~🕊
#شهیدانہ
⚘شهید میثمی می گفت:
من سی ماه زندان بودم، سی ماه یاسوج، سی ماه شیراز و الان سی ماه است در #جبهه هستم، از خودم بدم می آید .خسته شدم از بس برای مجلس #شهدا سخنرانی کرده ام . از وقتی آمده ام جبهه ، ماه ها را می شمرم که سر سی ماه جواب و مزد کارهایم را از خدابگیرم.
⚘قبل از عملیات، خانم و بچه هایش از اصفهان آمدند اهواز دیدنش . هادی کوچولو تا او را دید ، پرید بغلش وگفت : "بابا! چراصدام هنوز شما را نکشته ؟" حاجی غش رفت برای هادی.
⚘قبل از رفتن، زیارت حضرت زهرا(س) خواند. ایام #فاطمیه بود. رمز عملیات کربلای5 هم یا زهرا(س) بود عملیات که شروع شد، حاجی گفت: فلانی! من در اين عمليات اجر خودم را از خدا ميگيرم.
شب دوم عملیات بود. حاجی از سنگر رفت بیرون وضو بگیرد،اما دیگر بر نگشت. تركش خورده بود به سرش. بردنش بیمارستان.. چند روز بعد 12 بهمن 65، شهید شد. آن روز، روز شهادت حضرت زهرا(س) بود.
#شهیدعبداللهمیثمی
🌱|@martyr_314
#شهیدانہ
جهاد خیلی دوست داشتنی بود و در عین جوانی بزرگ منشی خاصی داشت، دقیقا مثل شهدای خودمان.
الان شما وقتی عکس فرماندههان بزرگ جنگ ما مانند #شهید_زینالدین ، #شهید_باکری ، #شهید_همت و . . را کنار هم میگذارید ، اصلا متوجه نمیشوید که چهرهها برای سنین بیست و چند سالگی است ، همه چهرهها به بالای سی سال میخورد.
برداشت شخصی من است که ممکن است خدا این جذبه و اُبهت را در چهرههاےِشان گذاشته بود تا بتوانند فرماندهی را کنترل کنند.
اینها بزرگتر از سنشان نیز بودند . . .
✍🏻به روایت سیدرسولعاصمی
#شهیدجهادمغنیه
🌱|@martyr_314
گرچه بدم ولی خدا تو رحم کن و کمک کن
بدیِ مرا میبینی، دوست دارم بنده باشم
بندگیام را ببین!
ای خدای بزرگ، اگر بدم و اگر خطا میکنم
از روی سرکشی نیست بلکه از روی نادانی میباشد!
#شهیداحمدکاظمی
🌱|@martyr_314