إبتسامتك
التي تاخذ مكانًا صغيراً من وجهك...
تأخذ كل قلبي...
لبخند تو،
که جای کوچکی از چهرهات را پر میکند؛
دل من را میبرد 🌱
#شهید_ابراهیم_هادی❤️
#سالـــروزشــــهـــادت۲۲بهــــمن۶۱💔🥀
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
تقريباً مهمات ما تمام شده بود...
ابراهيم هادی بچه هاي بي رمق کانال را در گوشه اي جمع کرد و برايشان صحبت كرد :
بچه ها غصه نخوريد، حالا كه مردانه تصميم گرفتيد و ايستاديد، اگر همه هم شهيد شويم، تنها نيستيم.
مطمئن باشيد مادرمان حضرت_زهرا (س) مي آيد و به ما سر ميزند.
بغض بچه ها ترکيد. صداي هقهق شان هم هي کانال را پر کرده بود. به پهناي صورت اشک می ريختند.
ابراهيم ادامه داد : «غصه نخوريد. اگر در غربت هم شهيد شويم، مادرمان ما را تنها نميگذارد! »
#شهید_ابراهیم_هادی
♥️ وقتی بهش میگفتیم
چرا گمنام کارمیکنی!! میگفت:
🍃ای بابا همیشه کاری کن
که اگه #خـــدا تو رو دید
خوشش بیاد نه مردم..!
#شهید_ابراهیم_هادے🍃
🌱🕊
همیشه میگفت:
تو زندگی ، آدمی موفق تره که
در برابر عصبانیت دیگران " صبور " باشه و کار بی منطق انجام نده.
و این رمز موفقیت او در برخوردهایش بود .
#شهید_ابراهیم_هادی❤️
🌷یادش با ذکر ۱۰۰ #صلوات
🌱🕊
🍁
✨ امتحان مردانگی
✍ قبل از عملیات مطلع الفجر بود. جهت هماهنگی بهتر، جلسهای در محل گروه اندرزگو برگزار شد. من و ابراهیم و شش نفر از فرماندهان ارتش و سپاه در جلسه حضور داشتیم. اواسط جلسه بود که ناگهان از پنجره، یک نارنجک به داخل پرتاب شد! دقیقا وسط اتاق افتاد. از ترس رنگم پرید. همانطور که نشسته بودم، سرم را در بین دستانم گرفتم و به سمت دیوار چمباتمه زدم. بقیه هم مانند من، هر یک به گوشهای خزیدند.
لحظات بهسختی میگذشت، اما صدای انفجار نیامد. خیلی آرام چشمانم را باز کردم. از لابهلای دستانم به وسط اتاق نگاه کردم. باورکردنی نبود! با چشمانی که از تعجب بزرگ شده بود گفتم: «آقا ابرام …!» بقیه هم یکییکی سرهای خود را بلند کردند. همه با رنگ پریده وسط اتاق را نگاه میکردند. در حالی که همهٔ ما در گوشهوکنار اتاق خزیده بودیم، ابراهیم روی نارنجک خوابید بود!
🔺 در همین حین مسئول آموزش وارد اتاق شد. با کلی معذرتخواهی گفت: خیلی شرمندهام. این نارنجک آموزشی بود. اشتباهی افتاد داخل اتاق شما! گویی این نارنجک آمده بود تا مردانگی ما و ابراهیم را بسنجد.
📚 برگرفته از کتاب #سلام_بر_ابراهیم |زندگینامه و خاطراتی از اسطورهٔ دفاع مقدس #شهید_ابراهیم_هادی
آقــاابراهیـممــےگفت: ↯
هـروقتنـمرهمـا،پیـشخــدابیستشـد،
آنمـوقـعشھیدخـواهیمشـد💔:)
کاشروزۍبشـومشبیہتو:))
#شهید_ابراهیم_هادی
آقــاابراهیـممــےگفت: ↯
هـروقتنـمرهمـا،پیـشخــدابیستشـد،
آنمـوقـعشھیدخـواهیمشـد💔:)
کاشروزۍبشـومشبیہتو:))
#شهید_ابراهیم_هادی
و سلام بر او که می گفت :
«خدایا عشق به انقلاب اسلامی و رهبر کبیر
انقلاب چنان در وجودم شعلهور است که اگر
تکه تکهام کنند و یا زیر سختترین شکنجهها
قرار گیرم او را تنها نخواهم گذاشت»
#شهید_ابراهیم_هادی
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
2.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
..🌻
گُمنام
یعنی ؛ کسیکه دُنیارا حتي به
اندازهیِ یک نام هم نمیخواهد..🕊
#شهید_ابراهیم_هادی🌱
.
همیشه میگفت:
تو زندگی ، آدمی موفق تره که
در برابر عصبانیت دیگران " صبور " باشه و کار بی منطق انجام نده.
و این رمز موفقیت او در برخوردهایش بود .
#شهید_ابراهیم_هادی❤️
🌷یادش با ذکر صلوات
ابراهیم میگفت:
مطمئن باش هیچ چیزی
مثلِ برخورد خوب
روی آدمها تاثیر ندارد...
#شهید_ابراهیم_هادی
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#شهیدانه
#آلاله_های_سرخ
این #شهید به دلیل علاقه فراوانی که به #شهید_ابراهیم_هادی داشت، همیشه جلوی موتورش عکس بزرگی از این #شهید گرانقدر نصب داشت و در خصلتها خود را خیلی به ابراهیم نزدیک کرده بود.
#شهیدمحمدهادی_ذوالفقاری که در درگیری های فتنه 88 جانباز شده بود، جهت دروس حوزوی به نجف رفت و پس از بروز تحولات عراق و بسیج نیروهای مردمی برای دفاع از عتبات عالیات به ویژه سامرا و حرمین عسکریین، به عضویت سازمان بدر عراق درآمد.
در نهایت در 26 بهمن سال 93 چند روز پس از سالگرد #شهادت_شهید_ابراهیم_هادی، همان #شهیدی که الگوی زندگیاش شده بود در مکیشفیه سامراء صدای انفجار مهیبی عملیات انتحاری در بین سربازان عراقی آمد و مدافع حرم #ابراهیم_ذوالفقاری، در دفاع از حرم آل الله به مقام شامخ #شهادت نائل آمد و به آرزویش رسید .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹 🕊🥀