eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
45.5هزار عکس
20.3هزار ویدیو
447 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 محمود هفته قبل از خواب امام زمان (عج) را می‌بیند و آقا ندای را به او می‌دهد. مدام می‌گفت: دوست دارم شوم. از آنجایی که در جبهه نشده بود، همیشه آرزوی بر دلش مانده بود. حال و هوای دیگری داشت و من نگرانش بودم و می‌گفتم به تنهایی چه‌طور بچه‌ها را بزرگ کنم؟ روی خانم‌ها خیلی حساس بود و گاهی برای این موضوع می‌ریخت که چرا جامعه اینگونه شده است. مدام توصیه می‌کرد که با مردم باشید. همیشه بعد از تروریستی که رخ می‌داد، خیلی ناراحت می‌شد و می‌گفت : دعا کنید که خون را بگیریم و دشمن را نابود کنیم. راوی : 🌹 🥀🕊
💐🌸🌺🌼🌺🌸💐 ‌نسبت به بد خانم ها خیلی ناراحت می شد ، بعد از ازدواجمان که به بازار می‌رفتیم حس می کردم راحت نیست . به من گفت : خانم می شه من دیگه بازار نیام ؟! وضع خانم ها نا مناسبه . از این شرایط ناراحت بود و می گفت : خانمها قراره با این پوشش به کجا برسن ... 🌼 🌺💐
🥀💐🕊🌸🕊💐🥀 یکی از دوران ، از میان همه ی تصویر های آن روزها ، یکی را که از همه ی آن ها در ذهنش پر رنگ تر است، اینچنین روایت می کند : یادم می آید یک روز که در بیمارستان بودیم، شدیدی صورت گرفته بود. به طوری که از بیمارستانهای صحرایی هم زیادی را به ما منتقل می کردند. اوضاع به شدت وخیم بود. در بین همه آنها، وضع یکیشان خیلی بدتر از بقیه بود. رگهایش پاره پاره شده بود و با این که سعی کرده بودند زخم هایش را ببندند، ولی شدیدی داشت. را یکی یکی به اتاق عمل می بردیم و منتظر می ماندیم تا عمل تمام شود و بعدی را داخل ببریم. وقتی که دکتر اتاق عمل این را دید، به من گفت که بیاورمش داخل اتاق عمل و برای آماده اش کنم. من آن زمان به سر داشتم . دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم را جابه جا کنم . همان موقع که داشتم از کنار او رد می شدم تا بروم توی اتاق و را دربیاورم ، که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود به سختی گوشه را گرفت و بریده بریده و سخت گفت: من دارم می روم که تو را در نیاوری. ما برای این داریم می رویم... در مشتش بود که شد. از آن به بعد در بدترین و سخت ترین شرایط هم را کنار نگذاشتم. شادی روح و 🌹 🕊💐
🍃🌹🍃 🔰رهنمودها و توصیه‌های مقام معظم رهبری در رابطه با حجاب ‌‎‌‎‌‌‎ 🇮🇷قرارگاه شهدا ⬇️ http://eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🌹🌴💐🥀💐🌴🌹 #همسرانه #همسران_شهدا #عاشقانه_های_شهدا متن وصیت نامه #شهید_عباس_بابائی #خطاب_به_همسرش
🌹🌴💐🥀💐🌴🌹 در این دنیا فقط پاکی، صداقت ، ایمان ، محبت به مردم ، جان دادن در راه وطن و عبادت باقی می ماند. تا می تونی به مردم کمک کن . ، را خیلی زیاد رعایت کن . اگه شده نان خشک بخور ولی دوستت ، فامیلت را که چیزی نداره، کسی که بیچاره است او را از بدبختی نجات بده. تا می تونی خیلی خیلی عمیق درباره چیزی فکر کن. همیشه سنگین باش. زود از کسی ناراحت نشو از او بپرس که مثلا چرا اینکار را کردی و بعد درباره آن فکر کن و تصمیم بگیر . به خدا قسم به فکر تو هستم ولی می گویم شاید من مردم ، باید همیشه خوشبخت باشد . هرگز اشتباه فکر نکند . همیشه فقط راه خدا را انتخاب بکند . چون جز این راه ، راه دیگری برای خوشبختی وجود ندارد . باید مجددا قول بدهی که همیشه با باشی . همیشه با ایمان باشی . همیشه به مردم کمک کنی . به همه محبت کنی . در پاک بودن شیوه است و راه خداست . اگه می خواهی همیشه خوشحال باشد باید به حرفهایم گوش کنی . هرچقدر می تونی درس بخون ، درس بخون ، درس بخون خوب فکر کن . به مردم کمک کن . کمک کن خوب قضاوت کن . همیشه از خدا کمک بخواه . حتما نماز بخون . راه خدا را هرگز فراموش نکن . همیشه خاطرت این کلمات بسیار شیرین و پر ارزش را بسپار : کسی که به پدر و مادرش احترام بگذارد ، یعنی طوری با آنها رفتار کند که رضایت آنها را جلب نماید ، همیشه پیش خداوند عزیز بوده و در زندگی خوشبخت خواهد بود . هروقت نماز می خونی برام دعا کن . 🌴 🥀🌹
🌺🌸🕊💐🕊🌸🌺 بیشتر بچه‌های هم سن و سال من و به خاطر اینکه کمک‌ خرج خانواده باشیم به کویت برای کار می‌رفتیم . من و هم در کویت با هم در یک خانه زندگی می کردیم . چند روزی می‌دیدم که سرکار نمی‌رود . نگرانش شدم. پیش خودم هر فکری را می‌کردم که چرا این پسر سرکار نمی‌رود . یک روز دل را زدم به دریا و گفتم : پس چرا تو چند روزه سرکار نمیری ؟ سرش را پائین انداخت چند دقیقه‌ای سکوت کرد نفسی تازه کرد و گفت : صاحب‌ کارم گاهی وقت‌ها چیزهایی برای خانه‌اش می‌خرد، به من می‌دهد تا ببرم. خانم صاحب‌کار است. نه این کار را می‌خواهم و نه اینکه دو سه روزی یک‌ مرتبه بخواهم بروم دم منزلی که یک خانم دم دربیاید. راوی : حاج حسین وارثی مطلق 🌷 🌴🌹
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 هر خانمی که چادر به سر کند و عفت ورزد و هر جوانی که نماز اول وقت را درحد توان شروع کند ، اگر دستم برسد سفارشش را به مولایم حسین (ع) خواهم کرد و او را دعا می کنم ، باشد تا مورد لطف و رحمت حق تعالی قرار گیرد ... 🕊 🌴🌹
🔰رهبر معظم انقلاب: از خصوصیات اسلام، ملاحظات و محدودیت‌های معاشرتی بین زن و مرد است... 🍃🌹🍃 🔸 از لحاظ ارتباطات معاشرتی زن و مرد محدویت‌هایی دارند. این جزو خصوصیاتی است که اسلام روی آن تکیه دارد. 🔸 این بی‌بندوباری‌هایی که امروز در غرب وجود دارد این هم همیشه نبوده، اینها جدید است، شاید دو قرن پیش سه قرن پیش انسان وقتی می‌خواند بعضی از کتابها، بعضی از رمان‌های مربوط به قرن هجده را، قرن نوزده را توصیف زن اروپایی را انسان آنجا مشاهده میکند می‌بیند ملاحظات زیادی وجود داشته که امروز آن ملاحظات در بین غربی‌ها نیست. 🔸 اسلام روی این ملاحظات تکیه دارد،‌ مسئله‌ی حجاب، مسئله‌ی عفاف؛ مسئله‌ی نگاه، روی اینها اسلام تکیه دارد. ۱۴۰۳/۰۹/۲۷ 🇮🇷قرارگاه شهدا ⬇️ http://eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58
🌺🌸🕊🌹🕊🌸🌺 دختر بی که می آمد در مغازه، به او جنس نمی داد. یکی آمده بود و بهش جنس نداده بود و خلاصه دعواشان شده بود ، هم بچه بود ، سفت ایستاده بود که نه به تو جنس نمیدهم ، طرف هم رفته بود و شب با پدرش برگشته بود و شکایت را به آقا جان کرده بودند و یک هم توی گوش زده بودند. طفلک به ملاحظه آقاجان صدایش در نیامده بود، را خورده بود و دم نزده بود. می دانست که اگر کار به آژان و آژان کشی بکشد برای آقا جان بد می شود. شادی روح و 🌹 🌹🕊
🕊💐🌹🌴🌹💐🕊 خواهران گرامی! از شما می خواهم با حفظ و رعایت در پشت جبهه ها، جهاد اکبر کنید و با توطئه های شوم کافران ملحد بجنگید. این خواهران مبارز هستند که با حفظ دین اسلام را زنده و پا بر جا نگه داشته اند و این راه را می توانند مانند حضرت زینب (سلام الله علیها) با صلابت ادامه دهند . 🌹 🌸🌺
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 ، چون تنها بود ، خیلی به او علاقه داشتم . یک بار که در زمان به خانه اش در دزفول رفته بودم، دیدم شب موقع خواب با کامل می خوابد . تعجب کردم ، در آن هوای جنوب ، خوابیدن با زیاد کار آسانی نبود . علت را که پرسیدم، گفت : پدر جان، اینجا هرلحظه ممکن است شود ، باید از هر نظر داشته باشم ، ممکن است فردا صبح نباشیم ، پس باید کامل داشته باشیم تا وقتی ما را از زیر خارج می کنند ، مشکلی وجود نداشته باشد . راوی : 🌹 🥀🕊
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴 گاهی که خبر نداشت و میرفت مجلس و مراسمی، ناگهان غافل گیر می شد... چشمش که به زنهای نامحرم می افتاد می نشست یک گوشه، سرش را پایین می انداخت... چند لحظه که می گذشت بلند می شد چیزی را بهانه میکرد و زود خداحافظی می کرد و مجلس را ترک می‌کرد. دیگر لازم نبود توضیحی بدهد: همه می دانستند که آدمی نیست که پا به هر محفلی بگذارد و در مقابل عمل حرام بی تفاوت بماند! 🌹 🕊🌹