فاطمیه که میشود اول آقای هلالی دم گوشم میخوانَد «قراره بارون بزنه، بهار هوایی بشه و سر به زمستون بزنه».. و بعد آقای نریمانی ادامه میدهد «أ أدخل يا زهرا [س]؟»...
یک نگرانیای دارم که با هیچکس نمیتونم درمیون بذارم؛ اما به دعاهای زیادی نیاز داره. ممکنه لطفا دعا بفرمایید؟ بسیار بسیار مهمه..
«..مُوالٍ لِمَن والَيت مُعادٍ لِمَن عادَيت مُبغِضٌ لِمَن أبغضتِ محبٌ لِمَن أحببتِ..»
یعنی معیار تولّی و تبرّی، سیدتنا فاطمه سلام الله علیها
؛
این روزها دائماً مقابلمان راه میروی، گوشهی راهرو روی زمین مینشینی، میخندی، حرف میزنی، سرت را روی میز میگذاری و میخوابی. و میخوابی...
یکسال پیش، این روزها تو بودی. یکسال بعد، چند روز دیگر هیچ از تو نمانده جز اشباح خاطراتت در خیال..
اینها را باید میگذاشتم چندروز دیگر. اما از وقتی که رفتهای بارها سر زدنهای ناگهانیات را چشیدهام. تا یادت کنیم. ناگهان سر میزنی مانند مرگ...
اما تو ای مرگ! ای خانه کرده بر شاهرگها...
[ هدیه کنید صلواتی به زهرای ما ]
ازین معبر گذر نتوان نمود الّا به جان دادن
به سر دادن، به تن دادن، تمامیِ جهان دادن
چه چیزی دوست میداری؟ همان دادن..
- ریحانه شناوری
هدایت شده از عجم علوی | مهدی مولایی
«شیرخوارههای پاراچناری، با شلیک مستقیم در دهانشان، به شهادت رسیدند». این بخشی از گزارش امروز رسانهها از فاجعه بزرگ اخیر، علیه شیعیان پاراچنار پاکستان است. سگان بیقلاده وهابیت در پاکستان، دوباره از سکوت و غفلت مجامع جهانی و عموم مسلمین سواستفادهکرده و بهجان دهها زن باردار و اطفال شیرخوار شیعی افتادهاند برای قتلعام. به بطن زنان شلیک میکنند؛ مبادا که موسیای دوباره، به کندن ریشههای کفرشان مبعوث شود. به زبانِ شیرخوارهها شلیک میکنند، مبادا که فردا زبان به یاعلی باز کنند. حلقوم برادران ما را ذبح میکنند، تا فریاد «اغثنا یا صاحبالزمان»شان میان دشتهای سبز پاراچنار گم شود. دریغا دریغ؛ که شیعه قرنها به این خوف و تقیه و قتلها خو کرده. خونش را اگر ریختهاند، به سرانگشت خونین، باز نام علی را نوشته. شیعه تمام نمیشود و به ازای هر حلقوم مذبوح از ما، هزار حلقوم دیگر فریاد خواهند کشید؛ که اغثنا و ادرکنا و لاتهلکنا و بیا و نگذار که تمام شویم؛ که جز تو یاور و حمایتگری برای ما نیست. که تنهاییم و مظلوم و همچنان امّیدوار. ای عزیز در پرده.