eitaa logo
بقیة الله خیر لکم اِن کُنتم مومنین
85 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
523 ویدیو
60 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از الله اکبر
♥️پیامبرخدا(ص) : هـر كـس نسـبت به نمازش كوتاهی كند خداوند متعال...👆 📕بحارالانوار، ج۸۳، ص۲۱
هدایت شده از بابارضا
*📚از دزدی بادمجان تا ازدواج💍* شیخ علی طنطاوی ادیب دمشق درخاطراتش نوشته : یک مسجد بزرگی در دمشق هست که به نام *مسجد جامع توبه* مشهور است. علت نامگذاری آن به مسجد توبه بدین سبب هست که آنجا قبلا خانه فحشاء و منکرات بوده ولی یکی از فرمانداران مسلمان آن را خرید و بنایش را ویران کرد و سپس مسجدی را در آنجا بنا کرد. یکی از طلبه ها که خیلی فقیر بود و به عزت نفس مشهور بود در اتاقی در مسجد ساکن بود. دو روز بر او گذشته بود که غذایـی نخورده بود و چیزی برای خوردن نداشت و توانایی مالی برای خرید غذا هم نداشت. روز سوم احساس کرد از شدت گرسنگی به مرگ نزدیک شده است با خودش فکر کرد او اکنون در حالت اضطراری قرار دارد و شرعا گوشت مردار و یا حتی دزدی در حد نیازش جایز هست. بنابراین گزینه دزدی بهترین راه بود. شیخ طنطاوی در خاطراتش ادامه می دهد : این قصه واقعیت دارد و من کاملا اشخاصش را میشناسم و از تفاصیل آن در جریان هستم و فقط حکایت میکنم نه حکم و داوری. این مسجد در یکی از محله های قدیمی واقع شده و در آنجا خانه ها به سبک قدیم به هم چسپیده و پشت بام های خانه ها به هم متصل بود بطوریکه میشود از روی پشت بام به همه محله رفت. این جوان به پشت بام مسجد رفت و از آنجا به طرف خانه های محله به راه افتاد. به اولین خانه که رسید دید چند تا زن در آن هست چشم خودش را پایین انداخت و دور شد و به خانه بعدی که رسید دید خالی هست اما بوی غذایی مطبوع از آن خانه میامد. وقتی آن بو به مشامش رسید از شدت گرسنگی انگار مانند یک آهن ربا او را به طرف خودش جذب کرد. این خانه یک طبقه بود از پشت بام به روی بالکن و از آنجا به داخل حیاط پرید. فورا خودش را به آشپزخانه رساند سر دیگ را برداشت دید در آن بادمجان های محشی (دلمه ای) قرار دارد ، یکی را برداشت و به سبب گرسنگی به گرمی آن اهمیتی نداد ، یک گازی از آن گرفت تا می خواست آن را ببلعد عقلش سر جایش برگشت و ایمانش بیدار شد. باخودش گفت : پناه بر خدا. من طالب علمم چگونه وارد منزل مردم شوم و دزدی کنم؟ از کار خودش خجالت کشید و پشیمان شد و استغفار کرد و بادمجان را به دیگ برگرداند و از همان طرف که آمده بود سراسیمه بازگشت وارد مسجد شد و در حلقه درس استاد حاضر شد در حالی که از شدت گرسنگی نمیتوانست بفهمد استاد چه می گوید وقتی استاد از درس فارغ شد و مردم هم پراکنده شدند. یک زنی کاملا پوشیده پیش آمد با شیخ گفتگویی کرد که او متوجه صحبت هایشان نشد. شیخ به اطرافش نگاهی انداخت و کسی را جز او نیافت. صدایش زد و گفت : تو متاهل هستی ؟ جوان گفت نه شیخ گفت : نمیخواهی زن بگیری؟ جوان خاموش ماند. شیخ باز ادامه داد به من بگو میخواهی ازدواج کنی یا نه؟ جوان : پاسخ داد به خداوند که من پول لقمه نانی ندارم چگونه ازدواج کنم؟ شیخ گفت : این زن آمده به من خبر داده که شوهرش وفات کرده و در این شهر غریب و ناآشنا هست و کسی را ندارد و نه در اینجا و نه در دنیا به جز یک عموی پیر کس دیگری ندارد و او را با خودش آورده و او اکنون درگوشه ای از این مسجد نشسته و این زن خانه ی شوهرش و زندگی و اموالش را به ارث برده است. اکنون آمده تقاضای ازدواج با مردی کرده تا شرعا همسرش و سرپرستش باشد تا از تنهایی و انسانهای بدطینت در امان بماند. آیا حاضری او را به عقد خود در بیاوری؟ جوان گفت : بله و رو به آن زن کرد و گفت : آیا تو او را به شوهری خودت قبول داری؟ زن هم پاسخش مثبت بود. عموی زن دو شاهد را آورد و آنها را به عقد یکدیگر در آورد و خودش به جای آن طلبه مهر زن را پرداخت و به زن گفت : دست شوهرت را بگیر. دستش را گرفت و او را به طرف خانه اش راهنمایی کرد. وقتی وارد منزلش شد نقاب از چهره اش برداشت. جوان از زیبایی و جمال همسرش مبهوت ماند و متوجه آن خانه که شد دید همان خانه ای بود که واردش شده بود زن از او پرسید : چیزی میل داری برای خوردن؟ گفت : بله. پس سر دیگ را برداشت و بادمجانی را دید و گفت : عجیب است چه کسی به خانه وارد شده و از آن یگ گاز گرفته است؟ مرد به گریه افتاد و قصه خودش را برای همسرش تعریف کرد. زن گفت : این نتیجه امانت داری و تقوای توست. از خوردن بادنجان حرام سرباز زدی خداوند تعالی همه خانه و صاحب خانه را حلال به تو بخشید. کسی که بخاطر خدا چیزی را ترک کند و تقوا پیشه نماید خداوند تعالی در مقابل چیز بهتری به او عطا میکند. *توبه تولدی دوباره* اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
