🔵 حدیث دل
#حدیث_دل
#مهدے_جان_عج❤️
جمعه شد تا باز جای خالی توحس شود
تا شقایق باز دلتنگ گل نرگس شود
آفتاب پشت ابرم نام تو دارم به لب
خواستم نور تو گرمی بخش این مجلس شود
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃
🍃🌹🍃🌹
کانال محبوب حقیقت طلبان :
منو درسام
👇👇👇
سروش
@s_mano_darsam
ایتا
@manodarsam
🔵 داستان
#تسلیم_قانون_عشق
رمان تسلیم قانون عشق (قسمت 118)
سه روز بعد از برگشتن مهدی و مریم از ماه عسل رمضان شروع شد. مهدی و نهال روزه گرفتن. نهال خودش برای روزه گرفتن اصرار و اشتیاق داشت.
مهدی هیچ وقت بچه هاشو مجبور به انجام رسوم مذهبی نمی کرد. او اعتقاد داشت سختی گیری های بی جا و بیش از حد برای مجبور کردن بچه ها به انجام کارهای مذهبی و پایبندیشون به دین، اونارو به سمت گریز، نفرت و مقابله با دین، مذهب و هرچه مربوط به اونه می کشه. اما همیشه با اشتیاق و لذت زیاد عبادات و کارای مذهبیو عمداً در حضور بچه ها انجام می داد و اونا ناخودآگاه علاقمند و جذب امور دینی و مذهبی می شدن.
نهال که 11 سالش بود سال قبلم با اصرار خودش با مادرش روزه گرفته بود و امسال حتی اصرار داشت خودش برای سحر و افطار غذا درست کنه و مهدی هم اونو از این لذت و ذوق بچگانه محروم نمی کرد و خودشم باهاش همراهی و همکاری می کرد.
دیدن کارای اونا نیمای 8 ساله رو هم مشتاق روزه گرفتن و بیدار شدن تو سحر کرده بود اما مهدی نزاشت روزه بگیره و برای اینکه نارحت نشه بهش گفت میتونه از دو سه سال بعد اونم روزه بگیره و بهش اجازه داد سحر با اونا از خواب بلند شه و صبحونه بخوره و همیشه مقداری از غذای سحر برای نهارش کنار میذاشت.
مریم تو هتل روزه گرفت. خیلی دوست داشت اولین سال زندگی مشترکش با مهدی کنار او روزه بگیره اما شرایطی که پیش آمد مانع تحقق این رویاش شد.
او نمی تونست ناراحتیشو به خاطر دور بودن از مهدی مخفی کنه و مهدی هم متوجه این حالتش بود. سعی می کرد هر روز بعد از تموم شدن کارش بره هتل ، ساعتی کنار مریم باشه و برای افطارش زولبیا بامیه، خرما و کلمبه بخره.
اولین روز رمضان که رفت هتل برای دید مریم سه روز بود که ندیده بودش. برای جبران تنها گذاشتنش یک جعبه بزرگ زولبیا و بامیه خرید.
وقتی به اتاق مریم رسید او تازه از حمام بیرون آمده بود و با همون سر و بدن خیس درو برای مهدی باز کرد و دوباره به حموم برگشت و مشغول خشک کردن سر و بدنش شد.
مهدی تو اتاق چرخی زد و همه جاشو به دقت نگاه کرد. او هیچ وقت پا تو این اتاق نذاشته بود.
رو دراور گوشه ی اتاق چشمش به پاسپورت و شناسنامه مریم افتاد. تا حالا هیچ وقت فرصت نشده بود اونا رو ببینه.
با دقت تمام صفحاتشو نگاه کرد، بعد با سرعت گوشیشو درآورد و از تمام صفحات پاسپور و شناسنامه عکس گرفت.
کار عکس گرفتن که تمام شد مریم با تاپ و شلوارک زرد روشن جلوش وایساده بود.
