برای مطالعه بیشتر در مورد این شهید به وبلاگ امامزادگان عشق (شهید محسن افتخار) مراجعه بفرمائید👇
https://b2n.ir/y43771
#حدیث_روز
#پیامبر_اکرم_ص
ان للجنة بابا يدعي الريان لا يدخل منه الا الصائمون.
براي بهشت دري است بنام (ريان) كه از آن فقط روزه داران وارد مي شوند.
📚 وسائل الشيعه، ج 7 ص 295، ح 31
🌹💐🥀🌴🥀💐🌹
#پیامکی_از_بهشت 💐
جوانان عزیز ، به طریقی عمل کنید که اجانب نتوانند در شما نفوذ کنند و شما را به گمراهی بکشانند ، شما باید طوری عمل کنید که هر کس چشمش به شما می افتد از شما لذت ببرد و مثل افرادی نباشید که مردم از آنها نفرت می برند ، شما باید محکم و استوار باشید و در راه خدا جهاد کنید و کفار و منافقین را از صفحة روزگار براندازید و اینرا هم بدانید که شما باید در آینده از این انقلاب به خوبی مواظبت کنید .
🌹 #شهید_والامقام
🕊 #غلامحسین_رستمی
#سلام_به_دوستان_شهداء 🌹
#روزتان_شهدایی 🌹
🌺 💐🌼
دعای روز بیست و چهارم
#ماه_مبارک_رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ إنّی أسْألُکَ فیه ما یُرْضیکَ وأعوذُ بِکَ ممّا یؤذیک وأسألُکَ التّوفیقَ فیهِ لأنْ أطیعَکَ ولا أعْصیکَ یا جَوادَ السّائلین.
خدایا من از تو میخواهم در آن آنچه تو را خوشنود کند و پناه می برم بتو از آنچه تو را بیازارد واز تو خواهم توفیق در آن برای اینکه فرمانت برم ونافرمانی تو ننمایم ای بخشنده سائلان
#التماس_دعای_فرج
24.mp3
674.1K
دعای روز بیست و چهارم
#ماه_مبارک_رمضان
#التماس_دعای_فرج
24.mp3
3.51M
🌺🌼💐🍀💐🌺🌼
#در_محضر_استاد
تفسیر دعای روز بیست و چهارم
#ماه_مبارک_رمضان
#حضرت_آیت_الله
#مجتهدی_تهرانی_ره
#التماس_دعای_فرج
🌺🌼💐🍀💐🌺🌼
🕊🕊🌹🕊🌹🕊🕊
#خاطرات_آزادگان
#ماه_رمضان
#در_اسارت
روزه گرفتن جرم سنگینی بود، بچه ها غذای ظهر را می گرفتند و در یک پلاستیک می ریختند چهار گوشه آن را جمع کرده و گره می زدند سپس این غذا را در زیر پیراهن خود پنهان میک ردند و افطار می خوردند اگر موقع تفتیش از کسی غذا می گرفتند او را شکنجه می دادند. آن غذای سرد ظهر با غذای مختصری که احیانا در شب می دادند را بچه ها به عنوان افطار می خوردند و تا افطار بعد به همین ترتیب می گذشت.
یاد باد
آن روزگاران
یاد باد
شادی روح #امام_راحل و #شهدا و سلامتی #آزادگان_سرافراز
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🕊 🌹🕊
🥀🕊🌹🌷🌹🕊🥀
#ماه_رمضان
#در_جبهه_ها
#عملیات_رمضان
سال 1360 ، ماه رمضان در اوایل مرداد ماه و گرمای بالای 50 درجه خوزستان بسیار طاقت فرسا بود.
رزمندگانی که از اقصی نقاط کشور به جبهه میآمدند حکم مسافر را داشتند و کمتر میتوانستند یک جا ثابت باشند، بعضی از آنها در یک منطقه میماندند و از مسئول و یا فرمانده مربوطه مجوز میگرفتند و قصد ده روز نموده و روزه دار میشدند.
روزهای طولانی بالای 16 ساعت، گرمای شدید و سوزان، نبرد با دشمن حتی در منطقه پدافندی ، شدت یافتن تشنگی و ضعف و بی حالی از جمله مواردی بود که وجود داشت اما به لطف خدا در ایمان و ارادهی رزمندگان خللی ایجاد نمیشد.