هدایت شده از بابارضا
*📚از دزدی بادمجان تا ازدواج💍* شیخ علی طنطاوی ادیب دمشق درخاطراتش نوشته : یک مسجد بزرگی در دمشق هست که به نام *مسجد جامع توبه* مشهور است. علت نامگذاری آن به مسجد توبه بدین سبب هست که آنجا قبلا خانه فحشاء و منکرات بوده ولی یکی از فرمانداران مسلمان آن را خرید و بنایش را ویران کرد و سپس مسجدی را در آنجا بنا کرد. یکی از طلبه ها که خیلی فقیر بود و به عزت نفس مشهور بود در اتاقی در مسجد ساکن بود. دو روز بر او گذشته بود که غذایـی نخورده بود و چیزی برای خوردن نداشت و توانایی مالی برای خرید غذا هم نداشت. روز سوم احساس کرد از شدت گرسنگی به مرگ نزدیک شده است با خودش فکر کرد او اکنون در حالت اضطراری قرار دارد و شرعا گوشت مردار و یا حتی دزدی در حد نیازش جایز هست. بنابراین گزینه دزدی بهترین راه بود. شیخ طنطاوی در خاطراتش ادامه می دهد : این قصه واقعیت دارد و من کاملا اشخاصش را میشناسم و از تفاصیل آن در جریان هستم و فقط حکایت میکنم نه حکم و داوری. این مسجد در یکی از محله های قدیمی واقع شده و در آنجا خانه ها به سبک قدیم به هم چسپیده و پشت بام های خانه ها به هم متصل بود بطوریکه میشود از روی پشت بام به همه محله رفت. این جوان به پشت بام مسجد رفت و از آنجا به طرف خانه های محله به راه افتاد. به اولین خانه که رسید دید چند تا زن در آن هست چشم خودش را پایین انداخت و دور شد و به خانه بعدی که رسید دید خالی هست اما بوی غذایی مطبوع از آن خانه میامد. وقتی آن بو به مشامش رسید از شدت گرسنگی انگار مانند یک آهن ربا او را به طرف خودش جذب کرد. این خانه یک طبقه بود از پشت بام به روی بالکن و از آنجا به داخل حیاط پرید. فورا خودش را به آشپزخانه رساند سر دیگ را برداشت دید در آن بادمجان های محشی (دلمه ای) قرار دارد ، یکی را برداشت و به سبب گرسنگی به گرمی آن اهمیتی نداد ، یک گازی از آن گرفت تا می خواست آن را ببلعد عقلش سر جایش برگشت و ایمانش بیدار شد. باخودش گفت : پناه بر خدا. من طالب علمم چگونه وارد منزل مردم شوم و دزدی کنم؟ از کار خودش خجالت کشید و پشیمان شد و استغفار کرد و بادمجان را به دیگ برگرداند و از همان طرف که آمده بود سراسیمه بازگشت وارد مسجد شد و در حلقه درس استاد حاضر شد در حالی که از شدت گرسنگی نمیتوانست بفهمد استاد چه می گوید وقتی استاد از درس فارغ شد و مردم هم پراکنده شدند. یک زنی کاملا پوشیده پیش آمد با شیخ گفتگویی کرد که او متوجه صحبت هایشان نشد. شیخ به اطرافش نگاهی انداخت و کسی را جز او نیافت. صدایش زد و گفت : تو متاهل هستی ؟ جوان گفت نه شیخ گفت : نمیخواهی زن بگیری؟ جوان خاموش ماند. شیخ باز ادامه داد به من بگو میخواهی ازدواج کنی یا نه؟ جوان : پاسخ داد به خداوند که من پول لقمه نانی ندارم چگونه ازدواج کنم؟ شیخ گفت : این زن آمده به من خبر داده که شوهرش وفات کرده و در این شهر غریب و ناآشنا هست و کسی را ندارد و نه در اینجا و نه در دنیا به جز یک عموی پیر کس دیگری ندارد و او را با خودش آورده و او اکنون درگوشه ای از این مسجد نشسته و این زن خانه ی شوهرش و زندگی و اموالش را به ارث برده است. اکنون آمده تقاضای ازدواج با مردی کرده تا شرعا همسرش و سرپرستش باشد تا از تنهایی و انسانهای بدطینت در امان بماند. آیا حاضری او را به عقد خود در بیاوری؟ جوان گفت : بله و رو به آن زن کرد و گفت : آیا تو او را به شوهری خودت قبول داری؟ زن هم پاسخش مثبت بود. عموی زن دو شاهد را آورد و آنها را به عقد یکدیگر در آورد و خودش به جای آن طلبه مهر زن را پرداخت و به زن گفت : دست شوهرت را بگیر. دستش را گرفت و او را به طرف خانه اش راهنمایی کرد. وقتی وارد منزلش شد نقاب از چهره اش برداشت. جوان از زیبایی و جمال همسرش مبهوت ماند و متوجه آن خانه که شد دید همان خانه ای بود که واردش شده بود زن از او پرسید : چیزی میل داری برای خوردن؟ گفت : بله. پس سر دیگ را برداشت و بادمجانی را دید و گفت : عجیب است چه کسی به خانه وارد شده و از آن یگ گاز گرفته است؟ مرد به گریه افتاد و قصه خودش را برای همسرش تعریف کرد. زن گفت : این نتیجه امانت داری و تقوای توست. از خوردن بادنجان حرام سرباز زدی خداوند تعالی همه خانه و صاحب خانه را حلال به تو بخشید. کسی که بخاطر خدا چیزی را ترک کند و تقوا پیشه نماید خداوند تعالی در مقابل چیز بهتری به او عطا میکند. *توبه تولدی دوباره* اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
هدایت شده از بابارضا
