eitaa logo
|🟥🟥🟥 مرصاد 🟥🟥🟥|
2.6هزار دنبال‌کننده
99.8هزار عکس
65.4هزار ویدیو
411 فایل
بصیرت تشخیص حق از باطل نیست بصیرت تشخیص حق از حق نماست 🔴 هدف کانال مرصاد جهادتبیین براساس رهنمودهای مقام معظم رهبریست. @marsad ➤‏჻჻჻✺ 🔴 مشتاقانه پذیرای انتقادات سازنده شمائیم: https://eitaa.com/sa_re_mi
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از خ. پاسندی
من بمیرم باز هم وضع سرت بدتر شده ذکر لبهای من و ایتام شده جان من اینقدر، از رفتن نگو رحمی بکن اینقدَر با من نگو که لحظه ی آخر شده باء بسم الله قـرآنم، کمی دیگر بمان ماندنت کوتاه، مثل سوره ی شده زانویت لرزید، از بس که دچار ضعف شد پیکرت ظرف دو روزه این همه لاغر شده نیشخند قاتلت بدجور قلبم را شکست ناله ی امن یجیب من دگر مضطر شده من نمیدانم چه بر شمشیر زد آن نانجیب هرچه که بوده برای حال و روزت شر شده ظاهرا شمشیر، اما در حقیقت قاتلت... غصه ی خون لخته ای بر روی میخ در شده مثل این سی سال، داری روضه خوانی می کنی مثل این سی سال، چشمت ابریِ مادر شده اینقدر این سالها از داغ مادر گفته ای... که تمام روضه ها را دخترت از بَـر شده بگذریم از ماتم مـادر، بخوان از داغ من پس بخوان از ماجرای یک گل پرپر شده باز داری غصه ی ناموس خود را میخوری فکر و ذکرت کـربلا و غارت معجر شده : نام زیبا کم نداری، مرتضی، حیدر، علی بندگانت، صدایت میکنند يااباعبدالله_الحسين💔 سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام نصرالله_كيا_دربندسری🌷 .
هدایت شده از خ. پاسندی
آماده نمودند حنوط و كفنش را شُستند به اشک غم و حسرت بدنش را مظلومتر از او چه كسی بود كه در شب مظلومتر از بردند تنش را در آن شب تاریک و غم آلود سپردند بر محنت زده بیت الحَزَنش را با دیده ی حیرت زده از عرش، ملائک دیدند غم و حُزن حسین و حسنش را در بین بیابان عرش نشینان خواندند حدیثی ز ملال و محنش را قدسی نفسانِ حرمِ قدس شب قدر دادند به زهرا خبر آمدنش را رفت آنكه پس از غُربت طوفانی خود، باز با فاطمه گوید غم تنها شدنش را پروانه پرش سوخت و شمع سحری مُرد گفتند به هم تا غمی از سوختنش را : ملاقاتِ و باشد تماشایی ز کند ای امشب پذیرایی يااباعبدالله_الحسين سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام عقیل_بختیاری🌷
هدایت شده از خ. پاسندی
باز کن در به روی سائل هجران‌دیده این منم، بنده‌ی آلوده‌ی خُسران‌دیده پاک کن اشک مرا وُ بغلم کن یا رب عبد سرخورده‌ محبت ز کریمان دیده دستم از دست تو وا شد که چنین گم شده ام آنقَدَر رنج و بلا کودک گریان دیده نَفس‌سرکش چه بلایی که نیاوَرد سرم چه‌کسی مثل من اینگونه پشیمان دیده؟ چشمپوشی ز خطا، مسلک اهل کرم است هرچه بد کرده گدا باز هم احسان دیده غرق عصیان شده بودیم، که آمد از او خِیرِ فراوان دیده گرچه گیریم، ضامن ما خواهد شد لطفها نوکـر از آقای خراسان دیده زیرورو کن دل آلوده ی ما را،به علی ذکر او را لب ما آیه ی دیده پای ما را بکشانید به درگاهِ این گدا بندگی اش را دمِ ایوان دیده لحد آخر ما دست امیر نجف است دفن ما را خودِ شاهنشهِ خوبان دیده بیقراریم، به ما رزق را بدهید نوکرش هرچه که دیده است ز هجران دیده : 💔 آخرین جمعه‌ی رمضان چشم به راهیم هنوز تــا مگــر بــاد صبــا عطر تو آرد زِ حجاز _يااباعبدالله_الحسين سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام مهدی_حیدری🌷
هدایت شده از خ. پاسندی
باز هم دلتنگ، در بین مناجات و دعا خاطراتم غرق شد در اشکهای بیصدا راه، دور و دل بهانه گیر از داغِ فراق باز هم غم در وجودم کرده آشوبی به پا بابِ میلم نیست اینجا، اهل اینجا نیستم با خودم گفتم خدایا من کجا اینجا کجا؟ حاجتم را عرضه میدارم به ربّ العالمین هر شب از ماهِ مبارک در وادیِ إغفرلنا توبه کارم، توبه کارم، توبه کارم، توبه کار باز خلوت کرده ام با رحمتِ بی انتها معصیتهایم دوباره محوِ مطلق میشود پایِ استغفارهایی با طنینِ ربّنا من زیاده خواهم و در عشق؛ قانع نیستم میزنم فریاد این را در میان روضه ها در دلم شوقِ اقامت در حرم دارم ولی نیست مقدور و همین غم میکشد آخر مرا من تبِ شش گوشه دارم، یک نفر کاری کُند لااقل باشم در آن حال و هوا کاشکی میگفت بخشیدم تو را غصه نخور کوله بارت را ببند و زود؛ الساعه بیا مختصر میگویم و با اشک امضا میکنم دوست دارم پشتِ این «در» تا ابد باشم گدا : دیگر بس است ناله ی العفو، روضه خوان روضه بخوان که ما هوس روضه کرده ایم يااباعبدالله_الحسين سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام هادی_كجباف🌷 .
