🌹سهم #روز_صد_ودوم: خطبه ۲۲۱ #نهج_البلاغه
┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄
📜 #خطبه221 : (پس از خواندن آيه ۱ و٢ سوره تكاثر، « افزون طلبی شما را به خود مشغول داشته تا آنجا كه به ديدار قبرها رفتيد؟» ، فرمود:)
1⃣ هشدار از غفلت زدگی ها
🔻شگفتا چه مقصد بسيار دوری و چه زيارت كنندگان بيخبری و چه كار دشوار و مرگباری، پنداشتند كه جای مردگان خالی است، آنها كه سخت مايه عبرتند و از دور با ياد گذشتگان فخر می فروشند، آيا به گورهای پدران خويش می نازند؟ و يا به تعداد فراوانی كه در كام مرگ فرو رفته اند؟ آيا خواهان بازگشت اجسادی هستند كه پوسيده شد؟ و حركاتشان به سكون تبديل گشت؟ آنها مايه عبرت باشند سزاوارتر است تا تفاخر، اگر با مشاهده وضع آنان به فروتنی روی آورند عاقلانه تر است تا آنان را وسيله فخرفروشی قرار دهند. اما بدانها با ديده های كم سو نگريستند و با كوته بينی در امواج نادانی فرو رفته اند، اگر حال آنان را از ورای خانه های ويران و سرزمينهای خالی از زندگان می پرسيدند، هرآينه می گفتند: آنان با گمراهی در زمين فرو خفتند و شما ناآگاهانه دنباله روی آنان شديد بر روی كاسه های سر آنها راه می رويد و بر روی جسدهايشان زراعت می كنيد؟ و آنچه به جا گذاشته اند می خوريد و در خانه های ويران آنها مسكن گرفتيد و روزگاری كه ميان آنها و شماست بر شما زاری می كند، آنها پيش از شما به كام مرگ فرو رفتند و برای رسیدن به آبشخور از شما پیشی گرفتند.
2⃣ شرح حالات رفتگان
🔻 آنها دارای عزّتی پايدار و درجات والای افتخار بودند، پادشاهان حاكم يا رعيت سرفراز بودند كه سرانجام راه به درون برزخ پيمودند و زمين آنها را در خود گرفت و از گوشت بدن های آنان خورد و از خون آنان نوشيد. پس در شكاف گورها بی جان و بدون حرکت پنهان مانده اند. نه از دگرگونيها اندوهناك و نه از زلزله ها ترسناك و نه از فريادهای سخت هراسناكند، غائب شدگانی كه كسی انتظار آنان را نمی كشد و حاضرانی كه حضور نمی يابند، اجتماعی داشتند و پراكنده شدند، با يكديگر مهربان بودند و جدا گرديدند. اگر يادشان فراموش گشت يا ديارشان ساكت شد، برای درازی زمان و دوری مكان نيست، بلكه جام مرگ نوشيدند، گويا بودند و لال شدند، شنوا بودند و كر گشتند و حركاتشان به سكون تبديل شد، چنان آرميدند كه گويا بيهوش بر خاك افتاده و در خواب فرو رفته اند. همسايگانی كه با يكديگر انس نمی گيرند، دوستانی كه به ديدار يكديگر نمی روند، پيوندهای شناسایی در ميانشان پوسيده و اسباب برادری قطع گرديده است، با اينكه در يك جا گرد آمدند تنهايند، رفيقان يكديگرند و از هم دورند، نه برای شب صبحگاهی می شناسند و نه برای روز شامگاهی، شب يا روزی كه به سفر مرگ رفته اند برای آنها جاويدان است. خطرات آن جهان را وحشتناك تر از آنچه می ترسيدند يافتند و نشانه های آن را بزرگ تر از آن چه می پنداشتند مشاهده كردند و برای رسيدن به بهشت يا جهنّم تا قرارگاه اصلی شان مهلت داده شدند و جهانی از بيم و اميد برايشان فراهم آمد، اگر می خواستند آنچه را كه ديدند توصيف كنند، زبانشان عاجز می شد. حال اگر آثارشان نابود شد و اخبارشان فراموش، اما چشمهای عبرت بين، آنها را می نگرد و گوش جان اخبارشان را می شنود، كه با زبان ديگری با ما حرف می زنند و می گويند:..
┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄
🌐 زندگی پس از مرگ
✅ @marg313
👈 دریچه ای به سرای جاوید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انتشار این پست ثواب جاریه در پی دارد
🌹سهم #روز_صد_ودوم: خطبه ۲۲۱ #نهج_البلاغه
┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄
📜 #خطبه221 :(پس از خواندن آيه ۱ و٢ سوره تكاثر، « افزون طلبی شما را به خود مشغول داشته تا آنجا كه به ديدار قبرها رفتيد» ، فرمود: )
3⃣ هشدار از پيام مردگان
🔻چهره های زيبا پژمرده، بدنهای نازپرورده پوسيده شد و بر اندام خود لباس كهنگی پوشانده ايم و تنگی قبر ما را در فشار گرفته وحشت و ترس را از يكديگر به ارث برده ايم. خانه های خاموش قبر بر ما فرو ريخته و زيبایی های اندام ما را نابود و نشانه های چهره های ما را دگرگون كرده است، اقامت ما در اين خانه های وحشت زا طولانی شده، نه از مشكلات رهایی يافته و نه از تنگی قبر گشايشی فراهم شد. مردم! اگر آنها را در انديشه خود بياوريد يا پرده ها كنار رود، مردگان را در حالتی می نگريد كه حشرات گوشهايشان را خورده، چشمهايشان به جای سرمه پر از خاك گرديده و زبانهایی كه با سرعت و فصاحت سخن می گفتند پاره پاره شده، قلبها در سينه ها پس از بيداری به خاموشی گراييده و در تمام اعضای بدن پوسيدگی تازه ای آشكار شده و آنها را زشت گردانيد و راه آفت زدگی بر اجسادشان گشوده شده، همه تسليم شده نه دستی برای دفاع و نه قلبی برای زاری دارند و آنان را مي بينی كه دلهای خسته از اندوه و چشمهای پرشده از خاشاك دارند، در حالات اندوهناك آنها دگرگونی ايجاد نمی شود و سختی های آنان برطرف نمی گردد.
4⃣ عبرت از گذشتگان
🔻 آه! زمين چقدر اجساد عزيزان خوش سيما را كه با غذاهای لذيذ و رنگين زندگی كردند و در آغوش نعمتها پرورانده شدند به كام خويش فرو برد، آنان كه می خواستند با شادی غمها را از دل بیرون كنند و به هنگام مصيبت با سرگرميها، صفای عيش خود را بر هم نزنند، دنيا به آنها و آنها به دنيا می خنديدند و در سايه خوشگذرانی غفلت زا، بی خبر بودند كه روزگار با خارهای مصيبت زا آنها را درهم كوبيد و گذشت روزگار توانایی شان را گرفت، مرگ از نزديك به آنها نظر دوخت و غم واندوهی كه انتظارش را نداشتند آنان را فرا گرفت و غصّه های پنهانی كه خيال آن را نمی كردند در جانشان راه يافت، در حالیكه با سلامتی انس داشتند انواع بيماريها در پيكرشان پديد آمد و هراسناك به اطبا، كه دستور دادند گرمی را با سردی و سردی را با گرمی درمان كنند روی آوردند كه بی نتيجه بود زيرا داروی سردی، گرمی را علاج نكرد و آنچه برای گرمی به كار بردند، سردی را بيشتر ساخت و تركيبات و اخلاط مزاج را به اعتدال نياورد، جز آنكه آن بيماری را فزونی داد، تا آنجا كه درمان كننده خسته و پرستار سرگردان و خانواده از ادامه بيماريها سست و ناتوان شدند و از پاسخ پرسش كنندگان درماندند و درباره همان خبر حزن آوری كه از او پنهان می داشتند در حضورش به گفتگو پرداختند.
5⃣ سختی های لحظه مرگ
🔻 يكی می گفت تا لحظه مرگ بيمار است، ديگری در آرزوی شفا يافتن بود و سوّمی خاندانش را به شكيبایی در مرگش دعوت می كرد و گذشتگان رابه ياد می آورد، در آن حال كه در آستانه مرگ و ترك دنيا و جدایی با دوستان بود كه ناگهان اندوهی سخت به او روی آورد، فهم و دركش را گرفت زبانش به خشكی گراييد، چه مطالب مهمی را می بايست بگويد كه زبانش از گفتن آنها باز ماند و چه سخنان دردناكی را از شخص بزرگی كه احترامش را نگه می داشت، يا فرد خردسالی كه به او ترحّم می كرد، می شنید و خود را به کری می زد. همانا مرگ سختی هایی دارد كه هراس انگيز و وصف ناشدنی است و برتر از آن است كه عقلهای اهل دنيا آن را درك كند.
┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄
🌐 زندگی پس از مرگ
✅ @marg313
👈 دریچه ای به سرای جاوید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انتشار این پست ثواب جاریه در پی دارد