🔵 تلنگر
#تلنگر
🔰 قتلعام در منهتن
🔻جزیره منهتن مهمترین پایگاه اشغال شده هلندیها در سواحل شمال شرقی آمریکا بود که به ظاهر در سال ۱۶۲۶ میلادی به ثمن بخس ۲۴ دلار از سرخپوستان محلی خریده و بنای شهر #نیوآمستردام (#نیویورک) در آنجا نهاده شد. اما این همه ماجرا نبود!
🔻حضور استعمارگران هلندي در اين سرزمين با اخراج خونین و کشتار ساکنین سرخپوست آن همراه بود.
🔻در گزارش «ديويد د. وريس» که در فوريه سال 1643، درباره قتل عام سرخپوستان «#الگون_کويين» ساکن در جنوب #منهتن به دست سربازان هلندي ارائه شد، چنين آمده است:
❗️سربازان، بسياري از سرخپوستان را در حالي که خواب بودند، به قتل رساندند.
❗️کودکان از سينههاي مادرانشان جدا ميشدند و در برابر چشمان آکنده از اشک و ناباوري والدينشان با شمشير به دو نيم شده و آنها را به آتش ميانداختند.
❗️نوزادان در گهوارههاي خود تکه تکه شده و سرهاي آنها را در هم ميکوبيدند و به فجيعترين وضعيّتي که حتي وجدان افراد سنگدل را نيز به درد ميآورد وحشيانه به قتل ميرسيدند.
❗️بعضي از کودکان را هم به رودخانه ميانداختند و به دنبال آنها پدر و مادرهايشان براي نجات آنها به رودخانه ميپريدند. ولي نظاميان نه به کودکان و نه به والدين آنها هرگز اجازه ندادند که از آب خارج شوند تا همه ي آنها غرق شدند».
📚 کتاب: تاريخ ناگفته و پنهان آمريکا، ص: ۴۲.
👤 نوشته عدنان اکتار
📌📌 بنای آمریکا بر استخوانهای شکسته و جسدهای به ناحق کشتار شده ی هزاران هزار سرخپوست بی گناه و بی پناه نهاده شده است!
🔴 دقیقاً این است حقوق بشری که آمریکا مدام از آن دم میزند 😏
این است حقوق بشر آمریکایی که ایران هیچ وقت رعایتش نکرده و همیشه متهم به نقض آن است!!😒
خدا را شکر ایران مسلمان پایبند به حقوق بشر آمریکا نیست 😔
#جنایات_غرب
#استعمار_هلند
🔴 کانال منو درسام
سروش
@s_mano_darsam
ایتا
@manodarsam
✨ بسم الله الرحمن الرحیم
الهی ...
🌔 هر بامدادت؛
رودخانه حیات جاری می شود ...
زلال و پاک ...
چون خورشید ☀️
به لطف و مرحمت
مهربان و گرم وخالصمان ساز 🌻
به امید سلامت همه انسان ها
سلاااام 🍃
الهی به امیدتو 💖
🔴 کانال منو درسام
👇👇👇
سروش
@s_mano_darsam
ایتا
@manodarsam
🔵 ماجراهای من و درسام
#ماجراهای_منو_درسام
معلم سر کلاس به بچه ها گفت بچه ها از جعفر صادق نقل شده چون ماه رمضان مى شد ، على بن الحسين غلام و كنيز خودشو تنبيه نمى كرد و اگر غلام و كنيز ، خطا و نافرمانى مى كردن ، پيش خودش مى نوشت: «فلان غلام و فلان كنيز در فلان روز و فلان وقت ، گناه كرد» و اونو تنبيه نمى كرد و تنبيه اونارو نگه مى داشت ، تا آن كه آخرين شب ماه رمضان مى شد و اون وقت حسابی تنبیه شون میکرد!! میبینید برده دارها و برده فروش های بزرگ تاریخ چطور با برده های بیچاره رفتار میکردن!!؟ 😏 بعد اینجا آخوندهای فاسد ادعا میکنن ائمه شیعه با برده ها خوب رفتار میکردن !! 😕 شما هم نقدی دارین بگین !!😐
امید: آقا ☝️ من حدیث رو کامل خواندم خیلی مفصله شما فقط چند خط اولشو گفتین و بقیشو نگفتین و البته آخرش هم هیچ تنبیهی نبود !! 😉
معلم: مثلاً که چی اسکل ؟! 😒
