هستیم که جریانی ، مثل جریان مسجد مکی بخاطر سهم خواهی های شخصی و دیده شدن رهبر و جریان خود .... با هم آوایی و هم صدایی با جریان فرقان در سال های ابتدایی انقلاب؛ باعث ایجاد ناامنی و التهاب و خشونت و ترور در زمانه کنونی ما شده است 🔰 باید از جریان مسجد مکی بخصوص مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی و حامیان و همفکران آن بپرسیم که آیا: 🔰 قاتل سرهنگ شهرکی ، مولوی عبدالواحد ریگی و دیگر نا امنی ها و حوادث اخیر همانند گنبد کاووس و... کیست؟ 🔰 در روایتی از امام باقر علیه‌السلام می‌خوانیم: «بنده‌ای در روز قیامت محشور شود و [با این‌که در دنیا] دستش به خونی آلوده نشده، اما یک ظرف شیشه‌ای خون و یا بیشتر از آن به دست او دهند و بگویند: این سهم تو است از خون فلان شخص؟! او عرضه می‌دارد: پروردگارا! تو خود می‌دانی که جان مرا گرفتی [و تا آن لحظه] من خون کسی را نریخته بودم! خداوند فرماید: آری! تو خبرهای مختلفی از فلانی شنیده بودی و برای دیگران بازگو کردی، پس این خبر زبان به زبان به فلان ستمکار رسید و با استناد به همین خبر، او را کُشت، و این بهره تو از خون اوست» (کافی، کلینی، ص ۳۷۰ – ۳۷۱)
🔻معامله خانه، خودرو، طلا، ارز و رمزارز مشمول مالیات بر عایدی سرمایه شد 🔹انتقال دارایی‌هایی نظیر املاک، خودرو سواری، انواع طلا، نقره، پلاتین و جواهرآلات، ارز و رمز پول توسط اشخاص غیرتجاری «انتقال دهنده عین» یا «واگذارکننده حق» در همه مناطق کشور مشمول مالیات بر عایدی سرمایه شدند.
پاسخ مومنی به غنی‌نژاد در حالی که بسیاری از رسانه‌های غربگرای مدعی اصلاحات از اظهارات موسی غنی‌نژاد (ترویج‌کننده نظریات لیبرالیستی) علیه شهید بهشتی و اقتصاد اسلامی استقبال کردند، یک کارشناس اصلاح‌طلب تاکید کرد: برخی افراد این حرف‌های پوچ و ناروا درباره چپ‌گرا بودن شهید بهشتی و قانون اساسی را می‌زنند تا از مسئولیت توصیه‌های‌شان در سی سال گذشته طفره بروند. دکتر فرشاد مومنی و استاد دانشگاه علامه طباطبایی(ره) درباره اظهارات اخیر برخی افراد درباره برخی شخصیت‌های انقلابی و قانون اساسی کشور گفت: خیلی توصیه می‌کنم مقدمه کتاب ماتریالیزم در ایران شهید مطهری را بخوانید. ایشان به شدت از یک شیوه روسی برچسب‌زنی به متفکران اسلامی ابراز نگرانی می‌کنند و به طور مشخص می‌گویند آکادمی علوم شوروی سابق در انتشارات خود، حافظ و ملاصدرا را به چپ‌گرایی و ماتریالیست نسبت داده‌اند. الان هم می‌بینیم یک کسانی یکباره کشف و شهود کرده‌اند که شهید بهشتی چپ‌گرا و تحت تاثیر چپ‌گراها بوده‌اند. این نسبت پوچ، مبتذل و ناروا که اساسا وجهه علمی هم ندارد، شیوه روسی چپ‌گرا معرفی کردن برجسته‌ترین متفکران ایرانی است که قابل تامل است. ما در مملکتی زندگی می‌کنیم که گیج کردن مخاطبان برای از میان برداشتن حرکت‌های اصیل سابقه دارد. در تجربه مرحوم مصدق، پدیده توده نفتی‌ها را زیر ذره‌بین بگذارید چراکه آنها رادیکال‌ترین شعارهای حزب توده را می‌دادند درحالی‌که پولش را از سفارت انگلستان می‌گرفتند. مومنی افزود: از نظر من هرکس حق دارد هر جور که فکر می‌کند، عمل کند.