eitaa logo
منگنه‌چی
4.4هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
86 فایل
درباره‌ی منگنه‌چی @mangenechi_ma تبلیغات و تبادل با منگنه‌چی @mangenechi_tab
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از منگنه‌چی
🌿🌟 چشم و دل در انتظارت صبح‌ها برخاستند صبح زیبایت بخیر ای باعثِ دلگرمی‌ام 🌿🌟 🔗 ╔═.🌟🌿.═════╗ @mangenechi ╚═════.🌟🌿.═╝
هدایت شده از منگنه‌چی
✨🌷 باسمه تعالی 🌷✨ ⚜💠 خانه از پای‌بست ویران است 💠⚜ صبح بود. از بلوار صیاد به طرف محل کارم می‌رفتم. بریدگی را که پیچیدم، خانمی با پراید سفید درست خلاف جهت از روبه رو به سمتم می آمد. دستم را به علامت تعجب تکان دادم. به جای معذرت‌خواهی زبانش را تا نصف بیرون آورد! 😛 زنی میان سال، عینکی، سبزه. قیافه‌ی آدم‌های بی‌تربیت خوب توی ذهنم می ماند! 💠⚜💠 سه روز بعد توی دفتر در حال پر کردن فرم مراجع دوم بودم که زنی وارد شد و سلام کرد. سرم را بالا آوردم .خودش بود همان خانم با ادب! مرا نشناخت .سعی می‌کرد لفظ قلم حرف بزند. می گفت پسر بیست و دو ساله‌ای دارد به شدت بی‌ادب و گستاخ. می‌گفت حتی هنگام عصبانیت مرا هم کتک می‌زند. در لابه‌لای حرف‌هایم آدرس خانه‌اش را پرسیدم. گفت بلوار صیاد شیرازی. مطمئن شدم. نفس عمیقی کشیدم و گفتم خانم عزیز! رفتار بچه‌های ما آینه‌ی رفتارماست. سریع حرفم را قطع کرد و گفت: من آدم بی‌ادبی نیستم! پدرش هم نیست! نمی‌دونم این بچه به کی رفته؟!! خواستم ماجرا را برایش تعریف کنم، ولی پشیمان شدم. چند راهکار پیشنهاد کردم. قرار شد در صورت عدم تاثیر، پسرش را بیاورد دفتر. 💠⚜💠 مطمئن بودم که برمی‌گردد! ✍ #zahra.hajipour61 🔗 http://eitaa.com/joinchat/1637810190C4e7588d495
پاسخ عزت آفرین 🔹‏اینکه ‎رئیسی فقط با یک ‎خیر، ذلت هشت‌ساله را به ‎عزت تبدیل کرد، نوید دوران جدید عزت‌آفرینی برای کشور است! ✅ کانال جامع خبری، تحلیلی، آموزشی باسواد رسانه ای 👇 https://eitaa.com/joinchat/3688300608Cf61f1be155
سه وعده‌ی تضمین‌شده‌ی امام (ع) به زائران 👇👇 🔹امام رضا علیه السلام: «هر کس با وجود دوری مرقدم به من بیاید در سه جا به فریادش می‌رسم و او را از ترس نجات می‌دهم: ◀️وقتی نامه‌ی اعمال را به دست راست و چپ می‌دهند، ◀️هنگام عبور از صراط ◀️ نزد میزان و سنجش اعمال». 📚طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۸ ┅🔸⊰༻🦋༺⊱🔸┅ علیه السلام 🔗 ╔═.🔸🦋༺.══╗ @mangenechi ╚══.🔸🦋༺.═╝
