eitaa logo
اشعار مرضیه عاطفی
470 دنبال‌کننده
255 عکس
25 ویدیو
0 فایل
💌 شما به دعوت #مادر_سادات اینجایید 💌 نذر شادی دل حضرت زهرا(س)👇 ⚘️ سلامتی و فرج امام زمان(عج)،سلامتی رهبرعزیزمان صلوات ⚘️ لینک کانال تلگرام: @marziyehatefi لینک صفحه اینستاگرام: @marziyeh.atefi.313 لینک ویراستی: https://virasty.com/MarziyehAtefi
مشاهده در ایتا
دانلود
بی وقفه و بی مُعطّلی می پرسند در هاله ای از نور جلي می پرسند بر روی پل صراط، در روز جزا از اصلِ ولایت علی(ع) می پرسند! @marziyehatefi
🍃🏴 نذر شهادت مظلومانه یادگار کربلا 🏴🍃 از «ندانستن»، از این خسران خجالت میکشند عالمان عمریست از علم تو منّت میکشند حرفهایت درّ ناب و سیرهٔ تو معتبر در احادیث تو سبک بندگی شد جلوه گر ارث بردی از پدر فقه و اصولِ در کلام با صحیفه میشدی مأنوس روز و شب مدام تا قیامت در مدار توست! محتاجِ کرَم دور تو با احترامی خاص میگردد قلم باقرالعلم النّبی(ع) قدری گشایش لطف کن از وجودم جهل را بردار و دانش لطف کن جهل تاریک است و من با نور، خوبم بیشتر میدهد آزار قلبم را عیوبم بیشتر آمدم با توبه، تا با حالِ ناب و روبراه دست بردارم به عشقت از گناه و اشتباه ای امیدِ پنجمینم؛ ای امام بی حرم سایه ات را برندار ای عشق از روی سرم بی حرم گفتم دلم شد زائر خاکِ بقیع میکُشد آخر مرا اوضاعِ غمناکِ بقیع کاش صحنی مثل سلطان خراسان داشتی یک نگهبان لااقل از اهلِ ایران داشتی هست اطراف تو اما فرقه ای از کافران عده ای إبلیس-زاده در لباسِ پاسبان داده ظلم و کینه و خشم و تشر را یادشان غصب کردن هست سبک و سیرهٔ اجدادشان سخت نفرت دارم از آن برده هایِ لعنتی جمع میشد کاشکی آن نرده های لعنتی میزند آتش به جانم این همه غربت مدام اشک میریزم! نداری خادمی با این مقام دیده ای دور خودت در غربت و ماتم دچار هم عمو را، هم پدر را، هم پسر را بی مزار روضه میخوانَد زمین و میکشد قبرِ تو آه روزها شد زائرت خورشید و شبها نور ماه باز هم شد سوت و کور و نیست زائر باز هم حاجیان رفتند مکه! کاش من می آمدم... کاش من می آمدم تا روضه خوانَت میشدم روضه خوانِ سوختن های نهانت میشدم تار میدیدی و نور از دیدگانت رفته بود زهرِ سوزانی به خوردِ استخوانت رفته بود زهر؛ آن زهری که پایت را سراسر زخم کرد ذره ذره شعله ور کرد و مکرر زخم کرد ذهن تو یادآوری میکرد داغی کهنه را گریه میکردی به یاد روضه هایِ کربلا خیمه ها میسوخت در آتش؛ «علیکُم بالفرار» بار اول پایَت آنجا زخم شد با سنگ و خار چشمهایت شد دمادم با بلایا روبرو دستهای بسته و رنج اسارت پیش ِ رو در میان خاک و خون با آه و واویلا گذشت کودکی های تو در اوج مصیبتها گذشت! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🌺 به شادباش عید قربان 🌺🍃 «أشهدُ أنّ علی(ع)» گفتم که حیرانت شوم تا که بعد از شیعه بودن از محبّانت شوم خاک پای قنبر و مالک شوَم هم راضی ام دوست دارم همنشین نابِ یارانت شوم با قرائت های خالی نه! که باید با عمل تا قیامت حافظ آیاتِ قرانت شوم سائلم! اینبار هنگام رکوعت آمدم تا که مهمانِ عقیقِ سرخِ دستانت شوم باز کن با یک تبسم گوشهٔ دستار را جانِ من هستی و میخواهم که جانانت شوم یا أمیرالمؤمنین! در آن جهانِ بعدِ مرگ با شهیدان میشود یکروز مهمانت شوم؟! جان به کف آورده در راهت نشستم بیقرار عید قربان است و خوش دارم که قربانت شوم! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر ولادت دهمین ذریة المرتضی 🌺🍃 ای آنکه سحرگاه ِ من و صبح سپیدی عمریست نشستم سر راهت به امیدی گمکردهٔ راهم! شدم از مقصد تو دور نوری برسان...