در ساحت‌اندیشه، حرف خوب در لیبرالیزم و‌اندیشه چپ کم نداریم اما بی‌مروتی، بی‌صداقتی و هتاکی خیلی بد است لذا این شیوه برچسب زنی، شیوه روس‌ها و انگلیس‌ها است. همین‌ها که به دیگران برچسب چپ می‌زنند، در توصیه‌های سیاستی خود، عموما شیوه‌های روسی را پیشنهاد می‌دهند. وقتی اینها در سال 1368 شعار خصوصی‌‌سازی را دادند، خیلی شنیدند که هیچ‌کدام از بسترهایی که از دل خصوصی ‌سازی، برای کشور دستاورد می‌سازد، وجود ندارد لذا خصوصی ‌سازی اسم رمز توزیع رانت می‌شود اما همین افراد درهای نهادهای تصمیم‌گیری کشور را از پاشنه درآوردند که باید خصوصی‌‌سازی شکل بگیرد. حالا که انجام شده و نتایج آن عیان شده، می‌گویند این نتیجه، آنی نبود که ما گفتیم. ما در پاسخ می‌گوییم اگر شما شرافت علمی داشته باشید، باید بگویید شناختی از جامعه نداشتید و صرفا کلیشه‌های ترجمه‌ای را به صورت چشم‌بسته توصیه می‌کردید. البته خدا را شکر یکی از اینها اخیرا گفته است من مسئولیت باز کردن پای بانک‌های خصوصی در ایران را می‌پذیرم. ما می‌گوییم بسیار خوب، شما کارنامه بانک‌های خصوصی ایران را نشان دهید تا بخش بزرگی از فجایع مسیر میان تهی کردن حکومت، مردم و تولیدکننده‌ها و... که توسط بانک‌های خصوصی رخ داده است را ببینیم. مومنی همچنین گفت: ما مثل اینها سراغ برچسب‌زنی نمی‌رویم اما می‌پرسیم شما در این سی ساله گذشته مرتب می‌گفتید به نرخ ارز، حامل‌های انرژی، نرخ بهره و... شوک وارد کنید تا کار درست شود اما بعد از فجایعی که به بار آمد، گفتید اصل این ایده درست است اما آن را بد اجرا کرده‌اند. من در کتاب اقتصاد ایران در دوران تعدیل ساختاری مستنداتی آورده‌ام که نشان می‌دهد این توجیه، جزو آموزش‌های صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی به هیئت اعزامی خود به کشورهای در حال توسعه است که اگر توصیه‌های شما به بحران منجر شد، مسئولیت نپذیرید و همه چیز را به گردن اجرا بیندازید. در مناظره‌ای که با یکی از همین بازارگراها داشتم، بعد از آنکه گفت سیاست توصیه شده ایشان بد اجرا شده، پاسخ دادم که در دوره مرحوم‌هاشمی رفسنجانی بی‌سابقه‌ترین حمایت سیاسی از شما صورت گرفت، بی‌سابقه‌ترین‌اندازه درآمدهای ارزی هم در اختیارتان قرار گرفت و بی‌سابقه‌ترین اتفاق نظر بین مدیران اقتصادی کشور وجود داشت پس اگر طراحی‌های شما در آن شرایط بد اجرا می‌شود، به ما بگویید در چه شرایطی خوب اجرا می‌شود؟ من نمی‌خواهم بگویم این رفتار مسئولیت‌گریزانه مشکوک است، اما واقعا نرمال نیست.