مریم لبخندی زد و گفت خیلی خیلی خوشحالم کردی که آمدی به دیدنم. و با دیدن جعبه بزرگ زولبیا بامیه با ذوق گفت وای این جعبه برای من هست؟
مهدی آهسته گوشیشو تو جیب شلوارش جا داد و با لبخند گفت: بله و واقعاً عذر میخام هی سه روز نیامدم. درگیر بچه ها بودم عوضش برای جبران برات دو کیلو زولبیا بامیه گرفتم فقط تورو خدا زیاد نخور برای سلامتی یه مقدار ضرر داره.
مریم با سرعت در جعبه رو باز کرد و گفت: بله قول می دهم زیاد نخورم.
ادامه دارد ........
کانال محبوب حقیقت طلبان
منو درسام
سروش 👇👇
@s_mamo_darsam
ایتا 👇👇
@manodarsam
🔵روایت عشق
#روایت_عشق
🌹امام محمدباقر علیه السلام:
بهترین چیزی را که دوست دارید درباره شما بگویند، درباره مردم بگویید
قولوا لِلنّاسِ اَحسنَ ما تُحِبُّونَ اَن یُقالَ لَکم
📚تحف العقول صفحه 300
کانال محبوب حقیقت طلبان :
منو درسام
👇👇👇
سروش
@s_mano_darsam
ایتا
@manodarsam
🔵 طنز حقیقی
#طنز_حقیقی
🔴نوید محمدزاده قرارداد بسته که در ازای دریافت ۷ میلیارد تومان یک سال کار نکند تا فیلم فروش بیشتری داشته باشد!
پ.ن: محمدزاده سلبریتی مردمی! یک سال میخوابه خونه ۷ میلیارد پول میگیره مالیات نمیده اما کارمندی که روزی ۱۲ ساعت کار میکنه تا ۲ تومن حقوق بگیره باید مالیات بده!
زیبا نیست؟!
مهدی اللهیاری
⭕ مسخرش اینه که همین مفت خورا نقش اپوزوسیون و نگران مردم هم بازی میکنن!!!😎
کانال محبوب حقیقت طلبان :
منو درسام
👇👇👇
سروش
@s_mano_darsam
ایتا
@manodarsam
🔵 سوال مهم
پرسیدن راه رسیدن به حقیقت
#سوال_مهم
💢 رقص زنان
اخیرا در کشور شیلی، گروهی از زنان فمینیست در اعتراض به افزایش میزان تجاوز به زنان #رقص_اعتراضی همراه با شعرخوانی دسته جمعی در خیابان به راه انداخته اند که در دنیا فراگیر شده است. بعد از شیلی فرانسه و ترکیه هم شاهد این نمایش اعتراضی بوده است.
اما سوال این است: مگر در جامعه آزاد و بدون محدودیت در روابط و پوشش هم #تجاوز_جنسی به زنان وجود دارد؟ آن هم در این حد که باعث ایجاد گروهای اعتراضی میشود؟!!
مگر نمیگویند #حجاب و محدودیت های دینی اگر نباشد بعد از مدتی همه چیز برای جنس مخالف عادی میشود؟ !!
پس چرا جواب عکس داده است؟
چرا عده ای در داخل ایران نسخه تجربه شده و شکست خورده کشورهای غربی در برهنه شدن زنان را دوباره تجویز میکنند؟ !!!
