11.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهدا را با خواندن زیارتنامه شان زیارت کنید .
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ
🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسآءِ العالَمینَ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ
🌷بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم
🌷وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم
وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا
🌷فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکم
آنچه جان عاشقان از دست زلفت می کشد ****کس ندیدست در جهان جز کشتگان کربلا
بعد از ظهر جبهه است دلم تنگ است در دل هوایی دیگر دارم.نمیدانم چگونه است دل گیرم.زندگی را نمیتوانم تحمل کنم، آخر تا کی ، تا کی زندگی را در آغوش بگیرم و با هیچ گذرانش کنم،دلم سودای یاران شهید را دارد ،نفسم ملتهب می شود،توان زیستن را ندارد ونیامده ام که به همراه جسم برگردم
🌷 بسیجی شهید حسین سپهر
🌷 تولد ۱۲ مهر ۱۳۴۹ همدان
🌷 شهادت ۲۶ دی ۱۳۶۵ عملیات کربلای ۵ شلمچه
🌷 سن موقع شهادت ۱۶ سال
🌷 امروز سالگرد شهادت این شهید عزیز میباشد
🌷 تاریخ مراجعت پیکر پاک شهید ۱۰ اسفند ۱۳۹۵
حسین سی و یکم شهریور ۱۳۴۹، در همدان چشم به جهان گشود. پدرش جواد و مادرش،ربابه نام داشت. تا سوم متوسطه در رشته ریاضی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت.

پدر حسین نسبت به درامد ورزق حلال و پرداخت وجوهات بسیارتوجه داشت و ریزبین بودواین در پیمودن مسیر اهل بیت و بدست اوردن توفیق شهادت حسین بسیار موثر بوده است مادر حسین میگوید من براساس اینکه شنیده بودم هر مادری در دوره بارداری سوره یوسف ومریم را بخوانه فرزندش زیبا وصبور میشه در خواندن این دو سوره زمانی که حسین را باردار بودم مداومت داشتم

در دفتر خاطراتش در جبهه مریوان می نویسد: دلم سودای یاران شهید را دارد .نفسم ملتهب میشود.من نیامده ام که به همراه جسم برگردم
خاطرات دوستان و همرزمان حسین :
جبهه جنوب حسین و تعدادی از بچه ها دورتر از محل استراحت قبرهایی حفر کرده بودند که نیمه های شب آهسته بر می خاستند و در آن عبادت میکردند.
“”بعضی از بچه ها مثل حسین، فرشید ،رضا و… به حالت سجده نیم ساعت تا 45دقیقه داخل قبرهایی که کنده بودند به خاک میافتادند وهيچ چیز خلوتشان را بهم نمی زد.
از سمت چپ اولین نفر
مصطفی تعریف میکند که آرامتر از قبل شده بودیم وقبرها تکانمان داده بود ولی یک شب هوای گذشته را کردیم وبا دو نفر از بچه ها یک بیل برداشتیم و رفتیم سراغ حسین که سردسته قبر کن ها بود و درحالی که تو قبر درحالت سجده بود ، روی او خاک ریختیم، ما خندیدیم ولی حسین تکان نخورد….”””
(کتاب رد پا برهنه ها….خاطرات حاج مرتضی نادرمحمدی معاون گردان تخریب لشگر 32 انصار الحسین)
از سمت راست نفر دوم
***یکی از همرزمانش که تا ساعت های آخر با وی بوده است، نقل می کرد او زیارت عاشورا و دعای عهد روزانه اش ترک نمی شد و فکر می کنم موفق شد 40 روز متوالی دعای عهد را بخواند.
*حسین با ما توی چادر قرار گذاشته بود که اگر گاهی بین بچه ها غیبت می شود با فرستادن صلوات جلوی غیبت را بگیریم