منتظربہڪسیمۍگویند
ڪہمنتظرشھادٺباشد :)♥️
#شهیدمهدیزینالدین
🌱|@martyr_314
در همایش خــانواده رضــوی:
یڪ نماز ظهر در خدمت آقا بودیـم
نماز که تموم شد،آقا میخواستند بروند به من گُفتند: کارے ندارید؟
گفتم: آقا یه ناهار با شما آرزوست
آقا گفتند: ببخشید من ناهارم رو با
حاج خانم میـخورم... :)❤️
#حضرتآقا❤️
#حاجحسینیکتا
🌱|@martyr_314
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
بعد از عملیات خیبــر ڪه منطقه ڪمی آرام شده بود مادر علی اصـرار ڪرد ڪه باید برویم خواستگـار؎
علی سعی میڪرد از زیر این اصــرارها در برود و میگفت:
من مـرد جنگم دوست ندارم دختـر مردم را بیسرپرست رهــا ڪنم
بالاخره اصرارها؎ مادر جواب داد و علی برا؎ ازدواج با دختـر خـالهاش اعلان موافقت ڪرد
قرار شد خواهرش شرایط علی را به دختـر خـالهاش بگوید
بالاخره قرار خواستگــار؎ گذاشته شد
موقع رفتن علی یڪ ڪتابی درباره حضرت زهــرا (س) با خود برداشت و رفتنــد
بین مراسـم گفتند ڪه عــروس و داماد بروند اتاق دیگر؎ تا صحبتهایشان را بڪنند
وقتی نشستند علی ڪتاب را گذاشت جلو؎ عــروس:
«این ڪتابو بخون،تو؎ زندگی باید حضرت علــی و حضرت زهــرا (س) الگو؎ من و تو باشه!
شغلــم هم میدونی ڪه خطرناڪه
ممڪنه فقط یڪ روز ڪنارت باشم و یا یڪ عُمــر،فڪراتو بڪن»
خیلی زود این وصلت سرگرفت و قرار بر جشــن ازدواج ده روز بعد از مراسم عقـد در روز مبعث رسـول خدا (ص) گذاشته شد
#شهیدعلیهاشمی
🌱|@martyr_314