هدایت شده از خ. پاسندی
دیدید اگر که یکسره در کنج خلوتیم غرق محبتیم، به دنبال وصلتیم هجران کشیده ایم، گناهی نکرده ایم از دوریه نگار پر از درد غربتیم گیسوی یار بود که ما را اسیر کرد لطفش مدام باد، که خود بی لیاقتیم سینه زنیم و یکسره معراج می رویم سرمست، بین میکده گرم عبادتیم ما بی حسین معنی دیگر نمی دهیم بی عشق یار تیره و تاریم، ظلمتیم لطف حسین بوده که درهم خریده است لطف حسین بوده که مشمول رحمتیم با مرده ی مان زنده می شود چون عاشقیم، عارف و صاحب کرامتیم ما را علی برای حسینش بزرگ کرد از کودکی بزرگ شده ی بین هیأتیم زهرا اجازه داده که ما گریه می کنیم در بین روضه ها همه تحت عنایتیم منصب چه منصبی، همگی عبد زینبیم ما نوکریم و تا به قیامت رعیتیم در روز حشر که همه از هم فراریند ذیل نگاه عمه ی سادات راحتیم : 💔 هر سحر مست تو و بوی تو و کوی تو باشم به تجلی جهان، در خم ابروی تو باشم _يااباعبدالله_الحسين سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام سلیم_اقبالی🌷
هدایت شده از خ. پاسندی
سهممان از کل عالم گر حسن باشد بس است ما غلامیم و اگر سرور حسن باشد بس است گریه هایم را قیامت میخرد چون فاطمه شافع من در صف محشر حسن باشد بس است خلق تصویر خدا بر جلد آدم ساده بود سوژه ی تصویر صورتگر حسن باشد بس است متن قرآن را کریم از بخشش او خوانده اند قسمتی از آیه ی مضطر حسن باشد بس است بار عالم را به دوشش میکشد حین نماز گر به روی دوش پیغمبر حسن باشد بس است درجمل باضربه ی شمشیر خود اثبات کرد درمیان لشکر حیدر حسن باشد بس است هرکسی از همنشین خود اثر خواهد گرفت همنشین مالک اشتر حسن باشد بس است آیت الکرسی کجا و ذکر الله الکریم ذکر نقش سنگ انگشتر حسن باشد بس است : آخرش یک نوکـر خوب و حقیقی میشوم کربلایی جای خود من هـم بقیعی میشوم _يااباعبدالله_الحسين❤️ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، 💚 احمد_رضایی_اوندی🌷 .
با صدای ربنا هردم به هنگام وضو نام زیبای تو را آهسته نجوا می کنم بعد مغرب وقت افطار و زمان عاشقی با زیارتنامه ات سجاده را تا می کنم روزه ی بی ذکرتواصلا نمی چسبد به من طول روزم کربلایت را تمنا می کنم با نگاهت برمن سائل کرامت داده ای قطره ی ناچیزم و رو سوی دریا می کنم سفره پهن است وکریمان منتظربر یک گدا کاسه ام را میبرم تقدیم زهرا می کنم در سحرها هم به فکر روضه هایت بوده ام در میان سینه ام یک تکیه برپا می کنم دور تسبیحم شد آقا من خودم رابین عشاق شما جا می کنم : ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است بـردار زِ رخ پـرده، که مشتاق لـقـاییـم يااباعبدالله_الحسين❤️ سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام عزیز_احمدی🌷 .
هدایت شده از خ. پاسندی
کارم همیشه جرم و خطا بوده از قدیم کارت همیشه لطف و عطا بوده از قدیم مغلوب نفس گشته ام و خورده ام زمین تنها سلاحم اشک و دعا بوده از قدیم می ترسم از عذاب و امیدم به فضل توست راهِ نجات، خوف و رجا بوده از قدیم شغل گدایی اش به دو عالم نمیدهد هر کس گدای بوده از قدیم می ترسم از فشارِ شبِ دفن خود ولی دلگرمی ام بوده از قدیم نزد کریم هر که فقیر است بُرده است آقا رئوف با فقرا بوده از قدیم من عاشق تمام ائمه شدم ولی در سینه جای دوست سوا بوده از قدیم با توبه ی آدم قبول شد ذکرش همیشه عقده گشا بوده از قدیم صوم و صلاة تمام ماست حب الحسین نیت ما بوده از قدیم در روضه و میان مناجات حاجتم برگ برات کرب و بلا بوده از قدیم : نشسته‌ام چو غباری به شوقِ اذنِ دخول بیا بگو نتِکانند پادَری‌ها را يااباعبدالله_الحسين❤️ سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، 🕌 سیدحسین_موسوی🌷 .