دکتر فرشاد مومنی گفت: اکنون یک عده از سر جهل یا به خاطر مسائل دیگر می‌گویند، قانون اساسی توسط القائات حزب توده نوشته است یعنی می‌گویند چندده اسلام شناس برجسته ما آلت دست حزب توده بوده‌اند. شهید مطهری که یکی از سرآمدان نقد مارکسیزم بود فرموده بودند که کسی به عمق آقای بهشتی در شناخت‌اندیشه مارکسیستی نداریم اما برخی جوری حرف می‌زنند که انگار شهید بهشتی با یکی دو نفر دیگر توانسته‌اند، آن مجموعه که هرکدام برای خود رجلی بودند را تحت تاثیر قرار دهند. اولین بار که چنین مسئله‌ای از سوی یک فرد دیگر مطرح شد، او را به کتاب «بانکداری، ربا و مسائل مالی در اسلام» شهید بهشتی ارجاع دادم که در دهه 1340 نوشته شده بود سپس گفتم اگر مشکل شما با اداهای توده‌ای‌ها است باید بدانید مالینوفسکی در آن موقع کتابی ننوشته که حالا بخواهید بگویید شهید بهشتی تحت تاثیر این افراد بوده است. بیش از 75 درصد جهت‌گیری بخش اقتصادی قانون اساسی، در آن کتاب دیده می‌شود لذا این حرف‌ها که گفته شد، دروغ پردازی‌های خلاف اخلاق است. این بازی‌ها را راه‌انداخته‌اند تا پاسخ ندهند که نتایج شوک درمانیِ مورد توصیه‌شان چه بوده است. ما نباید فریب این جریان ‌سازی‌ها را بخوریم. از میان تهی کردن مفاهیم توسط این افراد یک مسئله مجزایی است که باید جداگانه به آن پرداخته شود.
مواجهه نیروی انتظامی با کشف حجاب بدون‌شک، حجاب را باید در درجه نخست، یک «مقوله فرهنگی» به شمار آورد که در فهرست «سبک زندگی اسلامی و ایرانی» قرار می‌گیرد و از نمادهای هویّتی زنِ مسلمان ایرانی است. این واقعیّت فرهنگی، دلالت‌های دیگری نیز می‌یابد و مجموعه‌ای از معانی را با خود حمل می‌کند اما به طریق اوّلی و اساسی، چنین منزلتی دارد. ازاین‌رو، علاج وقوع لغزش و انحراف در آن نیز در مرحله نخست، فرهنگی است؛ یعنی باید از «سازوکارهای فرهنگی» برای تولید و بازتولید این ارزش فرهنگی بهره گرفت و به آن در دل و جان مردم، عمق بخشید. ارزش حجاب، باید جامه «باور» به تن کند و به پاره‌ای از «هویّت» فرد تبدیل بشود. حال اگر پس از این مرحله، کسانی در جامعه اسلامی - که اکثریّت افراد آن متعهد به ارزش‌های اسلامی هستند - «گردن‌کشی» و «قانون‌شکنی» کردند، روشن است که نباید به «توصیه» و «موعظه» بسنده کرد و باید «سازوکارهای قضائی» را در پیش گرفت. حجاب یک ارزش دینی است که به سبب «جنس اجتماعی» اش، باید «قانونی» نیز بشود و باید قانون از حجاب در عرصه عمومی دفاع کند. هر گونه سازش و مماشات در این زمینه، جامعه را آلود و آفت‌زده خواهد کرد و به‌تدریج، ارزش‌های فرهنگی دیگر را نیز دچار سستی و بی‌اعتباری خواهد نمود. پس حجاب، یک «ارزش اسلامیِ اجتماعی» است و ضعف حجاب و کشف حجاب، «حرام اجتماعی» است. آنچه که «حرام» است ممکن است مورد نهی «اخلاقی» یا «قانونی» قرار بگیرد، اما آنچه که «اجتماعی» است، به‌حتم باید منزلت «قانونی» بیابد و قانون از اجرای آن دفاع کند. پس مسأله کشف حجاب، فقط این نیست که «حرام» است، بلکه «حرام اجتماعی» است و اجتماعی‌بودنش به معنی ضرورت حضور «قانون» در کنار آن است. بنابراین، کسانی که مدّعی هستند که تنها باید سازوکارهای فرهنگی را به کار گرفت و پای قانون و کارگزاران قانونی را به این عرصه باز نکرد، چه بخواهند و چه نخواهند، کشف حجاب را «حرام اجتماعی» نمی‌دانند و آن را به «حرام شخصی» فروکاهیده‌اند. چنین برداشت تقلیل‌گرایانه‌ای از کشف حجاب - که سویه‌های اجتماعی و عمومی آن را نادیده می‌گیرد - خطایی آشکار و پُرخسارت است. روشن است که باید در مواجهه با ضعف حجاب و کشف حجاب، ترکیبی از سازوکارهای نرم و سخت را به کار گرفت و دچار تقلیل‌گرایی نشد، امّا مسأله این است که در طول دهه‌های گذشته، نهادها و نیروهای فرهنگی در این باره، دچار «کم‌کاری» و «کم‌عملی» بوده‌اند و تبدیل‌شدن حجاب به یک چالش، حاصل غفلت‌ها و انفعال‌ها و خاموشی‌های آنهاست. همه نهادهای فرهنگی در طول دهه‌های گذشته، فرصت‌ها و امکان‌های فراوانی برای «روایت‌پردازی» درباره حجاب و نشاندن حجاب در «ساختار هویّتی» داشته‌اند، اما از این زمینه‌ها و بسترها، استفاده چندانی نکرده‌اند. در واقع، حجاب از لحاظ منطق فرهنگی، در حال «رهاشدگی» و «به‌خودوانهادگی» بوده است. از قلب سیاست‌گذاری فرهنگی که شورای عالی انقلاب فرهنگی است تا نهادهای مجری از قبیل آموزش و پرورش، «بی‌عملی‌های فراوان» داشته‌اند و کارنامه‌شان قابل‌دفاع نیست. در چنین خلائی، به‌تدریج مسأله دیرینه حجاب، برجسته‌تر و چالشی‌تر شد و توانست بحران تولید کند. از مدّت‌ها پیش می‌شد حدس زد که زخم کهنه حجاب، مستعد تولید تنش و تکانه است و باید برای توجیه و توضیح حجاب و درونی‌سازی آن، چاره‌اندیشی کرد. بخشی بزرگی از جامعه، حتّی مستقل از کنشگری نهادهای فرهنگی، به حجاب وفادار بودند و ماندند و هیچ نوسانی در هویّت آن راه نیافت، اما بخش کوچکی از جامعه، گرفتار کج‌روایت‌هایی شدند که در فضای تهی از اعمال حکمرانی فرهنگی، یکه‌تازی کرد و ذهنیّت‌شان را دگرگون کرد. این تغییر زیرپوستی، اندک‌اندک آشکار شد و نمود و تعیّن یافت و بحران آفرید. همه این اتّفاق‌ها در پیش چشم نهادهای فرهنگی و کارگزاران و تصمیم‌سازان آنها قرار داشت، اما به اندیشه‌ورزی و عمل آنها پیوند نخورد. این مسیر افولی و چالشی طی شد تا به نقطه کنونی رسیدیم که مسأله «ضعف حجاب» به «کشف حجاب» تبدیل شده است، بلکه به عیان مشاهده می‌کنیم که حتّی کشف حجاب نیز در حال تبدیل‌شدن به «کشف بدن» است. در واقع، همه لغزش‌ها و انحراف‌های فرهنگی که در طول دهه‌های گذشته، به‌تدریج رخ دادند و شکل ظاهریِ بخش‌هایی از جامعه را دگرگون کردند، در ماه‌های اخیر با «شتاب خیره‌کننده» ای در حال گسترش و عادی‌سازی هستند. در چنین شرایطی، هیچ عاقل آینده‌اندیشی به سازوکار فرهنگی بسنده نمی‌کند، بلکه می‌کوشد متناسب با «اضطرارهای فرهنگیِ کنونی»، نهادهای امنیتی و قضائی و انتظامی را به عرصه فرابخواند تا مجال پیشروی از این حرام اجتماعی گرفته شود و «ثبات فرهنگی» ایجاد شود و «اقتدار ضربه‌خورده»، بازسازی شود، آن‌گاه در قالب برنامه‌های فرهنگیِ تفصیلی به علاج بپردازد.