*📚از دزدی بادمجان تا ازدواج💍* شیخ علی طنطاوی ادیب دمشق درخاطراتش نوشته : یک مسجد بزرگی در دمشق هست که به نام *مسجد جامع توبه* مشهور است. علت نامگذاری آن به مسجد توبه بدین سبب هست که آنجا قبلا خانه فحشاء و منکرات بوده ولی یکی از فرمانداران مسلمان آن را خرید و بنایش را ویران کرد و سپس مسجدی را در آنجا بنا کرد. یکی از طلبه ها که خیلی فقیر بود و به عزت نفس مشهور بود در اتاقی در مسجد ساکن بود. دو روز بر او گذشته بود که غذایـی نخورده بود و چیزی برای خوردن نداشت و توانایی مالی برای خرید غذا هم نداشت. روز سوم احساس کرد از شدت گرسنگی به مرگ نزدیک شده است با خودش فکر کرد او اکنون در حالت اضطراری قرار دارد و شرعا گوشت مردار و یا حتی دزدی در حد نیازش جایز هست. بنابراین گزینه دزدی بهترین راه بود. شیخ طنطاوی در خاطراتش ادامه می دهد : این قصه واقعیت دارد و من کاملا اشخاصش را میشناسم و از تفاصیل آن در جریان هستم و فقط حکایت میکنم نه حکم و داوری. این مسجد در یکی از محله های قدیمی واقع شده و در آنجا خانه ها به سبک قدیم به هم چسپیده و پشت بام های خانه ها به هم متصل بود بطوریکه میشود از روی پشت بام به همه محله رفت. این جوان به پشت بام مسجد رفت و از آنجا به طرف خانه های محله به راه افتاد. به اولین خانه که رسید دید چند تا زن در آن هست چشم خودش را پایین انداخت و دور شد و به خانه بعدی که رسید دید خالی هست اما بوی غذایی مطبوع از آن خانه میامد. وقتی آن بو به مشامش رسید از شدت گرسنگی انگار مانند یک آهن ربا او را به طرف خودش جذب کرد. این خانه یک طبقه بود از پشت بام به روی بالکن و از آنجا به داخل حیاط پرید. فورا خودش را به آشپزخانه رساند سر دیگ را برداشت دید در آن بادمجان های محشی (دلمه ای) قرار دارد ، یکی را برداشت و به سبب گرسنگی به گرمی آن اهمیتی نداد ، یک گازی از آن گرفت تا می خواست آن را ببلعد عقلش سر جایش برگشت و ایمانش بیدار شد. باخودش گفت : پناه بر خدا. من طالب علمم چگونه وارد منزل مردم شوم و دزدی کنم؟ از کار خودش خجالت کشید و پشیمان شد و استغفار کرد و بادمجان را به دیگ برگرداند و از همان طرف که آمده بود سراسیمه بازگشت وارد مسجد شد و در حلقه درس استاد حاضر شد در حالی که از شدت گرسنگی نمیتوانست بفهمد استاد چه می گوید وقتی استاد از درس فارغ شد و مردم هم پراکنده شدند. یک زنی کاملا پوشیده پیش آمد با شیخ گفتگویی کرد که او متوجه صحبت هایشان نشد. شیخ به اطرافش نگاهی انداخت و کسی را جز او نیافت. صدایش زد و گفت : تو متاهل هستی ؟ جوان گفت نه شیخ گفت : نمیخواهی زن بگیری؟ جوان خاموش ماند. شیخ باز ادامه داد به من بگو میخواهی ازدواج کنی یا نه؟ جوان : پاسخ داد به خداوند که من پول لقمه نانی ندارم چگونه ازدواج کنم؟ شیخ گفت : این زن آمده به من خبر داده که شوهرش وفات کرده و در این شهر غریب و ناآشنا هست و کسی را ندارد و نه در اینجا و نه در دنیا به جز یک عموی پیر کس دیگری ندارد و او را با خودش آورده و او اکنون درگوشه ای از این مسجد نشسته و این زن خانه ی شوهرش و زندگی و اموالش را به ارث برده است. اکنون آمده تقاضای ازدواج با مردی کرده تا شرعا همسرش و سرپرستش باشد تا از تنهایی و انسانهای بدطینت در امان بماند. آیا حاضری او را به عقد خود در بیاوری؟ جوان گفت : بله و رو به آن زن کرد و گفت : آیا تو او را به شوهری خودت قبول داری؟ زن هم پاسخش مثبت بود. عموی زن دو شاهد را آورد و آنها را به عقد یکدیگر در آورد و خودش به جای آن طلبه مهر زن را پرداخت و به زن گفت : دست شوهرت را بگیر. دستش را گرفت و او را به طرف خانه اش راهنمایی کرد. وقتی وارد منزلش شد نقاب از چهره اش برداشت. جوان از زیبایی و جمال همسرش مبهوت ماند و متوجه آن خانه که شد دید همان خانه ای بود که واردش شده بود زن از او پرسید : چیزی میل داری برای خوردن؟ گفت : بله. پس سر دیگ را برداشت و بادمجانی را دید و گفت : عجیب است چه کسی به خانه وارد شده و از آن یگ گاز گرفته است؟ مرد به گریه افتاد و قصه خودش را برای همسرش تعریف کرد. زن گفت : این نتیجه امانت داری و تقوای توست. از خوردن بادنجان حرام سرباز زدی خداوند تعالی همه خانه و صاحب خانه را حلال به تو بخشید. کسی که بخاطر خدا چیزی را ترک کند و تقوا پیشه نماید خداوند تعالی در مقابل چیز بهتری به او عطا میکند. *توبه تولدی دوباره* اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊💔 دختر ۸ ساله شهید فاطمیون که مثل دردانه اباعبدالله بعد از اینکه فهمید پدرش چطور شهید شده پر کشید و رفت پیش باباش😭 🖤🕊 @zendegiyemahdavi