عرشیا: آقا ☝️ منم خوندمش تو حدیث جایی که شما نگفتینش! میگه امام سجاد اول از کنیزان و غلامان خطا کار درباره خطاهایی که انجام دادن اعتراف میگرفت بعدش ازشون میخواست که اقرار کنن که خدا اونارو زیر نظر داشته و ازشون هیچ وقت غافل نبوده و بعد ازشون میخواست برای امام و آمرزشش دعا کنن او این حرفا رو با صدای بلند میگفت و به کنیزان و غلامان تلقین میکرد و با گریه و زاری دعا میکرد و میگفت که کنیزان و غلامانش رو برای رضای خدا بخشیده و از اونا هم میخواست اونو ببخشن و به خدا بگن که بخشیدنش و خدا هم امام رو ببخشه و کنیزان و غلامان هم اینارو میگفتن و بعدش امام اونارو آزاد میکرد و روز عيد فطر كه مى شد، به اونا جايزه مى داد كه [آبروى] اونارو نگه داره و از اون چه تو دست مردمه، بى نيازشون كنه !! 😄
معلم: دروغ نگو احمق جاهل چرا چرت و پرت میگی ؟! 😬
دانیال: آقا ☝️ چرت و پرت نیست کاملاً تو کتاب های حدیثی اومده !! آدرسشم إقبال الأعمال نویسنده : السيد بن طاووس جلد ۱ صفحه ۲۶۱ و بحار الأنوار نویسنده : العلامة المجلسي جلد ۹۸ صفحه ۱۸۶ . از این گذشته الان کلی نرم افزار کتابخانه ای حدیثی هست که میتونید یه جستجوی ساده بزنید حدیث رو براتون میاره !! 😁
معلم: تو یکی خفه شو دیگه!! 😠
پارسا: آقا ☝️ این جوری که از این حدیث معلومه ائمه برخلاف نظر شما برده فروش نبودن و برده آزاد کن بودن !!! 😆
معلم: مگه نگفتم خفه شیییییننننننن !! درس دارییییمممممممم !! 😡😤
بچه ها: چششششششممممممم 🙈🙊🤭🤫
🔴 کانال منو درسام
👇👇👇
سروش
@s_mano_darsam
ایتا
@manodarsam
💢 موضوع جوری خنده داره که هر چه بگم از طنز قضیه کم میشه ،
اونایی که از افسردگی شدید رنج میبرید و آماده خودکشی هستید حتماً این توییت رو بخونید تا نجات پیدا کنید !! 😁
با این توییت تنهاتون میزارم 😆
🔴 کانال منو درسام
👇👇👇
سروش
@s_mano_darsam
ایتا
@manodarsam
در جهان پر از تناقض و تبعیض و بی عدالتی با قوانین ظالمانه بین المللی هیچ وقت کودکان بی گناه یمن و فلسطین دیده نمیشوند !! 😔
🔴 کانال منو درسام
👇👇👇
سروش
@s_mano_darsam
ایتا
@manodarsam
♦️ باور کنیم در فضای باز رسانه نیستیم
و
♦️ باور کنیم رسانهها تحت سیاستهای کلان استعمار هستند
و
♦️ بدانیم دسرسی راحت به پورن یا صفحات رقص و آواز و.... فقط پوششی برای دادن احساس آزادی به مخاطبین است
وگرنه⬇️
❌ در فضایی چون اینستاگرام، حق نداری خبر شهادت روحانیون مظلوم را بزنی، حق نداری از یمن و فلسطین حمایت کنی
اما برای اُکراین براحتی میتوانی پُست بگذاری و با قلب اکراینی، استوریهایت را فالوورهایت ببینند.
⛔️ به همین آشکاری تحتِ سیطرهی رسانههای به اصطلاح آزاد، اسیریم.
✍ خواب و بیدار
🔴 آزادی بیان همان دروغ بزرگ قرن بود که به خورد مردم جهان دادند !!! 😏😎
🔴 کانال منو درسام
👇👇👇
سروش
@s_mano_darsam
ایتا
@manodarsam
مقاومت اوکراین آری، مقاومت فلسطین نه!
👤 «سارا حسن» معلم زبان انگلیسی مستقر در نوار غزه:
🔻 میدونی معنی واقعی ریا چیه؟
ریا زمانی است که دولتهایی که از مقاومت اوکراین در برابر تهاجم روسیه حمایت میکنند، مقاومت فلسطین در برابر اشغالگری اسرائیل را محکوم میکنند.