وضع کنونیِ صحنه فرهنگی، به گونه‌ای نیست که صلاح باشد نیروی انتظامی را از آن راند و به حضور و کنشگری نیروهای فرهنگی اکتفا کرد؛ چراکه در این معرکه ترکیبی و چندگانه، انگیزه‌های غیرفرهنگیِ فراوانی بازی‌گردانی و بازی‌گری می‌کنند. نه‌تنها ضروری است که نیروی انتظامی، مواجهه هوشمندانه خود را ادامه بدهد و از قانون، عقب‌نشینی نکند، بلکه باید حضور و حیاتش در این میدان، بسیار محسوس‌تر و مؤثّرتر نیز باشد. ما در وضع خاصی قرار داریم که برای جبهه دشمن، حکم «زمان طلایی» دارد و او می‌تواند در این فرصت، ما را زمین‌گیر نماید. پس باید «سهم الزام» را در مواجهه افزود و مجال نداد که این زنجیره، تثبیت و کامل شود. کاری که امروز از حاکمیّت ساخته است، فردا به دشواری ممکن خواهد بود. اگر از این مقطع عبور کنیم، روشن است که باید بر «سهم اقناع» بیفزاییم و از تمام سازوکارهای فرهنگی بهره بگیریم تا هرچه بیشتر، «الزام قانونی» را به «تعهد وجدانی» تبدیل نمائیم. ازاین‌رو، انقباض‌های حقوقی و حسّاسیّت‌های قانونی و به‌کارگیری نیروی انتظامی، هیچ تعارضی با کارهای فرهنگی میان‌مدّت و بلندمدّت ندارد، بلکه می‌تواند از طریق ایجاد «ثبات فرهنگی» و «بازآفرینی اقتدار سیاسی»، زمینه‌ساز آنها باشد. در مقابل، برچیدن یا تعلیق الزام قانونی، به بدنه اجتماعی تجدّدی در ایران جسارت می‌بخشد تا هرچه بیشتر پیشروی کند و مسیرهای بازگشت را مسدود نماید. در عین حال، هرگز نباید تصوّر کرد که جامعه با چنین رویکردی مخالف است و مواجهه نیروی انتظامی را برنمی‌تابد. هر آنچه که در چهارچوب قانون و با روش‌های اخلاقی انجام بگیرد، مورد توافق جامعه نیز هست و هیچ گسستگی و تعارضی ایجاد نخواهد کرد.
📩 آموزش از راه دور و مجازی در قضیه کرونا به کار آموزش کشور ضربه زد ✏️ رهبر انقلاب، در دیدار معلمان: این قضیه‌ی کرونا و این آموزش مجازی و آموزش از راه دور ضربه زد واقعاً؛ یعنی اختلال ایجاد کرد در کار آموزش کشور. ممکن است که ما بگوییم با فضای مجازی و ارتباط ویدئویی و امثال اینها میشود درس را تعلیم داد اما شاگرد، دانش‌آموز غیر از یادگیری و شنیدن درس احتیاج به حضور در فضای آموزشی دارد. احتیاج دارد به اینکه بین همسالان خود، همسانان خود حضور داشته باشد این هم‌افزایی ایجاد میکند، این خیلی مهم است. سعی باید بشود که دانش‌آموز در مدرسه حضور پیدا بکند. مدرسه موضوعیّت دارد. ۱۴۰۲/۲/۱۲
💢آنیشا در تور امنیتی 🔹اعضای یک جلسه تشکیلاتی متشکل از عناصری با سوابق وابستگی به گروهک‌های ضد انقلاب مارکسیستی، منافقان و جاسوسان فرانسوی بازداشت شدند. 🔸این گروه با هدف طراحی و هماهنگی برای ایجاد تنش در تجمعات کارگری و معلمین و هدایت آنها به سوی اعتصابات سراسری و نیز برجسته‌سازی مجدد پروژه مسمومیت‌های مصنوعی در مدارس گردهم آمده بودند. 🔹مریم اسداللهی (معروف به آنیشا) و ریحانه انصاری نیز از افراد دستگیر شده هستند که سال گذشته به دلیل ارتباط و همکاری با دو جاسوس فرانسوی دستگیر شده بودند.
ایران و هند به‌دنبال فعال‌سازی مکانیسم ریال-روپیه 🔷دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران در دیدار همتای هندی خود: روابط ایران و هند علیه هیچ کشور دیگری نیست و از ارادۀ طرف‌های ثالث نیز متاثر نمی‌شود. 🔷تحولات جهانی و منطقه‌ای شرایط بسیار مناسبی را برای تقویت تعاملات بین دو کشور در حوزه انرژی، حمل و نقل و ترانزیت، فناوری و بانکی ایجاد کرده است. 🔷فعال‌سازی مکانیسم ریال-روپیه اقدام ضروری و مهمی است که در پیشبرد اهداف مشترک در حوزه‌های مختلف اقتصادی نقش تعیین‌کننده خواهد داشت. 🔷تصمیم‌های گرفته‌شده برای رفع موانع تداوم همکاری در پروژه چابهار می‌تواند در تغییر وضعیت غیرمناسب فعلی بسیار موثر باشد. 🔸«آجیت دوآل» مشاور امنیت ملی نخست وزیر هند: کشورهای مستقل باید با شناخت ویژگی‌های تحولات جدید جهانی و همزمان با تقویت توانمندی‌های داخلی خود، برای توسعه همکاری‌های منطقه‌ای و ایفای نقش بین‌المللی موثر آماده شوند. 🔸چابهار را دروازه ورود هند به همکاری‌های اقتصادی همه‌جانبه با ایران می‌دانیم و آماده افزایش رایزنی‌ها برای رفع مشکلات موجود هستند.
🔴مرتضی ‎الویری از کنش گران سیاسی است که در آشوب‌های ناشی از مرگ مهسا امینی فعال بوده است. وی طرح برگزاری رفراندوم قانون اساسی برای محدود کردن اختیارات ولی فقیه را در میان سران جریان اصلاحات پیگیری می‌کند. 🔹این مطالبه گری برای اصلاح قانون اساسی با مرگ مهسا امینی شدت بیشتری پیدا کرده است. این تلاش‌ها با توجه به سابقه همکاری مرتضی الویری با گروهک فرقان می‌تواند نشان دهنده عقبه فکری وی در رابطه با نقش روحانیت در اداره کشور باشد. 🔹‏گروهک فرقان در سالهای اول انقلاب، متفکرین روحانی انقلاب اسلامی یعنی شهیدان مطهری، قاضی طباطبایی و مفتح زد. از جمله ترورهای ناموفق این گروهک، ترور رهبر فعلی انقلاب بود. در کنار این ترورها گروهک فرقان، افراد نزدیک به روحانیت انقلاب یعنی شهیدان عراقی و قرنی را نیز ترور کرده است. 🔹‏باتوجه به سابقه تروریستی گروهک فرقان و اقدام به ترور جایگاه ولایت فقیه توسط مرتضی الویری و هم فکرانش، این اشتراک در عملکرد ناشی از سابقه همکاری با گروهک فرقان نیست؟ آیا الویری بجای ترور جایگاه ولی فقیه بهتر نیست همکاری‌اش با گروهک فرقان و ترورهای اول انقلاب را توضیح بدهد؟!
🔴غرب هویتش را بر اساس تخریب رابطه انسان‌ها با خدا بنا نهاد 🔹اساس تمدن غرب بر اساس بی توجهی به رابطه انسان با خدا آغار شد،دستورات خدا حذف وآنچه که میل انسان پر تقاضا بود ،الویت تمدن غرب شد ،این بی توجهی به رابطه با خدا ،غرب را دچار بحران رابطه کرد.خانواده که بر اساس عمیق ترین روابط انسانی شکل می‌گرفت از هم فرو پاشید‌.رابطه بین والدین و فرزندان سرد شد ،تنهایی وبی تفاوتی به دیگران محصول این تمدن برای انسان‌ها شد.انسان غربی رابطه با همسایه و فامیل را هم از دست داد وجای انسان را حیوانات خانگی تسخیر کرد.در جدیدترین دستاوردهای تخریب روابط، رابطه انسان غربی با جنسیت خودش هم تحت تاثیر رسانه ها دچار فروپاشی شد.چه زیبا فرمود مولای ما که هر کس رابطه خود با خدا را درست کند خدا رابطه او با بندگان را درست میکند، غرب رابطه خود با خدا را خراب کرد و تمام رابطه ها را از دست داد‌. 🔹اما تمدن اسلامی بر اساس حفظ روابط شکل گرفته است.رابطه سالم انسان با خدا ،با خود ،با دیگران. تمام دستورات دینی ما برای معماری سالم این روابط است بیش از هزاران دستور و توصیه برای مدیریت روابط داریم که شاید گفت شاه کلید حفظ روابط در اسلام همین داشتن حریم و عفت و حیا در است که در بین همه افراد به شکل های مختلف باید رعایت گردد.