وضعیتم را که تو دیدی... هستی نوهٔ ضامن آهو و به رٱفت بی وقفه به دادِ منِ بیچاره رسیدی خوردی نمک و نانِ جواد إبن رضا(ع) را با لطف و کرم آبرویم را تو خریدی هر آن شدی از ذات خداوند لبالب هر بار که بر معصیتم پرده کشیدی آیات تو را خواندم از آنروز که گفتند همنام علی(ع) هستی و قرآن مجیدی یا حضرت هادی الائمه(ع) چه کنم که؟! دربارهٔ من یک خبرِ خوش نشنیدی یکبار نشد نذر تو درگیر شوم با نفْسی که نشان داده به من فسق و پلیدی غافل شدم اما به خدا عشقِ تو دارم سوگند به میلاد تو در این شبِ عیدی خوشحال کن این سائلِ محتاج حرم را با برگ براتی شده...یا وعده وعیدی! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
هر کس به توانِ خویش بانی بشود تا عشقِ به حیدر همگانی بشود آنقدر شبانه روز تبلیغ کنیم تا عیدغدیرخم جهانی بشود! @marziyehatefi
🍃🌺 هجده بیت به عشق هجده ذی الحجه 🌺🍃 شد عین حق و حق بود در هر دقیقه یارش عمار عشق میکرد هر لحظه در کنارش تا قصد رزم میکرد هر بار با أبهت مالک سریع میشد دلبسته و دچارش ثبت است تا قیامت در خاطرات صفین ضرباتِ بیهوایِ کاری و شاهکارش از تن به یک اشاره یکریز سر می انداخت مرحب فرار میکرد از برق ذوالفقارش تقدیم کرد قلعه «در» را به دست حیدر خیبر به لرزه افتاد فوراً از اقتدارش چرخید در مدارش هفت آسمان و افلاک والله از ازل بود عالم در انحصارش میگیرد از نگاهش خورشید إذنِ تابش می بارد از دلِ ابر، باران به اختیارش با دستِ زادگاهش شد قبله گاه؛ تنظیم شد میزبانِ حجاج، کعبه به افتخارش گمگشته ایم و گفتند سمت نجف بیاییم پیدا شویم ایکاش یکروز در دیارش دیوانهٔ خودش کرد تا هفت پشتِ ما را از شیعه دل ربودن بی وقفه هست کارش از خلق بی نیاز است! محتاج آب و نان نیست طی شد به عشق حیدر هر کس که روزگارش تقسیم شد به دستش مرزِ بهشت و دوزخ شکرخدا ردیف است با شیعه کار و بارش ذی الحجه بود و جبریل یک وحیِ تازه آورد در گوشِ دشت مانده آوایِ ماندگارش «أکملتُ» را به قلبِ أحمد سپرد و آنگاه لبخند زد خداوند... معلوم شد نگارش صحرا به وجد آمد از انتخاب حیدر برداشت برکه بوسه از عشقِ آشکارش از مرتضی‌(ع) به وٱلله؛ برداشت هر که بیعت شد لعنتِ پیمبر(ص) وقت اذان نثارش انکار کرد آنکه حقّ ولایتش را جان میدهد بسختی! سخت است احتضارش در دادگاهِ محشر، سنگِ محک غدیر است هر کس که با علی(ع) ماند بالاست اعتبارش! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 به شادباش عید سعید غدیر خم 🌺🍃 پرهای جبرئیل، سراسر به هم رسید وحیِ خدا و ساقیِ کوثر به هم رسید روی جهاز رفته و إبلاغ شد شروع سرشانهٔ پیمبر(ص‌) و حیدر(ع) به هم رسید تاریخ ایستاد و خبر داد اینچنین: دست علی(ع) و دست پیمبر(ص‌) به هم رسید از هم چه دلبری که نکردند در غدیر عطرِ خوش ِ دو شافع محشر به هم رسید تا اینکه جای شبهه نمانَد! بدونِ مکث... دستانشان هر آینه بهتر به هم رسید «مَن کُنتُ» گفت و شدولی الله مرتضی(ع) وقتی که دستهایِ دو یاور به هم رسید مثل قدیم جادهٔ نهج البلاغه و- -قرآن چه عاشقانه برابر به هم رسید هم آیهٔ ولایتِ مطلق نزول کرد هم دستِ دو وصیّ و برادر به هم رسید دیدند با دو چشم؛ که حیدر خلیفه شد دیدند دستشان چه مکرر به هم رسید لحظاتِ نابِ عقد اخوّت رسیده بود دستان گرم ِ مالک و قنبر به هم رسید! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر ولادت حضرت باب الحوائج 🌺🍃 قبله شد تنظیم با قبله نمایت هفت بار کعبه میگردد به دور خاک پایت هفت بار برده دل از حضرت داوود هر صبح و غروب آیه هایِ صوتِ قرآنِ صدایت هفت بار باز شد از حاجتش فوراً گره تا با وضو گفت «یا باب الحوائج» را گدایت هفت بار گفت «یا موسی بن جعفر(ع)» اولِ هر کظم غیظ دور شد از شرّ شیطان با دعایت هفت بار هفت بارِ «تو» برابر هست با هفتاد سال پس نگاهی کن به این «بد» با عنایت هفت بار هر کسی دارد برای عشقبازی شیوه ای من که می میرم به تنهایی برایت هفت بار روزهایی را که احساس کسالت میکنم میخورم از نُقلِ در مشکل گشایت هفت بار چشم تو دارالشّفای شهره ای در عالم است میدهد بر مرده جان چونکه دوایت هفت بار زائرت شد در حقیقت حاجیِ بیت الحرام با طوافِ کعبهٔ صحن و سرایت هفت بار سائل آمد کاظمین و ماند و دیگر برنگشت تا قدم زد بارِ اول در هوایت هفت بار میروم مشهد به پابوس ِ علی-موسی الرضا(ع) در طیِ یکسال آینده به جایت هفت بار! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 به عشق عید مباهله 🍃🌺 نور جاری میشود از خُلق و خوی پنج تن میچکد باران و دریا از سبوی پنج تن آسمان خورشید را روی زمین آورده است دشت، مجنون میشود در آرزوی پنج تن دست در دست نبی(ص) أنوارِ عرشی آمدند کور شد اینگونه چشمانِ عدوی پنج تن هر که رو در رو شود با خاندان مصطفی(ع) قاتل جانش شود یک تار موی پنج تن آیهٔ تطهیر نازل شد! کلیسا سجده کرد حضرت عیسی فدا شد روبروی پنج تن أُسقف نجرانی از قصدش پشیمان شد سریع تا که استشمام کرد از عطر و بویِ پنج تن هر که با قصد مصاف آمد شکستش حتمی است چون خدا بسیار حسّاس است رویِ پنج تن بهره مندی از ولایت رکن اسلام ِ نبی ست(ص) هست نامی از علی(ع) در گفتگوی پنج تن «هَل أتی» می‌خوانم و انگشترش را میدهد سائلم! رو میکنم هر دم به سوی پنج تن شک ندارم آبرومند است در هر دو جهان این دلِ بی آبرو، از آبروی پنج تن چشم حیرانم میان ازدحام ِ روز حشر سمت جنّت میرود در جستجوی پنج تن آتش دوزخ برای ساعتی هم که شده میشود خاموش با آبِ وضوی پنج تن! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 به شوق ماه محرم 🌺🍃 بیا و حال مرا روبراه کن ارباب به دست خالی من هم نگاه کن ارباب شکسته بال تر از من در این حوالی نیست نگاهِ ویژه بر این روسیاه کن ارباب گناه دارم و آواره ام! بیا فکری به حالِ نوکرِ بی سرپناه کن ارباب بگیر دست مرا و همیشه هیئت را برای خستگی ام تکیه گاه کن ارباب مرا به ماه محرم دوباره راه بده تمام ماه مرا غرقِ آه کن ارباب بیا و تا که پُر از اشک روضه ات بشود دو چشمهای مرا بی گناه کن ارباب به جز برای تو مردن برای من ننویس مرا شهید کن و دلبخواه کن ارباب قبول کن که بمیرم برای حنجر تو مرا فدای غم ِ قتلگاه کن ارباب! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 به نیت آمرزش و کسب معرفت 🌺🍃 ذکر تسبیح و دعایم کم شده وقتِ خلوت با خدایم کم شده خوب بودم...اشکِ جاری داشتم بد شدم! حال بکایم کم شده کاش برگردم به عهدِ کودکی با وفا بودم؛ وفایم کم شده روضه های بی ریا یادش بخیر روضه های بی ریایم کم شده زودتر از خادمان می آمدم شور و شوقِ روضه هایم کم شده در دلم تکرارِ ناب جملهٔ دیر شد! «باید بیایم» کم شده هرزه کرده چشم هایم را گناه گریه های بیصدایم کم شده وای بر شیطان و داد از معصیت در محرّم ها عزایم کم شده من مریض ِ نفْسم و حالم بد است درد دارم چون دوایم کم شده میرود از دست من توفیق ها چونکه رزق کربلایم کم شده! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