🔴 کانال منو درسام
👇👇👇
سروش
@s_mano_darsam
ایتا
@manodarsam
✍ رمان زیبا و هیجانی
💣 #داعش_اندکی_نزدیکتر
نویسنده: #زینب_علوی
با ما همراه باشید
هرگونه کپی کردن از رمان حتی با ذکر نام نویسنده حرام است و نویسنده کاملاً ناراضی هستند
🔴 کانال منو درسام
👇👇👇
سروش
@s_mano_darsam
ایتا
@manodarsam
🔵 داستان
#داعش_اندکی_نزدیکتر
نویسنده:
#زینب_علوی
🔴 رمان داعش اندکی نزدیک تر (قسمت دویست و چهل و چهار)
مروه با دست بر صورتش زد و گفت: ای وای حواسم نبود ها. و خطاب به مادرش گفت: ببخشید واقعاً. شما برو ما هم الان میایم.
ریحانه به ساعت دایره ای شکل سبز رنگ ساده ای که رو سینه ی دیوار بود نگاه کرد. عقربه ها ساعت 10 و 23 دقیقه صبح رو نشون می دادن.
مروه استکان ها رو تو سینی گذاشت و گفت: بیا بریم تو حیاط مامانم برای ناهار سمبوسه در نظر گرفته. سمبوسه رو درست کنیم و حرفامونم بزنیم. تو سمبوسه دوست داری؟ من که عاشقشم خیلی خوشمزس.
ریحانه ظرف خرما رو برداشت و از جا بلند شد و گفت: یکی دو بار بیشتر نخوردم خوشمزه بود البته فکر می کنم سمبوسه های هیچ جا مثل سمبوسه های اینجا نمیشه.
مروه و ریحانه به حیاط رفتن و بعد از شستن استکان ها مشغول درست کردن سمبوسه شدن.
مروه موقع کار به ریحانه گفت که حالا ترم 6 رشته مامایی میخونه و بعد از کلی خاطره گفتن از دوران تحصیل در دانشگاه جندی شاپور و رفتار دانشجوها و اساتید اونجا، گفت که تصمیم گرفته بعد از تموم شدن درسش به روستا برگرده و در خانه ی بهداشت کنار دکتر کار کنه.
ریحانه از تصمیم او متعجب شد و پرسید: همه میخوان به شهرهای بزرگ مهاجرت کنن تو میخوای به روستا برگردی؟! هرچند تصمیم خوب و منصفانه ایه اما چرا؟!
مروه در حالی که سیب زمینی های پخته رو می کوبید جواب داد: چون این روستا خیلی بهم آرامش داده. مردم روستا خیلی باصفا ترن خیلی خوش قلب ترن حداقلش اینه کمتر تیکه میندازن! خودشونو نمی گیرن افاده ای نیستن! من اینجا که میام خیلی حالم بهتره. شاید امکاناتش خیلی خیلی کم باشه اما من اینجا راحت ترم! خانم عارفی و شما رو هم که دیدم که به جایی اومدین که نسبتی باهاش ندارین و دارین تلاش می کنید عزمم جزم تر شد برای کارم.
ریحانه سبزی های خورد شده رو تو کاسه ی شیشه ای ریخت و پرسید: عجب! جالبه! موفق باشی!
مروه سیب زمینی های کوبیده شده رو تو ظرف سبزی خورد شده ریخت و لبخند دندان نمایی زد و گفت:
خواهش می کنم. بازم به اینجا بیاین. ای وای دیدی یادم رفت؟! انقد حرف تو حرف اومد که یادم رفت اصلاً برای چی میخواستم باهات حرف بزنم. خب غرض از این همه گفتگو این که عماد از ما خواسته با تو حرف بزنیم و نظرتو راجع ازدواج با اون بپرسیم. حالا تو هم فکراتو بکن و با خانوادت مشورت کن. اگه نظرت مثبت بود که دیگه مهمونتون میشم تو تهران. البته اینم بگم عماد چند بار تأکید کرد اصلاً قرار نیست تو روستا زندگی کنه! میخواد تو اهواز زندگی می کنه تو یه محله ی خوب و آروم. لابد با خودش فکر کرده تو چون اولین بار اونو تو روستا دیدی فکر می کنی تو روستا زندگی می کنه! مروه این را گفت و سپس با صدای بلند خندید.
ادامه دارد .....
🔴 کانال منو درسام
سروش 👇👇
@s_mano_darsam
ایتا 👇👇
@manodarsam