eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
41.9هزار عکس
18.2هزار ویدیو
371 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
خانواده آسمانی 17.mp3
11.71M
🌺🍀💐🌼💐🍀🌺 ۱۷ خداوند در قرآن، اجر رسالت پیامبر صلی‌الله علیه واله وسلم و دینداری حقیقی را یک اصل بسیار مهم می داند. " پیوند با اهل بیت علیهم‌السلام " اگر مقصود از این پیوند، پذیرفتن آنان تنها به عنوان بزرگان دین بود، پس دلیل چنین تأکید و تکرار خداوند و پیامبرش چیست؟ 💐 🌺
🌺🍀💐🌼💐🍀🌺 دعا برای موفقیت و پیروزی مرزداران و سربازان اسلام مداومت هر روز بر این دعا، کمترین کاری است که وظیفه‌ی واجب ما در این نبرد آخرالزمانی و حمایت از رزمندگان و سربازان اسلام است. متن دعا را در لینک زیر بخوانید : blog.montazer.ir/?p=2263 💐 🍀🌺
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 ... خوب است کار را برای خدا و برای رضای خدا انجام دهیم . 🌹 🕊 🌹 🥀🕊
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🌺🍀💐🌼💐🍀🌺 بندهای استغفار هفتادبندی امیرالمومنین (ع) 🌴 #بند14استغفار بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَ
🌺🍀💐🌼💐🍀🌺 بندهای استغفار هفتادبندی امیرالمومنین (ع) 🌴 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ بند ۱۵: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که هلاک را به دنبال می آورد، یا بلا را فرود می آورد، یا شماتت دشمنان را در پی می آورد، یا پرده را میدرد، یا قطرات آسمان را حبس میکند؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و اینگونه گناهانم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان! 💐 🍀🌺
🌹🥀🕊🌴🕊🥀🌹 نباش دلت که باشد پر را نمیابی همانند باش تا در طریق گام بگذاری پر بزنی و در آسمانش کنی آنگاه دستانت به می رسد 🕊 🕊🌹 🕊🌹🕊 🥀 🌴🌹
🇮🇷🕊🌹🌴🌹🕊🇮🇷 وقتی ما در پادگان ابوذر مستقر بودیم، به من گفتند بچه کم سن و سالی آمده که صلاح نیست بماند. رضا را خواستم تا با او صحبت کنم، وقتی آمد، به او گفتم: چرا می‌خواهی بمانی؟ گفت می‌خواهم به رزمنده‌ها خدمت کنم و به من اصرار کرد که شما اجازه بدهید بمانم . مسئولانی که آنجا بودند، گفتند: ردش کنید . من گفتم بگذارید بماند . وقتی قبول کردم بماند، خیلی خوشحال شد و با اینکه جثه‌اش کوچک بود، گفتم: بگردند و برای او لباس پیدا کنند . همرزمش می‌گفت : کوچک‌ترین اندازه را برایش آوریدم؛ ولی باز آستین لباس را چند بار تا زدیم تا دست‌های کوچک رضا از لباس بیرون بیاید. رضا اگرچه کوچک بود، اما فکری به بلندای آسمان در سر می‌پروراند. با اینکه سردار اجازه ماندن به او داده بود، چندین بار در منطقه او را در موقعیت‌های سخت قرار داده بودند تا رضا را از ماندن در جبهه منصرف و پشیمان کنند، ولی رضا مرد میدان سخت بودن را به آن‌ها اثبات کرده بود . همرزمانش تعریف می‌کردند: رضا را به منطقه می‌بردیم تا شاید به بهانه خلع سلاح او را به کرج برگردانیم. هر بار که برای خلع سلاح می‌رفتیم، اگر رمز شب را نمی‌گفتیم، آماده شلیک می‌شد. یا انیکه رضا را تا نیمه شب در سنگر انفرادی می‌گذاشتیم و به او می‌گفتیم تا صبح باید نگهبانی بدهی ، او هم قبول می‌کرد و تا صبح بیدار می‌ماند. زمانی که دیدیم رضا امتحانش را پس داده است، او را راحت گذاشتیم. راوی : سردار اسداله ناصح 🇮🇷 🕊🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا