🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#کرامات_شهدا
#شهیدی که اهل بیت مراقبش بودن
#شهید_والامقام
#حسین_گلریز
وقتی #حسین را وضع حمل می کردم، دائماً #قرآن می خواندم .
وقتی هم بدنیا آمده بود به جای لالایی برایش #روضه و #قرآن می خواندم .
یکبار #حسین لج کرده بود و هر کاری می کردم ساکت نمی شد .
کولش کردم و رفتم تو کوچه ، نوازشش می دادم تا ساكت بشود ولی اصلاً ساکت شدنی نبود .
یک لحظه به پشت سرم نگاه کردم ، دیدم یک آقایی قد بلند با لباسی شبیه به لباس چوپانی ، شال سبزی بر گردنش و گیوه به پایش پشت سرم ایستاده ، آمدم بگم پشت سرم چیکار می کنی که دیدم یکدفعه غیبش زد و هر چی به دور و برم نگاه کردم ندیدمش ، در همین لحظه #حسین آرام شده بود و دیگر گریه نمی کرد .
راوی :
#مادر_شهید
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🥀 🕊🌹
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹
#همسرانه
#همسر_شهید
#سرلشگر_خلبان
#شهید_حسین_لشگری
#پله_های_جدایی
لحظه #شهادتش تلخ ترین لحظه زندگی ام بود.
نوزدهم مرداد سال 88 بود.
شام خورده بودیم و #حسین می خواست نوه مان محمد رضا را به بیرون ببرد.
حالش خوب بود و ظاهرا مشکلی نداشت. رفت و بعد از دقایقی به خانه بازگشت.
گفت می خواهم توی سالن کنار محمد رضا بخوابم.
من هم شب بخیر گفتم و از پله ها بالا رفتم. آخرین پله که رسیم دیدم صدای سرفه اش بلند شد.
بخاطر شکنجه هایی که شده بود حال بدی داشت و همیشه سرفه می کرد اما این دفعه صدایش متفاوت بود.
پایین را نگاه کردم دیدم به پشت افتاده. نمیدانم چطور خودم را به او رساندم.
حالت خفگی پیدا کرده بود.
به سختی نفس میکشید.
دستش در دستم بود و نگاهمان بهم گره خورده بود.
دنیا برایم تیره و تار شد.
چشمان #حسین دیگر نگاهم را نمیدید و لحظاتی بعد دستانم از آن وجود گرم، جسمی سرد را حس میکرد ...
راوی :
#همسر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهـش_پر_رهرو
🌹 🌹🕊
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 🌹 #شناخت_لاله_ها 🌹 #سرلشگر_خلبان #آزاده_سرافراز #جانباز_معزز #سیدالاسرای_ایران #شهید_والام
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#خاطره_آخرین_پرواز
#سرلشگر_خلبان
#شهید_حسین_لشگری
#قسمت_اول
در یکی از روزهای گرم شهریور سال ۱۳۵۹ و فصل برداشت انگور در دشت ضیاء آباد قزوین، #شهید_حسین_لشکری سرگرم کمک به پدرش بود که ناگهان از پایگاه هوایی دزفول تلگرام مهم و فوری به دست او رسید که با خواندن متن آن اطلاع یافت که نیروی هوایی او را احضار کرده است.
با این وصف با همسرش در تهران تماس گرفت. جریان تلگراف را به آگاهی او رساند. در این تلگراف تصریح شده بود که بر اثر شدت حملات عراق به مناطق مرزی جنوب و غرب کشور، پایگاه دزفول به حالت آماده باش کامل درآمده است.
حسین بلافاصله به تهران بازگشت و از همسرش خواست نظر به اینکه هوای دزفول بسیار گرم است و فرزندشان علی اکبر چهار ماه سن دارد، شایسته است برای مدتی در تهران در کنار خانواده اش بماند.
همسرش از او خواست هرگاه اوضاع مساعد شد، آن ها را به دزفول منتقل نماید.
#حسین گفت: به امید خدا ظرف ۱۵ روز آینده به تهران برمی گردم!