مسیح علینژاد که خود را مدعی حقوق زنان ایرانی میداند و از آزادی زنان در غرب سخن میراند آیا در صفحه خود به این موضوع افزایش روزافزون تجاوز به زنان می پردازد!؟
کانال محبوب حقیقت طلبان :
منو درسام
👇👇👇
سروش
@s_mano_darsam
ایتا
@manodarsam
🔵 ماجراهای منو درسام
#ماجراهای_منو_درسام
معلم سر کلاس به بچه ها گفت بچه ها در تاربخ معاصر ایران هیچ وقت مثل دوران رضا شاه کبیر و شاهنشاه آریامهر ایران وضعش خوب نبوده! ولی اخوندا اومدن و کشورو به گند کشیدن و نابود کردن خب سوالی دارین بپرسین!☺
پارسا : آقا ☝ اگه اون دوران خوب بود پس چرا وقتی رضا خان رفت مردم خیلی خوشحال شدن!؟😮
معلم : این دروغ احمقانه اخونداس!!😏
سعید : آقا ☝ بهرام مشیری که طرفدار پروپا قرص سلطنته هم همینو میگه اون میگه وقتی که رضا شاه رفت، مردم همه جا را چراغونی کردند!😉
معلم : خفه شو بابا این که دروغ محضه و اون همچین حرفی نزده !!😕
سامان : آقا ☝ من فیلمشو دارم بدم ببینی!؟😆
معلم : نه خیر لازم نکرده بتمرگ احمق !😬
ماهان : آقا ☝ شما چطور میگی مردم پهلوی رو قبول داشتن وقتی حتی یک بار هم پهلوی ها از مردم نظرشونو نپرسیدن !؟ چطور میگی اون دوران خوب بود وقتی یه روزنامه مخالف رضاخان وجود نداشت؟ ! اقا اگه مردم با رضاخان بودن پس چرا رضاخان همه روشنفکرا و آزادی خواه ها و مخالفین رو میکشت مث فرخی یزدی !؟😊
معلم : خفه شو خفه شو اصلا لازم نکرده ور بزنین وقت کلاسو حروم نکنید میخام درس بدم !😡
محمد : اشکال نداره آقا بعد از کلاس زنگ تفریح میمانیم شما جواب سوال ما رو بده!😂
معلم : پاشو گم شو بیرون تا نزدم لهت کنم!!😤😤
محمد : باشه آقا خون خودتو کثیف نکن میرم !😉🙊 🚶♂
کانال محبوب حقیقت طلبان:
منو درسام
👇👇👇
سروش
@s_mano_darsam
ایتا
@manodarsam
🔵 حقایق گفتنی
بگوییم حقیقت را
#حقایق_گفتنی
👇 تاریخ عبرت آموز
🗓 ۲۲ آذر ۱۳۰۴ شمسی، با هدایت و تصمیم انگلیس خبیث، به منظور تغيير متمم قانون اساسي و تفويض و انتقال مقام سلطنت، مجلس مؤسسانی تشکیل! و سلطنت، از سلسله قاجار به فردی بی اصل و نصب و جاهل و بی سواد و دین ستیز بنام رضا پالانی (پالاندوز)، ملقب به قلدر و میر پنج، انتقال یافت!
🏴 این روز را روز رسمی شروع "دوره دیکتاتوری رضاخانی (پهلوی) " نیز نام نهاده اند.
انتخابات و پرسیدن نظر مردم هم که کلا کشک، هرگز اهمیت نداشت و نپرسیدند!!!
کانال محبوب حقیقت طلبان :
منو درسام
👇👇👇
سروش
@s_mano_darsam
ایتا
@manodarsam
مقایسه منطقی و مستدل یه آدم به درد نخور و بی خاصیت (آذری جهرمی) با یه آدم به درد بخور و خاصیت دار (سورنا ستاری) که از قضا هر دوتا هم مرام هم هستن!!!
سروش
@s_mano_darsam
ایتا
@manodarsam
🔵 طنز حقیقی
#طنز_حقیقی
🔴جواب این سوال تلخ را پیدا کنید
+۱۸میلیارد دلار خسارت فقط در یک قرارداد
+متوقف کردن ساخت پالایشگاهها
+برهم زدن برخی قرادادهای سودمند نفتی
+خسارتی حدود حداقل ۸هزارمیلیارد در بحث بنزین و سهمیهبندی
به نظرتون این بلاها رو کدوم از اینا سر کشور ما آوردن؟
۱-آمریکا ۲-انگلیس ۳-اسرائیل ۴-بیژن زنگنه
°آدم °
⭕ خیلی جالب تره که بیژن زنگنه اصلا به هیچ کس هم پاسخگو نیست یعنی کسی عرزه نداره ازش چیزی بپرسه!!!😎
کانال محبوب حقیقت طلبان :
منو درسام
👇👇👇
سروش
@s_mano_darsam
ایتا
@manodarsam
🔵 داستان
#تسلیم_قانون_عشق
رمان تسلیم قانون عشق (قسمت 119)
مریم یه کلید از دو کلید اتاقشو به مهدی داد تا هر وقت به دیدنش آمد بتونه در اتاقو باز کنه. اون روز مهدی تا تونست به گوشه و کنار اتاق سرک کشید و از همه وسایلی که مریم تو اتاقش داشت بدون اینکه متوجه بشه تا جایی که حافظه گوشیش جا داشت، عکس هایی گرفت.
مریم فقط متوجه حضور مهدی بود و به خاطرش خیلی خوشحال بود و اصرار کرد مهدی افطار اونجا بمونه اما مهدی قبول نکرد و قول داد تو روزهای بعد حتماً یه روز افطار کنارش باشه.
یه ساعت قبل از اذان مغرب مهدی از مریم خداحافظی کرد و سریع خودشو با یه جعبه زولبیا بامیه که سر راهش خرید به خونه رسوند.
مهدی اولین روز ماه رمضان کنار بچه هاش بود و به این موضوع فکر می کرد که چطور می تونه جایی پیدا کنه و مریم رو ببره اونجا و راحت تر و دور از نگاه های تیز کارکنان هتل به دیدنش بره؟
مهدی فکرای زیادی در مورد مریم توسرش بود که بودن مریم تو هتل مانع بزرگ سر راه تحققشون بود.
بچه ها هم بر خلاف تذکرات مهدی زولبیا و بامیه زیادی خوردن. نزدیک نصفه شب وقتی مشغول درست کردن سحری بود به ذهنش رسید مشکلشو با علیرضا در میان بزاره شاید او راه حلی براش ارائه بده.
روزای رمضان کند سپری می شد. خورشید نیمه شهریور خیلی تیز میتابید و ادامه ی گرمای هوا سختی روزه رو برای روزه داران بیشتر می کرد.
مهدی طبق دستور بچه ها هر روز براشون بستنی عروسکی می خرید و سعی می کرد حتماً قبل از افطار خونه و کنار بجه ها باشه. او هوای مریمو هم داشت و روزایی که سرکار می رفت بعد از تموم شدن کارش ساعتی می رفت پیشش.
شبای قدر همزمان با روزای شروع سال تحصیلی شد و مهدی برخلاف اصرار زیاد نهال برای رفتن به مسجد و شب زنده داری، مانعش شد و بهش گفت او هنوز کوچیکه و طاقت تمام شب بیدار ماندنو نداره ولی به جاش میتونه تا ساعت 12 شب بیدار باشه و هر عبادتی که دوست داره انجام بده.
نهال با مرارت و سختی تا ساعت 11 و 45 دقیقه شب بیدار موند و چن سوره از جزء سی قرآن رو خوند اما کتابچه کوچیک جز سی تو دستش بود که خوابش برد.
مهدی صورت کوچیکش نهالو بوسید و اونو به رختخواب برد. صورت نیما رو هم بوسید و بعدم لباس پوشید تا بره مسجد. قبل رفتن به مسجد رفت هتل تا مریمو هم که از قبل بهش قول داده بود باهم برن مراسم احیا، با خودش ببره.
ادامه دارد ........
کانال محبوب حقیقت طلبان
منو درسام
سروش 👇👇
@s_mamo_darsam
ایتا 👇👇
@manodarsam