eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
45.5هزار عکس
20.3هزار ویدیو
448 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 فرزند کوچکم ریحانه خانم (2 ساله) حدود 15روز بعد از بود که بسیار تب کرد و مریض شد. هرچه کردیم خوب نشد؛ دارو، دکتر و... هیچ اثر نمی کرد و تب ریحانه همچنان بالا می رفت. تـب بچم اونقـدر زیادشـده بـود که نمی دانستم چه کنم و ترسیدم که بلایی بر سر بچه ام بیاد. کلافه بودم. غم از یک طرف و بیماری و تب ریحانه نیز از یک طرف؛ هردو بردلم سنگینی میکرد. ترسیده بودم. با خودم میگفتم نکنه خدا بلایی بر سر بچه ام بیاد و مردم بگند که نتونست بعد از بچه هاشو نگه داره...این فکر ها و کلافگی و سردگمی حالم رو دائم بدتر میکرد. شب جمعه بود. به آقا ابا عبدالله الحسین (ع) توسل کردم. زیارت عاشورا خواندم. رو کردم به حرم اباعبدالله (ع) و شروع کردم به صحبت با سالار شهیدان... با گریه گفتم یا امام حسین من می دونم امشب شما با همه تو کربلا دور هم جمع هستید. من می دونم الان پیش شماست... خودتون به بگید بیاد بچه اش رو شفا بده... چشمام رو بستم گریه می کردم و صلوات می فرستادم و همچنان مضطر بودم. درهمین حالات بود که یک خوش در کل خانه پیچید. بیشتر از همه جا بچه ام و لباسهاش این عطر رو گرفته بودند. تمام خانه یک طرف ولی بچه ام بسیار این بوی خوش را می داد، به طوری که او را به آغوش می کشیدم و از ته دل می بوییدمش . چیزی نگذشت که دیدم داره تب ریحانه پایین میاد. هر لحظه بهتر میشد تا این که کلا تبش پایین اومد و همون شب خوب شد. فردا تماس گرفتم خدمت یکی از علمای قم (آیت الله طبسی) و این ماجرا را گفتم و از علت این عطر خوش سوال کردم. پاسخ این بود که چون در شب جمعه کربلا هستند و پیش اربابشون بودند عطر آنجارا با خودشون بهمراه آورده اند. راوی : 🥀🕊🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 براے کسانـی کہ اهل ارزش هاے اسلامی هستند ، تصاویـر از هر تصویـرے دلرباتـر است. باران رحمت اند ... دوستی با ... دوطرفہ استــ ... یاعلی کہ بگویـی دستتــ را خواهند گرفتــ ... 🌹 🌹🕊 🌹🕊🌹 🥀 🌴🌹
🥀💐🕊🌹🕊💐🥀 نخستین نهضت بزرگ روح الله اگر مرا و مرا بر زمین بریزید، در هر از من نام را خواهید یافت . 🌹 🕊 شادی روح و 🥀 🕊🥀
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🥀💐🕊🌹🕊💐🥀 #در_محضر_شهدا #ولایت_مداری #شهید_والامقام #آیت_الله_سعیدی نخستین #روحانی_شهید نهضت بزرگ
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 نخستین نهضت بزرگ روح الله یکی از شب ها که قرار بود پدرم به پارچین برود، اتومبیلی برای رفتن به آنجا پیدا نکرد. او علاقه داشت حتماً به پارچین برود. من یک موتور گازی داشتم. پدرم از من خواست او را با موتور تا میدان خراسان برسانم تا از آنجا اتومبیلی پیدا کند و به پارچین برود. بعداً گفت: تو با موتور به میدان خراسان برو، از آنجا به بعد من پشت سر تو سوار می‌شوم و از طریق جاده گرمسار به روستایی می‌رویم که قرار است در آنجا سخنرانی کنم. من قبول کردم و با موتور به اول جاده مسگرآباد، نزدیک گورستانی که مرحوم در آنجا مدفون است، رفتم و منتظر ایستادم. بعد از مدتی پدرم رسید و بر ترک موتور گازی سوار شد و حرکت کردیم. کمی که رفتیم، به یک جاده فرعی رسیدیم، در این موقع، شمع موتور جمع شد و موتور به پت پت کردن افتاد و یک‌مرتبه خاموش شد، شمع اضافی هم برای عوض کردن نداشتیم. تا روستا راه زیادی مانده بود، اتفاقاً در آن شب، مهتابی در آسمان دیده نمی‌شد و هوا کاملاً تاریک بود. پدرم عبایش را جمع کرد و روی دوشش انداخت، من هم موتور گازی خاموش را روی دست‌هایم گرفته بودم و همین طور می‌رفتیم. مقداری که راه رفتیم، پدرم گفت: محمد! من یک می‌فرستم، تو هم موتور را بگذار و یکی دو تا پا بزن، ان شاء‌الله روشن می‌شود. من موتور را روی زمین گذاشتم، پدرم فرستاد، من پا زدم و موتور ناگهان روشن شد. بار دیگر پدر بر ترک موتور سوار شد و خود را به روستا رساندیم. ایشان آن شب به منبر رفت و سخنرانی کرد و فردایش هم با همان موتور به تهران بازگشتیم. راوی : 🌹 🕊 شادی روح و 🥀 🕊🥀