اما گویا به #حسین الهام شده بود که تا سالیان دراز آن ها را نبیند.
به ذهن او رسید به همسرش وصیت کند، به چهره همسر جوانش که فقط یک سال و چهارماه از زندگی مشترکشان گذشته بود خیره شد. اما پس از توکل به خداوند قادر متعال کمی مکث کرد و گفت: دوست دارم اگر هر زمان اتفاقی برای من افتاد، مسئله را شجاعانه تحمل کنید!
بی درنگ اشک از چشمانش همسرش جاری شد و #حسین یک بار دیگر به سراغ #علی_اکبر رفت و او را بوسید و سعی کرد چهره معصوم او را برای همیشه به خاطر بسپارد!
#ادامه_دارد ...
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 #خاطره_آخرین_پرواز #سرلشگر_خلبان #شهید_حسین_لشگری #قسمت_اول در یکی از روزهای گرم شهریور
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#خاطره_آخرین_پرواز
#سرلشگر_خلبان
#شهید_حسین_لشگری
#قسمت_دوم
هر اندازه گرمای شهریور فزونی می یافت، فضای ابرهای تیره که بر مرزهای ایران و عراق سایه افکنده بود، بیشتر رو به تیرگی می رفت.
تا اینکه صدام معدوم در روز ۲۶ شهریور ۱۳۵۹ طی نطقی در مجلس عراق، قرارداد سال ۱۹۷۵ الجزایر بین دو کشور را به طور یک جانبه لغو کرد.
او متن قرارداد مزبور را در برابر دوربین تلویزیون پاره و هشدار داد که ایران حق کشتیرانی در اروند را ندارد و عراق حاکمیت نظامی خود را بر این آبراه اعمال خواهد کرد.
در پی سخنان صدام ، ارتش عراق در مناطق مهران و قصر شیرین و همچنین پاسگاه های برزگان، سوبله، صفریه، رشیدیه، طاووسیه، دو برج و فکه عملیات 'تجاوز کارانه انجام داد که با واکنش سریع و به موقع خلبانان جان برکف پایگاه هوایی دزفول مواجه شد. هواپیماهای جنگنده و بمب افکن ارتش جمهوری اسلامی ایران با حمله به مواضع نیروهای متجاوز بعثی تا اندازه ای مانع پیشروی آنها شدند.
#شهید_لشکری درهمان روز به فرماندهی پایگاه اعلام آمادگی کرد تا در عملیات هوایی علیه متجاوزان بعثی وارد عمل شود.
آنگاه #حسین صبح پنجشنبه برای آخرین بار از دزفول با هسمرش تماس گرفت تا حال علی را جویا شود و با او خداحافظی کند.
هنگام این گفت و گوی تلفنی، اشک سراسر وجود همسر جوان را فراگرفت، و دست علی اکبر چهار ماهه را در درست گرفت و او را نوازش داد. آشوب و دلهره نسبت به سرنوشت همسرش او را به شدت نگران کرده بود. هرچه از او خواهش کرد تا با آمدن او به دزفول موافقت کند، اما او نپذیرفت که همسر به دزفول برود.
آن شب کلافه بود و دلشوره داشت و به همین دلیل چشمان او به خواب نمی رفتند.
#ادامه_دارد ...
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
5.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
عشق یعنی نام زیبای
#حسیــــــــــن
عشق یعنی نوکری پای
#حسیــــــــــن
عشق یعنی سرورت باشد
#حسیــــــــــن
عشق یعنی دم به دم گویی
#حسیــــــــــن
عشق یعنی روز و شب
با ذکر حق
زیرلب گویی حسینم یا حسینم
#یا_حسیــــــــــن
#صبحمان_بنامتان_متبرک🌤
#السلام_علےساڪن_ڪربلا✋❤️
🍏🍏🍏🍏🍏🍏🍏
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعلی اولاد الحسین و عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅
#لبیک_یاحسین
اللهم عجل لولیک الفرج🤲💚🤲
👇🏻
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#در_محضر_شهدا
#شهید_مدافع_حرم
#حامد_جوانی
ای عاشقان اهل بیت #رسول_الله
من خیلی آرزو داشتم که ۱۴۰۰ سال پیش بودم و در رکاب مولایم #مام_حسین_ع میجنگیدم تا #شهید شوم و حال ، وقت آن رسیده که به فرمان مولایم #امام_خامنه_ای لبیک گفته و از اهل بیت #پیامبر_اکرم_ص دفاع کنم .
