eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
45.5هزار عکس
20.3هزار ویدیو
447 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 مزار خیلی شلوغ می‌شود ، اوائل این موضوع برای خود ما هم عجیب بود ، می‌رفتیم و می‌دیدیم یکی از شیراز به عشق بلند شده آمده تهران ، یکی در گرگان خواب را دیده و آمده بهشت زهرا ، یکی در قم ، یکی در اصفهان و ... اولش نمی دانستیم حکمتش چیست بعد دیدیم حکمت این شلوغی ، بر می گردد به که خطاب به مردم گفته : اگر درد دلی دارید یا خواستید مشورتی بگیرید بیایید سر من، به لطف من همیشه حاضر هستم . شاید باورتان نشود ، اما ما هر وقت سر مزار می‌رویم می‌بینیم مزار پر از دسته است و اصلاً احتیاجی نیست ما با خودمان ببریم . راوی : مزار مطهر : قطعه ۵۰ بهشت زهرای تهران
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 بسم رب الشهداء و الصالحین من یه دختر هستم اما زیاد در بند نبودم ( راستش اصلأ این مسائل برام مهم نبود) اما یکی از رفقام که داییش شده ، خیلی تو این چیزا بود ، یه روز که از گلستان بر می گشت با ذوق اومد به من گفت برات یه پیدا کردم! من اصلأ ذوق نکردم ولی وقتی دیدم دوستم خیلی از این کارش خوشحال شده ، ضایعش نکردم ، بهش گفتم: إإإ خوب حالا چجوری پیداش کردی؟؟ گفت: آخه تاریخ با تاریخ تولد تو یکیه ( البته فقط ماه و روزش ) .... گفتم: آهان باشه ممنون به عنوان حسابش میکنم. که از قبرش گرفته بود را بهم داد . من که هیچ حسی به این و دیگه نداشتم ، بخاطر دوستم اون رو ذخیره کردم. دو ، سه روزی گذشت ، من وسیله ای را از کسی قرض گرفتم اما از شانس بدم گمش کردم این قضیه خیلی خیلی برام مهم بود ، اونقدری که حتی پای آبروم هم در میون بود .... داغووووون شدم .... داغونه داغون موندم چه کنم!! یهو یاد افتادم ... شب بود و نمیتونستم برم سر خاکش برا همین به توی گوشیم خیره شدم و زدم زیر گریه ... های های گریه کردم ... دلم شکسته بود ... کلی باهاش حرف زدم ... بهش گفتم : مگه نمیگن شما ... مگه نمیگن ما رو ... مگه نمیگن می کنید ... آبروم داره میره تو رو خدا کمکم کن و .... بعد از کلی اینجوری گفتن ، وقتی دیدم آروم نشدم لحنمو عوض کردم بهش گفتم : اصلأ مگه من خواستم تو باشی ... مگه من گفتم بیاد تو گوشیم ... مگه من اصلأ با شما داشتم ... خودت منو کردی حالا خودتم کن فردا صبح که رفتم دانشگاه ، وسیله ی گم شده رو خیلی راحت پیدا کردم باورم نمیشد!!! این قدر سریع ؟؟؟ از خوشحالی داشتم بال در میوردم ... کلی از تشکر کردم رفتم سر و باهاش پیمان و بستم ... از اون موقع تا الآن ، من هم شدم منتظر دریافت از سوی دیگر ، در خصوص خودشان یا دوستانشان هستیم . 🥀🕊🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 مهم ترین صفت که داشتند ، بود که به پدر و مادرمون می ذاشت ، هر روز که میومد خونه پدر و مادرمون ، دستشونو می بوسید ، حتی اگه روزی چند بار میومد ، هر چند بار دست اونارو بوس می کرد . یه ویژگی اخلاقی بارز دیگه ای که داشت ، بود که داشت . کاری که انجام می داد هدفش فقط و فقط رضای بود ، هیچکسی نمی فهمید که چه کارایی می کرد ، نیتش فقط خدا بود . توی دوران سربازی پادگانشونو تبدیل کرده بود به ، اعتقاد داشت معرفت آدمو بالا می بره . آقا کلا خیلی فعال بود ، از دوران دبیرستان که وارد مؤسسه شد ، اردوهای جهادیشونم شروع شد ، سازی می کردن ، می ساختن ، تو یکی از روستاهایی که رفته بود اونجا می ساختن خوندن یادشون داده بود و اولین هم به امامت خودش برگزار شد . در زمینه هم خیلی فعال بودن ، هم زیاد می خوند و هم خوندنو بین همه ترویج می داد . راوی : 🌹 🕊 🌹 🕊🥀