🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊
#پدرانه
#پدر_شهید
#شهید_والامقام
#مهدی_فلاحت_پور
تصویر بردار مستند روایت فتح و اولین #شهید مدافع مردم #فلسطین
از کودکی حال و هوای خاصی داشت، انقلاب که به پیروزی رسید، در چشمان مهدی چیزی درخشید. چندی بعد حمله نیروهای بعثی او را به جبهههای حق علیه باطل کشاند. نبرد با متجاوزین روحیه مهدی را هر روز مقاومتر میکرد. سال 1362 وارد واحد تبلیغات لشگر 27 محمدرسولالله شد، سودائی عجیب در سر داشت، چیزهائی دیده بود که باید برای مردم به تصویر میکشید، به همین علت در سال 1365 به جمع گروه روایت فتح پیوست.
بعد از اتمام جنگ به ادامه تحصیل روی آورد و در رشته سینما در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد و فعالیتهای خودش را در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، روایت فتح، گروه تلویزیونی جهاد، صدا و سیما ادامه داد.
اردیبهشت 1371برای مهدی بوی خوش سفر را به همراه آورد. او برای فیلمبرداری جنایات اسرائیل در لبنان و انعکاس وضعیت آوارگان فلسطینی به لبنان سفر کرد و در سرزمین غربت، جبهه ای که رویاروی جنایتکاران رژیم صهیونیستی بود، در بمباران مردم مظلوم لبنان در تاریخ 1371/03/01 به فیض #شهادت رسید.
🌹#سالروز_شهادت🕊
#روحش_شاد 🕊
#یادش_گرامی 🌹
#راهـش_پر_رهرو 🕊
🕊 🕊🌹
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 #پدرانه #پدر_شهید #شهید_والامقام #مهدی_فلاحت_پور تصویر بردار مستند روایت فتح و اولین #شهی
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊
#شهدا
از کلام
#شهدا
#شهید_سیدمرتضی_آوینی
در وصف
#شهید_مهدی_فلاحت_پور
تصویر بردار مستند روایت فتح و اولین #شهید مدافع مردم #فلسطین
مهدی مهربان بود و بسیار لطیف. گلی بود که خار نداشت. نه به آن معنا که کمال مطلق باشد. اینکه میگویند «گل بیخار، خداست» حرفی است بسیار کلیتر از اینکه من میخواهم بگویم. میخواهم بگویم آنهمه لطیف بود و مهربان و متواضع که اگر چه با تو در میآمیخت و در تو نفوذ میکرد و از تو تأثیر میپذیرفت، دوست میداشت و دوستش میداشتند، اما هیچ دوستی را سراغ نداری که از او آزار دیده باشد. اهل ریا نبود و خودش را بیشتر از آنچه بود نشان نمیداد. و آن همه بیتکلف بود که خودش را هرگز تحمیل نمیکرد و همه در کنار او فرصت مییافتند که خودشان باشند، در عین آنکه بی اعتنایی هم نمیکرد و با همه گرم میگرفت. عُجب نداشت و هر که چنین باشد عظمت مییابد و کرامت، هرچند دیگران در نیابند. نظام پنهان عالم بر این است که آدمهای فارغ از عُجب و خودبینی، بزرگی مییابند و محبوب میشوند. بزرگانی چنین، در زمین گمنامند و در آسمان مشهور و همین خصوصیت حقیقت وجود او را از ما پنهان داشته بود و اصلاً گمان نمیبردیم که چنین برگزیده شود و چنین زیبا به استقبال مرگ برود، آن هم در این روزگار که تجدید عهد دیگر به این سهولت نیست که خودت را به قطار تهران _ خرمشهر برسانی و سر راه در پادگان دوکوهه پیاده شوی. و این برای مردان مرد که جان خویش را وامدار جانبازی مییابند و سر خویش را امانتی میدانند که باید در کربلا مسترد شود، سخت دشوار است.
معلوم میشود که باب #شهادت بر همه مسدود نشده و مهم این است که خداوند متاع وجود کسی را خریدنی بیابد، آنگاه راکتهای هواپیماهای اسرائیلی او را پیدا میکنند و مأموریت خود را به انجام میرسانند.
سعادت بسیار میخواهد که آدم به دست شقیترین اشقیا یعنی غاصبان سرزمین معراج کشته شود و آن هم اینچنین. اگر آن جیب لباسش که کیف بغلی و کارتهای شناسایی او را در خود محفوظ میداشت پیدا نمیشد، هیچ نشانی از او بر جای نمانده بود. و برای مردانِ مرد کدام مرگ از این زیباتر؟
#شهید_مهدی_فلاحت_پور
🌹 #سالروز_شهادت🕊
#روحش_شاد 🕊
#یادش_گرامی 🌹
#راهـش_پر_رهرو 🕊
🕊 🕊🌹
🥀🕊💐🌹💐🕊🥀
🌹 #شناخت_لاله_ها 🌹
#شهید_والامقام
#عبدالحسین_ربیعیان
#اولین_شهید_هسته_ای
فرزند : رجبعلی
#طلوع :
🗓 1335/05/11 🗓
محل تولد : نجف آباد
وضعیت تاهل : مجرد
#عروج :
🗓 1361/02/02 🗓
مسئولیت : بسیجی
محل #شهادت : خرمشهر
عملیات : بیت المقدس
مزار #شهید :
#گلزار_شهدای_نجف_آباد
#مهربانم
#آسمانی_شدنت_مبارک
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀 🕊🥀
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴
#شهید
از زبان
#شهید
#سردار_شهید
#حاج_محمود_شهبازی
از زبان
#سردار_شهید
#حاج_احمد_متوسلیان
برادرمان مهندس #محمود_شهبازی ، دانشجوی سال چهارم دانشگاه علم و صنعت بود و رشته صنایع میخواند، در آن ایام ایشان مسئول سپاه همدان بود و فرماندهی جبهه قراویز در منطقه عملیاتی سر پل ذهاب را بر عهده داشت، میتوانم به جرأت بگویم که ایشان از اول جنگ در تمام نبردهایی که علیه ارتش عراق در جبهه غرب انجام میگرفت؛ شرکت داشت، به جای اینکه توی سپاه استان بنشیند و پشت میزهای آنچنانی خودش را گم کند چنان که متاسفانه بعضیها خودشان را گم کردند، همیشه در جبهه بود و در حال جنگ بود.
#شهید_والامقام
#حاج_محمود_شهبازی
🌹 #سالروز_شهادت🕊
#مردان_بی_ادعا
🥀 🕊🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#خاطرات_شهدا
#شهید_عباس_شعف، فرمانده گردان میثم که در عملیات آزادسازی خرمشهر به #شهادت رسید از زخمی شدن خود اینگونه نقل خاطره میکند: شب دوم اردیبهشت ۱۳۶۰ بود. به خط اول پدافندی کماندوهای بعثی رسیدیم. درگیری خیلی سختی بود.
آن شب من به همراه نیروهای دستهام تا عمق مواضع دشمن نفوذ کرده بودیم. دشمن از همه سمت ما را زیر آتش گرفته بود.
لحظهای رگبار گلولهها و آتش خمپارهها قطع نمیشد و ما مقاومت میکردیم؛ ناغافل ضربهای محکم به سینهام خورد
دود و بوی باروت همه جا را پر کرده بود
من خودم را میان زمین و آسمان دیدم و بعد به زمین کوبیده شدم
از همه جای بدنم خون جاری بود
چشمهایم جایی را نمیدید و دست و پایم به فرمان من نبودند. فقط صداهایی را میشنیدم که میگفتند :
بچهها! برادر شعف #شهید شده.
بعثیها دارن میان
عقبنشینی کنید
مجروحا را به عقب ببرین
دیگر هیچ چیز نفهمیدم. بعثیها بالای سرم آمدند. یکی از آنها میخواست تیر خلاصی به من بزند؛ اما دیگری لگدی به پهلویم زد و با پوتین دست شکستهام را فشار داد. درد تمام وجودم را گرفت، ولی صدایی از دهانم بیرون نیامد. همین کار باعث شد تا به من تیر خلاص نزنند، اما من چقدر مشتاق آن تیر خلاصی بودم.
