~🕊
🌿ماجرای جالب گفتوگوی شهید #محمدخانی با تکفیریها
⚘یکی از بیسیمهای تکفیریها افتاد دست ما. سریع بیسیم را برداشتم. میخواستم بد و بیراه بگم.
عمار(شهید محمدخانی) آمد و گفت که دشمن را عصبانی نکن.
گفتم پس چی بگم به اینا؟!
⚘گفت: «بگو اگه شما مسلمونید، ما هم مسلمونیم. این گلولههایی که شما به سمت ما می زنید باید وسط اسرائیل فرود میومد...»
سوال کردند شما کی هستید و چرا با ما میجنگید؟
⚘گفت: «به اونها بگو ما همونهایی هستیم که صهیونیستها رو از لبنان بیرون کردیم.
ما همون هایی هستیم که آمریکایی ها رو از عراق بیرون کردیم.
ما لشکری هستیم از لشکر رسول الله...
هدف نهایی ما مبارزه با صهیونیستها و آزادی قبله اول مسلمون ها، مسجدالاقصی است...
بحث و جدل ما ادامه پیدا کرد تا وقت اذان..
⚘بعد از ظهر همان روز ۱۲ نفر از تکفیریها تسلیم ما شدند. میگفتند «از شما در ذهن ما یک کافر ساخته اند.»
#شهید_محمدحسین_محمدخانی♥️🕊
.
.
🌱|@martyr_314
~🕊
#شهیدانه
هر وقت چاۍ می ریختم میگفت:
بیا دو،سه خط روضه بخونیم
تا چای روضه خورده باشیم!
✍🏻به روایت همسر
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
🌱|@martyr_314
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
بعد از هیئت رایه العباس، با لیوان چاے روے سکوے وسط خیابان منتظرم مےایستاد😍
وقتے چاے و قند را بہ من تعارف مےکرد، حتے بچہ مذهبےها هم نگاه مےکردند🍃
چند دفعہ دیدم خانمهاے مسنتر تشویقش کردند و بعضے هایشان بہ شوهرشان مےگفتند: حاج آقا یاد بگیر! از تو کوچیک تره!😒😂
ابراز محبت هاے این چنینے مےکرد و نظر بقیہ هم برایش مهم نبود حتے مےگفت: دیگران باید این کارها رو یاد بگیرن!
ولے خیلی بدش مےآمد از زن و مرد هایی کہ در خیابان دست در دست هم راه مےروند.
میگفت: مگہ اینا خونہ و زندگے ندارن؟!
اعتقادش این بود که با خط کش اسلام کار کند👌🏼
همسر#شهید_محمدحسین_محمدخانے
🌱|@martyr_314
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
محمدحسین را مےشناختم☺️
میدانسـتم که سرباز مطیع امر ولایت است✋🏼
مےدانستم پا تویِ راهی نمیگذارد که
ذرهای نارضایتی
حضرت آقا در آن باشد
ایمان،عشق و معرفتش به اهلبیت
را هم از نزدیک دیده بودم
میدیدم که چطور براے برگزاری هر چه باشکوهتر مراسم اهلبیت و شهـدا دست و پا میزند
به خاطر همین چیزها دلم قرص بود و
بله را گفتم💍
خودش هم مےدانست که من پایه کارهایش هستم😉✌️🏻
همسر#شهید_محمدحسین_محمدخانی
🌱|@martyr_314