شهید بهمن میرزایی 🌹
فرزند : امرعلی
تولد: ۱۳۴۸/۰۷/۲۲
سن در زمان شهادت : ۱۹ سال
تاریخ شهادت : ۱۳۶۷/۰۳/۲۷
محل شهادت: استان سلیمانیه عراق ارتفاعات اطراف شهر ماووت
مزار : گلزار شهدای شهرستان خرم آباد
سایت یاد امام و شهدا
شهید بهمن میرزایی بیست و دوم مهر ۱۳۴۸، در شهرستان خرمآباد به دنیا آمد. پدرش امرعلی، کارمند اداره دارایی بود و مادرش صغرا نام داشت. تا اول متوسطه در رشته تجربی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و هفتم خرداد ۱۳۶۷، با سمت فرمانده گروهان در ماووت عراق به شهادت رسید. پیکر وی مدتها در منطقه بر جا ماند و چهارم اردیبهشت۱۳۷۰، پس از تفحص در زادگاهش به خاک سپرده شد.
✍ وصیت نامه شهید:
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و درود بر یگانه منجی عالم بشریت حضرت مهدی (عج) و با سلام و درود بر نایب بر حقش حضرت امام خمینی
در این لحظات که قلم بر دست گرفتم لازم دیدم که چند جمله را به عنوان وصیت بنویسم.
الذین امنوا یقاتلون فی سبیل الله والذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت فقاتلوا اولیاء الشیطان ان کیدالشیطان کان ضعیفاً.
اهل ایمان در راه خدا و کافران در راه شیطان جهاد می کنند پس شما مومنان با دوستان شیطان نبرد کنید که مکر و سیاست شیطان بسیار است و ضعیف است.
همانطور که خداوند در قرآن می فرماید:
معنی آیه((مومنان باید در راه خدا با آنانکه حیات دنیا را بر آخرت گزیدند جهاد کنند و هر کس در جهاد به راه خدا کشته شد یا فاتح گردید زود باشد که او را در بهشت ابدی اجر عظیم دهیم. (سوره نسا آیه ۷۴)).
یاد شهیدان 🌹
Shahidd.blog.ir
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
*این انقلاب مقدمه کار را برای مهدی موعود آماده می کند.*
شهید ابراهیم بیرانوند- خرم آباد 🌹
نام پدر : شیرخان
سال تولد : 1345
تاریخ شهادت : 1363/9/29
محل شهادت : سلیمانیه عراق - زبیدات
مزار: گلزار شهدای بهشت رضا (ع) - شهرستان خرم آباد
زندگینامه و وصیت نامه شهید در اینجا 👇👇👇
shahidd.blog.ir/post/402
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
شهید جاوید الاثر مراد پاپی 🌹
زندگینامه و وصیت نامه شهید در اینجا 👇👇👇
#یاد_شهیدان 🌹
shahidd.blog.ir/post/412
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
شهید جاویدالاثر مراد پاپی 🌹
فرزند : الماس
ولادت: ۱۳۱۲/۰۸/۰۲ بخش پاپی
تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۰۱/۱۵
محل شهادت : دربندیخان عراق
سنگ مزار یادبود در گلزار شهدای قریه صاحب الزمان عج خرم آباد
دوم آبان ۱۳۱۲، در بخش پاپی از توابع شهرستان خرم آباد به دنیا آمد. پدرش الماس و مادرش سنگین طلا نام داشت . کشاورز بود. سال ۱۳۳۹ ازدواج کرد و صاحب سه پسر و چهار دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. پانزدهم فروردین ۱۳۶۵، در دربندیخان عراق به شهادت رسید. پیکر مطهرش تاکنون به وطن برنگشته است. .
شهید در سال 1312 در خانوادهای مسلمان در قریه صاحبالزمان پاپی متولد شد. وی از همان کودکی به کار کشاورزی پرداخت. ضمن کار کردن و تأمین معاش خانواده به عبادت و کارهای دیگر نیز مشغول بود و به دوستان و آشنایان سرکشی میکرد و به مستمندان سرکشی میکرد و آنها را به تقوا و خداشناسی دعوت میکرد با اینکه امکانات درس خواندن را نداشت اما با سادات و روحانیون و افراد باتقوا ارتباط نزدیک داشت و مسائل دینی و مذهبی را از ایشان یاد میگرفت بهطوریکه در بین روستا شهید واقعاً نمونه بود.
در اوایل انقلاب به همراه برادران حزب الهی به فعالیت علیه رژیم مشغول شد و روستاییان و دوستان خود را به این کار دعوت میکرد. تا اینکه جنگ تحمیلی را شروع کردند و وی به اتفاق برادر خود راهی جبههها شد و پس از چندین سال مبارزه برادر وی به شهادت رسید و بعد از شهادت برادر سرپرستی خانواده برادر را هم به عهده گرفت.
تا اینکه خودش هم شربت #شهادت نوشید. روحش شاد و یادش گرامی باد.