راوی :
#شهید_عباس_شعف
🌹 #سالروز_شهادت🕊
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🕊 🕊🥀
🌹💐🥀🌴🥀💐🌹
#پیامکی_از_بهشت 💐
ای مردم ، بعد از #شهادت هر #شهیدی ، خیلی از ما ادعای دوستی با او را کردیم و برای او تخت و حجله بستیم ، بلند گو بستیم ، تاج گل بردیم و... ولی آیا یک سوره بالای سر #شهید خواندیم ؟ آیا رفتیم سر قبرش و یک جزء قرآن بخوانیم ؟
آیا #شهید به تاج گل احتیاج دارد یا به اینکه برویم برایش نمازی بخوانیم ، روزه ای بگیریم ، قرآنی بخوانیم و طلب آمرزش کنیم .
🌹 #شهید_والامقام
🕊 #عبدالعلی_رحیمی
#سلام_به_دوستان_شهداء 🌹
#روزتان_شهدایی 🌹
🌺💐🌼
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹
#خاطرات_شهدا
#شهید_تفحص
#عباس_صابری
برات #شهادت
در عالم خواب دیدم كه یك عده از بسیجی های آشنا پشت در ورودی مسجد جامع نارمك تهران جمع شده التماس می كنند كه داخل مسجد شوند، ولی اجازه نمی دادند.
من و چند نفر از بچه های تفحص وارد مسجد شده، پشت سر امام جماعت نماز خواندیم، سپس پشت سرم را نگاه كرده ، دیدم بقیه نیروهای تفحص هم هستند، پرسیدم: شما هم آمدید؟ گفتند: بله، بالاخره اجازه ورود دادند.
آنجا برگه هایی را امضاء می كردند یا شاید برای #شهادت تأییدشان می كردند.
یكبار هم خواب دیدم : سید سجاد به من گفت : عباس تو در فكه #شهید می شوی .
وقتی وارد محور فكه شدم، كتاب حماسه قلاویزان را دیدم، با ناراحتی و برای متوجه شدن تعبیر خوابم به آن كتاب تفعلی زدم واین شعر آمد:
#شهادت تو را خلعتی تازه داد
تو از سمت خورشید می آمدی
راوی :
خود #شهید
#شهید_عباس_صابری
🌹 #سالروز_شهادت🕊
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀 🕊🌹
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 #خاطرات_شهدا #شهید_تفحص #عباس_صابری برات #شهادت در عالم خواب دیدم كه یك عده از بسیجی های
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹
#خاطرات_شهدا
#شهید_تفحص
#عباس_صابری
کار تفحص را از محور قلاویزان، فکه، شلمچه و طلائیه شروع کرده ، ادامه دادم در این مدت ۲ خطر جدی مرا تهدید کرد....
یک بار به همراه سرهنگ غلامی و برادران تفحص لشکر مستقر در فکه ، صبح قرار گذاشتیم تا برای ظهر عاشورا که می خواستیم در مقتل #شهداء مراسمی برگزار کنیم منطقه عملیاتی والفجر مقدماتی بعد از زیارت عاشورا آنجا را کنترل کرده و سرکشی کنیم.
ساعت از ۶ گذشت حرکت کردیم ، به مقتل #شهید_آوینی که رسیدیم معبر حالتی پیچ مانند داشت و من خواستم از راه دیگری رفته زودتر برسم .
به قول معروف پیچ پیچید، من نپیچیدم ، در ۸ متری ما راننده دستگاه بیل مکانیکی که از بچه های ۷۷خراسان بود در جایش روی زمین نشست و تکان هم نمی خورد .
پرسیدم : قضیه چیست؟! گفت : آرام پایت را از روی زمین بردار و اصلاً آن را نچرخان.
وقتی پایم را برداشتم یک مین والمری که کلاهک آن تکان نخورده و فقط شاخکهایش شکسته بود را دیدم ولی گویا لیاقت نداشتم.
یکبار هم هنگامی که در منطقه شلمچه برای بچه های تفحص لشکر ، محور و معبر باز می کردیم در پاسگاه مرزی شلمچه نزدیک کانالی که هر ۶ متر به ۶ متر یک مین T.X.50 قرار داشت ، مأمور پاکسازی شدیم من به منطقه آشنایی کافی داشتم یک روز قرار شد نحوه پاکسازی و وضعیت محل بررسی شود زمانی که بیست متر از نقطه شروع معبر دور شدم احساس کردم دومتر به هوا پرت شده به زمین افتادم.
وقتی بلند شدم دیدم یکی از همان مینها که به خاطر وزن تقریباً سه کیلویی اش بچه هابه آن مین بطری می گفتند آن طرف تر از من افتاده و بچه ها هم مرا نگاه می کنند گویا پایم به آن خورده و چاشنی اشتعالی آن عمل کرده، ولی چاشنی انفجاری عمل نکرده بود. این دومین خطری بود که به خیر گذشت .
راوی :
خود #شهید
#شهید_عباس_صابری
🌹 #سالروز_شهادت🕊
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🥀🌴🌹
🌴🥀🌹🕊🌹🥀🌴
#شهیدانه
#حرف_دل
مرز مردن و #شهادت خون نیست ، خود است...
#شهدا از زندگی و فرزند، مال و جان خود گذشتند که حافظ ناموس و وطن خود باشند #شهدا از زرق و برق این دنیای فانی گذشتند و برای خدا و رضای خداجنگیدند .
ما از #شهدا درس ایمان، ایثار و فداکاری می گیرم .
من کسی هستم که باید راه این #شهیدان را ادامه دهم ، راه سی و شش هزاردانش آموز کشورم ایران ، ازجمله #شهیده_زینب_کمایی که عاشقانه جنگیدند و #شهید شدند .
راه فردی که مدلینگ بود و ازهمه ی زیبایی و تحصیلات خود گذشت برای دفاع از حرم حضرت زینب دشمنان را تیر باران کرد و زمین سوریه گرمی خون او را احساس کرد و این فرد کسی نبود جز #شهید_بابک_نوری
#شهید_محسن_حججی نیز از دیگر افرادی است که از فرزند و خانواده خود گذشت و ازحرم حضرت زینب دفاع کرد و به صورت دردناکی به #شهادت رسید.
آری #شهدا هستند که سرمشق ایمان من و دیگر نوجوانان و جوانان هستند .
و اینک ....
#شهادتها_در_پیش_داریم
🥀 🕊🌹
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹
#خاطرات_شهدا
#شهید_تفحص
#عباس_صابری
یکی از روزها که #شهید پیدا نکرده بودیم، به طرف #عباس_صابری هجوم بردیم و بنا بر رسمی که داشتیم، دست و پایش را گرفتیم و روی زمین خواباندیم تا بچه ها با بیل مکانیکی خاک رویش بریزند.
کلافه شده بودیم. #شهیدی پیدا نمی شد.
بیل مکانیکی را کار انداختیم، ناخنهای بیل که در زمین فرو رفت تا خاک بر روی #عباس بریزد، متوجه استخوانی شدیم که سر آن پیدا شد.
سریع کار را نگه داشتیم، درست همانجایی که می خواستیم خاکهایش را روی #عباس بریزیم تا به #شهدا التماس کند که خودشان را نشان بدهند، یک #شهید پیدا کردیم .
راوی :
#شهید_مجید_پازوکی
#روحشان_شاد
#یادشان_گرامی
#راهشان_پر_رهرو
🥀 🕊🌹
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#شهیدانه
#سردار_دلها
#سپهبد_شهید
#حاج_قاسم_سلیمانی
از #حاج_قاسم پرسیدند: بهترین دعا چیست؟
گفت: #شهادت...
گفتند: خب عاقبت بخیری که بهتر است
#حاج_قاسم گفت: ممکن است کسی عاقبت بخیر شود ولی #شهید نشود، ولی کسی که #شهید بشود حتما عاقبت بخیر هم میشود...
شادی روح #امام_راحل و #شهدا و سلامتی رزمندگان 8 سال دفاع مقدس
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🥀 🌹🕊