💫 🗓 روزهای اول قرنطینه پشت سر هم خبر بد می‌شنیدیم.کمی که گذشت فهمیدیم تکه‌ای از دنیا گم شده است و برای همین معادلات جهان بهم خورده. ☘هر روز منتظر شنیدن خبری خوش بودیم؛ کشف واکسن یا دارویی معجزه آسا، پایین آمدن آمار تلفات یا ریشه کن شدن بیماری. 🌗 هر شب با امید اینکه «فردا بالاخره دانشمندی پیدا می‌شود که این جنگ جهانی را تمام کند» می‌خوابیدیم و باز فردا گوش به زنگ اخبار بودیم و کانال‌ها و پیج‌ها و شبکه ها را جستجو می‌کردیم. ‼️ خودمانیم، آیا همین قدر منتظر خبر آمدن امام زمان هم بودیم؟ خودمان بهتر می‌دانیم که نبودیم... 🌍 انگار فراموش کرده‌ایم که کدام تکه از پازل جهان گم شده و بیخودی تکه‌های ناقص پازل را نگاه می‌کنیم. حتی کسی نیست دستمان را بگیرد و ببرد سر وقت تکه‌ی اصلی..‌ 🥀آری! بیشتر از هزار سال است که دنیا وضعیت طبیعی ندارد؛ بلای دنیای ما، نه ویروس است، نه آتش‌سوزی و نه زلزله و نه آشوب؛ 📣 تمام بدبختی ما اینجاست که فراموش کرده‌ایم: گمشده ی این روزهای دنیا، مهدی موعود است. الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج @ala_allah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ناگهان حرف از حجاب اجباری میزنن! کلامی از امام خمینی (ره)و رهبر معظم انقلاب در مورد حجاب امام خمینی (ره)حجاب حفظ ارزش است رهبر انقلاب؛عده ای از خواص؛آخوند،روشنفکر نما ،روزنامه نگار خطی را دنبال میکنن که دشمن نتوانست با آن همه هزینه به نتیجه برسانه @AntiBBC
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عاقبت بخیر شدن از دیدگاه آیت الله بهجت(ره) آیت الله محمد تقی بهجت می فرمودند :هر کس هر روز سوره یس بخواند و ثواب آن را به حضرت زهرا سلام الله علیها هدیه کند و همچنین دعای عهد و ثواب آن را به مادر امام زمان ارواحنا فداه هدیه کند، سورة واقعه هم خوانده و ثوابش را به أمیرالمؤمنین علیه السلام هدیه کند .چه بخواهد و چه نخواهد عاقبت بخیر می شود نخواهد هم به زور می شود!
هدایت شده از دُرّ و یاقوت
🏴🏴 درّ و یاقوت عاشورایی 🏴 🏴 ️⃣2️⃣ 👈حل یک 🏴همه شنیده ایم که علیه السلام را کردند و ایشان را بر شتر بی جهاز سوار و با غل و زنجیر بستند و بقیه ماجرا... 🖋از طرف دیگر با ادله قطعی عقلی و نَقلی معتقدیم ، است و مظهر تام اسماء و صفات الهی از جمله قدرت. خداوند به ایشان قدرتی داده است که به محض ، حاصل می شود «» آن و غُل و زنجیر را باور کنیم یا این بی نهایت را⁉️ ♦️اگر کسانی را که به عنوان و پیشوای مردمان قرار داده است چنین قدرتی نداشتند و مورد ظلم و ستم بی حد ظالمان قرار گرفتند در این صورت برای ما نبودند زیرا چاره ای جز سوختن و ساختن نداشتند. ♦️از سویی دیگر، هنگام مواجهه با ظلم ظالمان اگر با مجهز بودن به چنین قدرتی، از این قدرتِ فوق العاده، استفاده می کردند در این صورت هم الگو بودنشان زیر سؤال بود زیرا ما که چنین قدرتی نداریم تا با قرار گرفتن در وضعیت مشابه، همانند آنان عمل کنیم ✅ اما اکنون که خداوند، آنان را امام و مقتدای صالحان قرار داده است و فرموده تا بر اساس های الهی حرکت کنند و با گفتار و سیره خود، راه و را به انسان نشان دهند هنگام مواجهه با سخت ترین و شدیدترین فشارها از سوی مستکبران، همانند کسی عمل می کنند که چنان قدرتی را ندارد تا صبر و استقامتشان، سر مشقی برای همه بندگان صالح خدا باشد استفاده نکردن از این قدرت در عین توان بر آن، بودنشان را ثابت می کند🙏 📌و در این صورت است که برای همه خواهند بود. در حال اسارت، بدون هیچ امکاناتی با دست خالی اما با روحی سرشار و لبریز از عشق به خداوند و اعتماد و توکل به او، توانست مقتدر زمانش را از به بکشاند و مجلس شادیشان را به عزا و پیروزیشان را به شکست تبدیل کند ✅آری این است و سرمشقی برای همه عالَم. مِنَّا الذِّلَّة 💠البته مخفی نماند که اگر مردم را بدانند و لازم را داشته باشند در این صورت اجازه می یابد از این استفاده کند و را و را در گستره جهانی محقق سازد همانگونه که بر اساس وعده قطعی الهی، این امر به دست انجام خواهد گرفت. 🌺🌎🌺 🤲 اللَّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَ وَلِيِّك‏🤲 https://eitaa.com/doroyaghoot
*سه درس ولایت پذیری از سه شهید* *🌹شهیـد‌ حاج‌ :* *«اگـر ڪسی صدای رهبـر‌ خود را نشنود به طور یقین صدای امام‌زمانِ‌ (عج)خود را هم نمی‌شنود؛و امروز خط قرمز بایدتوجه تمام واطاعت از ولی خود،رهبریِ‌نظام‌ باشد.»* *🌹شهید :* ✔️ *سخنان مقام معظم رهبری را حتما گوش کنید، قلب شما را بیدار می کند و راه درست را نشانتان می دهد.* *🌹شهید :* ✔️ *در بدترین شرایط اجتماعی و اقتصادی و .. ، پیرو ولی فقیه باشید و هیچگاه این سید مظلوم حضرت آقا سید علی آقا را تنها نگذارید...* ❣کانال همسفر با شهدا❣ @ham_safare_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ سلطان زمین‌خواری در ایران 🔺 زمانی که حقوق کارمندان دولت ۴۰ تومان تا ۱۰۰ تومان بود، رضاخان خانه‌ای را به ۳ ریال و دکانی را به ۱ ریال خرید 🔺 او با زور املاک مردم را غصب میکرد، طوری که در پایان حکومتش، ۴۴ هزار سند برای املاکش در کل کشور داشت ❣کانال همسفر با شهدا❣ @ham_safare_ba_shohada
