🔵 ماجراهای معلم کلاس کناری
#ماجراهای_معلم_کلاس_کناری
معلم سر کلاس به بچه ها امیدوارم دنبال فهم حقیقت باشین و جرئت سوال پرسیدن داشته باشین خب حالا سوالی دارین بپرسین!😊
امین: آقا ☝ راسته میگن با اینکه اروپا و آمریکا بی دین هستن و به دستورات خدا و دین اهمیت نمیدن اما روز به روز وضعشان بهتر میشه و عذاب هم براشون نمیاد!؟😮
معلم : بله کاملا درسته !😊
متین : آقا ☝ خب چرا اینجوریه! 😳
معلم : برای اینکه اونا هرکاری بکنن خوبه مثلا جنگ راه بندازن تا اسلحه و بمب بفروشن، آدم بکشن ، کشور های دیگرو استعمار کنن، تفرقه بین کشورها درست کنن، منابع کشورهای فقیرو بدزدن همش خوبه !!😉
امیر حسین : آقا ☝ پس تو کشورهای اروپایی و آمریکایی هیچ مشکلی نیست و عذاب الهی هم براشون نمیاد؟!😲
معلم : نه هیچ عذابی ندارن به جز اینکه:
تو آمریکا حداقل 2 هفته جنگل های کالیفرنیا در حال سوختن بود و به خاطر همینم کلی آدم مردن یا آواره شدن ،
تو فرانسه الان بیش از 9 ماهه درگیر اعتصاب و اعتراض جلیقه زردها در روزهای شنبه هستن،
یونان هم دولتش ورشکسته شده ،
تو ژاپن با یه مختصر گرما حداقل 80 نفر میمیرن ،
تو اروپا و امریکا زاد و ولد کم شده و برای کم نشدن جمعیتشون دائم مهاجر می پذیرن اونم از آسیا و آفریقا
و همین روزهام تو امریکا دو تا زلزله 7 ریشتری با کلی پس لرزه امد ....
اینا وجود داره که البته شامل عذاب الهی نیستن شامل شوخی روزگار هستن!! 😆
اهورا : عجب!!! پس اونا وضعشون خوب خوبه !!😂😂
کانال محبوب حقیقت طلبان
منو درسام
👇👇👇
سروش
@s_mano_darsam
ایتا
@manodarsam
🔵 تلنگر
کاش بدون تعصب فکر کنیم
#تلنگر
🎬 دیالوگی ماندگار از فیلم سینمایی تک تیرانداز - ساخته ایالات متحده
◾️سرباز : فرمانده ... چرا داریم تو این "بغداد لعنتی" میجنگیم ؟
🔘 فرمانده : برای اینکه مردممون در نیویورک و لس آنجلس در امنیت زندگی کنن !
📏 فاصله بغداد تا نیویورک 9700 کیلومتر!!!!
◾️ روشعنفکران و غربگدایان ایران:
🔘 آخه ما برای چی باید هزینه کنیم نیروی نظامی بفرستیم عراق و سوریه بجنگن ؟
📏 فاصله بغداد تا ایران 80 کیلومتر !
⭕ من هیچ چیز امریکا رو قبول ندارم اما نمیتوانم از کنار حقیقت هم بگذرم !!!
کانال محبوب حقیقت طلبان :
منو درسام
👇👇👇
سروش
@s_mano_darsam
ایتا
@manodarsam
⭕ مُد جدید لباس | کیسه زباله و درب سطل زباله!
🔺حقیقت نگاه زیبای غرب به جایگاه زن و نوع احترامشان به شخصیت زنان !!!
زن = سطل زباله !!!!!!
سروش
@s_mano_darsam
ایتا
@manodarsam
🔵 داستان
#تسلیم_قانون_عشق
رمان تسلیم قانون عشق (قسمت 61)
صبح که از خواب بیدار شد کمتر از 20 دقیقه به طلوع خورشید مونده بود اول پنجره رو باز کرد و نفسی عمیق کشید و بعدش زود وضو گرفت و نمازشو خوند.
نماز که تموم شد دوباره به طرف پنجره رفت و تا زملن طلوع خورشید همون جا وایساد.
نسیم خنکی می وزید و صورت انسانو نوازش می کرد. اون سال تابستان هوا خیلی گرم بود به خصوص تو شهر نسبتاً خشک کرمان و رمق و حوصله ی بیرون رفتنو از ادم می گرفت و رخوت و کسالتو به ادم میداد.
وقتی برای خوردن صبحانه به رستوران هتل رفت اول به محوطه ی رستورانو که نسبتاً بزرگ بود و توش صندلیای قرمز و زرد با نظم و ترتیبی خاص و مرتب چیده شده بود، نگاهی کلی انداخت.
