eitaa logo
معرفت
27 دنبال‌کننده
877 عکس
419 ویدیو
4 فایل
سلمان منا اهل البیت یعنی راه بر کسی بسته نیست اقرا وارق
مشاهده در ایتا
دانلود
انسان در عالم تنها موجودی است که حد یقف ندارد که از این ویژگی خلقت انسان‌ تعبير به مقام لایقفی نفس میشود که به تعبير امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام((کل وعا یضیق بما جعل فیه الا وعا العلم فانه یتسع به)) اين تعبير يعني انسان در قابليت بی حد است و خداوند در فاعلیت...انسان توانایی آن را دارد که انعکاس کننده جمیع اسما و صفات الهی باشد بعد انسان چنين ظرفیتی داشته باشد و اکتفا کند به جرعه آبی و لقمه نانی و تنها راه اعتلاي انسان علم است‌ و آن هم نه هر علمی الرحمن علم القرآن خلق الانسان اين علم قرآن است که انسان را اعتلا میدهد و به هدف از خلقتش که خلیفة اللهی است نائل می‌کند و بدان علم قرآن چیزی جز توحید نيست توحيد تنها راه اعتلاي جان آدمی است‌ اصلا توحید غذای انسان است تا پروریده و بالنده شود تا میتوانید از اهل توحید از توحيد حرف بشنوید هدف از خلقت انسان‌ پریدن است نه چریدن عقل همان‌ بال پرواز است و اوج گرفتن است تعالوا يعني پرواز کن در خلقت خدارا مشاهده کن خلقت آینه حق است آل الله صلوات علیهم اجمعین معیار و خط کش و ميزان هستند وقتی نجف مشرف میشود به حضرت چنين سلام میکنید السلام علیک یا میزان الاعمال خود حضرت فرمودند انا صراط الله المستقیم در احوالات حضرت نگاه کنيد که ما رایت شیئا الا رایت الله قبله و بعده و معه و فیه چقدر به این میزان شباهت پيدا کرده‌ ایم چقدر به چنين احوالی متحول شده ايم حضرت از حیرت و عظمت حق را چنان مشاهده‌ میفرمود چنان هیبت آن آمارو تسخير میکرد که آقا غش می‌کردند چقدر متاثر از عظمت خلقت هستیم
۲۶ بهمن ۱۴۰۱
این را بدان تمام گرفتاري انسان‌ از زماني آغاز می‌شود که خود بین میشود قد افلح من زکها راه از خود خلاصی و تزکیه توحید است
۲۶ بهمن ۱۴۰۱
به میزانی که‌ خودت را نمی بینی و حق را می‌بینی انساني اصلا هویت انسان‌ به این است و نام او نیز از نسیان اخذ شده است
۲۶ بهمن ۱۴۰۱
امام کاظم علیه السلام فرمودند ((به خدا قسم خیر دنیا و آخرت را به مؤمنى ندهند مگر به سبب حسن ظن و امیدوارى او به خدا و خوش اخلاقى اش و خوددارى از غیبت مؤمنان.)) 📚بحارالأنوار، ج 6، ص 28، ح29. 🏴شهادت امام هفتم آقا موسی ابن جعفر سلام الله علیهما بر شیعیان و محبین حضرتشان تسلیت باد🏴
۲۶ بهمن ۱۴۰۱
هو 🍀بشر حافی و امام کاظم علیه السلام🍀 ✳️داستان بشر حافی را شنیده اید. روزی امام از کوچه های بغداد می گذشت. از یک خانه ای صدای عربده و تار و تنبور بلند بود، می زدند و می رقصیدند و صدای پایکوبی می آمد. اتفاقا یک خادمه ای از منزل بیرون آمد در حالی که آشغالهایی همراهش بود و گویا می خواست بیرون بریزد تا مامورین شهرداری ببرند. امام به او فرمود صاحب این خانه آزاد است یا بنده؟ سؤال عجیبی بود. گفت: از خانه به این مجللی این را نمی فهمی؟ این خانه «بشر» است، یکی از رجال، یکی از اشراف، یکی از اعیان، معلوم است که آزاد است. فرمود: بله، آزاد است، اگر بنده می بود(9)که این سر و صداها از خانه اش بلند نبود. حال، چه جمله های دیگری رد و بدل شده است دیگر ننوشته اند، همین قدر نوشته اند که اندکی طول کشید و مکثی شد. آقا رفتند. بشر متوجه شد که چند دقیقه ای طول کشید. آمد نزد او و گفت: چرا معطل کردی؟ گفت: یک مردی مرا به حرف گرفت. گفت: چه گفت؟ گفت: یک سؤال عجیبی از من کرد. چه سؤال کرد؟ از من پرسید که صاحب این خانه بنده است یا آزاد؟ گفتم البته که آزاد است. بعد هم گفت: بله، آزاد است، اگر بنده می بود که این سر و صداها بیرون نمی آمد. گفت: آن مرد چه نشانه هایی داشت؟ علائم و نشانه ها را که گفت، فهمید که موسی بن جعفر است. گفت: کجا رفت؟ از این طرف رفت. پایش لخت بود، به خود فرصت نداد که برود کفشهایش را بپوشد، برای اینکه ممکن است آقا را پیدا نکند. پای برهنه بیرون دوید. (همین جمله در او انقلاب ایجاد کرد. ) دوید، خودش را انداخت به دامن امام و عرض کرد: شما چه گفتید؟ امام فرمود: من این را گفتم. فهمید که مقصود چیست. گفت: آقا! من از همین ساعت می خواهم بنده خدا باشم، و واقعا هم راست گفت. از آن ساعت دیگر بنده خدا شد. @fetrat11🔥
۲۶ بهمن ۱۴۰۱
هو 🏴سالروز شهادت امام موسی کاظم(ع) تسلیت باد🏴 🔰هارون‌الرشید نامه‌ای به امام کاظم(ع) نوشت و به امام(ع) عرض کرد: «ما را موعظه کن، موعظه‌ای مختصر و کوتاه!» امام کاظم(ع) در موعظه‌ای مختصر با مضمون بسیار والا و بلند فرمودند: «ما مِنْ شَیءٍ تَراهُ عَيْنُکَ اِلاّ وَ فيه مَوعِظَةٌ: چشمت چیزی را در جهان نمی‌بیند مگر اینکه در آن چیز برای تو موعظه و پند است». 📚 منبع: بحارالانوار، ج 71، ص 324، ح 14 @fetrat11🔥
۲۶ بهمن ۱۴۰۱
هو ✳️علامه طباطبائی فرمودند: « روزی از خیابان عبور می کردم. بنایی را در حال چیدن بنای ساختمان دیدم. ناگهان دیدم بنّا پایش لغزید از آن بالا به پایین افتاد. در همین حال، کارگر او که پایین ساختمان بود، نگاهی به بنا کرد و گفت: « نیافت! » دیدم بنا از همان بالا آرام پایین آمد. من به دنبال کارگر به راه افتادم تا ببینم او کیست که خود را به کارگری زده است؟! بعد فهمیدم آن فرد، کسی است که هر روز به محضر مقدس ولی عصر ـ عجل الله تعالی فرجع الشریف ـ مشرف می شود. » { ظاهراً از ایشان ( کارگر) سوال کردند که شما چطور به این مقام رسیدی ایشان فرموده بودند به این مضمون که: یک عمر، ما حرف خدا را گوش کردیم، این دفعه خدا حرف ما را گوش کرد. } @fetrat11🔥
۲۶ بهمن ۱۴۰۱
((هو)) 💠مناظره موسی بن جعفر علیه السلام و هارون هارون: پس چرا شما خود را ذریه‏ى رسول خدا مى‏دانید و حال آنكه ذریه از سوى پسر است نه از سوى دختر. امام: مرا از پاسخ این پرسش معاف دار. هارون: نه،باید پاسخ بفرمایید و از قرآن دلیل بیاورید... امام: «...و من ذریته داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون و كذلك نجزى المحسنین و زكریا و یحیى و عیسى ...» اكنون مى‏پرسم:عیسى كه در این آیه ذریه‏ى ابراهیم به شمار آمده،آیا از سوى پدر به او منصوب است‏یا از سوى مادر؟ هارون: به نص قرآن،عیسى پدر نداشته است. امام: پس از سوى مادر،ذریه نامیده شده است،ما نیز از سوى مادرمان فاطمه-درود خدا بر او-ذریه‏ى پیامبر محسوب مى‏شویم. آیا آیه‏ى دیگر بخوانم؟ هارون: بخوانید! امام: آیه‏ى مباهله را مى‏خوانم: «فمن حاجك فیه من بعد ما جائك من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائكم و نسائنا و نسائكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله على الكاذبین » هیچكس ادعا نكرده است كه پیامبر در مباهله با نصاراى نجران جز على و فاطمه و حسن و حسین،كس دیگرى را براى مباهله با خود برده باشد پس مصداق ابنائنا (پسرانمان را) در آیه‏ى مزبور،حسن و حسین-درود خدا بر آن هر دوان-هستند،با اینكه آنها از سوى مادر به پیامبر منسوبند و فرزندان دختر آن گرامى‏اند. @fetrat11 💕
۲۶ بهمن ۱۴۰۱
هو ✳️قالَ موسی بن جعفر علیه السلام : اَلْمَغْبُونُ مَنْ غَبِنَ عُمْرَهُ ساعَةً.** خسارت دیده و ورشکسته کسی است که عُمْر خود را هر چند به مقدار یک ساعت هم که باشد بیهوده تلف کرده باشد.... 📚نزهةالناظر و تنبیه الخاطر حلوانی: ص 123، ح 6.*** @fetrat11🔥
۲۶ بهمن ۱۴۰۱
فطرت: ماجرای بشر حافی هارون الرشيد آقا موسی بن جعفر از این زندان به آن زندان منتقل میکرد حدود 14 سال زندانی گاهی در زندان بصره عیسی بن جعفر زندان بغداد فضل بن ربیع زندان فضل بن یحیی هارون خواست که این دو فضل امام را مسموم کنند اما سرانجام وارد زندان سندی بن شاهک او یک مرد یهودی بود و آنقدر بی رحم هربار به ملاقات امام میرفت از امام با فحش و ناسزا پذیرایی میکرد این روزهای آخر بدن آقا بسیار ضعیف شده غل و زنجیر این بدان را له کرده اعلام کردند که 25 رجب آقا آزاد ميشه اما چه آزاد شدنی دیدن موسی بن جعفر روی تخته پاره آمد پس چرا جنازه انقدر سنگینه سندی بن شاهک دستور داد جنازه آقا رو روی پل بغداد قرار دادند بدن آقا با احترام تشیع شد اما بدن حسین فاطمه سه روز روی زمین ای کاش به همین اکتفا میکردند دیگر اسب روی بدن امان از دل دختر موسی بن جعفر در مدینه خبر آزادی پدر را شنید اما چه آزاد شدنی فاطمه معصومه درسته که به زیارت بابا نرفتی اما دیگه سر باباتو برات نیاوردن روضه موسی بن جعفر سه باب الحوائج داریم یکی ششماه اباعبدالله یکی قمر منیر بنی هاشم یکی هم موسی بن جعفر علیه السلام قریب به 14 سال در زندانهای هارون الرشيد بود دو نفر در بین معصومین بودند که مرگشان را از خدا خواستند یکی حضرت زهرا بود که اللهم عجل وفاتی دوم موسی بن جعفر بود در زندان تاریک مرطوب در غل و زنجیر زندان بان یهودی که به حضرت ناسزا ميگفت اما با همه این تفاسیر شیعیان برای تشیع و غسل و کفن کردند اما لایوم کیومک یا اباعبدالله...
۲۶ بهمن ۱۴۰۱
هو ▪️شب شهادت موسی بن جعفر▪️ 🔶در مورد ایمه صلوات الله عليهم اجمعين در زیارت جامعه کبیره میخوانیم (السلام علیکم یا محال معرفت الله) پس شان آنها را بشناس و ادب را محضر ایشان رعایت کن و دون شأن ایشان چیزی طلب نکن.. @fetrat11🔥
۲۶ بهمن ۱۴۰۱