35 سال از شهادت پاسدار نخبه 20 ساله گذشت+تصاویر
«شهید مجید صادقینژاد» وقتی لباس رزمش را پوشید، وسط اتاق خوابید و به مادرش گفت: وقتی میخوابم قشنگترم یا وقتی راه میروم! او چند بار قبل خروجش از منزل برگشت، به مادرش نگاه کرد و دست تکان داد.
خبرگزاری فارس ـ گروه حماسه و مقاومت ـ آزاده لرستانی: در هشت سال جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران ۲۰۸ راوی از اعضای سپاه و بسیج رسالت مهم ثبت تاریخ جنگ را بر عهده داشتند که از این میان، ۱۵ راوی در مناطق عملیاتی به شهادت رسیدند؛ راویانی که از نخبگان دانشگاهی بودند، اما رفتن به جنگ را تکلیف مهمتری دانستند. یکی از این شهدای راوی، شهید مجید صادقینژاد راوی لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) و لشکر ۷ ولی عصر(عج) خوزستان است که امروز ۳۵ سال از شهادتش میگذرد. آنچه در ادامه میخوانید اشارهای کوتاه به زندگی پربرکت این شهید دفاع مقدس است.

او یک راوی دفاع مقدس بود
از ۵ سالگی کلاس اول رفت
پدر مجید وقتی میخواست خاطرات سالهای دور که همان سالهای ابتدایی زندگی پسر بزرگش بیان کند، این گونه دردانهاش را توصیف کرد: مجید خیلی باهوش بود. همه میگفتند: زودتر او را به مدرسه بفرستید، وگرنه شیطان میشود و درس نمیخواند، برای همین وقتی پنج سالش شد، او را در مدرسه خصوصی «عزیزی» (نزدیک میدان آزادی، در کوچه دادگران) ثبتنام کردیم. شبها در اتاقش میدیدم قرآن میخواند. صبح میرفتم برای نماز بیدارش کنم، میدیدم نمازش را خوانده و دارد قرآن میخواند. شبها اول وضو میگرفت و بعد میخوابید. بازیگوشی نمیکرد. اهل بازی در کوچه و خیابان نبود.

اردوی مشهد (دانشآموزان نمونه)، مجید اولین نفر سمت راست
او با اشاره به برخی از خصلتهای پسر شهیدش در اوایل دوران نوجوانیاش ادامه داد: اگر میدید خانمی بیحجاب است یا حجاب مناسبی ندارد، از مادرش میخواست که با او رفت و آمد نداشته باشد. کار خانه را خودش انجام میداد.

شعار آن روزهای اردویهای دانشآموزی؛ رامسر، اردوی آمادگی کنکور نوروز ۱۳۶۴
اولین بار در ۱۷ سالگی به جبهه رفت
زمانی که عراق تازه فاو را گرفته بود. مجید وقتی برای کسب اجازه پیش پدر و مادرش رفت، پدرش به او گفت: هر طور صلاح هست خودت عمل کن. اگر قرار باشد خطر برسد، آدم چه در تهران باشد، چه در جبهه باشد، میرسد. مادر مجید هم مخالفتی نکرد و این گونه شد که مجید ۱۷ ساله از طریق بسیج راهی جبهه شد و ۲ ماه در منطقه ماند و بازگشت.

قاب عکسی از دانشآموزان دهه ۶۰
مجید ۶ ماهی را در تهران دورههای امدادگری را دید و سپس وارد سپاه شد. البته سپاهی بودنش را از مادر و پدرش مخفی کرده بود. اما وجود کارت شناسایی سپاه در میان لباسهایش موجب شد تا مادرش متوجه شود که پسرش سپاهی شده است. در این مدت هم با توجه به مسؤولیتش زمان اعزامش را به خانوادهاش نمیگفت و بیصدا میرفت و میآمد.

دوره آموزش نظامی در کنار دوستان مدرسه مفید، مجید نفر اول ایستاده از سمت راست
دلربایی مجید برای مادرش؛ اولین و آخرین باری که او را در لباس سپاه دید
تا اینکه روزهای آخر آبانماه سال ۱۳۶۶ فرا رسید. پدر مجید به علت فوت یکی از بستگان به یزد رفته بود و مادرش برای اولین و آخرین بار مجیدش را با لباس سپاه میدید، چون قبل از آن مجید دوست نداشت کسی بفهمد او به جبهه میرود. او وقتی لباس رزمش را پوشید، وسط اتاق خوابید و به مادرش گفت: وقتی میخوابم قشنگترم یا وقتی راه میروم! مجید چند بار قبل خروجش از منزل برگشت، به مادرش نگاه کرد و دست تکان داد. بعد گفت: من الان میروم، اما زودتر از بابا برمیگردم! مجید رفت، یک هفته نشده بود پیکر مطهرش به تهران بازگشت.

جلسه هفتگی و عقد اخوت؛ همدورهایهای دوره ۵ دبیرستان مفید، عید غدیر ۱۳۶۴
خیلی تو فکری، به شهادت فکر میکنی؟
مسعود نور محمدی، راوی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس و همرزم مجید درباره روزهای پایانی حیات دنیایی مجید بیان داشت: مجید خیلی عوض شده بود. هر چند همیشه سکون و وقار خاصی داشت، اما از آن دفعه اول که رفتیم برای نصر ۸ و لغو شد، طور دیگری شده بود. خیلی توی فکر بود. ما میگفتیم و میخندیدیم و سر به سر هم میگذاشتیم، اما مجید نه. آن روز که در ستاد نشسته بودم و منتظر تا به فرماندهان لشکر وصل شویم، دو یا سه روز به شهادتش مانده بود، سر به سرش گذاشتم؛ گفتم: مجید خیلی ساکتی، خیلی تو فکری، به شهادت فکر میکنی؟ با یک حالت تصدیق، سری خم کرد و تکان داد. معلوم بود که از قبل دارد به این موضوع فکر میکند. ما هم حس کردیم که جور خاصی شده و آدم قبلی نیست. رفتارش قشنگ نشان میداد.

در جمع دوستان، نفر دوم از سمت راست؛ مسعود نور محمدی، نفر وسط ردیف دوم؛ شهید سعید امیری مقدم
وصیتنامه دانشجوی شهید مجید صادقینژاد/ خدا نکند که روزی فیض عظیم جهاد و شهادت از ما گرفته شود
دانشجوی شهید «مجید صادقینژاد» در وصیتنامه خود آورده است: «خدا نکند که روزی فیض عظیم جهاد و از آن بزرگتر شهادت از ما گرفته شود که آن روز رحمت خدا از ما برداشته شده است.»
دانشجوی شهید «مجید صادقی نژاد» در سال ۱۳۴۶ در تهران چشم به جهان گشود. وی در تاریخ ۳۰ آبان ۱۳۶۶ به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
متن وصیتنامهای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه میخوانید:
«شکر میکنم که در این زمان و زمانه خداوند مرا خلق کرد که روح الله را خلق کرد و من توانستم به وسیله راهنماییهای او خود را به جایی برسانم.
خدایا راضیام، از روزی که خودم را شناختم، عاشقت گشتم؛ شناخت همان و معشوق شدن تو همان، خدایا تو نیز به این بندهات به دیده رحمت نگر تو را که به عشق من نیازی نیست منم که...
خدایا آنقدر گناهکارم که شرمم میشود بگویم بنده تو بودم؛ بلکه بندهای هستم، بودهام، ولی خدا
الهی کفی بی عزا ان اکون لک عبدا و کفی بی فخرا ان تکون لی ربی
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
وصیتنامه دانشجوی شهید مجید صادقینژاد/ خدا نکند که روزی فیض عظیم جهاد و شهادت از ما گرفته شود دانش
تقوا- اگر امروز به درد اسلام خوردید، فردا هم کاری خواهید توانست کرد. شهادت دادن -کل نفس ذائقة الموت - مگر ما همواره دنبال استفاده نمیرویم چه بهتر بدنمان و مردنمان نیز با قیمت باشد. شهید با برق شمشیرش سئوال و جواب را طی میکند.
پدر و مادر من از علی اکبر امام حسین (ع) که عزیزتر نیستم و علاقه بین فرزند و پدری ما از آنها که بیشتر نیست، با یاد مصیبتهای وارده بر آقا ابی عبدالله سنگینی فراق را از خود قید کنید. من با اطلاع و آگاهی از امامم و... .
اعوذ بک من عند الموت، جنگ جنگ است و حیثیت و آبرو و عزت ما در گرو همین جنگ است، اگر طالب آبرو و عزت هستید رو به جبههها کنید و بدانید و مطمئن باشید که شما پیروزید و اگر این کار را نکنید رحمت خداوند از روی شما برداشته خواهد شد.
ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم
و اگر نکنید خدا هم نه...
خدایا تو شاهدی من این مطلب را که با اختیار راهم را اختیار کردهام به همه عرض میکنم، برادران خدا نکند که روزی فیض عظیم جهاد و از آن بزرگتر شهادت از ما گرفته شود که آن روز رحمت خدا از ما برداشته شده است.»
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
باسلام هر روز را بایاد شهدا آغاز کنیم 🌷 دانشجوی بسیجی شهید مجید صادقی نژاد 🌷 تولد ۱۶ آذر ۱۳۴۶ تهرا
ثواب فعالیت امروز کانال هدیه به روح مطهر
#شهید_مجید_صادقی_نژاد
✨✨✨✨✨✨✨✨✨
ان شاءالله شفاعتشون شامل حال تک تکمون
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
شادی روح شهدا صلوات.
🕊🍀🥀🕊☘🥀🕊☘🥀
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
وصیتنامه دانشجوی شهید مجید صادقینژاد/ خدا نکند که روزی فیض عظیم جهاد و شهادت از ما گرفته شود دانش
آخرین دلگویه مون :) 🥀
ممنون از صبوریتون 🌻 ان الله یحب الصابرین✨
بمونید برامون 🙏
مطمئن باشید حضورتون اتفاقی نیست
دعوت شده شهدا هستید😍❤️
آخرین قلم 🍃
التماس دعا🕊
پست آخر
شبتون شهدایی
•|سـرشرابریدنـدوزیرلبگفت
•|فداۍسرتسـرکھقـابلنـدارد
🌻___________
↳🥀🕊』
#تودعوتشدھیشهیدِبےسرۍ💌••