وصیتنامه شهید مراد پاپی
بسم الله الرحمن الرحیم و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا ء عند ربهم یرزقون
هرگز مپندارید آنهایی که در راه خدا کشته شدهاند مردگاناند بلکه آن ها زنده اند و در نزد خدا روزی میخورند.
با سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی و با سلام به همه شهدای راه حق از صدر اسلام تا شهدای امروز و در کربلای ایران و با درود فراوان به همه رزمندگانی که در جبهههای حق علیه باطل شجاعانه و دلیرانه میجنگند و دشمنان اسلام را تار و مار میکنند.
ای یاوران اسلام اگرچه شما به وظایف خود در قبال انقلاب اسلامی آشنا هستید اما بنده حقیر بهعنوان یک برادر مسلمان شما را به موارد لازمهای سفارش میکنم باشد که با به کار گرفتن آنها موجب شادی روح من و هزاران شهید راه حق و فضیلت شوید.
قبل از هر چیز شما را سفارش به تقوا میکنم که امری است واجب و تقوا انسان را از راههای باطل و شیطانی باز میدارد و در مسیر زندگی خود همیشه پیرو رهبری انقلاب اسلامی باشید و فرمانها او را با جان و دل پذیرا باشد.
سلاح ما را بردارید و با تمام قدرت علیه دشمنان انقلاب مبارزه کنید و هیچگاه تسلیم ابرقدرتها و عمالشان نشوید.
با هم برادرانه و مهربانانه زندگی کنید و در سایه وحدت مشکلات انقلاب را حل کنید و صابر باشید. سعی کنید در پشت جبهه با شرکت در مراسمهای دعای کمیل و نماز جمعه و جماعات و دیگر برنامههای رزمی حضور خود را در مسیر انقلاب حفظ کنید که خیر و صلاح امت مسلمان در این است.
و سفارش من هم به بستگان و خانواده خود دائماً این است که بیشازحد گریه و ناراحتی از خود نشان ندهید و لباس سیاه بر تن نکنید و در مصیبت من بیتابی و صورت خراشیدن و پوشیدن لباس سیاه و امثال اینها نباشد و من راضی نیستم زیرا این کارها موجب شادی دشمنان اسلام میشود و چهبهتر که با صبر و بردباری امید دشمنان را به یاس تبدیل کنید. در همه حال به یاد خدا باشید و غیر از مسیر حق حرکت نکنید.
احترام دیگر خانوادهها و بستگان شهدا را محفوظ دارید.
خداحافظ همگی شما ... مراد پاپی
#یاد_شهیدان 🌹
shahidd.blog.ir/post/412
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
هدایت شده از کاروان انقلاب
31 خرداد سالروز شهادت شهید دکتر مصطفی چمران
همت بلند دار که مردان روزگار با همت بلند به جایی رسیده اند
عکس ها و زندگینامه در 👇👇👇
shahidd.blog.ir
#دولت_انقلابی 👊
@dolate_enghelabi
هدایت شده از کاروان انقلاب
سردار شهید ایرج رستمی 🌹، فرمانده یگان ارتشی و یار صمیمی دکتر چمران
همسر شهید در بیان خاطره خود از شهید ایرج رستمی میگوید:
یکم آذرماه، روز اعزام او به جبهه بود، روزی که باید از خانه و خانواده جدا میشد، به خدا توکل کرد و به نماز ایستاد، نمازش که تمام شد با کمک عصایش برخاست و رو به من کرد و گفت، باید بروم دشمن به خاک میهنم تجاوز کرده، ۲۰ سال حقوق این مملکت را گرفتم، حالا که به من نیاز دارند چرا نباید بروم.
ایشان در کردستان زخمی شد و ۹ ماه در بیمارستان بستری بود، با رفتن به جنگ با ایرج مخالفت کردم که نامه از جیب بیرون آورند و گفت: نامه دکتر چمران است، ایشان خواست بیایم تهران، دشمن به خاک کشورمان تجاوز کرده، دکتر به همراه حاج آقا خامنهای ستاد جنگهای نامنظم تشکیل داده اند. ایرج نامه دکتر چمران را باز کرد و شروع کرد به خواندن نامه کرد:
"دوست عزیزم آقای رستمی قهرمان پر افتخار من هر وقت که به تو فکر میکنم از شدت شوق قلبم میلرزد و اشک در چشمانم حلقه میزند، امیدوارم هرچه زودتر صحت و سلامت خود را بازیابی و با هم در کوه ها، دشتها و درهها و در خطرناکترین سنگرها برای پاسداری از ایران و انقلاب فداکاری کنیم.