📷 دوران حکومت نظامی در سال ۵۷ و نگاه های سربازان گارد جاویدان به زنی که در حال عبور از خیابان است!! 👀 نگاه های کِش دار, در روزگاری که میگن بخاطرِ آزادی حجاب، مَردها چشمو دلشون سیر بود‼️ ❣کانال همسفر با شهدا❣ @ham_safare_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 ... @jannatolmahdi313 🎞 بازدید حضرت آیت الله خامنه ای (رئیس جمهور وقت) از جبهه 🌿 سخنرانی در جمع رزمندگان اسلام 🚩 نقش ایمان در پیروزی ها 🌈 ‼️ در بزرگداشت یادو خاطره همه ی شهدا خصوصا شهید سپهدحاج قاسم سلیمانی وجانفشانی های ایثارگران جانبازان و آزادگان و رزمندگان گرامیباد 🌷🇮🇷🇮🇷 ‏ ۳۱۳👇••🇮🇷•• تشریف بیاورید @jannatolmahdi313
من خوف این دارم ما کاری کنیم که امام زمان پیش خدا شرمنده بشود...‼️ 🍃🌸تعجیل در فرج آقا صلوات🍃🌸 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
💠نحوست ماه صفر هیچ سند معتبر روایی ندارد 🍀در باب روایات، احادیث تقریباً متعددی را می‌توان در این زمینه یافت که اشاراتی به بحث برخی ایام و یا حالات در آن‌ها شده است. اما درباره ماه صفر به ویژه روایاتی که نقل شده، دارای ضعف سند است و هیچ سند معتبر روایی در این باره وجود ندارد. 🍀اما چند اتفاق مهم در ماه باعث شده که بین مردم مشهور شود که این ماه نحس است که مهمترین این اتفاقات شهادت پیامبر اعظم(ص) و قطع شدن وحی است که قطع وحی بر زمین يكی از جانسوزترين حوادث و خسرانی عظيم برای بشريت محسوب می‌شود، که این اتفاق در ماه صفر رخ داده است. 🍀اتفاق دیگر این است که با به پایان رسیدن ماه صفر، ماه حرام به پایان می رسد و دوباره و نزاع های قبایل عرب صورت می گیرد و از طرفی در این ماه کاروان اسرا به شام بلا رسیده و اربعین حسینی، شهادت امام حسن(ع) و شهادت امام رضا(ع) نیز در این ماه واقع شده است. 🍀حضرت استاد (حفظه الله) نیز در این باره فرمودند: در اسناد و مدارک مذهبی ماه نحس وجود ندارد. جز اینکه برخی علمای گذشته به این مطلب اشاره فرموده اند.اما ماه صفر ماه مصیبت و رنج و اندوه اهل بیت است و این جهت نباید فراموش بشود و مهم است. 🍀بنابراین ماه صفر ماه مصائب اهل بیت(ع) است و ما نیز به عنوان پیروان آنها در این ماه عزا و مصائب باید توجه بیشتری به عزاداری برای اهل بیت(ع) داشت و نکته مهم هم اینکه همانطور که اشاره شد هیچ روایت معتبری در باب نحوست این ماه وجود ندارد و چه خوب در همه ایام با دادن صدقه بلای احتمالی را از خود و خانواده دور کرد و از هرگونه تلقین نحوست ایام خودداری کرد و با تلقین نمودن نحس بودن ایام از جمله ماه صفر، بلا را برای خود به ارمغان نیاورید. 📣کانال دات آی آر 🆔 @soltanahmadi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@jannatolmahdi313 🎥 حتی یک وجب هم از خاک ایران کم نشد 🔻 بیش از ۸۰ کشور (رسمی و غیر رسمی) به رژیم بعث عراق کمک کردند 🔺اما چه شد که در این جنگ نابرابر یک وجب خاک هم ندادیم؟ 👈 ویدیو را تا انتها ببینید ‏ ۳۱۳👇••🇮🇷•• تشریف بیاورید @jannatolmahdi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب: رفتن به پیاده‌روی اربعین فقط متوقف به صلاح‌دید ستاد کروناست. 🔹اگر گفتند نه، که تا الان اینطور گفته‌اند، همه باید تابع و تسلیم باشند. به‌جای رفتن به مرز، از خانه اظهار ارادت کنیم. ✅کانال اخبار 20:30👇 http://eitaa.com/joinchat/1684144128C592f3e217d
🔅 بزرگترین شهید عالم از نگاه دايرة المعارف قرن نوزده فرانسه 🔅 ✍🏻 از نگاه نویسنده مقاله «سه شهید» در این دایرة المعارف، امام حسین(ع) از همه فداکاران و جانبازان عالم گوی سبقت را ربود زیرا: 📌 «حضرت حسين عليه السلام جلاء وطن اختیار نمود در بيابانى دور از جمعيت در محاصره دشمن واقع [شد] و عزيزترين عزيزانش را كه از دست دادن هر يك از آنها از «سر» دادنِ خودش مهم تر بوده فداى حق نموده به دست خود مقابل دشمن فرستاد و تمامی آنها را قربانى راه حق نمود. 🔸 بزرگترين دليل بر اثبات مظلوميت حسينِ مسلمان‌ها، قربانى دادن بچه شير خواره‌اش بود كه در هيچ تاريخى سابقه ندارد بچه شيرخوارى را براى طلب آب (بى قیمت و قدر ) بياورند و آن قوم دغا عوض دادن آب، او را طعمه تير جفا قرار دهند. 😔 ⬅️ اين عمل دشمن، اثبات مظلوميت حسين را نمود و به همين نيروى مظلوميت بساط عزت خاندان مقتدر بنى اميه را برچيد و رسواى عالمشان نمود. در اثر جانبازى هاى او و اهل بيت بزرگش دين محمد صلى الله عليه و آله حيات نوينى به خود گرفت.»(1) ✍🏻 شهادت امام حسین(ع) حیات دوباره‌ای به دین داد و ظهور فرزندش مهدی(ع) نیز دین محمد(ص) را حیاتی نو می‌بخشد. 📌 «از زمان رحلت پيامبر مكرم اسلام حركت شومی آغاز شد كه باعث شد هر روز فاصله مردم از دين خدا و قرآن و روش پيامبر بيشتر شده، بسياری از آموزه‌ها به فراموشی سپرده شود و يا تغيير پيدا كند. به طوری كه در روايات، قائم آل محمد به عنوان زنده كننده كتاب خدا و سنت پيامبر معرفی شده است.» (2) ا〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ا 📚 1. شبهای پیشاور، ص547. 2. دین جدید در عصر ظهور، محمد مهدی لطفی، ص50. 👈🏻 🌷مهر مهدی🌷 ✍🏻لطفی 🆔 @mehre_mahdi313