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 ..! مانده ام از ڪدامتان، بنویسم..! بخوانم..! بشنوم..! هر ڪدامتان را صفتے ست ڪه شده اید به آن هر ڪدامتان را اخلاقے ست ڪه شده اید به آن اما مے دانم ! همه ے شما را اگر خلاصه ڪنم، مے شـود و تمام پیام تان را اگر خلاصه ڪنم مے شـود دعا ڪنید ما را، تا عبد حق شویم ... رهایمان نڪنید ... 🌹 🌹🕊 🌹🕊🌹 🌹 🕊🌹
💐🌺🍀🌼🍀🌺💐 حضرت آيت الله هر كس مي خواهد بداند که اگر امام زمان (عج) ظهور فرمايد ، نسبت به ايشان چه موضعي خواهدداشت، ببيند الان با نائب بر حقش چگونه است، اگر توانست مطيع ايشان باشد، اطاعت از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هم مي تواند بكند . شادی روح و 💐 🍀🌺
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🌷🌼🌺🌸🌺🌼🌷 یک اتفاق عجیب در تدفین فرمانده مدافع حرم: می‌دانم زنده‌ای! با تو زندگی می‌کنم، خیلی‌ها نمی‌توانند درک کنند و حتی شاید برایشان خنده دار باشد اما من حضور را حس می‌کنم . قابل گفتن نیست، شاید خیلی‌ها نتوانند این موضوع را درک کنند، حتی شاید برای برخی خنده‌دار باشد اما من حضور را حس می‌کنم. خودش این را به من نشان داد، این موضوع را با بسته شدن چشم‌ها و دهانش در ثانیه‌های آخری که مراسم تدفین و تلقین تمام شده بود، به من نشان داد. نهایتا یک روز بعد از فوت انسان خون بدن دلمه می‌شود، اصلا زنده نیست که بخواهد خونریزی داشته باشد ولی بعد از 7 یا 8 روز خونریزی داشت، مجبور شدند که دوباره غسل و کفن کنند، با آب گرم غسل دادند که پیکرش برای دیدن مهیا شود. اولین باری که پدرش را دید خیلی به چهره‌اش حساس شد چون داخل دهانش پنبه بود . خواست خدا این بود که دوباره خونریزی کند و پیکر دوباره شسته شود تا بتوانند پنبه‌ها را خارج کنند و مهیای دیدن شود. وقتی خانواده از زمان آقا تعریف می‌کردند، گفتند که چون مقداری بی‌تابی کردند دیگر نتوانستند تا ثانیه‌های آخر کنار باشند و او را ببینند. همه اینها در ذهن من بود، همان اول به خودم گفتم که اگر الان ضعف نشان دهم، این آخرین باری خواهد بود که چهره خاکی را نشانم می‌دهند اما مقاومت کردم تا در مراسم تشییع و تدفین هم بتوانم کنار پیکر بمانم. سعی کردم که خیلی محکم باشم ، وقتی که می‌خواستند را داخل خانه ابدیش بگذارند، من همانجا کنار قبر نشستم و بلند نشدم، از همان ثانیه داخل را نگاه کردم و تمام مراحل خاکسپاری را دیدم . یک اتفاق عجیب در آخرین لحظه : می‌خواستی نشانم دهی که زنده‌اند؟ همه اینها را می‌دانم . من با تو زندگی می‌کنم همیشه به من می‌گفت که او را از زیر رد کنم، تصمیم گرفتم تا برای آخرین بار او را از زیر رد کنم، وقتی تربت امام حسین(علیه السلام) را در قبر گذاشتند و پرچم گنبد حضرت را روی انداختند، قرآنم را درآوردم و به عموی که داخل قبر بود دادم، گفتم که این را روی صورت بگذارند و بردارند، به محض اینکه را روی صورت گذاشتند، شاید به اندازه دو یا سه دقیقه نشده بود که دهان و چشم بسته شد . همانجا گفتم : می‌خواستی در آخرین لحظه، "عند ربهم یرزقون" بودنت را نشانم دهی و بگویی که زنده هستند؟ همه اینها را می‌دانم. من با تو زندگی می‌کنم . راوی : 🥀🕊🌹
🌴🥀🕊💐🕊🥀🌴 من نمی گویم معصوم اسٺ ولی ملتی که به به امر اعتماد می کنند ، خدا اجازه به آن را نمی دهد و به نوعی به او معصومیت می بخشد . سلامتی و تعجیل در فرج و سلامتی نائب بر حقش 🌴 🕊🌹
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 ای کاش از ما نپرسند بعد از چه کرده اید .... آخر چه داریم بگوئیم جز انبوهی از ..... یعنی متفاوت به آخر برسیم وگرنه پایان همه قصه هاست..... 🌷 🌷🥀 🌷🥀🌷 🌴🕊🌹
🌷 شهید سلیمانی: هرکس به مدار مغناطیسی علی‌بن‌ ابی‌طالب نزدیکتر شد، این مدار بر او اثر می‌گذارد؛ او کمیل‌بن‌زیاد می‌شود، او ابوذرغفاری می‌شود، او سلمان پاک می‌شود‌. 🌸 را یاد کنیم با ذکر صلوات 🕊 eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58 🥀🥀
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 هم خودشان خاکی بودند هم لباسهایشان ... کافی بود بـاران ببارد تا عطرشان در همه جا بپیچد.. شادی روح و 🥀 🕊🌹
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 ‌ توصیه می‌کنم که برای خیر دنیا و آخرتتان، ایمانتان‌ به رهبری حضرت امام خامنه‌ای دام ظله محکم و قوی باشد. شادی روح و 🕊 eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58 🥀🥀