دو برادری که در یک روز به شهادت رسیدند🌹🌹
🌼 شهید محمدرضا خادمی متولد نهم شهریور ماه ۱۳۴۸ در سن ۱۵ سالگی و در تاریخ سوم مهرماه ۱۳۶۳ در شاخ شمیران به فیض شهادت نائل گردید.
🌺 شهید محمد خادمی متولد دهم خرداد ماه ۱۳۵۱ در سن ۱۲ سالگی و در تاریخ سوم مهرماه ۱۳۶۳ در شاخ شمیران به فیض شهادت نائل گردید.
🌸مزار این دو #شهید_جهادگر در روستای طالقانی از توابع خرم آباد لرستان واقع است.
شادی روح پاکشان صلوات 🍀🍀
#شهدای_نوجوان
#هفته_بسیج
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
هدایت شده از کاروان انقلاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب در بازدید از دستاوردهای جدید صنایع نظامی :
برادران خوب تلاش میکنند، نیروی ایمان و توانایی علمی پشت سرشان است، این دو نیرو وقتی با هم همراه باشند معجزه میکنند
#ایران_مقتدر
#کاروان_انقلاب 🇮🇷
@karvane2
هدایت شده از کاروان انقلاب
21.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 تصاویر یمنیها از هلی برن روی کشتی صهیونیستها💪
توقیف کشتی صهیونیستها با سربند تصویر ابوعبیده سخنگوی گردانهای قسام
پرچم #یمن و #فلسطین روی کشتی اسرائیل
#خیلی_جالبه 😍
#کاروان_انقلاب 🇮🇷
@karvane2
وصیت نامه شهید فرهاد اسدپور:
به جنگ کافران بروید که خداوند وعده نصر و پیروزی داده است.
شهید «فرهاد اسدپور» در تاریخ ۱۱ تیر ۱۳۴۵ در روستای فلکده شهرستان رشت چشم به جهان گشود . او که پاسدار سپاه بود با آغاز جنگ تحمیلی با همرزمان خود راهی جبهه های جنگ حق علیه باطل شد و پس از رشادت های فراوان در ۷ اسفند ماه سال ۶۵ در شلمچه بر اثر حوادث ناشی از درگیری و سوختگی شدید به درجه رفیع شهادت نائل آمد. مزار این شهید گرانقدر در بقعه آقا سید شریف فلکده قرار دارد.
🌼قسمتی از وصیت نامه شهید «فرهاد اسدپور» :
* هیچ وقت از یاد خدا غافل نشوید.
* از مواضع تهمت و غیبت جدا خودداری کنید و در چنین مجالسی شرکت نکنید.
* در مجالس دعا شرکت کنید که تنها سلاح مومن دعاست.
* نماز جمعه را ترک نکنید.
* زیاد به دیدار خانواده شهدا بروید.
* از شما می خواهم که نگذارید اسلحه ام بر زمین بیافتد و آن را بردارید و به جنگ کافران بروید که خداوند وعده نصر و پیروزی داده است.
* از شما می خواهم که حتی المقدور نماز شب را بر پا دارید که تنها راه رسیدن به الله و نفس مطمئنه است.
shahidd.blog.ir/post/1397
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
هفته بسیج
یادگار بزرگ امام خمینی (ره )
مبارک باد🌺🍀🌼
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
شهیدی که دو وصیت نامه دارد 🤔
آرى روزها در فکرش مبهوتم و شبها جهت از راه رسیدنش مى سوزم و مى سازم و چونان پروانه به دور شمعش پر مى زنم و لحظه شمارى مى کنم و انگار ملائکه ها در انتظارم اند تا مرا تحسین و نوازش کنند و راهنماییم کنند به سوى او. بارالها من که از عشقت نمى توانم شب را سحر کنم پس مرا دریاب ...
جملاتی از وصیت نامه عاشقانه شهید حسین یار احمدی🌹🌼🍀
ادامه در اینجا ↙️
shahidd.blog.ir/post/1396
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
هدایت شده از حجاب و عفاف
اگر میخواهی
محبوبِ خدا شوی،
گمنام باش،
کار کن برای خدا،
نه برای معروفیت...
سردار_شهید_علی_تجلایی 🌷
#زن_عفت_افتخار
#کانال_حجاب_و_عفاف🧕
𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313
═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
هدایت شده از اشعار فاطمی
32.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💿 کلیپ زیبای بسیج
📀 با آهنگ ویژه سرود ولایت
این کلیپ امشب ساخته شده و تازه تازه است . استفاده از اشعار وبلاگ در ساخت کلیپ
#لبیک_یا_خامنه_ای
#هفته_بسیج
#اشعار_فاطمی 🌸🌼🍀
@fatemi84
Fatemi84.blog.ir
شهید رحمان علی نیا در سال 1351در شهرستان دلفان به دنیا آمد. این شهید والا مقام در دوران کودکی پدر خود را از دست داده و به همین خاطر به همراه مرحوم مادرشان به روستای شترخفت که روستای مادر ایشان بود عزیمت نمود و ساکن آنجا شد.