دوست نداشت اول صبح با بنیامینو ببینه و همین که متوجه شد تو رستوران نیست نفسی از سر راحتی خیال کشید و سر میزی که معمولاً می نشست و کنار پنجره هم بود، نشست و با آرامش صبحانه رو سفارش داد و خورد. بعد از خوردن صبحانه باید به دنبال تحقق چیزی که تو فکرش بود، می رفت.
وقتی می خواست از هتل بیرون بره از خانمی جوان از کارمندان هتل که تو قسمت پذیرش کار می کرد، پرسید: معذرت می خواهم می توانید به من بگویید از کجا می توانم یک پارچه سیاه که خانم های ایرانی می پوشند از سر تا پا، تهیه کنم؟
خانم کارمند که معمولاً شیفت صبح کار می کرد و می دونست مریم اهل آمریکاس، متعجب به مریم زل زد و گفت: چی؟!
مریم دوباره تکرار کرد: پارچه سیاه خانم های ایرانی می پوشند از سر تا پا روی سر می اندازند و .... هنوز حرف تمام نشده بود که خانمی چادری از راه پله طبقه از بالا اومد پایین و به طرف رستوران هتل رفت. مریم سریع اونو با دست نشون داد و گفت از همین می خواهم. از کجا بخرم؟!
خانم تعجبش بیشتر شد و براش درباره مرکز خریدای شهر کرمان و به خصوص بازارای پوشاک و پارچه توضیح داد و نقشه ای از شهر کرمان به اندازه کاغذ A3 که سه تا شده بود رو از داخل کشو میز درآورد و به مریم داد
مریم صمیمانه ازش تشکر کرد و از هتل بیرون زد.
وقتی به مرکز شهر و قسمت تجاریش رسید، رفت تو اولین پاساژ که دید و توش چرخی زد و مغازه ها رو یکی یکی نگاه کرد و بعدش وارد مغازه ای که انواع و اقسام مانتوها و لباس های زنانه داشت شد.
به خانمی که پشت پیشخوان کوچیک مغازه نشسته بود سلام کرد. خانم سلامش رو جواب داد و ازش پرسید چه می خواد.
مریم دوباره اسم چادر از یادش رفته بود اول کمی سعی کرد اسمشو را به یاد بیاره ولی وقتی موفق نشد، منصرف شد و به فروشنده گفت: من .... من .... پارچه می خواهم. چیزی که زنان ایرانی می پوشند از سر تا پا .... پارچه سیاه تیره.
ادامه دارد ........
کانال محبوب حقیقت طلبان
منو درسام
سروش 👇👇
@s_mamo_darsam
ایتا 👇👇
@manodarsam
🔵 تلنگر
کاش بدون تعصب فکر کنیم
#تلنگر
دو سه روز پیش در آمریکا زلزله ای 7 ریشتری امد و باعث خرابی هایی شد
در همان کشوری که: ⏬
بی دلیل به ویتنام تجاوز کرد و 2 میلیون انسان بی گناه را کشت
به افغانستان و عراق تجاوز کرد و بیش از 2 میلیون زن و کودک و پیر و جوان بی پناه را کشت
هیروشیما و ناکازاکی را بمباران اتمی کرد و 220 هزار ادم را زنده زنده کباب سوخته کرد
به بیشتر کشورهای امریکای لاتین بارها تجاوز کرده و بی گناهان را قتل عام کرده است
هواپیمای مسافربری ایران را با 290 نفر زن و مرد و کودک با موشک تیکه تیکه کرد
و ......
من کشته شدن این میلیون ها بی گناه را به خانواده و مردم کشورشان تسلیت میگویم بر اینها باید تاسف خورد!!!!
کانال محبوب حقیقت طلبان :
منو درسام
👇👇👇
سروش
@s_mano_darsam
ایتا
@manodarsam
🔵 ماجراهای من و درسام
#ماجراهای_منو_درسام
معلم سر کلاس به بچه ها گفت بچه تو کتاب های شیعیان امده امام علی دست یه سارق (دزد) رو با شهادت دو نفر قطع کرد، بعد از مدتی اونا گفتن اشتباه کردیم. و این یعنی اینکه شیعه میگه ائمه شون علم غیب دارن دورغه و گرنه این جوری نمیشد ! خب نظری حرفی ندارین؟!☺
ارین : اقا ☝ تو کتاب های شیعیان از جمله کافی آمده عن أبي عبدالله قال: إن الامام إذا شاء أن يعلم علم . یعنی امام صادق گفت: امام اگر اراده کند بداند، خدا به او میفهماند ! و این یعنی اونا همیشه و هرجا و هر موقع علم غیب ندارن !!😉
معلم : چه توجیه احمقانه ای !! 😏
محمد : اقا ☝ در مورد شهادت تو کتاب های شیعه از جمله اصول کافی امده
امام صادق گفته :پنج چيز است كه بايد قاضى درباره آنها به ظاهِر حكم عمل كند: ولايت، همسران ميراثها، ذبايح و شهادات هر گاه شهود ظاهرا امين و در خور اعتماد باشند، شهادتشان پذيرفته است و لازم نيست از باطن آنها جستجو كرد. پس دیگه علم غیب لازم نیست !!😆
معلم : احمق اسکل اینا همش ماله کشی و آسمان و ریسمان به هم بافتن اخوندای جاهله !!😬
سپهر : اقا ☝ ولی اینایی که ما گفتیم نظر شیعیان هستن و دیگه با رد کردن دیگران عوض نمیشه !! 😀
معلم : احمق جاهل بیشعور من کاری به رد کردن ندارم میگم نظراتشون پوچه !😠
ارمان : اقا ☝ خب چرا شما یه حدیث نمیاری که بگه ائمه شیعه علم غیب مطلق دارن تا حرف شما ثابت بشه !!؟😁
معلم : خفه شو اسکل پشمک مغز من که همه احادیث مسخره شیعیان رو حفظ نیستم !!😡
سهیل : اقا ☝ پس چرا در مورد چیزی که اطلاع کاملی ازش ندارین با قطعیت نظر میدین ؟!😂
معلم : خفه شو اسکل احمق بیشعورررررر 😡😬😠 کلا همتون خفه شیننننننن صداتون در نیااااااااااد !!!!!! درس داریم 😤
بچه ها : چشممممممممم 😉😆😂
کانال محبوب حقیقت طلبان:
منو درسام
👇👇👇
سروش
@s_mano_darsam
ایتا
@manodarsam
🔵 تلنگر
کاش بدون تعصب فکر کنیم
#تلنگر
💢 باید در عمل به مصاف فقر رفت
مهمترین مصداق امر به معروف واقعی در عصر ما مبارزه با فقر است
اینکه در گرمای تابستان زیر سرمای کولر گازی و روبه روی تلویزیون old بنشینیم و با فقرا همدردی کنیم، هیچ دردی از آنها دوا نخواهد شد.
اینکه با شعار و فحش به حکومت وراجی کنیم و تکلیف را از سر خود باز کنیم باز هم برای آن بی سرپناه خانه نخواهد شد.
اینکه عکس فقرا را در اینستاگرام بگذاریم و برای خود فالور جمع کنیم به هیچ دردی از فقرا نمیخورد !!!
امر رسیدگی به نیازمندان دستور دین و تاکید اهل بیت است.
ما باید برای عمل واقعی به دستورات دین در حد توان برای رفع فقر تلاش کنیم. عمل کنیم و حرافی را تعطیل کنیم!
حتی با مشارکت جزیی مردم هم میتوان کارهای بزرگ انجام داد.
پس در عمل به #مصاف فقر رویم اگر صادق هستیم !!!
کانال محبوب حقیقت طلبان :
منو درسام
👇👇👇
سروش
@s_mano_darsam
ایتا
@manodarsam
🔵 داستان
#تسلیم_قانون_عشق
رمان تسلیم قانون عشق (قسمت 62)
فروشنده با قیافه آرایش کرده و یه روسری کوتاه که فقط تا فرق سرشو می پوشوند، پوشیده بود که اونم بیشتر قسمتای گردن و گریبانش هم از زیر روسری معلوم بود و مانتوی طوسیش هم به اندازه ای تنگ بود که لبه های مانتو در فاصله ی بین دکمه هاش باز شده و لباس قرمز ش از لا به لای لبه های فاصله گرفته ی مانتو پیدا بود. با تعجب به مریم نگاه کرد که لهجه و طرز حرف زدنش نشان میداد خارجیه، و هیچ آرایشی هم نکرده بود و روسری بلند لیمویی رنگ روشن و ملایم پوشیده بود و لباس هاش کاملاً پوشیده بودن، و پرسید چی؟!
مریم دوباره حرف هاشو تکرار کرد. این دفه صاحب مغازه که پسری جوان بود، از اون طرف مغازه آمد و در حالی که سعی داشت جوری حرف بزنه که مشتریو جذب کنه، به مریم گفت: اگه ممکنه بیشتر توضیح بدین.
مریم به پسر جوان که زنجیری زرد رنگ گردنش بود و یقه ی پیراهنش تا روی سینش باز بود و شلوار لی تنگی پوشیده بود، نگاهی کرد و گفت: پارچه ی سیاه خانم های ایرانی می پوشند از سر تا پا. زیاد دیده ام در این شهر. بعدش به خانمی که چادر پوشیده بود و با بچه ی 4-5 ساله وارد مغازه شد و قیمت یکی از مانتوهای تن مانکن های بیرون مغازه رو پرسید، نگاه کرد و گفت از همین چیزی که این خانم پوشیده است می خواهم.
فروشنده خانم به سراغ مشتری رفت و پسر جوان در حالی که می خندید با صدای کشداری گفت: آهان .... پس شما چادر میخوای!
مریم سر به زیر انداخت و گفت: بله همین است.
پسر جوان برای مریم توضیح داد که چادر حاضر و آماده فروخته نمیشه و باید پارچشو خرید و بعدش اونو بدوزی. و آدرس مغازه ی همکارش در ته پاساژو که انواع پارچه ها رو داشت، بهش داد و آخرم گفت تو قسمت زیرزمین پاساژ مغازه های خیاطی هستن و او می تونه پارچه رو برای دوخت بهشون بده.
مریم انتظار این همه راهنماییو نداشت و به خاطر رفتار صمیمانه مغازه دار که نمونشو در ایران زیاد دیده بود، به وجد آمده بود. از مغازه دار چن بار تشکر کرد و از مغازه بیرون آمد و با خودش گفت: چه مردم جالبی هستند دوست دارند زود با غریبه ها صمیمی شوند. اما هیچ کدام در مهربانی و سخاوت و خوش قلب بودن شبیه مهدی نمی شوند او فرشته ای جذاب است که باید برای بدست آوردنش تلاش کرد.
مریم به طرف مغازه ای که پسر جوان آدرسشو داده بود رفت.
وارد مغازه که شد چشمش به دو خانم چادرپوش افتاد. بعد از سلام کردن بهشون گفت از همون چیزی که اونا پوشیدن می خواد و بعدشم از شون پرسید شما دوست آن آقای مغازه دار هستید و ویژگی های پسر جوان را توصیف کرد.
یکی از خانم ها خندید و گفت: نه صاحب اصلی این مغازه با اون آقا دوسته و ما هم فروشنده هستیم. اینم که شما میخای در واقع باید پارچشو بخری و سپس بدوزی.
خانم دیگه هم انواع پارچه های مشکی رو به مریم نشون داد و براش درباره اونا توضیح داد.
مریم بعد از دیدن همه ی پارچه ها یکیو که به نظرش از همه بیشتر به چادر نرگس شبیه بود خرید و بعد از پرداخت هزینه ی پارچه به دلار که فروشنده ها با غرولند گرفتنش، از مغازه بیرون آمد و به سمت طبقه ی زیرزمین پاساژ رفت.
ادامه دارد ........
کانال محبوب حقیقت طلبان
منو درسام
سروش 👇👇
@s_mamo_darsam
ایتا 👇👇
@manodarsam
🔵 تلنگر
کاش بدون تعصب فکر کنیم
#تلنگر
💢 سخنرانی جرجبوشِ پدر پس از حمله آمریکا به هواپیمای مسافربری ایران:
من هرگز به خاطر اعمال #آمريكا عذرخواهى نمى كنم! هرگز! برایم مهم نیست که حقایق چه هستند! نهایت تلاشم را انجام میدهم تا با قوی نگه داشتن آمریکا از آزادی و دموکراسی در سراسر جهان دفاع کنم!
✅ این ذات و حقیقت آمریکاست. زور میگوید چون قلدر است. دموکراسی و حقوق بشرش را با بمب و موشک و قتل و غارت بر سر ملت ها می ریزد!!!
دموکراسی و حقوق بشر لیبرالیسم فقط با قتل و کشتار و جنگ توانسته دوام بیاورد !!!
کانال محبوب حقیقت طلبان :
منو درسام
👇👇
سروش
@s_mano_darsam
ایتا
@manodarsam
🔵 سلام بر حقیقت
#سلام_بر_حقیقت
در آمریکا:
از ۶ زن، یک زن توی زندگیش مورد تجاوزجنسی واقع میشه
زنها توی زندانهای مرزی، باید از آب توالت بنوشن
بعد از حوادث طبیعی، ۳۰۰ درصد تجاوزات جنسی افزایش پیدا میکنه
۲۱۹ هزار زندانیِ زن وجود داره
خجالت کشیدم که زنی که از زن بودن خودش بدش میاد، با اینهمه خودتحقیری شده نمایندهی #زنان ـی مثلِ من !!
💬 پریچهر
⭕ این جماعت غربگدای بدبخت سالهاست به تحقیر شدن عادت کردن حقارت تو خونشونه !!😎
کانال محبوب حقیقت طلبان :
منو درسام
👇👇👇
سروش
@s_mano_darsam
ایتا
@manodarsam