هدایت شده از دُرّ و یاقوت
🏴🏴 درّ و یاقوت عاشورایی 🏴 🏴 ️⃣2️⃣ 👈 ☑️در میان سخنان عذرخواهانه جمله ای به چشم می خورد که نباید به سادگی از کنار آن گذشت و آن این که: به علیه السلام گفت: من نمیکردم کار به اینجا برسد و اینان واقعا قصد جنگ با شما را داشته باشند گرفتار محاسباتی شد: 1️⃣جمع بین دنیا و آخرت با پذیرش این مأموریت، با ابن زیاد مخالفت نکرده باشم از طرف دیگر بنا نیست خطایی مرتکب شوم فقط باید امام را هر کجا هست نگه دارم. 2️⃣ راه را بر امام بستن جرم بزرگی نیست فعلا مأموریت من این است که امام را در همان جایی که هست متوقف کنم و ان شاء الله جنگی هم واقع نمی شود آیا حتما باید با جنگید یا او را کشت تا جرمی مرتکب شده باشیم⁉️ مبادا را کوچک ببینیم بویژه خطا نسبت به امام ⛔️غفلت از امام و بی اعتنایی به خواسته های امام، خود جرم بزرگی است تا چه رسد به.... ⚠️ممکن است از این دست در زندگی هم پیدا شود ⬅️چه بسیار که گرفتار آن هستیم ولی آن را نمی دانیم❕ 📌 امام را دیدن، خود بزرگی است که به آن عادت کرده ایم حتما باید شود تا بر سر و سینه بزنیم⁉️ امام................ 🤲 اللَّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَ وَلِيِّك‏🤲 https://eitaa.com/doroyaghoot
هدایت شده از 🌷عصرظهور🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ *اثر گزارترین کلیپ سردار دلها* 📹 *هر شخصی که مخالف نظام و انقلاب و رهبر معظم انقلاب و نائب امام زمان (عج)، امام خامنه ای هست، لطفا این کلیپ کوتاه رو مشاهده بفرماید* ✍️ *هر شخصی که می خواهد عاقبت بخیر بشود، این کلیپ کوتاه و نورانی رو مشاهده بفرماید* *بسم الله* ✍️ *۶ بار همراه با بغض در گلو، قسم جلاله می‌خورد: باور کنید راهش این است* ✍️ *بعید می دانم هزاران جلد کتاب و مقاله و استدلال به اندازه سخنان شهودی و قسم های جلاله ی این مرد خدا در دفاع از انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و ولایت فقیه و نائب امام زمان (عج) بر مردم اثر داشته باشد* 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
هدایت شده از الله اکبر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️ رهبرمعظم انقلاب: بعضی از جوانان عارف در جبهه کارشان به جایی رسیده بود که آینده را می‌دیدند و از شهادت خود و دوستانشان، خبر می‌دادند. 😍 ۳۱ شهریور ۹۹
🔴ماموریت ویژه یکی ازمدافعان حرم برای شناسایی پیکرمطهر شهید‌_محسن‌حججی بعد از شهادت این شهید بزرگوار تا مدتها ، پیکر مطهرش توی دست داعشی ها بود . تا اینکه قرار شد حزب الله لبنان و داعش، تبادلی با هم انجام بدهند. بنا شد حزب‌الله تعدادی از اسرای داعش را آزاد کند و داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزب الله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند. به من گفتند: "می‌توانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را شناسایی کنی؟" می دانستم می‌روم در دل خطر و امکان دارد داعشی‌ها اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند. اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهمتر بود. قبول کردم خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و رفتیم طرف مقرداعش. توی دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه اش ما را می پایید. پیکری متلاشی شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت: "این همان جسدی است که دنبالش هستید!" میخکوب شدم از درون آتش گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم. رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم؟! این بدن اربا_اربا شده این بدن قطعه قطعه شده!" بی اختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت و اسلحه اش را مسلح کرد و کشید طرفم. داد زدم: پست فطرتا. مگه شما مسلمون نیستید؟! مگه دین ندارید؟! پس کو سر این جنازه؟! کو دست هاش؟! حاج سعید حرف‌هایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه می‌کرد. داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت: "این کار ما نبوده.