لذا به همین منظور عازم دفاع از حرمین به #سوریه میشوم و آرزو دارم همچون #حضرت_عباس_ع در دفاع از خواهر بزرگوارشان #شهید بشوم .
یا #حسین تا آخرین قطرهی #خون نمیگذاریم دوباره #خواهرت به #اسارت برود ...
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀
1_12983754768.mp3
3.91M
#تلـــــنگࢪانھ
بلدم گریہ ڪنم اگھ منو میخری👌💔
#حسین
شهدا عاشقند،
معشوقشان خداست
شاگردند،
معلمشان #حسین(ع)است
معلِّمند...
درسشان #شهادت است
مُسلَّحند سلاحشان #ایمان است
مسافرند،مقصدشان لقاءالله است
مستحکمند،تکیه گاهشان #خدا ست
#شهید_علی_پیرونظر
7.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در این دنیا چیزی ارزش دلبستن نداشت..
+ جز #حسین
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله💚
🥀🕊🌷🌹🌷🕊🥀
#شهیدانه
#مقاومت
#ایستادگی
این عکس ، ﺁﺩﻡ را #خجالت زده میکند ، یکی از #حزن انگیزترین و در عین حال حماسی ترین لحظات فکه ، ماجرای #گردان حنظله است .
300 تن از رزمندگان این #گردان درون یکی از #کانالها به محاصرهی نیروهای عراقی در میآیند ، آنها چند روز و صرفا با تکیه بر #ایمان سرشار خود به #مبارزه ادامه میدهند و به مرور #همگی توسط آتش دشمن و با #عطش مفرط به #شهادت میﺭﺳﻨﺪ .
ساعتهای آخر #مقاومت بچهها در کانال، بیسیمچی #گردان حنظله #حاج_همت را خواست ، #حاجی آمد پای بیسیم و گوشی را به دست گرفت.
صدای #ضعیف و پر از خش خش را از آن سوی #خط شنیدم که می گوید :
#احمد رفت ، #حسین هم رفت ، باطری بیسیم دارد #تمام میشود ، بعثیها عن قریب میآیند تا ما را #خلاص کنند ، من هم #خداحافظی می کنم .
#حاج_همت که قادر به محاصرهی تیپهای تازه نفس دشمن نبود ، همان طور که به #پهنای صورت #اشک می ریخت ، گفت :
بیسیم را قطع نکن... حرف بزن، هر چی دوست داری بگو، اما تماس خودت را قطع نکن ، صدای بیسیمچی را شنیدم که میگفت :
سلام ما را به امام برسانید، از قول ما به امام بگویید:همانطور که فرموده بودید حسینوار مقاومت کردیم، ﻣﺎﻧﺪﻳﻢ و ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ایستادیم .
#ولایت_مداری
📚 #کتاب_خاطرات_دردناک
🥀 🌹🕊
🥀🌴🕊🌹🕊🌴🥀
#پیامکی_از_بهشت 💐
ملت ایران ، آگاه باشید که #شیفتگان خدمت به این امت اسلامی هر روز چند مرتبه غسل #شهادت میکنند و باکی از آمریکا و ایادیشان ندارند ، زیرا خدا را دارند .
پس ترسشان از چه باشد؟
ترس از مرگ !؟
مرگ که سعادت ماست .
برای ما که #شهادت راه سعادت است .
مرگ شروع زندگیست .
پس ای #حسینیان ، گوش فرا دهید که #حسین نغمه یاری را سر داده است .
🌹 #شهید_والامقام
🌴 #حسنعلی_کاظمی
#سلام_به_دوستان_شهداء🌹
#روزتان_شهدایی🌹
🥀 🕊🌹