گرمای شدید ، باد و طوفان شنهای روان و از همه مهمتر نبرد با دشمن آنهم برای کسانی که روزه دار بودند بسیار سخت بود.
انسان تا در شرایط موجود قرار نگیرد درک مطلب برایش سنگین است.
در عملیات رمضان بسیاری از عزیزان به وصال حضرت حق پیوستند در حالیکه روزه دار بودند و لبهایشان خشکیده بود. اما به عشق اباعبدالله الحسین(ع ) و عطش کربلا رفتند و به شهادت رسیدند.
راوی :
#سید_ابراهیم_یزدی
یاد باد
آن روزگاران
یاد باد
شادی روح #امام_راحل و #شهدا و سلامتی #رزمندگان_اسلام
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🕊 🌹🕊
🕊🕊🌹🕊🌹🕊🕊
#خاطرات_آزادگان
#ماه_رمضان
#در_اسارت
چند برابر شدن مشکلات در ماه رمضان
#قسمت_اول
شاید بتوان یکی از سخت ترین دوران اسارت را ماه مبارک رمضان دانست.
در این ماه مشکلات اسرا چندین برابر می شد و تحمل مشکلات این دوران جز در سایه لطف الهی میسر نمی شد.
عراقی ها به روزه گرفتن ما اعتقادی نداشتند و به همین دلیل غذای ما را طبق روال همیشگی در ساعت های مقرر توزیع می کردند. ما هم مجبور بودیم این غذا را ساعت ها در آسایشگاه در هوای گرم و داغ عراق نگهداری کنیم.
از طرف دیگر مقدار این غذا آن قدر کم بود که برای تامین حداقل انرژی خود نیاز به آن داشتیم و نمی توانستیم از آن چشم بپوشیم.
این غذاها که از ظهر تا هنگام اذان مغرب و از عصر تا اذان صبح در آسایشگاه می ماندند در بیشتر مواقع فاسد می شدند.
با خوردن این غذاها تقریبا ۹۰ درصد اسرای اردوگاه دچار اسهال می شدند. تصور چنین وضعیتی آن هم برای بیشتر نفرات آسایشگاه و بدون دستشوئی قابل تصور نیست و اسرای اردوگاه زجر بسیاری را تحمل می کردند، با این حال عده ای می گفتند که در این شرایط روزه جایز نیست.
راوی :
#آزاده_سرافراز
#اکبر_شوخ_چشم
#ادامه_دارد ...
🕊🌹🕊
🥀🌴🕊🌹🕊🌴🥀
#سردار_شهید
#محمد_ابراهیم_همت
#دوران_سربازی
ماه مبارک رمضان
مسئول آشپزخانه
#قسمت_هفتم
سربازها را زیر آفتاب داغ سرپا نگه داشتهاند. هر کس چیزی میگوید. یکی میگوید: «سرلشکر متوجه سحری پختن #محمد_ابراهیم_همت شده! حالا میخواهد او و #روزه_داران دیگر را در حضور همه تنبیه کند.»
دیگری میگوید: «سرلشکر همیشه میخواهد #روزه_روزه_دارها را بشکند.»
#ابراهیم به فکر فرو رفته است. سربازها جور دیگری به او نگاه میکنند. با ورود ماشین سرلشکر به پادگان، سروصداها میخوابد.
به دنبال ماشین سرلشکر، تانکر آب و یک کامیون پر از نظامی چماق به دست وارد پادگان میشود.
نفس در سینه همه حبس میشود. شیپور ورود سرلشکر نواخته میشود.
لحظه ای بعد، او با سگش از ماشین پیاده میشود و منتظر اجرای دستورها میماند.
نظامیها، سربازها را به صف میکنند و به طرف تانکر آب میبرند.
سرلشکر در حالی که پیپ اش را روشن میکند، با خشم و غضب به سربازها نگاه میکند.
نظامیها به هر سرباز یک #لیوان آب گرم میخورانند. هر کس مقاومت میکند، بدنش از ضربات شلاق و چماق زخم میشود.
#ابراهیم با بغض و کینه به سرلشکر نگاه میکند.
گروهبان، خودش را به او میرساند و با طعنه میگوید: «این کارها، نتیجه یکدندگی توست. اگر قبلاً کسی میتوانست مخفیانه #روزه بگیرد، حالا دیگر نمیتواند. این کار هر روز تکرار میشود.»
#ادامه_دارد
🌹 🕊🥀