اگرچه بسیار کم سن و سال بود اما به گفته نزدیکان از همان کودکی در اوایل دفاع مقدس علاقه زیادی به جبهه و جنگ داشت و در بازیهای کودکانه خود با هم سن و سالانش این علاقه را ابراز می نمود و به همین خاطر در اولین فرصتی که سن قانونی اعزام به جبهه رسید بدون هیچ درنگی راهی جبهه های حق علیه باطل شد. این شهید در سن چهارده سالگی در منطقه عملیاتی حاج عمران در ۱۲ شهریور سال 1365 در حالی که فقط چهارده سال داشت به آرزوی خود رسید و عاشقانه در خون سرخ خود غلطید. پیکر این بزرگوار در گلزار شهدای دلفان به خاک سپرده شد.
خاطره ای از شب شهادت و وصیت شهید به نقل از برادر رزمنده مرادی صفری
shahidd.blog.ir/post/1402
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
خاطره شهادت و وصیت شهید به نقل از برادر رزمنده مرادی صفری:
در عملیات کربلای ۲ حاج عمران بودیم و هدف ما تصرف تپه شهدا بود، نیروهای خیلی زیادی از دشمن در منطقه بودند و امکان تصرف در روز وجود نداشت و باید در شب، تپه شهدا را تصرف می کردیم ، پس از اینکه به بالای ارتفاعات رسیدیم نیروهای دشمن با تجهیزات بسیار به ما حمله کردند ، شهید رحمان علی نیا و شهید مرادی عباسپور دو شهید بزرگواری بودند که در این عملیات با ما بودند، تانک های دشمن تا ۲۰۰ متری ما رسیده بودند و فقط با آرپیجی می شد با آنها مقابله کرد. دائماً آرپیجی شلیک میکردم تا جایی که از گوشم خون جاری بود. گلوله آرپیچی نداشتم و مجبور بودم به سنگر برگردم ، پس از اینکه گلوله ها را آوردم دو تن از شهیدانمان را دیدم که گلوله مستقیم تانک به آنها برخورد کرده بود و در خون خود می غلطیدند، شهید عباسپور که تا من برگشتم به درجه شهادت رسیده بود و شهید رحمان علی نیا که در لحظه های آخر شهادت به بالینش رسیدم، جوانی مومن و نورانی که گفت فلانی نمیخواهد به من روحیه بدهی می دانم تا لحظاتی دیگر شهید می شوم، از طرف من به مردم بگو که امام را تنها نگذارید، وقتی از او پرسیدم اگر وصیتی داری برای پدر و مادرت بگو ، همین را گفت که من یتیمم و پدر ندارم فقط امام را تنها نگذارید ... .
به نقل از : شهدای دلفان
shahidd.blog.ir/post/1402
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
شهید مرادی عباس پور 🌹
نام پدر: بگ محمد
محل تولد: نورآباد دلفان
تاریخ تولد: ۱۳۴۸/۰۶/۰۲
شغل: دانش آموز
تحصیلات: دیپلم
سن در زمان شهادت : ۱۷ سال
تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۰۶/۱۲
محل شهادت: حاج عمران
مزار : گلزار شهدای نورآباد - استان لرستان
خاطره شهادت شهید در حاج عمران :
shahidd.blog.ir/post/1403
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
شهید رحمان علی نیا در سال ۱۳۵۱ در شهرستان دلفان به دنیا آمد.
در سن چهارده سالگی در منطقه عملیاتی حاج عمران در ۱۲ شهریور سال ۱۳۶۵ در حالی که فقط چهارده سال داشت به آرزوی خود رسید و عاشقانه در خون سرخ خود غلطید.
نحوه شهادت و وصیت شهید به نقل از برادر رزمنده مرادی صفری:
در عملیات کربلای ۲ حاج عمران بودیم و هدف ما تصرف تپه شهدا بود، نیروهای خیلی زیادی از دشمن در منطقه بودند و امکان تصرف در روز وجود نداشت و باید در شب، تپه شهدا را تصرف می کردیم ، پس از اینکه به بالای ارتفاعات رسیدیم نیروهای دشمن با تجهیزات بسیار به ما حمله کردند ، شهید رحمان علی نیا و شهید مرادی عباسپور دو شهید بزرگواری بودند که در این عملیات با ما بودند، تانک های دشمن تا ۲۰۰ متری ما رسیده بودند و فقط با آرپیجی می شد با آنها مقابله کرد. دائماً آرپیجی شلیک میکردم تا جایی که از گوشم خون جاری بود. گلوله آرپیچی نداشتم و مجبور بودم به سنگر برگردم ، پس از اینکه گلوله ها را آوردم دو تن از شهیدانمان را دیدم که گلوله مستقیم تانک به آنها برخورد کرده بود و در خون خود می غلطیدند، شهید عباسپور که تا من برگشتم به درجه شهادت رسیده بود و شهید رحمان علی نیا که در لحظه های آخر شهادت به بالینش رسیدم، جوانی مومن و نورانی که گفت فلانی نمیخواهد به من روحیه بدهی می دانم تا لحظاتی دیگر شهید می شوم، از طرف من به مردم بگو که امام را تنها نگذارید، وقتی از او پرسیدم اگر وصیتی داری برای پدر و مادرت بگو ، همین را گفت که من یتیمم و پدر ندارم فقط امام را تنها نگذارید.
به نقل از: شهدای دلفان
shahidd.blog.ir/post/1402
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda