شهیده مطهره نارویی
شهیده مطهره نارویی در سال ۱۳۸۸ در شهرستان چابهار دیده به جهان گشود و در سال ۱۳۸۹ در حالی که ۱ سال سن داشت در روز تاسوعا حسینی توسط اشرار کوردل به شهادت رسید.
نام:مطهره
نام خانوادگی:نارویی
نام پدر:نور احمد
تاریخ تولد:۱۳۷۸/۷/۱
تاریخ شهادت:۱۳۸۹/۹/۲۴
تحصیلات:سیکل-راهنمایی
دین:اسلام
مذهب:سنی
زندگینامه شهیده مطهره نارویی
می دانی بابا می خواهم باهمین لباسهابخوابم چون فردا باید زود تر از هیئت باشیم خیلی اصرارش کردم ولی قبول نکرد وباهمان لباس ها خوابید.
زندگینامه شهیده مطهری نارویی
فرزند:نور احمد
محصل-متولد 1378-ایرانشهر
اواز سلاله پاک سادات بود که از نسبت پدری سادات (سجادی)بزمان میرسد.ودر تاریخ1/7/78بخش بزمان ایرانشهر در خانواده مذهبی به دنیا آمد.در سال 84 روانه مهد کودک شد ودر سال85هم پیش دبستانی کشیتیرانی 8گذراند ودوره ابتدایی را در دبستان نجمه گذراند.زمان شهادت دوره راهنمایی را در مدرسه حجاب سپری می کردکه در سال اول راهنمایی بود.
در تاسوعا حسینی به شهادت رسید.ایشان به اهل پیامبر (ص)عشق می ورزید وعلاقه عجیبی داشت واز بچگی گوشت وپوست خونش حسینی بود ودر تمام مراسمات مذهبی شرکت داشتند.هرسال در عزاداری اباعبدا..الحسین (ع)حضور داشت .اخلاق ورفتارایشان در خانواده بسیاری مثال زدنی بود.بااین سن کمش بسیار به حجاب مقید بود .
به نماز وقرآن علافه شدیدی داشتند ودر سن 8سالگی روانخوانی قران شروع کرد ویکساله به اتمام رساند.بابزرگتراز خودش ووالدین خود بسیارآرام وبااحترام سخن می گفت.هم در خانه ومدرسه باقلبی مهربان رفتارمی کردندولبخندی شیرین بر لبانش بود وبسیاری دوست داشتنی بود.
از قول معلم ابتدای اش که می گوید:شهیده مطهره یک فرشته بود دوست داشتنی آرام وهیچگاه سخن بدی در کلاس از او نشنیده بودم .هیچ وقت هم کلاسی هایش از او شکایت نداشتند ودانش آموز فعال و کنجکاوی و محجبه ای بود.
ده روز قبل از شهادتش یعنی اول محرم اخلاق ورفتارش خیلی برای من ومادرش عجیب بود .چندروزی بود .که گریه می کرد.گفتمش چه شده بابا؟اگر حالت خوب نیست بریم دکتر ؟گفت:نه هیچی نیست ،خوبم .فقط سرم درد می کندوشمانم می سوزد ،خوب میشم .گفت باید قول بدهی امسال مرتب هیئت شیلات برویم.مادرش گفت:بااین مریضی وسردرد. گفت:آنجا برویم خوب می شوم.شب دوم بود که از هیئت آمدیم از سر وچشم درد آرامتر بود وتاشب تاسوعا که از هیئت برمی گشتیم از سردردش شکایتی نبود.فقط گفتمش پدرجان لباسهایت راعوض کن بعد بخواب
گفت :می دانی بابا می خواهم باهمین لباسهابخوابم چون فردا باید زود تر از هیئت باشیم خیلی اصرارش کردم ولی قبول نکرد وباهمان لباس ها خوابید.
صبح زود همه بیدار شده بود. وضوگرفته ونمازش را خوانده بود.من ومادرش را بیدار کردما همگی نماز خواندیم .دوباره خوابیدیم .اونخوابید .انتظار می کشید کی ساعت 6می شود که بیدار شویم وبعد ازآن به مراسم برویم در آخرین لحظات شهادت در حال تقسیم پیشانی بند یا حسین (ع)وابوالفضل العباس(ع)بود ودر آخرین ثانیه های زندگی در حال سقایت وآبرسانی به عزاداران اباعبدا...الحسین(ع)بودکه ترکش به پهلووبازویش اصابت نمود ودوخواهرش از ناحیه پا مجروح شده وخود ،شهدشیرین شهادت را نوشید
فائزون شهیده مطهره نارویی را به نقل از کتاب اسوه های صبر و ایثار معرفی می کند.
شهدای حادثه تروریستی تاسوعای حسینی چابهار
تاسوعای 89 در شهر همیشه بهار ، چابهار بود که در کنار جمعی زیادی از مردان و دختران نیز بهار عمر 7 زن و دختر به خزان تبدیل شد و فقط خدا می داند که چه گذشت بر عزاداران حسینی هنگامی که صحنه ی کربلا در جلوی چشمانشان رقم خورد و عزیزانشان در خاک و خون می غلتیدند و صدای یا حسین ، یا حسین فضا را پر کرده بود.
12 آذر ماه 89 بود و 9 روز از آغاز ماه محرم می گذشت مردم مسلمان چابهار نیز مانند همه عاشقان حسینی شبهای محرم را به عزاداری پرداختند تا روز تاسوعا فرارسید و هیچکس نمی دانست که تاسوعای آن سال ، زمان وصال عشاق است
طبق سنت قدیم در روز تاسوعا مردمان صبح زود به خیابان می روند و به عزاداری می پردازند ، هر کس به نوعی عشق خودش به سرور و سالار شهیدان را ابراز می کند عده ای با بر پایی ایستگاه های صلواتی و جمعی با تشکیل هیئت عزاداری و دسته روی ، زنان و دختران نیز ضمن همراهی هیئت با وقار و متانت آرام آرام سینه می زنند و یا حسین یا زینب زمزمه می کنند.
داشتن فرزند خوب نعمت است و احمد نارویی بارها و بارها خداوند را برای وجود فرشته کوچکی چون مطهره شکر می گفت.
مطهره دختری پاک و مهربان و همیشه تعریف از این دختر 9 ساله ورد زبان اعضای فامیل بود ، در مدرسه شاگردی نمونه و فعال بود به دوستانش در درس کمک و حتی تغذیه ی خود را در مدرسه با دوستانش تقسیم می کرد.
باوجود سن کم در ماه مبارک رمضان، روزه می گرفت و نمازش را اول وقت در کنار پدر و مادر اقامه می کرد، مطهره علاقه ی زیادی به ائمه و اهل بیت(ع) داشت و همراه مادر در روضه ها و مراسمات عزاداری شرکت می کرد.
دهه ی محرم مطهره در کنار درس و بازی، شب ها به هیئت عزاداری می رفت و عاشقانه سینه می زد و مانند بزرگترها به سخنرانی گوش می سپرد تا در زندگی خود همواره رهرو راه ائمه(ع) باشد.
روز تاسوعا مطهره شور شوق فراوانی داشت و سر از پا نمی شناخت ، صبح زود بیدار شد و صورت زیبایش را با آب وضو آراست ، چشمانش عقربه های ساعت را دنبال می کرد تا ساعت شروع مراسم شود .
مطهره زودتر از شروع مراسم همراه بزرگترها از خانه خارج شد .
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
ثواب فعالیت امروز کانال هدیه به روح مطهر
# شهیده_مطهره_نارویی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
ان شاءالله شفاعتشون شامل حال تک تکمون
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
شادی روح شهدا صلوات.
🕊🏴🥀🕊🏴🥀🕊🏴🥀