┄┅◈🌿✨🌿◈┅┄ معمار حریم شما خوب می‌دانست چطور دستم را در دست مهربانتان بگذارد. تمام رواق‌ها را آیینه پاشید! من خیره‌ام و در پیچ و خم آینه‌ها خرد می‌شوم ... این همه، من هستم و من، این همه نیستم! تکه تکه می‌شوم! راه رسیدن، همین است... شکسته‌ام و تنها امید ماندن من، لحظه‌ای است که میزبان قدوم خورشید باشم. بر من بتاب ... ┄┅◈🌿✨🌿◈┅┄ 🔗 ╔═🌿✨◈═════╗ @mangenechi ╚═════🌿✨◈═╝
از آه دلم تا حرمت فاصله‌ای نیست نگذار که در حسرت دیدار بمیرم! ┅⊰༻💠༺⊱┅ 🔗 ╔══.༺.💠══╗ @mangenechi ╚═══.💠༺.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••❈❂🌿🌸🌿❂❈••• گفت: «حالا کدام حرم برویم؟» گفتم: «فرقی با هم ندارند، همه‌ی اولیای خدا یک نور واحدند.» شبان خندید: «برای تو فرقی نمی‏کند کجا برویم؟» گفتم: «نه، نباید بکند.» گفت: «پس چرا به اسم او که می‏رسی، روی چشمت مه می‏گیرد؟ فرق نمی‏کنند که!» لال شدم. مچ گرفته بود. گفت: «تو نور واحد و این حرف‏‌ها سرت نمی‏شود. درس تو هنوز به آنجا نرسیده؛ این درس کلاس بالایی‌هاست. درس تو رسیده به نان و نمک! نان و نمک او را خوردی، به او دل بستی. بین او و همه‌ی ائمه فرق می‏گذاری. نمک‌گیر شده‌ای.» شناسنامه‌ام را از شیشه باجه بردم تو: «آقا لطفاً یک بلیت برای مشهد!» •••❈❂🌿🌸🌿❂❈••• 🔗 ╔═.🌸🌿.═════╗ @mangenechi ╚═════.🌸🌿.═╝
مجموعه عکس‌نوشته‌های ویژه‌ی میلاد مولا امام رضا علیه السلام تولیدی محبانش در ┄┅◈⭐️❄️⭐️◈┅┄ ╔═❄️⭐️◈═════╗ @mangenechi ╚═════❄️⭐️◈═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مولودی شاد و زیبا 😊 عیدتون مبارک 🌷🌷🌷 ┄┅◈⭐️❄️⭐️◈┅┄ 🔗 ╔═❄️⭐️◈═════╗ @mangenechi ╚═════❄️⭐️◈═╝
مجموعه عکس‌نوشته‌های ویژه‌ی میلاد مولا امام رضا علیه السلام تولیدی محبانش در ┄┅◈⭐️❄️⭐️◈┅┄ 🔗 ╔═❄️⭐️◈═════╗ @mangenechi ╚═════❄️⭐️◈═╝
تا کفشم را درآوردم و پا روی فرش گذاشتم، داغی فرش آفتاب‌خورده، پایم را سوزن سوزن کرد. اصلاً فکرش را هم نمی‌کردم تا این اندازه هوا در خرداد مشهد گرم باشد. سجاده‌ام را پهن کردم و نشستم به دعا. چشمانم از شدت نور خورشید صفحه‌های مفاتیح را نمی‌دید. به زور چشمانم را باز و بسته می‌کردم و با دست سایه درست می‌کردم و در پناه چادر می‌رفتم، تا بتوانم خط‌های دعا را کمی بخوانم. کم کم عرق‌ریزان شروع شد. خورشید، نهایت گرمایش را روی سر زائران می‌پاشید. سجده‌ی نماز را روی مهری گزاردم که از شدت داغی گوش‌هایم نیز تیر کشید! زائران گرمازده، دست از درددل با امامشان بر نمی‌داشتند. زمزمه‌ها و صدای مناجات، روح را تا بلندای آفتاب پرواز می‌داد. خادمان، لبخند محبت را همراه افشانه‌ی گلاب، بر سر زائران خسته و آفتاب سوخته می‌ریختند. حتی ذره‌ای سایه، در حیاط پیدا نمی‌شد تا کسی در آنجا قایم شود! همه چیز نور بود. ناگاه دلم یادی کرد از قیامت. جایی که حتی نمی‌توانم فکرش را هم بکنم! قیاسی