کار داعش عراق بوده." دوباره فریاد زدم: "کجای شریعت_محمد آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید؟!" داعشی به زبان آمد. گفت: " تقصیر خودش بود. از بس حرص مون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کرده‌ام، و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!" هر چه می کردم، پیکر قابل شناسایی نبود.به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکر را با خودمون ببریم برای شناسایی دقیق تر." اجازه نداد. با صدای کلفت و خش دارش گفت: " فقط همینجا." نمی دانستم چه بکنم . شاید آن جنازه، جنازه محسن نبود و داعش می خواست فریب مان بدهد. توی دلم متوسل شدم به "حضرت زهرا علیها السلام" گفتم: بی بی جان خودتون کمک مون کنید. خودتون دستمون رو بگیرید.خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید. یهو چشمم افتاد به تکه استخوان کوچکی از محسن . ناگهان فکری توی ذهنم آمد. خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به هم زدن،استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم! بعد هم به حاج سعید اشاره کردم که برویم. نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر حزب الله. از ته دل خدا رو شکر کردم که توانستم بی خبر آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم. وقتی برگشتیم به مقر حزب الله، استخوان را دادم بهشان که از آن آزمایش DNA بگیرند. دیگر خیلی خسته بودم. هم خسته ی جسمی و هم روحی. واقعا به استراحت نیاز داشتم. فرداش حرکت کردم سمت دمشق همان روز بهم خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب الله، پیکر محسن را تحویل گرفته اند. به دمشق که رسیدم، رفتم حرم بی بی حضرت_زینب علیهاالسلام وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچه‌ها اومد پیشم و گفت: "پدر و همسر شهید حججی اومده‌ان سوریه. الان هم همین جا هستن. توی حرم ." من را برد پیش پدر محسن که کنار ضریح ایستاده بود. پدر محسن می دانست که من برای شناسایی پسرش رفته بودم. تا چشمش به من افتاد، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: "از محسن خبر آوردی" نمی‌دانستم جوابش را چه بدهم. نمی‌دانستم چه بگویم بگویم یک پیکر اربا_اربا را تحویل داده‌اند؟! بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل داده‌اند؟! بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل داده‌اند؟ گفتم: "حاج‌آقا، پیکرمحسن مقر حزب الله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش." گفت: "قسمت میدم به بی‌بی که بگو." التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست. دستش رو انداخت میان شبکه‌های ضریح حضرت زینب علیها السلام و گفت: من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارموش رو برام آوردی، راضی ام. وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم و گفتم: "حاج‌آقا، سر که نداره!بدنش رو هم مثل علی اکبر علیه السلام اربا اربا کرده ان." هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: "بی بی جان، این هدیه را از من قبول کن!" کانال 🇮🇷 تهذیب و اخلاق 🇮🇷 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3810328601Cd756f67536
هدایت شده از افسران 📱 جنگ نرم 📱
♻️ بیانات (حفظه الله)، صبح امروز1399/06/31 در آئین تجلیل از پیشکسوتان دفاع مقدس: 🔰 خطر تحریف دفاع مقدس جدی است. 🌕 ما کِی میتوانیم اهمیت و عظمت رزمندگان را درست تشخیص بدهیم؟ آن وقتی عظمت کار معلوم میشود که عظمت عرصه و میدان را بتوانیم تشخیص بدهیم؛ عظمت میدان یعنی تعریف دفاع مقدس. 🔵 من در چند جمله کوتاه چرایی و چگونگی دفاع مقدس را امروز شرح میدهم، البته اینها مطالبی است که بارها گفتیم و گفتند لکن باید تکرار کنیم. 🔴 باید آنچه را که حقیقت است گفت؛ تحریف امر جدی و خطر بزرگی است و دست تحریف وجود دارد. 🔰 حرکت عظیم مردم در دفاع مقدس به تشخیص امام بود. 🌕 کار بزرگ امام این بود که از اول حجم واقعی این کارزار را شناخت، از اول فهمید که این جنگ معنایش چیست. خیلی از ماها نمیدانستیم، نمیفهمیدیم. 🔵 امام از اول فهمید این یک درگیری عادی بین دو همسایه نیست. دشمن را شناخت و فهمید که دشمن اصلی در این جنگ کیست و تشخیص داد که صدام یک ابزار است. 🔴 امام سخنرانی میکرد درباره جنگ و می فرمود مثلا آمریکا از شوروی بدتر شوروی از آمریکا بدتر انگلیس از هر دو بدتر یعنی شناخته بود که اینها عاملان اصلی و پشت صحنه جنگ هستند. 🌕 ثانیا یک تشخیص حیاتی امام داد و آن این بود که این مسئله مهم را ملت ایران میتواند حل کند صرفا مسئله نیروهای مسلح نیست؛ این کار کار ملت ایران است. ملت باید بیاید وسط. 🔵 همچنانی که ملت ایران انقلاب را به پیروزی رساند جنگ را هم باید ملت ایران به پیروزی برساند امام این را تشخیص داد و بر اساس آن عمل کرد. و این حرکت عظیم مردمی را بوجود آورد. 