🌷🕊🥀💐🥀🕊🌷
#مادرانه
#مادر_شهید
نذر ڪردم
تا بیایے هرچه دارم
مـال تو
چشم هاے خستهے
پر انتظارم
مـال تو
یڪ دل دیوانه دارم
با هزاران آرزو
آرزویم هیچ
قلب بیقرارم
مـال تو ...
غَمِ یوسُف بکُشد!
عاشق کنعانی را ...
#پنجشنبه_های_دلتنگی
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌺 🥀🌺
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#مادرانه
#شهید_والامقام
#مهدی_دهقان
بعد از تو
تا همیشه
شبها و روزها
بی مهر و ماه
از کنار من می گذرند
اما
در عمق سینه ها
خورشید قصه های دلاوریهایت
همواره روشن است .
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 💐🕊
🌺🕊🌹💐🌹🕊🌺
#پنجشنبه_های_دلتنگی
#مادرانه
خیلی حال میده یه بچه خوشگل دنیا بیاری
خیلی حال میده تو کودکی همه جا از ادبش و تو بزرگی از اخلاق و صفا و صمیمیتش حرف بزنند
خیلی حال میده به سنین جوانی که رسید وقتی نگاش کنی دلت بره
#خوشگل
#خوشتیپ
#آقا
ولی از همه اینا باحال تر می دونی چیه؟
اینه که وقتی بعد چندین سال چشم انتظاری #استخونای پسر خوشتیپتُ بیارن ، کفن ُ بگیری سمت آسمون و آروم بگی :
#اللهم_تقبل_منا_هذا_القلیل ..
🌺 🕊🌺
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#مادرانه
#روایتی_از_مادر_شهید
یک روز یک اعلامیه آورد
به #مادرش نشون داد...
اعلامیهی یک #شهیدی همنام خودش
بود...
🌹 #شهید_مهدی_مهری 🌹
گفت #مامان یه روز اعلامیه منو میارن، شما چکار میکنید؟
گفت از خدا گرفتم، به خدا هم میسپارم...
وقتی خبر #شهادت رو به #مادر دادند، گریه نکرد...
گفت خودم فرستادمش...
اگر گریه کنم اجرش میره...
#مادران_زینبی
#شهید_والامقام
#مهدی_مهری
🌹 💐🕊
🥀🕊🌴🌹🌴🕊🥀
#مادرانه
#محمد_شهیدم
#محمد همیشه برای نماز پیشقدم از تمامی بچههایم بود و در کارهای خانه به من کمک زیادی میکرد .
آرام و با وقار بود و برای انجام هر کاری قبلش فکر میکرد .
روزه و نماز شبش ترک نمیشد،
#محمد وقتی به جبهه اعزام شد که بردار بزرگش #غلامعلی_بذرافکن مدتی قبل به جبهه رفته و در عملیات خیبر #مفقود شده بود و نزدیک به سه سال بود که از #غلامعی خبری نداشتیم .
این #مادر_شهید در حالی که با دستان خسته از کار و تلاش #مادرانه_اش صورتش که دانههای اشک بر رویش حلقه بسته بود را پاک میکرد، گفت:
به #محمد گفتم: #مادر_جان از #برادر بزرگت هنوز خبری نداریم تو تنهایمان نگذار .
با شنیدن این کلام #محمد گوشه چادرم را پاک کرده و با بوسیدنم گفت :
#برادرم راه خودش را رفته من هم راه خودم را میروم و در حال حاضر بر من واجب است که به جبهه بروم و شما هم #صبر کرده و راه خانم #زینب_کبری_س را پیشه کنید .
#روحشان_شاد
#یادشان_گرامی
#راهشان_پر_رهر
شادی روح #امام_راحل و #شهدا و سلامتی #مادران_شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹🕊🌹
🥀🕊💐🌹💐🕊🥀
#خاطرات_شهداء
#مادرانه
#مادر_شهید
#دعای_مادر
برادر و همرزم #شهید، تعریف می کرد :
#بیژن به خاطر هوش بالایی که داشت ، شرکت نفت دنبالش فرستاده بودند برای استخدام .
مادرمان من تحصیل نکرده ولی علاقه بسیار شدیدی به اهل بیت داشت .
یه روز #بیژن میاد خونه
همینطوری که وارد خونه می شه ، می بینه مادر داره آش می پزه و در عین حال با #حضرت_زهرا_س درد و دل می کنه و می گه که این بچه ام (امیرحسین) پاش قطع شده و من دیگه رزمنده ندارم برای راه تو یا زهرا و گریه می کنه
مادر ادامه میده که #بیژن هم دنیا را برداشته و آخرتش رو فروخته .
#بیژن شب #شهادتش این و برام تعریف کرد و گفت :
من پشت سر مادر بودم ولی مادر اینو نمی دونست ، وقتی تنهایی داشت آش پزی می کرد و با #حضرت_زهرا_س صحبت می کرد ، رفتم بوسیدمش و بهش گفتم :
« ننه به خدا اینجوری نیست که تو ناراحتی ».
#بیژن همون روز کارت رسمی حفاری نفت را از شرکت گرفته بود .
#بیژن هم همون لحظه کارتش را به مادرم نشون میده و می گیره رو گاز و بهش میگه ببین ننه اینم دنیا ، سوزوندمش ، از فردا هم میرم عملیات و بعداز اون آمد جبهه .
از سال ۵۹ تا ۶۳ #بیژن همه عملیات ها را شرکت کرد و در عملیات بیت المقدس هم خیلی تاثیر گذار بود .
#شهید_بیژن_خطیبی
متولد : 1337
#شهادت : 1363/12/22
عملیات : #بدر
منطقه : #هورالویزه
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹 🕊🥀
🌴🕊🌷🌴🌷🕊🌴
#مــادرانه
کسی چه میداند
من امروز چند بار فرو ریختم و
چند بار دلتنگ شدم؟!!
از دیدنِ کسی که
فقط پیراهنش شبیه تو بود ...!
#پنجشنبه_های_دلتنگی
🌴 🕊🌷
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#مادرانه
#مادران_چشم_انتظار
گاهی وقت ها ساعت ها زل می زند به مادر شهیدی که بر سر مزار پسرش نشسته است. دلش طاقت نمی آورد و مثل همیشه بغض سی و چند ساله اش دوباره در کنار مزار شهدای گمنام می شکند.
خورشید به آسمان پنج شنبه که می رسد دلشوره هم با خودش می آورد.
و این دلشوره برای یک روز و یک هفته و یک سال نیست، عمریست با این دلشوره زندگی کرده است.
عمریست با این دلشوره از خواب برخواسته، نفس کشیده و تا به امروز را طاقت آورده است.
مثل همان دلشوره ای که روز اول مادر شدن آمده بود سراغش، همان روزی که قنداقه تنها پسرش را به دستش دادند. همان روزی که وقتی چشمش به روی ماه نوزادش افتاد چهار قل و آیةالکرسی از روی لبش کنار نرفت.
راستش را بخواهی دلش عجیب دوباره هوای آن روی ماه را کرده است.
هر پنج شنبه کارش همین است، اصلا تمام دلخوشی زندگی اش همین پنج شنبه هاست. نمی داند چرا؟ اما همین که چادر سیاهش را بر سر می کند یاد آخرین روز رفتن جگرگوشه اش می افتد، یاد آن روزی که چادرش را دودستی گرفته بود و قسمش می داد تا اجازه رفتن را بگیرد، اجازه پر کشیدن را.
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹🕊🥀
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#مادرانه
#مادر_شهید
واژه #مادر به خودی خود زیباترین واژه ایست که باشنیدنش تمام احساسات انسان برانگیخته می شود، که وقتی در کنار واژه عظیم #شهید قرار میگیرد زیباترین و ناب ترین درجات انسانی را یادآور می شود!
🌹#مادر_شهید 🌹
#مادر باشی و از دامنت #شهیدی به #معراج برود ، چه مقامی بالاتر از این! #بهشت زیر پای #توست ، البته #بهشت هم برای تو کم است و در مقابل صبوری های تو #خجل است، فقط #خدا می داند چه #اجر والایی در #انتظار توست !!
#مادری که با تمام وجود خود #عشق خدا را در وجود #فرزندش عجین کرده و هنگامی که #فرزندش تب می کند همانند شمع در کنار او می سوزد و آب می شود ، حالا چطور و چگونه این همه #صبر دارد که #فرزند خود ، -جگرگوشه خود را بدرقه می کند و بجایی می فرستد که می داند دیگر #برگشتی در کار نیست!
با همان احساسات پاک #مادرانه ، خود را #مهیا می کند تا #پیکر_فرزندش را به #آغوش بکشد !
#عزیزم ، #مادرم ، #فرزند_شهیدت از آسمانها برای تو پیام #تبریک جاودانه ای فرستاده که بر تو #مبارک و چشمانت روشن باد بر پیامی که فرشتگان #عرش هم به خود می بالند که چنین #پیامی را خدمت تو بیاورند .
#مادرم خاک پای تو را #طوطیای چشمان خود می کنم و با تمام وجود در مقابل #مقامت سر #فرود می آورم.
🌴 🕊🌹
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#مادرانه
#مادران_چشم_انتظار
به یاد #شهدای_گمنام ...
مامور سرشماری :
سلام مادرجان
ميشه لطفا بیای دم در؟
سلام پسرم...
بفرما؟
از سرشماری مزاحمت میشم.
مادر تو این خونه چند نفرید؟
اگه ميشه برو شناسنامههاتونو بیار که بنویسمشون...
مادر آهسته و آروم لایِ در رو بیشتر باز کرد...
سر و ته کوچه رو یه نگاهی انداخت...
چشماش پر اشک شد و گفت:
پسرم، قربونت برم، ميشه مارو فردا بنویسی...!!!؟؟؟
مأمور سرشماری، پوزخندی زد و گفت:
مادر چرا فردا؟
مگه فردا میخواید بیشتر بشید؟
برو لطفاً شناسنامت رو بیار وقت ندارم.!
آخه...!!!
پسرم ۳۱ سالِ پیش رفته جبهه...
هنوز برنگشته...
شاید فردا برگرده...!!!
بشیم دو نفر...!!!
میشه فردا بیای؟؟؟
توروخدا...!!!
مأمور سرشماری سرش رو انداخت پایین و رفت...!
مغازه دار ميگفت:
الان 29 ساله هر وقت از خونه میره بیرون،
کلیدِ خونشرو میده به من و میگه:
آقا مرتضی...!!!
اگه پسرم اومد، کلیدرو بده بهش بره تو...
چایی هم سرِ سماور حاضره...!
آخه خستس باید استراحت کنه...!
شرمساریم از روی تو ای مادر....
نسل ما امانت دار خوبی نبود....!!
#پنجشنبه_های_دلتنگی
🥀 🌹🕊
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#مادرانه
#دلتنگی
با اشک چشم، قبر تو را رنگ میزند
این مادری که بوسه بر این سنگ میزند
مادر نبودهای که بدانی چه میکشد
وز چه به روی صورت خود چنگ میزند
مادر نبودهای که بدانی غم پسر
آتش به جان مادر دلتنگ میزند
در استوای هجر تو هر چند سوخته
اما پر از غرور دم از جنگ میزند
با اشکهای شعلهورش، دست بر دعا
آتش به هر چه فتنه و نیرنگ میزند
هان ای شهید! زنده تاریخ تا ابد!
مرگا بر آن که راه تو را انگ میزند
در این هوای شرجی دور از تبسمت
کم کم تمام آینهها زنگ میزند
میخواستم قصیده بگویم به وصف تو
دیدم که پای قافیه ها لنگ میزند
#پنجشنبه_های_دلتنگی
یاد همه #مادران_آسمانی
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🥀 🌹🕊
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#مادرانه
#شهید_محمدرضا_دهقان
مادر #شهید مدافع حرمی که خواب #شهادت فرزندش را دید...
شب قبل از #شهادت محمدرضا احساس کردم مهر محمدرضا از دلم جدا شده است.
آن موقع نیمهشب از خواب بیدار شدم.
حالت غریبی داشتم،
آن شب برادر #شهیدم در خواب به من گفت خواهر نگران نباش محمدرضا پیش من است.
صبح که از خواب بیدار شدم حالم منقلب بود.
به بچهها و همسرم گفتم شما بروید بهشت زهرا(س) من خانه را مرتب کنم.
احساس میکردم مهمان داریم.
عصر بود که همسرم، دخترم و محسن پسر کوچکم از بهشت زهرا (س) آمدند.
صدای زنگ در بلند شد.
به همسرم گفتم حاجی قویباش خبر #شهادت محمدرضا را آوردهاند.
وقتی حاجی به اتاق بازگشت به من گفت فاطمه محمدرضا زخمی شده است.
من میدانستم محمدرضا به آرزویش رسیده است...
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌴🌹