eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
45.5هزار عکس
20.3هزار ویدیو
448 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
💐🌴🌺🍀🌺🌴💐 یک بار با بچه ها ی مسجد و احمد آقا به زیارت قم و جمکران رفتیم. بعد از اقامه ی نماز، به ما گفتن برای خرید یک ساعت وقت دارید. ما راه افتادیم به سمت مغازه ها، یکدفعه دیدم احمد آقا از سمت پشت مسجد به سمت بیایان شروع به حرکت کرد! به یکی از رفقام گفتم: «احمد کجا می رود؟!» دنبالش راه افتادیم. آهسته شروع به تعقیبش کردیم. آن زمان مثل حالا نبود، حیاط آن بسیار کوچک و تاریک بود. احمد جایی رفت که اطرافش خیلی تاریک شد. احمد متوجه شد دنبالش داریم می رویم. به ما گفت: «کار خوبی نکردید برگردید.» گفتیم: «نمی شه ما با شما رفیقیم. هر جا بری ما هم می آییم.» دو دفعه دیگه هم اصرار کرد برگردید. ولی ما همان جواب قبلی را دادیم. بعد نگاهش را به صورت ما انداخت و گفت: «طاقتش را دارید؟ می توانید با من بیایید!؟» ما که از همه ی احوالات احمد بی خبر بودیم گفتیم: «طاقت چی رو؟ مگه کجا می خوای بری؟» نفسی کشید و گفت: «دارم میرم دست بوسی مولا.» باور کنید تا این حرف را زد زانوهای ما شل شد . ترسیده بودیم. من بدنم لرزید. احمد این را گفت و برگشت و به راهش ادامه داد. همین طور که از ما دور می شد گفت: «اگه دوست دارید بیایید بسم الله.» نمی دانید چه حالی بود. شاید الان با خودم می گویم ای کاش می رفتی اما آن لحظه وحشت وجود ما را گرفته بود. با ترس و لرز برگشتیم. ساعتی بعد دیدیم احمد آقا از دور به سمت اتوبوس می آید. چهره اش برافروخته بود با کسی حرف نمی زد و سرجایش نشست. از آن روز سعی کردم بیشتر مراقب اعمالم باشم. بار دیگر شبیه همین ماجرا در حرم حضرت عبدالعظیم پیش آمد. 📚کتاب عارفانه، صفحه ۸۸ اای ۹۰ جهت تعجیل در فرج و سلامتی و شادی روح و
💞 شادی ارواح طیّبه ی همه ی ، ، مقدس ، و حرم صلوات 💞 @martyrscomp باسلام خدمت همه هموطنان عزیز از همراهی شما در بسیار خوشحالیم☺️❤️ @martyrscomp 🌸در این کانال در صدد این 🌸 هستیم که شما را با شهدای 🌸 دفاع مقدس و شهدای مدافع 🌸 حرم و شهدای أمنیت کشور و 🌸 ملت عزیز ایران آشنا کنیم.. ❤️از دوستان تقاضا میکنیم که 💙 سعهٔ صدر نموده و از کانال 💚 لفت ننمایند. @martyrscomp 🖤ســـــوگندمٻخوࢪم...!!! 🧡ڪـــــہ شہیدان راھ 💜 عشـــ♡ــق... ❤️بادسٺ بستھ هم گِرھ از خَݪق 💛وا ڪنند... @martyrscomp با لمس کردن لینک کانال و عضویت برای خودتان یک رفیق شهید پیدا کنید😊😍 اینهم لینک کانالمون خوش آمد میگیم به شما😊😍👇👇👇👇 @martyrscomp
منصور نیک پندار: 💞 شادی ارواح طیّبه ی همه ی ، ، مقدس ، و حرم صلوات 💞 @martyrscomp باسلام خدمت همه هموطنان عزیز از همراهی شما در بسیار خوشحالیم☺️❤️ @martyrscomp 🌸در این کانال در صدد این 🌸 هستیم که شما را با شهدای 🌸 دفاع مقدس و شهدای مدافع 🌸 حرم و شهدای أمنیت کشور و 🌸 ملت عزیز ایران آشنا کنیم.. ❤️از دوستان تقاضا میکنیم که 💙 سعهٔ صدر نموده و از کانال 💚 لفت ننمایند. @martyrscomp 🖤ســـــوگندمٻخوࢪم...!!! 🧡ڪـــــہ شہیدان راھ 💜 عشـــ♡ــق... ❤️بادسٺ بستھ هم گِرھ از خَݪق 💛وا ڪنند... @martyrscomp با لمس کردن لینک کانال و عضویت برای خودتان یک رفیق شهید پیدا کنید😊😍 اینهم لینک کانالمون خوش آمد میگیم به شما😊😍👇👇👇👇 @martyrscomp
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 بارها که بر قبور آسمانی قدم می گذارم ، زمزمه ای با بی نشانی تو از زبان من جاری می شود. نمی دانم که در صادقانه خود با خاک چه زمزمه کردی که این چنین آغوش را برایت گشود و اکنون با گذشت سالها میل بر پس دادن تو ندارد ! نمی دانم که دل پاک و آسمانی ات چگونه به پیوند خورد که چنین تجلی نور حتی جسم تو را از نشانه ها به دور ساخت . نمی دانم چه بر جان چشاندی که چنین مست الهی گشتی که حتی برای مأوایی بهتر از و بی نشانی نیافتی . نمی دانم که در دامان شب هایت چه ذکری سر دادی که حتی عالم امکان ، گشت و تو را با تمام وجود از آن خود ساخت . شاید با دردِ ماندن سوخته بودی که چنین پاداشی رفتنت شد ، تصورم این است تو آنقدر با درد ماندن ساخته بودی که تمام برای عروج آسمانیت شرافت خود را نزد عالمیان به ضمانت نهادند و این را خودم از زبان مأوایت که خاک ایران بود شنیدم. با من سخن گفت : از غربت ، از اشک ، از طاعت مستانه شان ، از ناله های سوزناکشان . ... 🌹🕊
🌹🕊💐🕊💐🕊🌹 به‌ نیابت از روز را به و تبریک می گوییم . 💐 💐 ان شاالله ما راه را با مردانه و زنانه ادامه خواهیم داد .