🔰 دفاع مقدس، یکی از عقلانی‌ترین حرکات ملت ایران بود 🌕 دفاع مقدس یکی از عقلانی ترین حوادث ملت ایران بود. بعضیها با استناد به یک خطای یک جمعی، مجموعه دفاع مقدس را متهم میکنند به بی تدبیری. مطلقا این طوری نیست. 🔴 دفاع مقدس از اول کار، نشان دهنده عقلانیت در این عرصه بود. آن روز ارتش یک سازمان سنتی جاافتاده موجود در کشور بود و سپاه یک عنصر جوان تازه به میدان آمده انقلابی؛ اینها باید با هم کار کنند و این آسان نبود. 🔵 خیلی کار بزرگی بود از این عاقلانه تر و مدبرانه تر چه کاری میشود پیدا کرد. بعد انتخاب تاکتیکهای ابتکاری و شجاعانه که این تاکتیک ها واقعا فوق العاده بود. 🌕 حتی قبول هم در پایان کار در آن شرایط که امام از آن تعبیر کردند به نوشیدن جام زهر، این هم مدبرانه بود در آن مقطع مدبرانه بود باید انجام میگرفت. اگر مدبرانه نبود اگر عاقلانه نبود امام انجام نمیداد. ما از نزدیک شاهد بودیم و میدیدم که چه دارد می گذرد. کار بسیار عاقلانه بود. 🔴 بنابراین از اول تا آخر مسئله دفاع مقدس یک پدیده عقلایی و یکی از عقلانی ترین حرکات ملت ایران بود. و تحریفها را در این باره باید مراقب بود. 🔰 در دفاع مقدس نقش پشت جبهه به قدر جبهه اهمیت داشت 🔵 این مدل ابتکاری از حضور مردم در دفاع مقدس همیشه میتواند مطرح باشد. امروز هم میتوانیم ما اگر همت بکنیم با نگاه درست به مردم و مسائل نگاه بکنیم میتوانیم از این مدل استفاده بکنیم. البته بحث جنگ یک بحث است، بحث یک بحث دیگری است. 🌕 صاحبان فکر و اندیشه میتوانند به این به چشم یک ابزار اقتدار ملی نگاه کنند. آن وقت نقش پشت جبهه به قدر جبهه اهمیت پیدا میکرد در این مدل چون همه که نمیتوانند تفنگ دست بگیرند؛ بعضیها پشت جبهه میتواند نقش بیافرینند. از کمکهای مالی تا رسیدگی به مجروحان تا بدرقه باشکوه شهیدان؛ بنده بارها گفتم اگر از شهدا یک چنین تکریم و احترامی نمیشد شوق شهادت این چنین نمیشد. 🔴 یکی ازموارد افتخارآمیز پشت جبهه، همین ماندن مردم اهالی شهرها بود. در شهر ماندند با این که شهر محل تهاجم شدید پیوسته دشمن بود. 🔰 گستره کارهای شهید سلیمانی شگفت‌ آور است و در آینده آشکار خواهد شد 🔵 دفاع مقدس سرمایه های انسانی ما را ارتقا داد، خوشبختانه از عناصر حاضر در دفاع مقدس افراد بیشماری بعدها، امروز، دیروز و انشاءالله در آینده در بخش های مختلف گوناگون کشور مشغول خدمتگزاری بودند و هستند که یک نمونه اش شهید عزیز ما بود شهید سلیمانی که در عرصه دیپلماسی و بین المللی و در منطقه یک فعالیت شگفت آوری داشت. 🌕 واقعا هنوز ملت عزیز ایران از گستره کار شهید سلیمانی مطلع نیستند. یک چیزهایی آگاهند اما ریزه کاریهای کار او خیلی بیش از این حرفهاست. که حالا شاید ان شاءالله در آینده به تدریج آشکار بشود. 🔴 این یک سرمایه انسانی بود که در جنگ درست شد یعنی پایه گذاری امثال قاسم سلیمانی ها در جنگ و در دوران دفاع مقدس گذاشته شد. 🌹فرهنگی واجتماعی حوزه گلشن🌹🌹
هدایت شده از افسران 📱 جنگ نرم 📱
🔰 تاکید مجدد رهبر انقلاب بر رعایت دستورالعملهای مبارزه با کرونا 🔵 کرونا را دست کم نگیرید. اینکه روزی ۱۵۰ هم وطن از دست بروند، این چیز کوچکی است؟ بعضیها ارزیابی مناسبی ندارند از این قضیه. فرض کنید هر دو روز یک بار یک هواپیمای ۳۰۰ نفره سقوط کند و همه بمیرند! این چیز کمی است؟ ما هر روزی ۱۵۰ نفر، ۱۴۰ نفر، ۱۷۰ نفر متوفی داشته باشیم، این چیز کمی است؟ 🌕 علاج هم دست خودمان است. خوب مسئولین که می‌بینید دارند خودشان را واقعا فدا میکنند از پزشک از پرستار و از مدیر و ... دائم دارند تلاش میکنند کار میکنند. ما مردم بایستی به وظایفمان عمل کنیم. 🔴 این فاصله اجتماعی، این ماسک، این دستوراتی که داده می‌شود، این شستشوی دست، این کارهای لازمی است که باید انجام بگیرد. 🔰 در بحث اربعین همه باید تابع ستاد کرونا باشیم. 👈 پیش امام حسین شکوه کنید تا یک نظری بکنند. 🔵 حالا بحث اربعین پیش آمده بعضیها خوب عاشق امام حسین‌اند عاشق اربعین‌اند. حالا شماها خودتان رفتید، بنده که محروم هم بودم و مشتاق هم بودم: گرچه دوریم، به یاد تو سخن می گوییم. 🌕 اما رفتن برای راهپیمایی اربعین فقط متوقف به صلاحدید مسئولان ستاد ملی مبارزه با کروناست. اگر گفتند نه، که تا الان گفتند نه، باید همه تابع باشند. اینی که ما بلند شویم برویم دم مرز. مثلا اظهار ارادت به حضرت بکنیم. نه، از توی خانه اظهار ارادت بکنیم. 🔴 روز همه بنشینند، دو سه تا زیارت مهم روز اربعین وارد است. زیارت اربعین را بشینید مردم بخوانند با حال و با توجه، و پیش امام حسین (ع) شکوه کنند بگویند یا سیدالشهدا ما دلمان میخواست بیاییم، نشد، وضع این جوری است تایک نظری بکنند یک کمکی بکنند. 🌹فرهنگی واجتماعی حوزه گلشن🌹🌹🌹