در ذهنم شکل گرفت. گرما... سوختن... صدای ناله... طلب گشایش... و... اما،اینجا کجا و آنجا! آتشی که خود افروخته‌ای... سایه‌ای که خود باطل کرده‌ای... جان و پوستی که خود به حرام رویانده‌ای... گرمایی که خود با حبط عمل، بوجود آورده‌ای... و دیگر صدای ناله‌ات التماست ضجه‌ات به هیچ کار نمی‌آید... نمیدانم اشک‌های پشیمانی‌ام از عرق شرمساری‌ام پیشی می‌گرفت یا برعکس! در همین احوالات، نسیمی بس خوش، وزیدن گرفت. نسیم آمد و سرم را از زیر چادر به بیرون کشاند! حالا دیگر نور خورشید اذیت‌کننده‌ب چشمم نبود! چون خورشیدی دیگر روبه‌روی نگاهم به لطف مرا می‌نگریست و دستانش را به سمتم باز می‌کرد. آغوش گرم خورشید هشتم، دلچسب و مفرح بود. اما امامم! من در قیامت بیشتر محتاج دستانت، نگاهت و شفاعتت هستم. بیا و جان مادرت، آنجا هم برایمان آقایی کن! علیه السلام @mangenechi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای مادرم بوده که منم امام رضایی شدم. 😍 عیدتون مبارک 🌷🌷🌷 ┄┅◈⭐️❄️⭐️◈┅┄ ╔═❄️⭐️◈═════╗ @mangenechi ╚═════❄️⭐️◈═╝
تمام امیدش این بود که با نقشه ای که کشیده است، هرچقدر اندک، از محبوبیت علی بن موسی، بکاهد. اینطور هم می‌توانست قداست و مظلومیت او را خدشه دار کند. می‌توانست در بوق و کرنا بگوید اگر علی بن موسی، امام است و جانشین خدا، پس در دستگاه حکومتی مأمون چه می‌کند؟! هم می‌توانست عنوان غصبی بودن خلافت خود و پدرانش را زیر عنوان ولیعهدی امام، پنهان کند و رضایت ضمنی بگیرد. هم دیگر کسی نمی‌توانست ادعا کند امام به دنیا بی‌علاقه است. مأمون به هوش زیادش، معروف بود این بود که فکر می‌کرد با طراحی این نقشه که مو هم لای درزش نمی‌رود، هم امام را از مردم دور می‌کند، هم فعالیت های ایشان را از نزدیک کنترل می‌کند. وهم می‌تواندبا تایید ضمنی امام، به انواع زشت‌کاری‌های حکومت، بپردازد. اما امام، بانور الهی می‌نگرد، ایشان با گریه های پیش از حرکت، طوری که همه دانستند دل امام به رفتن راضی نیست وبازورگویی حکومت، ناچار به حرکت از مدینه به مرو است، با ابتدا نپذیرفتن و سپس شرایطی مثل عدم دخالت در هیچ یک ازشؤون حکومت ، با مناظراتی که در جمع علما و در حضور مأمون، انجام داد، تمام نقشه‌های مأمون برای نابودی جریان تشیع را نقش برآب فرمود. حدیث معروف امامت در مرو، وقصایدی که در مدح حضرت،سینه به سینه می چرخید. همان کورسوی امیدی که درقلب مخالفین حکومت، روشن شد، و ارتباطات گاه و‌ بیگاه با مردم، باعث شد امام پیروز این نبرد تن به تن واندیشه با اندیشه، با مأمون، باشد. 📚 تلخیصی از: انسان ۲۵۰ ساله، ص ۳۶۷ تا ۳۷۷ @mangenechi
توییت جالب در مورد