eitaa logo
الهی و ربی من لی غیرک
325 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
6.5هزار ویدیو
13 فایل
ٌِِدنبال یه کانال عالی میگردی؟🧐 الهی وربی من لی غیرک @marajiha1402↩️
مشاهده در ایتا
دانلود
96.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥  " آخر قصه... " با نوای کربلایی ‌تنظیم: علی افسری تدوین : مُطاف مدیا تهیه ، تولید و انتشار: قرارگاه رسانه شهید آوینی هیئت حضرت ابالفضل علیه السلام کارگروه فرهنگی جهادی شهیدثامنی راد ‌ 🏴 این قطعه در مراسم عزاداری دهه اول محرم ۱۴۰۳ اجرا شده است. @yasinzandi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جمعه خود را 🌺 معطر  می کنیم به🌸 عطر دل نشین صلوات🌺 ❣اَللّٰهُــمَّ صَلِّ عَلےٰمُحَمَّدٍ وَّ آلِ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ❣ ❤️در پناه حضرت محمد(ص) و خاندان پاکش علیهم السلام❤️ 💓روزتون پر خیر و برکت💓 @Loveyoub
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مردی داشت در جنگل‌ قدم می زد که ناگهان صدای وحشتناکی که دایم داشت بیشتر می شد به گوشش رسید. به پشت سرش که نگاه کرد دید شیر گرسنه‌ایی با سرعت باورنکردنی دارد به سمتش می‌آید و بلافاصله مرد پا به فرار گذاشت و شیر داشت به او نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد که ناگهان مرد چاهی را در مقابل خود دید که طنابی از بالا به داخل چاه آویزان بود. سریع خود را به داخل چاه انداخت و از طناب آویزان شد.تا مقداری صدای نعره‌های شیر کمتر شد و مرد نفسی تازه کرد متوجه شد که در درون چاه اژدهایی عریض و طویل با سری بزرگ برای بلعیدن وی لحظه‌شماری می‌کند. مرد داشت به راهی برای نجات از دست شیر و اژدها فکر می‌کرد که متوجه شد دو موش سفید و سیاه دارند از پایین چاه از طناب بالا می‌آیند و همزمان دارند طناب را می‌خورند و می‌بلعند. مرد که خیلی ترسیده بود با شتاب فراوان داشت طناب را تکان می‌داد تا موش‌ها سقوط کنند اما فایده‌ایی نداشت و از شدت تکان دادن طناب داشت با دیواره‌ی چاه برخورد می‌کرد که ناگهان دید بدنش با چیز نرمی برخورد کرد. خوب که نگاه کرد دید کندوی عسلی در دیواره‌ی چاه قرار دارد و دستش که آغشته به عسل بود را لیسید و از شیرینی عسل لذت برد و شروع کرد به خوردن عسل و شیر و اژدها و موش‌ها را فراموش کرد که ناگهان از خواب پرید. خواب ناراحت‌کننده‌ای ی بود و تصمیم گرفت تعبیر آن را بیابد نزد عالمی رفت که تعبیر خواب می‌کرد و آن عالم به او گفت تفسیر خوابت خیلی ساده است: شیری که دنبالت می‌کرد ملک الموت(عزراییل) بوده چاهی که در آن اژدها بود همان قبرت است. طنابی که به آن آویزان بودی همان عمرت است. و موش سفید و سیاهی که طناب را می‌خوردند همان شب و روز هستند که عمر تو را می‌گیرند مرد گفت ای شیخ پس جریان عسل چیست؟ گفت: عسل همان دنیاست که از لذت و شیرینی آن مرگ و حساب و کتاب را فراموش کردی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5764706315871983340.mp3
13.11M
دلگیرم از دنیایی که...
4_5764706315871983349.mp3
13.42M
بسم الله میگیم نقطه ی با...
