نمی دانم برای دست بریده ات روضه ابوالفضل عباس بخوانیم
یا برای پیکر پاره پاره ات روضه علی اکبر بخوانیم
یا برای غم هجران رهبرمان روضه مالک
یا به یاد محاسن سفیدت روضه حبیب سر دهیم
یا از هلهله حرمله ها یا از شهادتت در غربت و دوری ناله سر دهیم.
ای سردار ایرانی ها حاج قاسم سلیمانی داغ دوری ات آنقدر سنگین بود که هرگز توان از میان برداشتن آن را نخواهیم داشت.
مامان لباس عروسی مو بذار وقتی که
شهيد شدم، وقتي با خونم خودم رو
آرايش کردم اونوقت لباس عروسيمو
تو خودت تنم کن..!
و وقتی توی قبر خوابونديم
رو به قبله کن و بدون اينکه دلتنگی کنی
بگو دخترم خونه نو مبارک..!
مادر دلم مي خواد همينطور که وايستادم
تو سنگر با ضد انقلاب مي جنگم يک تير
بياد بخوره به سينه ام..؛
اما من خون سينه مو که فوران میزنه
تو مشتم بگيرم و بپاشم هوا..؛
و فرياد بزنم خدايا قبول کن..!
#شهیدهصدیقهرودباری
"درد" دل آدمی را بیدار میکند.
روح را صفا می دهد.
غرور و خودخواهی را نابود میکند.
نخوت و فراموشی را از بین میبرد.
انسان را متوجه وجود خود میکند.
خدایا اگر این است خاصیت درد، این شب ها مرا دردی ده تا به خود آیم.
-🌱شهیدمصطفیچمران
#پاےدرسدل
چنانچه از سیمخار بخواهید رد بشید
اول باید از سیمخاردار نفستان عبور کنید...🌿`
-🌱حاجقاسمسلیمانی
#پاےدرساخلاق
شهیدانه🌹
ماجراي انار خوردن حاجهمت✨
يك روز حاجهمت به همراه آقاي شيباني از منطقه پيش ما آمدند تا به محمد عباديان سر بزنند و به قول معروف از پشتيباني لشگر بازديدي داشته باشند. حالا نميدانم كه حاجهمت در كجا انار خورده بود. وقتي حاجهمت وارد سنگر فرماندهي تداركات شد و با حاج آقا عباديان حال و احوال و روبوسي كرد. حاج محمد شروع كرد سر به سر گذاشتن با حاج همت. به حاجهمت گفت: حاجي كجا بودي؟ حاجهمت گفت: خط مقدم بوديم. حاج محمد گفت: خط بودي؟ بعد به بچهها اشاره كرد كه ميخواهم سر به سر حاجهمت بگذارم.حاجهمت گفت: بله، خط بوديم. لباسهايمان خاكي است، معلومه كه خط بوديم. حاج عباديان گفت: بهت نميآيد خط بوده باشي. حاجهمت كه كم كم داشت از كوره در ميرفت؛ گفت: بابا جان، اين لباسهاي خاكي نشان نميدهد كه ما كجا بوديم. حاج آقا عباديان گفت: حاجي به لبهايت نميخورد كه در خط مقدم بوده باشي. لبهايت سرخ است. حاجهمت گفت: محمد جان انار خورديم.
راوی:همرزمانشهید
#شهید_ابراهیم_همت🌷
یاد شهدا با صلوات🌸