#شهید_چمران
عکس ها و خاطرات : 👇👇👇
shahidd.blog.ir/post/417
خورشیدهای خاک نشین، یادشان بخیر
پلهای آسمان به زمین، یادشان بخیر
با خون نوشتههای «به مجنون خوش آمدید»
بعد از تقاطع دل و دین، یادشان بخیر
آن روزهای روشن و آیینههای صاف
شبهای شور و رزم و کمین، یادشان بخیر
آن دسته دسته شاپرکانی که پر زدند
تا لمس شعلههای یقین، یادشان بخیر
دستان رو به علقمهی مانده روی خاک
پاهای بوسه داده به مین، یادشان بخیر
چندین هزار یوسف از اینجا گذشتهاند
ما ماندهایم و آه و همین «یادشان بخیر»
حتی هنوز روشن و جاریست ردشان
این گوشه، پای نهر... ببین! یادشان بخیر
#یاد_شهیدان 🌹
Shahidd.blog.ir
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
امشب براش دو رکعت نماز بخونیم خداوند رحمتش کنه
عاقبت بخیری یعنی اینکه تا لحظه مرگ ، در خط ولایت اهل بیت علیهم السلام بمونی ✅
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
*😓💝 آمدم ای شاه پناهم بده !*
➖➖➖➖➖➖➖➖
*🌸 مرحوم حبیبالله چایچیان (حسان) درباره ماجرای سرودن شعر «آمدم ای شاه پناهم بده» میگوید : مادرم در آخرین لحظاتی که خدمتشان رسیدم ، همیشه آن حال و هوای ارادت به چهارده معصوم را داشت و در همان حال که سکته کرده بود ، دکتر را خبر کردیم .*
*🌺 دکتر مشغول گرفتن نوار شد و وقتی خواست برود ، متأسفانه مادرم سکته دیگری کرد . من به دکتر آن را اعلام کردم . دکتر خطاب به من گفت : « فردی که این گونه سکته کند ، کمتر زنده خواهد ماند ! » به هر حال دکتر راهی شد و من خدمت مادر برگشتم و به ایشان عرض کردم ، شما آرزویتان چیست؟*
*🌼 ایشان گفت : آرزوی من این است که یک بار دیگر حضرت رضا (ع) را زیارت کنم (و این نکته را هم بگویم که راه رفتن ایشان خیلی سخت بود و حال خوبی نداشت و من دو بازوی مادر رامیگرفتم تا بتواند یواش یواش حرکت کند)*
*🌷 با هواپیما به سمت مشهد رفتیم . نمیدانم در ایام تولد حضرت رضا (ع) بود یا شهادت ، حرم خیلی شلوغ بود . وارد شدن به حرم هم یقیناً مشکل و حتی برای مادرم غیر ممکن بود .*
*🌟 گفتم مادرجان ! از همین جا سلام بدهی ، زیارتت قبول است . گفت : « ما قدیمیها تا ضریح را نبوسیم ، به دلمان نمیچسبد » گفتم : دل چسبیاش به این است که حضرت جواب بدهد .*
*🌺 هر چه کردم دیدم مادر قبول نمیکند . خلاصه بازوی مادر را گرفته بودم و همین طور به سمت ضریح حرکت میکردیم ؛ در همین حال دیدم که حال شعر برایم فراهم شد ، من تمام توجهام را به شعر و الهامی که عنایت شده بود دادم ، دیدم زبان حال مادرم است نه زبان حال من ! و شعر تا «تخلص» رسید .*
*🌸 وقتی شعر به «تخلص» رسید دیدم مادرم با آن ازدحام که آدم سالم نمیتوانست برود ، خودش را به ضریح رسانده بود و داشت ضریح را میبوسید و من هم ضریح را بوسیدم ؛ و این شعر در حقیقت زبان حال مادرم در آخرین لحظات عمرش است ...*
*🌼 شعر کامل به شرح زیر است :*
*🌷 آمدم ای شاه پناهم بده*
*🌷 خط امانی ز گناهم بده*
🍀 ای حرمت ملجأ درماندگان
🍀 دور مران از در و راهم بده
🌷 ای گل بیخار گلستان عشق
🌷 قرب مکانی چو گیاهم بده
🍀 لایق وصل تو که من نیستم
🍀 اذن به یک لحظه نگاهم بده
🌷 ای که حریمت مَثل کهرباست
🌷 شوق و سبک خیزی کاهم بده
🍀 تا که ز عشق تو گدازم چو شمع
🍀 گرمی جانسوز به آهم بده
🌷 لشکر شیطان به کمین منند
🌷 بیکسم ای شاه ! پناهم بده
🍀 از صف مژگان نگهی کن به من
🍀 با نظری یار و سپاهم بده
🌷 در شب اول که به قبرم نهند
🌷 نور بدان شام سیاهم بده
🍀 ای که عطابخش همه عالمی
🍀 جمله حاجات مرا هم بده
*🌷 آن چه صلاح است برای «حسان»*
*🌷 از تو اگر هم که نخواهم بده*
*🌹السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا المرتضی*
*✅ اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج*
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
5.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای حرمت ملجأ درماندگان ....
مرحوم کریمخانی
داستان شاعر این شعر 👇👇👇
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
يكى از علامه طباطبايى (رضوان الله تعالی علیه) پرسيد :
چه كنم تا در نماز حضور قلب داشته باشم؟
ايشان فرمودند : اگر مى خواهى در نماز حضور قلب داشته باشى ، كم حرف بزن.
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda