#عاشقانه_شهدا🙃🍃
عطر همسرم را در زندگیَم
حس مےکنم!💕
وقتے سر مزارش مےروم
یاد حرفهاش میُفتم!💔
کہ میگفت:
-تو بزرگترین
سرمایہے زندگےِ من هستے!😇
-اگر میشد تو را هم باخودم
سرکار مےبُردم
-بزرگترین رنج و غم من
این ماموریت هایے است
کہ باید بدونِ شما بروم😔
الان کہ پیش من نیست
کاسہی آب براےِ بدرقہاش
کہ چیزی نیست
پشت سرش آب شدم کہ برگردد🙃
همسر#شهید_علی_شاهسنایی
🌱|@martyr_314
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
یوسف بعد از مدتها خرید کرده بود. بهم گفت: خانوم! ناهار مرغ درست میکنی؟ هنوز آشپزی بلد نبودم. اما دل رو زدم به دریا و گفتم: چشم… مرغ رو خوب شستم و انداختم توی روغن. سرخ و سیاه شده بود که آوردمش سرِ سفره.
یوسف مشغول خوردن شد. مرغ رو به دندون گرفته بود و باهاش کلنجار می رفت. مرغ مثلِ سنگ شده بود و کنده نمی شد. تازه فهمیدم قبل از سرخ کردن باید آبپزش می کردم. کلی خجالت کشیدم. اما یوسف می خندید و می گفت: فدای سرت خانوم!
📚 کتاب ۳۶۵خاطره برای ۳۶۵ روز، صفحه۵۷
#شهید_یوسف_سجودی
🌱|@martyr_314
سلامتیپسراییکهنگاهشون
کَفخیابونروجـــارومیکنه
نهنــاموسمَردمرو... 🖐🏾⛓
🌱|@martyr_314