آخر ماه آمده، شرمنده و زارم هنوز آه... بر این نفس وامانده گرفتارم هنوز بارِ بد جز صاحبش خواهان ندارد ای خدا مانده روی دست من سرمایه و بارم هنوز سائلان شهر هم خوابند این ساعات شب آنقدر درمانده ام، اینگونه بیدارم هنوز شرمسارم از خود چون نکرده ذره ای تغییر، رفتارم هنوز بندگانت توبه کردند و همه برگشته اند سر به زیر انداختم از بس گنهکارم هنوز هرچه میخواهی بخوان اما نخوان بی صاحبم هرچه هم باشم پدر دارم، دارم هنوز سیدی دلتنگ ایوانِ طلای حیدرم در نجف مانده دل مجنون و بیمارم هنوز خورده بر کارم گره، از کربلا جا مانده ام هرچه کردم وا نشد این عقده از کارم هنوز از شروع ماه، گریان وداعش بوده ام شد تمام این ماه رحمت، سخت میبارم هنوز یاد زینب بوده ام هر وقت شد وقت وداع داغدارش در وداعی سخت و دشوارم هنوز وقت رفتن آمده، آرام تر قدری حسین دل نکندم، صبر کن، مشتاق دیدارم هنوز : 💔 گدای کوی توام، نزدیک است به جای یک به من بده آقا _يااباعبدالله_الحسين❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، حمید_مختاربند🌷
ذره ذره معصیت کل وجودم را گرفت بنده ی دنیا شدن، بال صعودم را گرفت خواستم وارد شوم بر اهل توبه ناگهان مشکلی عارض شد و راه ورودم را گرفت من ضرر از آرزوهای بلندم دیده ام غافل از محشر شدن یک عمر، سودم را گرفت وای از بی خیریِ این چشم بی تقوا شده اشکهای روضه ام، بود و نبودم را گرفت عهد بستم با خود آدم شوم غفلتم، قولی که بر او داده بودم را گرفت غافل از سرگرم کار خود شدم کم کم این غافل شدن حال سجودم را گرفت من زمین افتاده ام اما به دادم می رسد آن که مهرش روز اول تار و پودم را گرفت روزگاری می شود نام حسین بن علی با دعای فاطمه گفت و شنودم را گرفت جان فدای خواهری که ناله زد در قتلگاه خون پاک حنجرت کل وجودم را گرفت خوب شد زهرا ندید و خوب شد حیدر ندید سایه ی دست کسی روی کبودم را گرفت : 💔 تمامِ خواهشِ یکماهه‌ی طاعتَم این است دلَـم برای زیارت حـوالـه‌ میخواهد يااباعبدالله_الحسين❤️ سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام محمد_اکبری🌷 .
ازمحضر حق، فيضِ دعا بايد خواست اين فيض، به بركتِ بكا بايد خواست در ، عيدى ز پابوسىِ بايد خواست هنگام تشرُّف، به شايد تو بگويى كه مِنا بايد خواست اما نظرِ شاعرِ اين بيت، اين است درصحنِ رضا، كرب وبلا بايد خواست وقتى قسمت شد از وصلِ بايد خواست درمانِ هزار دردِ بى درمان را از ذكرِ مَن اسمُهُ دوا بايد خواست پايانِ شبِ درد و غمِ جانبازان از تُربتِ ذِكرهُ شفا بايد خواست از اهلِ جفا گلايه مندى، غم نيست اينجا مدد از بايد خواست اى اهل حرم بخوان از خضرِحرم آب بقا بايد خواست ايام اجابتِ دعاى است تقريرِ از بايد خواست : ... روز عید است همه دیدن سادات روند ای بزرگ همه سادات کجا خیمه زدی يااباعبدالله_الحسين❤️ سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، و بر همگی مبارک باد🌺 شهروز_مظفری_نیا🌷
هدایت شده از خ. پاسندی
میل اگر داشت فدای حرمش خواهم‌شد و یکی از شهدای حرمش خواهم‌شد گرد و خاکم ولی از لطف کریمانه ی او خادم صحن و سرای حرمش خواهم‌شد هر زمان حال و هوای حرمش را بچِشم شاعر حال و هوای حرمش خواهم شد شاید آن روز دل سنگ به دردم بخورد گوشه‌ای سنگ بنای حرمش خواهم شد حرمش را که بسازند به‌حج خواهم‌رفت بعد از آن وقف برای حرمش خواهم‌شد مثل مشهد که مناجات سحر میخوانند هر سحر سوز دعای حرمش خواهم‌شد : هر شفایی دیده ای در و در   از غباری شد که طوفان از آورده است _يااباعبدالله_الحسين❤️ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، محمد_صفری🌷 .