4_5897521234538664269.mp3
10.52M
اینجاکه خونه آل احمده...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_7440939095.mp3
23.27M
⚜حتما صوت این دعای مشلول رو هرروزدرخانه پخش کنیدتا نوراسماء الهی در خونه پخش بشه.. ⚜درابتدا ۱۴مرتبه سوره کوثر به نیابت ۱۴ معصوم تکرار کنید . ⚜با این دعای مشلول پاکسازی کنید..
ali-fani-14.mp3
4.45M
دعای نور بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ، بِسْمِ اللّٰهِ النُّورِ، بِسْمِ اللّٰهِ نُورِ النُّورِ، بِسْمِ اللّٰهِ نُورٌ عَلىٰ نُورٍ، بِسْمِ اللّٰهِ الَّذِى هُوَ مُدَبِّرُ الْأُمُورِ، بِسْمِ اللّٰهِ الَّذِى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ . الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ، وَأَنْزَلَ النُّورَ عَلَى الطُّورِ، فِى كِتابٍ مَسْطُورٍ، فِى رَقٍّ مَنْشُورٍ، بِقَدَرٍ مَقْدُورٍ، عَلىٰ نَبِيٍّ مَحْبُورٍ . الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِي هُوَ بِالْعِزِّ مَذْكُورٌ، وَبِالْفَخْرِ مَشْهُورٌ، وَعَلَى السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ مَشْكُورٌ . وَصَلَّى اللّٰهُ عَلىٰ سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينَ
4_5967557522477812725.mp3
6.24M
دخیل 🥺 🎤حاج‌ حسین‌ خلجی‌ و صابر‌ خراسانی
گفتم که خدا مرا مرادی بفرست طوفان زده ام، راه نجاتی بفرست گفتند که با زمزمه ی " یا مهدی" نذر گل نرگس صلواتی بفرست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج سلام برآقا ومولایی که آمدنش وعده خداست وسلام وتحیت خدای عظیم بریارانش که باتمام توان جبهه مقاومت را یاری می کنند ،الهی بادست قدرتمندخود پشت و پناه یاران ظهور امام عصر عج باش انشاالله، باذکر صلوات التماس دعا
✍ مردی شب‌ هنگام قبل از سپیده دم در ساحل دریا نشست و کیسه‌ای پر از سنگ یافت. پس دستش را داخل کیسه برد و سنگی از آن برداشت و به دریا انداخت. از صدای سنگ خوشش آمد که در دریا فرو می‌رفت لذا سنگی دیگر را برداشت و به دریا انداخت و همین‌طور به انداختن سنگ‌های داخل کیسه به دریا ادامه داد چرا که صدای سنگ‌ها به هنگام افتادن در آب ، این مرد را خوشحال می‌کرد و او را به وجد می‌آورد. 🖌 به کارش ادامه داد تا اینکه هوا رو به روشنایی نهاد و معلوم شد در کیسه‌ای که کنارش قرار داشته فقط یک سنگ باقی مانده است 🖌 هوا کاملا روشن شد و آن شخص به سنگ باقیمانده نگریست و دید که یک جواهر است و متوجه شد تمام آنهایی که قبلا به دریا انداخته و فکر کرده سنگ هستند جواهر بوده‌اند! 🖌 لذا پیوسته انگشت پشیمانی خود می‌گزید و به خود می‌گفت : چقدر احمق هستم که آن همه جواهر را به دریا انداختم و فکر می‌کردم که همگی سنگ هستند آن هم بخاطر اینکه از صدای افتادن آنها در آب لذت ببرم!! 🖌 به خدا قسم اگر از ارزش آنها باخبر بودم حتی یکی از آنها را نیز از دست نمی‌دادم. ☘ همه ما مانند آن مرد هستیم : ☘ کیسه جواهرات همان عمری است که داریم ساعت به ساعت به دریا می‌اندازیم. ☘ صدای آب همان کالاها، لذتها، شهوتها و تمایلات فناپذیر دنیا است. ☘ تاریکی شب همان غفلت و بی‌خبری است. ☘ برآمدن روشنایی روز نیز آشکار شدن این حقیقت است که هنگام آمدن مرگ، بازگشتی در کار نیست، ☘ لذا از همین الآن بیدار شو و اوقات گرانبهای همچون جواهر خود را بدون فایده از دست نده چرا که پشیمان می‌شوی و پشیمانی هم سودی برایت ندارد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ گل سوم ذوب آهن به استقلال توسط مجید علیاری 🔸استقلال ۰_۳ ذوب‌آهن ◽️ اخبار لحظه ای ورزشی را اینجا ببینید 👇🏻 @worldsport @worldsport
14.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقدیم به تمام لیلاهای صبور سرزمینم، درود خدا بر شما